eitaa logo
کانون مداحان وخادمیاران رضوی چهارمحال وبختیاری
166 دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
4.2هزار ویدیو
184 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
9.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‏﷽ ❁ نشر خوبی‌ها ۴ ❁ ✓عنوان:‌ سنت شکنی زیبا درمراسم ترحیم ✓موضوع: اعتقادی، فرهنگی، تربیتی، اجتماعی ✓اشاره: ﴿ مَنْ سَنَّ سُنَّةً حَسَنَةً كَانَ لَهُ أَجْرُهَا... ﴾ - پیامبر اعظمﷺفرمودند: کسی‌ که سنت‌ و روش نيکويي‌ را بنيادنهد؛ اجر وثواب‌آن و ثواب هركسى‌ كه به‌آن عمل‌كند، تاروزقیامت براى‌اوست، وکسی‌ که سنت‌وروش بدی را بنيادمی‌نهد، کيفر آن‌روش ناپسند وکيفر کسانی‌که به‌آن عمل می‌کنند تا روز قیامت برای او خواهد‌بود. ❀ در ثواب نشر معروفات سهیم‌ باشیم. ❀ ┄┄┅••=✧؛💌؛✧=••┅┄┄ ☜ به‌‌ پایگاه‌‌ فرهنگی‌تبلیغی‌ بلاغ‌ بپیوندید. ☞⁩
10.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‏﷽ ❁ شعر و شعور ۵ ❁ ✓عنوان: زهراء درآتش‌بود، حیدر داشت‌می‌سوخت ✓موضوع: اعتقادی، تلفیقی، زبان‌ِحال، روضه ✓اشاره:﴿أللّهُمَّ‌صَلِّعَلیٰ‌فَاطِمَةَوأَبِیهَاوَبَعلِهَاوَبَنِیهَا - دیرآمدم، دیرآمدم، در داشت می‌سوخت هیئت، میان وای مادر، داشت می‌سوخت - دیوار، دم می‌داد، در ، برسینه می‌زد محراب می‌نالید، منبر، داشت می‌سوخت - جان‌کاه ، قرآنی که زیر دست و پا بود جان‌کاه‌تر آیاتِ‌کوثر داشت می‌سوخت - آتش قیامت کرد، هیئت کربلا شد باغِ‌خدا یک‌بار دیگر داشت می‌سوخت - یادِ حسین افتادم آن‌شب، آب می‌خواست ناصر که آب آورد، سنگر داشت می‌سوخت - آمد صدایِ‌سوت ، آب از دستش افتاد عباس زخمی بود، اصغر داشت می‌سوخت - سربند یازهرای محسن ، غرق خون بود سجاد، ازسجده که سربرداشت می‌سوخت - باید به یارانِ‌شهیدم می‌رسیدم خط زیرآتش بود، معبر داشت می‌سوخت - برگشتم و دیدم میان روضه غوغاست درعشق، سرتاپای اکبر داشت می‌سوخت - دیدم که زخم و تشنگی، این‌ها حقیرند گودال گُل می‌داد، حنجر داشت می‌سوخت - شب بود، بعد از شام، برگشتم به خانه دیدم، که‌بعداز قرن‌ها در داشت‌می‌سوخت - ما عشق را پشت در این خانه دیدیم زهراء در آتش بود، حیدر داشت می‌سوخت 🥀هدیه‌به روحِ‌مطهره‌ی مادرسادات(؏) صلوات ┄┄┅••=✧؛💌؛✧=••┅┄┄ ☜به‌ پایگا‌ه‌ فرهنگی‌تبلیغی‌‌ بلاغ‌ بپیوندید.☞⁩
تو را با کینه و با کِیف می زد نه تنها یک نفر یک طِیف میزد خودم دیدم میان کوچه، قنفذ به بازوی تو «نَعلِ سِیف» می زد شاعر : سید محسن سادات خلردی
