eitaa logo
کانون مداحان وخادمیاران رضوی چهارمحال وبختیاری
166 دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
4.2هزار ویدیو
184 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
میل سفر در سر چرا دارم دوباره ؟!! شوق زیارتنامه را دارم دوباره صحنی پر از خلوت شده فکر و خیالم انگار میل سامرا دارم دوباره این اشک های روی گونه نازنینند وقتی سر خان کریمان می نشینند یک قطره بردم ، باز دریا پس گرفتم در مکتب شیعه ، حسن ها این چنینند اینکه فقیری را به ماها هدیه دادی می ریزد اشک شوقمان غیر ارادی قنداقه ی نورتو را خیل فرشته آورده اند از عرش بر دستان هادی وا کن به روی رعیتت حالا دری را باب زلال گریه های مادری را بین توسل ها سه شنبه لطف کردی همواره ایّها الزّکی العسکری را حاجاتمان را دست پاک تو سپردیم ما دست خالی از حریم تو نبردیم یک خواهش اما مانده بین سامرایت ای کاش فرزندت بیاید تا نمردیم آقا بمیرم من برایت!باز دشمن؟ این غربت صحن تو بد تا کرد با من وقتی صدای تیر و شلیک است آنجا بعدش صدای بال کفتر هاست حتماً مجتبی کرمی
پری برای مناجات نیمه شب بدهید نگار آمده پس باده روی لب بدهید مرا همیشه فقیر الحسن لقب بدهید مرا ز قوم بنی سامرا نسب بدهید سرم که گرم تو شد خوب و سر به راه شدم مسافر سفر "سُرِّ مَن‌ راه" شدم خوشم که محمل لیلی رکاب داد به من مجال دیدن رویش به خواب داد به من خمار بودم و ساقی شراب داد به من شرابی از نجفِ بوتراب داد به من که از نجف بروم سامرا و هو بکشم حدیث عشق تو را به هزار سو بکشم دلم‌ به گیسوی تو بسته است وا نکنی جدا شدم ز همه تا مرا رها نکنی نیاید آنکه مرا خاک زیر پا نکنی بگو چکار کنم گر مرا دعا نکنی حرام‌ باد نفس گرکه نیست پای شما مباد سر به تنم‌ گر نشد فدای شما خدا نوشت خدایی کنی و سر باشی برای من، منِ بی دست و پا پدر باشی به شیعیان گرفتار خود سپر باشی امام مفترض الطاعة بشر باشی من آمدم به سویت از سوی ملیکه قم مرا پناه بده ای امام یازدهم تمام مردم ایران تب شما دارند امید پر زدن سمت سامرا دارند چه اشتیاق عجیبی به آن هوا دارند به دل هوای ضریح جدید را دارند پرم بده روی آن گنبدی که خورشید است کسی شبیه تو آقا کجا و کی دیده است خراب شد حرمت باز زود احیا شد درِ حرم بروی خیل زائران وا شد دوباره دور تو از زائران چه غوغا شد ز نور گنبد تو کل شهر زیبا شد میان‌ صحن از بغض سینه میسوزد دلم برای غریب مدینه میسوزد اگرچه یک حسن فاطمه حرم دارد ولی یکی دگرش غم بروی غم دارد نه گنبد و نه ضریح و نه یک علم دارد و صحن خاکی او اشک و روضه کم دارد برای غربت او تا ابد سخن دارم هرآنچه را که خدا داده از حسن دارم شاعر:
