#حضرت_زینب_شهادت
غروبی شد پر از ماتم غروب آخرِ زینب
جز عبدالله نبود آخر کسی دور و بر زینب
به یادش آمده آن روزگاری که بنی هاشم
همه با احترام و با ادب در محضر زینب
تمام آرزویش بوده آن ساعات پایانی
عزیزانش همه باشند بالای سر زینب
دوباره نوحه دم دادو نوایش واحسینا شد
شده خیره به درب خانه چشمان تر زینب
میان آنهمه غربت فقط پیراهنی پاره
شده مرهم برای سینهیغمپرور زینب
پر از زخم و جراحت شد تمام پیکر یارش
پر از جای غلاف و تازیانه پیکر زینب
صدای شیون و گریه بلند از خیمهها اما
صدای خندهی قاتل به حال مضطر زینب
به دست ساربان انگشتری غارت شد اما بعد
میان راه غارت شد تمام زیور زینب
میان شام سهم او شده خاکستر و آتش
گمانم سوخت و خاکی شده موی سر زینب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مسیح بر فلک و مرتضی علی به تراب
دلم ز آتش این غصه بود بس که کباب
👤 حاج مهدی رسولی
🌹 ویژه مراسم جشن میلاد امیرالمومنین علیه السلام
51.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 شناخت حضرت زینب سلام الله علیها در چهار جمله
👤 حجت الاسلام والمسلمین دکتر رفیعی
این زمان برخیز تا از بام ها
لرزه اندازیم بر اندام ها
الله اکبر
در ظلام شب خروش بامها
لرزه میافکند بر اندامها!
نغمهی «الله اکبر» میربود
خواب نوشین از سر خودکامها
اولین گلبانگ چون پر میگرفت
شهر را فریاد در برمیگرفت
کوچهها در انفجار نعرهها
پرتو از «الله اکبر» میگرفت
در سراب قدرت تصویرها
شهر میغرید با تکبیرها
پردهی تاریک شب را میدرید
آتش رگبارها، تک تیرها
اهرمن دندان به دندان میفشرد
کینهاش زهرابه در جان میفشرد
بامها با وحدت پیغامها
پای در پیوند و پیمان میفشرد
گزمهها استاده از هر سو به گوش
کز کدامین گوشه خیزد این خروش
سینهها پر کینه زان فریادها
دستها بر ماشه، وجدانها خموش!
آن قدر ترکش تهی از تیر شد
تا صفیر تیر، بیتأثیر شد
از مسلسل وای استیصال خاست
شرح این افسانه عالمگیر شد
پاسخ رگبارها تکبیر بود
پاسخی سوزندهتر از تیر شد
شب اسیران را خروش بامها
مژدهی بگسستن زنجیر بود.
اهرمن پرخاشگر لب میگزید
لب ز «یا الله» و «یا رب» میگزید
وان خروش شب نورد صبح زای
دیو را در بستر تب میگزید
کم کم آن گلبامهای پر طنین
تندبادی گشت سرخ و آتشین
تندبادی اهرمن در هم شکن
تندبادی قهر و توفانآفرین
اهرمن را لرزه بر جان اوفتاد
رخنه در ارکان ایران اوفتاد
گزمکان را در سحرگاه قیام
در کف مردم گریبان اوفتاد
صبح صادق قدرت کاذب شکست
رشتههای دام اهریمن گسست
اهرمن آسیمه از میدان گریخت
تا کجا افتد گریبانش به دست؟
ای خروشت غرّش آتشفشان
بانگ تکبیرت ز بیداری نشان
این زمان برخیز تا بار دگر
راه بربندیم بر آدمکشان
این زمان برخیز تا از بامها
لرزه اندازیم بر اندامها
💠الله_اکبر یعنی پرچمداران لااله الا الله بدانند در این مسیر، بزرگترین قدرت هستی همراه و پشتیبان و یاور آنهاست.
الله اکبر یعنی در راه لا اله الا الله از هیچ غیرخدایی نباید هراسی به دل راه داد.
الله اکبر یعنی تکیه انقلاب ما به خداست و همین است که تزلزل و توقف را در آن راه نیست.
#الله_اکبر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 در #بهار_آزادی جای #شهدا خالی 🇮🇷
🇮🇷 ۲۲ بهمن، سالروز ۴۴ سال عزت و افتخار و ایستادگی و استقلال کشور مبارک باد🌟🌟
🔷 #انقلاب_اسلامی ، #نماز، #انتظار، #عدالت_گستری
#ایران_استوار
#44سال_افتخار
#دهه_فجر_انقلاب_اسلامی
#امام_خمینی
#ایران_ما
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
فطرس رسیده جا به کبوتر نمی رسد
حتی فرشته پیش تو با پر نمی رسد
پس با وجود این همه شعبان که رفته است
دیگر گناهکار به محشر نمی رسد
با یاحسین مست ترینیم به مقصدش
هر قدر کاه گشت سبک تر،نمی رسد
گاهی برای ما نرسیدن رسیدن است
آن جا که دست شاه به نوکر نمی رسد
دنیای بی حسین اگر آخر غم است
دنیای با حسین به آخر نمی رسد
کوهی به کوه نه که در این روزگار پَست
دست برادری به برادر نمی رسد
در هیچ لحظه ای به جز از لحظه ی اَخا
در نقشه ها فرات به کوثر نمی رسد
ارث پدر گلوی بریده ست لاجَرَم
وقتی که اکبر است به اصغر نمی رسد
وقتی که نیستند علی های کربلا
انگشترت مگر که به دختر نمی رسد؟؟
در آخرین دقیقه به داد گلوی تو
حتی نه بوسه های پیمبر نمی رسد
حق در مَثَل همیشه به حق دار می رسد
با این حساب شمر به حنجر نمی رسد
با این حساب بر تن او پاره هم شود
پیراهن حسین به لشگر نمی رسد
این شاکلید قصه ی صحرای کربلاست
سر می دهد حسین ولی سر نمی رسد
مهدی رحیمی
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
کاری به دشت لاله و گلشن ندارم
آواره ام، جز روضه ات مأمن ندارم
من دوستت دارم، بخوان از اشک هایم
از روسیاهی جرأت گفتن ندارم
این لطف زهرا مادرت بوده و گرنه
ظرفیت این عشق را قطعا ندارم
پیش خدای خود به یاد نوکرت باش
تو آبرو داری و اما من ندارم
دردسرت هستم ولی از خود مرانم
من که کسی را غیر تو اصلا ندارم
بر من به نورانیت "جون" ات نظر کن
حالا که پیشت چهره ای روشن ندارم
از آن شبی که آمدم کرب و بلایت
میلی به جنت، یک سر سوزن ندارم
درس بزرگی را من از عابس گرفتم
مجنون که باشم حاجت جوشن ندارم
عریان شدم تا که بدانی با تو هستم
حالا ببین مثل تو پیراهن ندارم
دیشب برایت تا سحر روضه گرفتم
من را ببخش امروز اگر شیون ندارم
تنها خودت تا روز آخر صاحبم باش
زنجیرِ غیر از عشق بر گردن ندارم
محمدجواد شیرازی