دو بیتی ها ( شاعر: حسن فطرس) حریم حریم امن زهرا را شکستند ز شاخه یاس مولا را شکستند خدا داند که با این ظلم عظمی دل پیغمبر ما را شکستند صبر به سر داری اگر سر بند زهرا به دل خون کرده‌ای دلبند زهرا در این ایام باشد این دعایم خدا صبرت دهد فرزند زهرا بی‌کفن زمان بغض و غسل و پیرهن بود چرا غ اشک نور انجمن بود طلب می‌کرد حیدر آن کفن را کفن در دست طفل بی‌کفن بود جرأت جهاد کوچه جنگی تن به تن داشت چهل مرد و علی یک شیر زن داشت اگر دستان حیدر باز می‌شد مگر کس قدرت زهرا زدن داشت گلبرگ دردت به دلم آتش افروخته مادر قلبم چو درِ خانه‌ی تو سوخته مادر گویند صدایم زده‌ای، غمزده وقتی گلبرگ تنت میخ به در دوخته مادر هیزم دوای مردمان خسته، هیزم كلیدِ خانه‌های بسته، هیزم چگونه، تسلیت دادند او را به جای دسته گل با دسته هیزم؟ دفتر اسرار فاطمه کیست؟ مددکار علی رازدار علی و یار علی تا عدو در به لگد باز نمود بسته شد دفتر اسرار علی گل یاس گل از ساقه پژمرده گل یاس گل ضربِ لگد خورده گل یاس گلی که دشمنی خاری ز کینه به گلبرگش فرو برده گل یاس زخم شرار زخم سوزد پیکرم را گرفته درد، پهلو تا سرم را نه دستم قوتی دارند نه پایم که بر زانو نشانم دخترم را تنهایی به دریای دلم غوغاست مادر دو چشمانم ز خون دریاست مادر همه گویند یار مهدی هستند ولی فرزند تو تنهاست مادر مزار دلم از این زمانه سرخ و داغ است سرم فکر خزان یاس و باغ است همه غمها به یک سو، ای مدینه چرا مادر مزارش بی‌چراغ است؟ عجل وفاتی الا مادر که ممنوع از حیاتی به حال کودکان کل التفاتی بیا امشب دعایی تازه سر کن مگو دیگر خدا عجل وفاتی یاس و لاله به طوفان وجودم موج ناله من و تاریکی و آب و پیاله عجین با خون شده هر برگ جسمت تو را من یاس گویم یا که لاله؟ گریه زهرا برای تاب و تبم گریه کرده است با اشک‌های نیمه شبم گریه کرده است تنها نه بر غریبی من بلکه دم به دم بهر حسین تشنه لبم گریه کرده است سؤال چرا با غصه‌ها خو می‌گرفتی؟ چرا پیش علی رو می‌گرفتی؟ زمان غسل تو فهمیدم ای گل چرا دستی به پهلو می‌گرفتی؟ خنده الا زهرا مرا شرمنده کردی تو جان دادی علی را زنده کردی نگفتی ماجرای دردِ خود را ز تو پرسیدم امّا خنده کردی الماس الا زهرا چه با احساس بودی به باغ عشق حیدر یاس بودی به قول کودکان داغدارت به قاب خانه‌ام الماس بودی بهار ای بهارم مرا خزان كردی همچو خود قامتم كمان كردی هر چه با این دلِ علی كردی با دلِ كودكان همان كردی صدف تا نگاه از بَرِ رخت چیدم مرگ خود را به چشمِ خود دیدم در صدف درِّ خود نهان كردم تا كفن بر تن تو پیچیدم مدینه مدینه دم فرو بستی، نشستی زمانی كه ز حیدر دست بستی تو كه سیلی زدی، آتش كشیدی چرا پهلوی زهرایم شكستی؟ صبور صبورِ بی ‌قرارم بود زهرا به فصل غصّه یارم بود زهرا ز خانه، بین كوچه تا به مسجد همه لحظه كنارم بود زهرا امید مرو جانا كه حیدر بی تو تنهاست همیشه سینه‌اش دریای غم‌هاست خدا بی فاطمه آخر چه سازم؟ كه امید علی بر دستِ زهراست