دوبیتی گلی از گلشن طاها رسیده صفابخش همه دنیا رسیده دهم نور خدا شادان شد امشب در عالم کعبه ی دل ها رسیده ▪️ هدیه ای از سوی حی سرمد حسن دوم آل احمد خانه‌ ی هادی دین روشن شد رهنمای بشر امشب آمد عجب حال و هوایی در مدینه است شب میلاد ماه بی قرینه است رسیده عسکری نور دل ما اباالمهدی سُرور قلب و سینه است ▪️ نوری ز خدای حی سرمد آمد زیبا پسری ز نسل احمد آمد در شهر مدینه و زِ بیت هادی دوم حسن آل محمد آمد ▪️ در مدینه شور و غوغایی به پاست آمده آن کس که بر ما مقتداست در شب عید امام عسکری شیعه ی حیدر ز بندِ غم رهاست ▪️ شور عشق و عاشقی معنا شده خانه ی هادی چه روح افزا شده آمده دنیا امام عسکری زینت عالم گل زهرا شده ▪️ نوری ز خدای حی سرمد آمد زیبا مهی از تبار احمد آمد از خانه ی دهمین امام معصوم دوم حسن آل محمد آمد ▪️ امشب به جهان نور خدا می آید زیبا گلی از باغ ولا می آید از بیت دهم شمس هدایت هادی دوم حسن آل عبا می آید ▪️ از لطف خدا به باغ دین گل وا شد روشن ز جمال روی او دنیا شد شادند محبان ولایت، زیرا هادی دهمین شمس ولا بابا شد ▪️ گلی سر زد ز نسل آل طاها به خلق و خو و منطق همچو زهرا نما شادی ز بیت هادی دین امام عسکری آمد به دنیا ▪️ بر روی زمین رحمت بی حد آمد هدیه ز سوی خالق سرمد آمد از خانه هادی و حدیثه امشب دوم حسن آل محمد آمد ▪️ بر کشتی دین، لنگری می آید خورشید رخ منوری می آید ای شیعه ی مرتضی علی و زهرا برخیز امام عسکری می آید ▪️ عسکری آمد جهان زیبا شده روشن از نورش همه دنیا شده در شعف از مقدمش هادی دین در جنان شادان دل زهرا شده ▪️ نوری از سوی خدا می آید یازدهم امام ما می آید شادمان گشته امام هادی سومین ابن رضا می آید ▪️ از سوی خدا رحمت بی حد آمد هدیه ز سوی خالق سرمد آمد از دامن سوسن و ز بیت هادی دوم حسن آل محمد آمد ▪️ امشب از لطف و کرامات اِله سر زد از شهر مدینه یک ماه آمده نور دل هادی دین داده بر خلق جهان عزت و جاه ▪️ شب میلاد مهمان تو هستم کنار خوان احسان تو هستم نگاهی کن به رویم یا حسن جان که من هم از محبان تو هستم ▪️ منم ریزه خور خوان سرایت که بر درگاه تو هستم هدایت بود این آرزویم شام میلاد شوم مهمان به صحن سامرایت ▪️ ز طفلی بر سرکویت گدایم شب میلادتان مست ولایم به حق مهدی غربت نشینت کرم فرما و امشب کن دعایم ▪️ بر قلب همه شادی بی حد آمد انوار خدای حی سرمد آمد از شهر مدینه در ربیع الثانی دوم حسن از آل محمد آمد ▪️ هدیه ای از خدای سرمد آمد گلی ز بوستان احمد آمد ز خانه ی امام هادی امشب در این جهان ابومحمد آمد
دوباره عشق سمت آسمان انداخت راهم را نگاهی باز می گیرد سر راه نگاهم را کدام آغوش بین خویش جا داده است ماهم را که برگردانده امشب سوی دیگر قبله گاهم را من امشب حاجی این قبله این قبله نما هستم من امشب بنده مولای سر من رئا هستم درون سینه ام انگار شور دیگری دارم به لطف ساقی امشب در سبویم کوثری دارم به دستی زلف یار و دست دیگر ساغری دارم شرابی ناب از انگورهای عسگری دارم من امشب عشق را تکرار در تکرار می خوانم حسن جانم حسن جانم حسن جانم حسن جانم وزیده از پگاه شهر پیغمبر نسیمی که رسیده سالهایی قبل همراه شمیمی که تمام شهر را پر کرد آن فیض عظیمی که خبر داده است باز از جلوه دست کریمی که همان خلق و همان خو در جمالش منجلی باشد و مثل آن حسن آرام جان یک علی باشد نگاهت چون مسیحاییست که بر مرده ها جان است که گاهی لرزه بر اندام مأموران زندان است و یا ابریست که در آسمان هم حکم باران است بگو این چشم انسان است یا از آن یزدان است تو هم جسمی و هم جانی، تو هم ابری و بارانی صفاتت گفت یزدانی، خدایی یا که انسانی؟ رکاب سامرا را گنبد زرد تو مروارید حریمت کعبه آمال، قبرت قبله امید گدایان! هرکجا هستید، امشب هرچه می خواهید دخیل عشق بندید از همان جا بر در خورشید اگر که سائل شهر مدینه مجتبی دارد کسی چون عسگری را هم گدای سامرا دارد میایی و برای مهدی ات دلداده می سازی هزاران عاشق در دام عشق افتاده می سازی ز اشک دیده چشم انتظاران جاده می سازی برای امر غیبت شیعه را آماده می سازی میان پرده اسرار خدا را بی صدا گفتی برای شیعیانت "افضل الاعمال" را گفتی تو آن معنای پروازی که بی تو هیچ بالی نیست زلال جاری باران لطفت را زوالی نیست به جز درد فراق مهدی ات آقا ملالی نیست یقینا در کنار ماست امشب جاش خالی نیست دعا کن تا که من هم جمکرانی باشم آقا جان دعا کن تا ابد صاحب زمانی باشم آقاجان اجازه می دهی امشب تو را ابن الرضا گویم صفای مرقد شش گوشه ات را کربلا گویم غریب سامرا از غربت یک آشنا گویم برایت قصه ی یک مادر و یک کوچه را گویم از آن ابری که زیر ظلمتش پوشاند ماهش را از آن مادر که بین کوچه ها گم کرد راهش را شاعر:
فرزند هادی و خدا منظری هستی سوسن و گل حیدری ز بهردهم گل دین کوثری در صدف عصمت حق گوهری تو در سپهر دین مه انوری سیدنا یا حسن عسکری ای عاشقان هشتم ماه ربیع ز لطف حق سر زده ماهی بدیع آمد حسن به قدر و جاه رفیع آن که بود روز قیامت شفیع نجل علی هستی پیغمبری سیدنا یا حسن عسکری در این جهان مظهر داور رسید نور دل شخص پیمبر رسید به شیعه مقتدای دیگر رسید یازدهم امام و رهبر رسید تو تالی فاطمه ی اطهری سیدنا یا حسن عسکری در آسمان عشق ماه آمده ای عاشقان چراغ راه آمده به قلب مانور الاه آمده دوم حسن به عز و جاه آمده از همه ی خلق جهان برتری سیدنا یا حسن عسکری ز بوستان دین گلی شد عیان مدینه گشته از قدومش جنان شاد قلوب همه ی شیعیان ای پدر مهدی صاحب زمان هدیه به شیعه از سوی داوری سیدنا یا حسن عسکری رحمت سرشار خدا آمده معنی نور و هل اتا آمده گلی ز گلشن ولا آمده نور دل آل عبا آمده تو شیعه را منجی و روشنگری سیدنا یا حسن عسکری گلی ز گلشن ولایت تویی شمس ولا نور هدایت تویی آن که کند ز ما حمایت تویی رحمت و جود بی نهایت تویی تو کشتی نجات را لنگری سیدنا یا حسن عسکری ممنون از لطف خدای توام آقا ز کودکی گدای توام عاشق شهر سامرای توام شرمنده ی جود و عطای توام ز لطف و جودت همه را یاوری سیدنا یا حسن عسکری مظهر حی کبریایی حسن نجل علی مرتضایی حسن گلشن دین را تو صفایی حسن به دیده ها نور و ضیایی حسن پاینده از تو مذهب جعفری سیدنا یا حسن عسکری جود و سخا مرام تو خوی تو مشام جان ما پر از بوی تو جنت ما تا به ابد کوی تو