صلی الله علیکِ یا فاطمه الزهرا■ سلام ای حضرت زهرای اطهر(س) سلام ای پاره‌یِ جان پیمبر سلام ای سرور زن‌های عالم سلام ای در ره دین مانده محکم سلام ای فاطمه،حانیه، زهرا(س) سلام ای در مسیرِ حق شکیبا سلام ای برکت عالم وجودت تجلایِ عبادت در سجودت سلام ای بر محمد(ص) نور دیده سلام ای بانویِ پاکِ شهیده سلام انسیه حورای هستی تو ای مهری که در جان‌ها نشستی سلام ای اُم‌الاحسان، ای عَطوفه سلام ای با محبت ای رئوفه سلام ای حضرت اُم‌الاَئمه(س) شکوفا از تو همچون گل‌ ائمه(س) سلام ای مادرِ خونِ خداوند سلام ای خون‌جگر از داغ فرزند سلام ام‌الحسن ای معدنِ جود همیشه جود و بخشش شیوه‌ات بود سلام ای مادر غمخوار زینب(س) همیشه دستِ مهرت یارِ زینب(س) سلام ای همسر مولای مظلوم سلام ای غمگسارِ اُم کلثوم سلام ای محسنت نشکفته پرپر سلام ای دیده‌ات بهر علی(ع) تر سلام ای کوثرِ پاک الهی پناه بی‌کسان در بی‌پناهی سلام ای روزها در روزه‌داری جهانی از قدم‌هایت بهاری سلام ای حضرت مظلومه زهرا(س) سلام ای حضرت معصومه زهرا(س) تو که زهرایِ ام المومنینی به هر آن یاور و همراهِ دینی تو که روح رسول‌الله هستی برای ما چراغ راه هستی سلام ای صادقه ای اُم‌الاخیار سلام ای نوریه ای اُم‌الازهار سلام ای آنکه سِرالله هستی از اسرار جهان آگاه هستی سلام اُم‌العلوم ای بی‌قرینه سلام ای وحی را با جان امینه سلام ای صابره، عالیه، زهرا(س) جهان یک قطره و ذکر تو دریا سلام ای دُره البیضای نایاب تو که مهریه‌ات شد برکتِ آب سلام ما به تو صدیقه‌یِ پاک نمی از اشک تو شد برکتِ خاک سلام ای طاهره، صدیقه، زهرا(س) سلام ای حضرت ام‌ابیها سلام ای روضه‌خوانِ دل‌شکسته پریشانِ امامِ دست بسته سلام ای حُره مهدیه علیمه زکیه فاضله،حورا ،حلیمه شفیعه، سیده، محزونه زهرا(س) جهان گردیده از بهر تو برپا سلام ای فاطمه ای سیبِ جنت سلام ای تشنه‌ی جامِ شهادت ولیه، زاکیه، مغضوبه زهرا(س) غریبه، عالمه، ای اُم‌الاَسماء سلام ای فاطمه رُکنِ هدایت سلام ای یار مولای عدالت سلام ای مادر پهلو شکسته سلام ای لاله‌ی در خون نشسته سلام ای عابده، منصوره، زهرا(س) سلام ای جان فدای عشقِ مولا سلام ای راضیه مرضیه زهرا(س) سلام ای دست لطفت بر سر ما زکیه، طیبه، ای با نجابت سلام ای کشته‌ی عشق ولایت سلام ای غم کشیده ای سلیمه سلام ای رنج دیده ای حلیمه سلام ای بهر حق سختی کشیده علیمه، زاهده، عذرا، رشیده شفیعه، فاضله، مهدیه، زهرا(س) وجودت پاکی و نیکی سراپا سلام ای پاک بانویِ نجیبه نقیّه، قانته، بِرَّه، حبیبه تو که نام تو زهرای بتول است عبادت‌ها به لطفِ تو قبول است سلام ای تربتت از دیده پنهان سلام ای مضجعت ،قلب محبان سلام ای مُهجت قلب پیمبر سلام ای همدل و هم‌کفو حیدر سلام ای هر نفس در خدمتِ حق سلام ای جان نثار حجت حق سلام ای یاد کرده از محبت همه همسایه‌ها را در دعایت اگر چه طعنه از آنان شنفتی فقط الجار ثم الدار گفتی سلامی بر تو و بر نوکرانت سلام ما به قبر بی‌نشانت سلامی بر محبانت به عالم که دارند از غمت در جانشان غم سلامی بر تمام گریه‌کن‌ها که می‌گریند از داغ تو زهرا(س) سلامی بر تمام روضه‌خوانان که از آغاز خلقت تا همین آن ز نام پاک تو کردند یادی و چرخاندند بر کاغذ مدادی سلامی بر گدایانت که یکسر عطا گیرند قبل از کوبشِ در تو در هنگامِ محشر با شفاعت نمایی بر گدایانت عنایت شود مشمولِ لطف بیکرانت کسی که شد گدای آستانت امیدم هست تا از لطف و احسان بدانی بنده را هم از گدایان @asharahmadrafiei