دست تهی آمده ایم سوی تو چه می شود به روی ما بنگری سیدنا یا حسن عسکری ای که تویی حیدر ثانی حسن بابای صاحب الزمانی حسن بر شیعیان آرام جانی حسن به جان ما تاب و توانی حسن دل ز همه به یک نگه میبری سیدنا یا حسن عسکری شکر حق از روز ولادت من نوکری درت سعادت من گدایی کوی تو عادت من بر تو بود عشق و ارادت من با همه ی بدی مرا می خری سیدنا یا حسن عسکری ای که تویی بر همگان تکیه گاه ولایتت داده به من عز و جاه از کرمت آمده بر تو پناه بر من مسکین زکرم کن نگاه چه می شود ز جرم من بگذری سیدنا یا حسن عسکری ای که تویی بر همه عالم امیر بر همه ی عالم هستی مجیر (رضایم) و به درگهت مستجیر ز مرحمت دست مرا هم بگیر در دو جهان پناه هر نوکری سیدنا یا حسن عسکری
در هشتم از ماه ربیع لطف مکرر آمده بر خاکیان از سوی حق ماه منور آمده از نسل آل مصطفی روح مطهر آمده ای عاشقان ای عاشقان جود مصور آمده آمد گلی در این جهان با عطر و بوی حیدری در خانه هادی رسید امشب امام عسکری شهر مدینه بهر او چون وادی طور آمده حوران جنت از سما با شادی و شور آمده جبریل بهر تهنیت شادان و مسرور آمده چون مظهر ذات خدا نور الا نور آمده با خلق و خوی فاطمی این گل بود حیدر مرام بر خلق عالم از کرم حق داده امشب بار عام امشب ز دریای شرف در ثمین آمد پدید از آسمان دین حق خورشید دین آمد پدید در بیت هادی مظهر حی مبین آمد پدید ای شیعیان مرتضی حبل‌المتین آمد پدید برگو به شیعه مایه ی آرامش جان آمده ای دردمندان جهان دارو و درمان آمده از سوی خالق بر زمین بر شیعه عزت می رسد امشب ز یمن مقدمش باران رحمت می رسد نوری دوباره جلوه از قرآن و عترت می رسد یازدهمین دُرِّ ولا از بحر عصمت می رسد ای اهل دل هنگامه ی جشن و سرور و شادی است روشن از این نور جلی چشمان و قلب هادی است نجل علی و فاطمه نور دل پیغمبر است این نور حق دوم حسن از دودمان حیدر است پور امام هادی و بر کل هستی رهبر است چون جد و آبائش حسن شافع به روز محشر است این گلبن عالی نسب ماه جمالش هاشمی است او مظهر ذات خدا خوی خصالش فاطمی است در زهد و تقوا و شرف چون حضرت طاهاستی سوسن بود مادر ولی زیبا گل زهراستی در هر کجا گر بنگری شور و شعف برپاستی امشب گل باغ نقی زینت ده دنیاستی از یمن این زیبا پسر شهر مدینه گلشن است چشم تمام اهل دل از مقدم او روشن است با عطر و بوی احمدی ماه جمالش کوثری است بهر دهم مولای دین او مجتبی دیگری است چون جد مظلومش حسین او شیوه اش روشنگری است این حیدری خوی و خصال مولای عالم عسکری است با اذن خلاق مبین کار خدایی می کند از مشکلات این جهان مشکل گشایی می کند امشب ز شادی و شعف شیعه شده دلشاد تو رفته مدینه این دلم اندر شب میلاد تو مولای عالم یا حسن دل ها نموده یاد تو بنهاده حق در قلب من مهر تو و اجداد تو شادم که از لطف خدا دلخسته مهمان توام از روز اول یا حسن ریزه خور خوان توام تو گلبن عصمت ولی من بر تو خارم یا حسن از لطف خاص کبریا حب تو دارم یا حسن مهر و ولایت در جهان داد اعتبارم یا حسن شد نوکری درگه تو افتخارم یا حسن هستم تمام عمر خود شرمنده ی احسان تو با دست خالی آمدم دست من و دامان تو مولای خوبان جهان جانم فدای تو حسن شکر خدای مهربان هستم گدای تو حسن در دل نهاده ذات حق مهر و ولای تو حسن گشته بهشت و جنت من سامرای تو حسن مولا ز طفلی از کرم مهرت عجین شد با گلم با یک نگاه مرحمت حل کن تمام مشکلم ای غنچه یاس فاطمی مجنون صحرای توام از بس که خوبی و کریم خاک کف پای توام از کودکی مولای من غرق تمنای توام لطف خدا شد شاملم مست تولای توام ای آنکه هستی در جهان بر شیعیان چون آفتاب بر این دل زار (رضا) نور ولایت را بتاب
مدینه بار دیگر غرق نور است به هر جا بنگری وادی طور است جهان در شادمانی و سرور است ز بهر تهنیت گل دسته حور است گل هادی رسیده امشب از راه عروس فاطمه آورده یک ماه درِ رحمت به روی خلق باز است جهان بار دگر در رمز و راز است شب عشق و شب راز و نیاز است گل هادی حسن در مهد ناز است دوباره نخل دین حق ثمر داد عروس فاطمه قرص‌قمر زاد مهی در آسمان دین عیان است صفابخش زمین و آسمان است گل خوشبویی از باغ جنان است پدر بر مهدی صاحب زمان است جهان از مقدم او گشته گلشن شده چشم تمام شیعه روشن در عالم هادی و روشنگر آمد گلی از گلشن پیغمبر آمد حسن نام و ز نسل حیدر آمد ز بهر هادی دین کوثر آمد همه عالم ز نورش منجلی شد تسلای دل چارم علی شد در عالم کعبه ی دل ها رسیده شفیع روز وانفسا رسیده عزیز عترت طاها رسیده اباالمهدی گل زهرا رسیده مهی در آسمان دین درخشید مه رویش به عالم نور بخشید ز یمن او جهان زیبا شد امشب که نامش زینت لب ها شد امشب وجودش کعبه ی دل ها شد امشب به جنت شادمان زهرا شد امشب گلی وا شد ز بستان ولایت که دارد لطف و جود بی نهایت الا ای روح تقوا و عبادت بود مولای من بر من سعادت به تو دارم من از بدو ولادت گل بستان سرای دین ارادت اگرچه در گلستان تو خارم درون سینه ام مهر تو دارم من از جمله محبان تو هستم گل زهرا مسلمان تو هستم ز لطف توست مهمان تو هستم کنار خوان احسان تو هستم نگاهی کن به روی زردم ای دوست که هستی تو دوای دردم ای دوست الا ای آن که هستی تکیه گاهم به درگاهت گدایی روسیاهم شب میلاد تو بر تو پناهم ز لطف و مرحمت بنما نگاهم اگرچه خارِ بستان تو هستم بگیر از مرحمت مولا تو دستم الا ای نوربخش این دل من خدا بسرشته با مهرت گِل من بود لطف تو عمری شامل من نگاه تو کند حل مشکل من غلام و عبد درگاهت (رضایم) به حق مهدیت بنما دعایم
بار دیگر جهان گلستان شد شهر یثرب چو باغ و بستان شد همه عالم ستاره باران شد شور و شادی به قلب یاران شد غنچه ی باغ دین شکوفا شد چهره ی عسکری هویدا شد در همه عالم این نوا آمد مظهر ذات کبریا آمد آیه ی نور و هل اتی آمد گل هادی چه با صفا آمد گل خود دارد او در آغوشش شد حریر بهشت، تن پوشش گشته عالم پر از سرور امشب شهر یثرب سرای نور امشب باز شد موسم حضور امشب غم عالم ز شیعه دور امشب می زند لبخند سوسن از شادی نور داده خدا به حضرت هادی فصل شادی دوباره آغاز است شاد هر دلی زین کودک ناز است به لب قدسیان خوش آواز است در رحمت سوی همه باز است نور والشمس و والضحی آمد هستی آل مصطفی آمد این پسر تک گل جنان باشد نوربخش همه جهان باشد پدر صاحب الزمان باشد بر همه جود ا‌و عیان باشد یازدهم نور ذوالمنن آمد شیعه را دومین حسن آمد می رسد از او به خلق برکات مهر و حبش دهد به ما حسنات او بود جلوه اش خدا جلوات بر گل روی این حسن صلوات او چو جَدِّ غریب خود حیدر شافع شیعیان بود محشر شب میلاد تو گل زهراست غرق شور و شعف همه جان هاست شادمان زین خبر همه دل هاست جشن شادی به هر کجا برپاست در دل ما شور حیدری آمد شاد باشید نور عسکری آمد با وجود بَدی گدای توام با نگاه تو در ولای تو توام من که شرمنده ی عطای توام عاشق حرم با صفای توام حضرت عسکری گل زهرا دعوتم کن به شهر سامرا حب تو سرنوشت من مولا سامرایت بهشت من مولا مهر تو در سرشت من مولا بنگر روی زشت من مولا رد مکن از درت گدایت را شعله ور کن به دل ولایت را من گرفتار عسکری هستم من ز جام ولای تو مستم سر راهت همیشه بنشستم سوی تو بوده و بود دستم رو ببین شکسته بالی من کن نگاهی به دست خالی من تو مرا هم صدا نما مولا از گناهان جدا نما مولا عیدی ام را عطا نما مولا بر فرج تو دعا نما مولا جشن امشب جشن هم عهدی است گل زهرا امید ما مهدی است ای گل فاطمه بیا مهدی ای امید همه بیا مهدی در جهان قائمه بیا مهدی دارم این زمزمه بیا مهدی همه در انتظار روی توایم با وجود بَدی به سوی توایم هرچه هستم به دل ولا دارم نوری از آل مصطفی دارم هرچه دارم من از شما دارم بر لبم عمری این نوا دارم تا ابد این (رضا) گدای شماست شامل این گدا عطای شماست
دل های عاشق پر زند امشب ز سینه گاهی به سامرا رود گاهی مدینه شهر مدینه غرق در شادی و شور است بیت امام هادی امشب پر ز نور است بار دگر نخل ولایت پرثمر شد خورشید رویی در مدینه جلوه گر شد در هشتم ماه ربیع دوم آمد پور امام هادی از نسل محمد زیبا گلی در گلشن دین وا شد امشب چارم علی از لطف حق بابا شد امشب در هر کجا جشن ولادت گشته برپا ابن الرضای سومین آمد به دنیا عالم ز یمن مقدمش گلشن شد امشب چشم امام دهمین روشن شد امشب دوم حسن نجل رسول الله رسیده آمد حسن بر آل عصمت نور دیده نور خدای حی سرمد آمد امشب زیبا گل باغ محمد آمد امشب وقت سرور و جشن هم عهدی رسیده ای شیعیان امشب اباالمهدی رسیده امشب حدیثه در بغل خورشید دارد از مقدمش سوی زمین رحمت ببارد با شادمانی بوسه زد مادر به رویش پیچیده در ارض و سماوات عطر و بویش این گل پسر روشنگر دین مبین است حق الیقین حبل المتین حامی دین است سرحلقه ی عشق و وفا روشنگری اوست نور دل هادی امام عسکری اوست امشب همه از لطف حق مهمانت هستیم شرمنده ی الطاف تو، احسانت هستیم گرچه به درگاهت غلامی روسیاهیم مهمان تو گردیده و بر تو پناهیم ای که تویی بر شیعیان مولی الموالی سوی تو رو آورده با دستان خالی مولای من تو سومین ابن الرضایی بر درد بی درمان این عالم دوایی ما در گلستان ولایت گرچه خاریم مولای عالم ما کسی جز تو نداریم ما از طفولیت گدای سامراییم در شام میلاد تو محتاج دعاییم باشد رضای خالق یکتا (رضا)یت مانده دلم در آرزوی سامرایت بنما دعا فرزندتان مهدی بیاید درهای رحمت را به روی ما گشاید تا او نیاید هر بهار ما خزان است ذکر همه الغوث یا صاحب زمان است از بهر دیدار گل تو بی قراریم با دیدگان تر همه چشم انتظاریم
شهر یثرب گشته چون وادی طور آمده هنگامه ی جشن و سرور هر کجا را بنگری گلشن شده خانه ی هادی دین روشن شده عالم هستی شده گلریز حور خاکیان افلاکیان غرق سرور در سپهر دین حق ماه آمده یازدهم روشنگر راه آمده آمده نور خدای لایزال فاطمی سیرت علی خوی و خصال عاشقان هنگام شادی آمده در جهان فرزند هادی آمده ماه دین بار دگر شد جلوه گر این مه هادی بود رشک قمر از قدومش گشته آذین نه فلک بهر تبریک آمده حور و ملک عاشقان را جشن هم عهدی شده زینت عالم اباالمهدی شده می وزد از مقدمش عطر جنان تهنیت گویید بر صاحب زمان این پسر از گلشن پیغمبر است نجل زهرای بتول و حیدر است هدیه بر هادی ز سوی ذوالمنن صبر و ایثارش بود همچون حسن گشته عالم از وجودش منجلی رهرو راه حسین بن علی در عبادت همچو زین العابدین شیعیان را بود حبل المتین علم و حلمش چون امام باقر است همچو صادق طیب است و طاهر است این گل عترت امام عسکری است در دو عالم بامرام جعفری است در کرامت چون امام کاظم است طاعتش بر کل عالم لازم است این پسر ابن الرضای سوم است چون گل هشتم پناه مردم است جود او همچون جواد ابن الرضاست حاجت عالم به دست او رواست پیرو او تا به محشر شیعه است هرکه دارد حب مولا بیمه است عالم هستی بود مهمان او تا ابد شرمنده ی احسان او حب و مهرش چشمه سار رحمت است سامرایش شیعیان را جنت است هر دلی را او ولایی می‌کند از همه مشکل گشایی می کند هرکه آرد بر سر کویش پناه می شود حاجت روا با یک نگاه مهر او در دل مدال افتخار گر بیاید مهدیش گردد بهار عالم هستی بود چشم انتظار بهر دیدار رخ او بی قرار در شب میلاد این گل یا (رضا) تا سحر بهر فرج بنما دعا گرکه داری در دلت شوق وصال کن دعا بهر فرج در طول سال
عالم هستی چه رویایی شده در مدینه شور و غوغایی شده هر دلی امشب مسیحایی شده خانه ی هادی تماشایی شده سر زد از یثرب مه هر انجمن آمده در این جهان دوم حسن درب رحمت بر روی ما وا شده شور عشق و عاشقی معنا شده در گلستان ولا گل وا شده هادی دین خدا بابا شده آمده منشور عشق و دلبری حجت بر حق امام عسکری نوری از انوار سرمد می رسد از خدا الطاف بی حد می رسد غنچه ای از باغ احمد می‌رسد حامی دین محمد می رسد عاشقان هنگام شادی آمده در جهان فرزند هادی آمده از مدینه سر زده نوری دگر نخل دین بار دگر داده ثمر هادی دین در بغل دارد قمر روی ماه عسکری شد جلوه‌گر رهبر دنیا و دین آمد ز راه می برد دل از پدر با یک نگاه در سپهر دین حق ماه آمده باز از ره هادی راه آمده رهزن دل های آگاه آمده عسکری با عزت و جاه آمده نوربخش کل هستی آمده مظهر یکتاپرستی آمده عاشقان عید آمده عید آمده از سوی حق نور امید آمده نوری از انوار توحید آمده در سپهر عشق، خورشید آمده عید میلاد عید هم عهدی شده زینت مجلس اباالمهدی شده این پسر نور خدای داور است از تبار حضرت پیغمبر است در شجاعت همچو جدش حیدر است او شفیع شیعیان در محشر است این پسر ابن الرضای سوم است همچو اجدادش پناه مردم است حیدری خصلت بود زهرا صفات روح ایمان، معنی صبر و ثبات بر همه باشد حسن باب نجات نام او حلال جمع مشکلات مهر و حب او بود نور امید شیعه ی او تا به محشر روسپید این پسر باشد چون زهرا با وقار پای تا سر لطف وجود و اقتدار داده بر شیعه ولایش اعتبار بی قراران را بود مهرش قرار همچو هادی او بود خورشید دین شیعیان را او بود حبل المتین عالم هستی بود حیران او من مسلمان گشته از ایمان او گشته ام از لطف و از احسان او در شب میلاد او مهمان او کار این مولاست ذره پروری هستم از طفلی گدای عسکری غرق در دریا منم، تو ساحلم بر در کویت ز طفلی سائلم با ولای تو در عالم کاملم لطف تو مولا شد امشب شاملم ای که هستی همچو حیدر دلنواز سائل تو آمده غرق نیاز بی پناهم پناهم بی پناه بر من مسکین تو هستی تکیه گاه آمدم سوی تو از لطف اِله سائلت را از کرامت کن نگاه ای که هستی در کرامت بی نظیر در شب میلاد خود دستم بگیر ای که بر عالم حسن هستی بصیر در کرم در جود هستی بی نظیر همچو زهرا مادرت خیر کثیر هستی از خیل گدایان دستگیر بر غلامی تو هستم مفتخر بر(رضا)از مرحمت بنما نظر
مدینه بار دیگر در سرور است برای تهنیت گل دست حور است به بیت هادی دین شور و غوغاست در آغوشش یکی ماه دلاراست حدیثه همسرش خوشحال و خندان رخش گردیده همچون ماه تابان شده بیت ولایت غرق شادی به دنیا آمده فرزند هادی هم اینک نور هم عهدی رسیده در این عالم اباالمهدی رسیده حدیثه می زند بوسه به رویش پدر با شادمانی محو رویش پدر محو رخ فرزند گشته ز دیدار مهش خرسند گشته بود بر دست هادی ماهپاره به زیر مقدمش ریزد ستاره بود او هدیه ای از سوی سرمد حسن زیبا گل آل محمد به پا گردیده جشن شادمانی ز یمن مقدم این یار جانی گلی از گلشن باغ جنان است پدر بر مهدی صاحب زمان است بود دوم حسن از نسل حیدر که می نازد به او زهرای اطهر گل بستان سرای عصمت است او در این عالم امید امت است او چو جدش مجتبی باب النجات است ولای او کلید مشکلات است امام و منجی و روشنگر است او شفیع شیعیان در محشراست او همه عالم فدای تار مویت چو جدت مرتضی خلق نکویت بود صحن و سرایت جنت ما بود مهر و ولایت عزت ما بود دارالشفا صحن و سرایت همه در آرزوی سامرایت من امشب غرق احسان تو هستم کرم کردی و مهمان تو هستم شب میلادتان بر تو پناهم به حق مهدیت بنما نگاهم منم مولا گدای سامرایت شدم ریزه خور خوان عطایت به سویت آمده‌ عبد فقیری که از لطف و کرم دستم بگیری (رضایم) نوکر وعبدو غلامت همیشه شاملم لطف مدامت برای مهدی تو بی قرارم برای دیدنش چشم انتظارم