فرزندهایِ مادرِ پهلو شکسته از های و هوی روزگار خویش رسته از بندها و دام‌هایش دل گسسته لب‌تشنه و دلداده‌ی جامِ شهادت از لحظه‌های پر ملال خاک، خسته هر صبح در هنگام بسم‌الله گفتن بار سفر تا آسمان عشق بسته با شوق از این جسم خاکی پر کشیدند ققنوس‌های عاشق در خون‌نشسته در روضه‌ی غمبارِ مادر روضه گشتند فرزندهای مادر پهلو شکسته مشتاق پروازیم و سوی دوست عازم آری گواه این کوچ‌های دسته‌دسته ای دل تو غافل ماندی و بیراهه رفتی هرگز در باغ شهادت نیست بسته!
مادر(س) گل، هر گلی نه، چون گل بی‌خار مادر عطر بهاری، رونق گلزار مادر نور خدای مهربانی‌هاست، دارد از مهربانی‌ها دلی سرشار مادر یک گوشه‌ی این خانه بر سجاده‌ی خویش هر آن خدا را می‌کند دیدار مادر نیمه شب است و شهر در خوابند اما گرم مناجات و دعا بیدار مادر بعد از نمازش تک‌تک همسایه‌ها را با مِهر فرموده دعا بسیار مادر چون بخشش افطار خود وقت دعا نیز هر بار گفت: الجار ثم الدار مادر با جان‌فشانی‌هاش در راهِ ولایت در جبهه‌ی حق می‌کند پیکار مادر حتی در این پیکار سیلی خورده از خصم حتی زمین خورده است در انظار مادر حتی به کوچه چادرش افتاده بر خاک حتی به خود پیچیده از ناچار مادر حتی در آنجا که لگد خورده است بر در مانده است در بین در و دیوار مادر جای تمامِ لطف‌هایِ بی‌شمارش دیده است در این روزها، آزار مادر جز هرچه زخمی که به دل دارد از این قوم دارد به سینه زخمی از، مسمار مادر کی بود حرف از بستنِ دستانِ بابا؟ تا بود یار حیدر کرار مادر ام‌ابیها مادر بابای خود بود کفو علی بود و برایش یار مادر شکر خدا انگار بهتر گشته حالش برخاست از بستر برای کار مادر با پای لرزان باز هم چندین قدم رفت با دست بر پهلو زده، دشوار مادر تا خنده بر رخسار اطفالش بیاید خندید اگرچه با غمی بسیار، مادر اما نه ،کرده ضربه‌ها کار خودش را از ضعف شد چشمان پاکش تار مادر عجل وفاتی گفت حین ناله‌هایش پر زد از این دنیای محنت‌بار مادر عمری است او رفته است و از نای یتیمان نام بلندش می‌شود ،تکرار، مادر
همزمان با سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) 🌹 مراسم تشییع سراسری شهدای گمنام در شهرکرد زمان : یکشنبه ۲۶ آذرماه ساعت ۹:۳۰ صبح، میدان ۱۲ محرم به سمت امامزادگان دوخاتون شهرکرد (به همراه اجتماع بزرگ هیئات مذهبی) گزاری چهار محال بختیاری https://eitaa.com/basijnewschb
◾️ فرا رسیدن سالروز شهادت ام ابیها حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بر وجود نازنین امام عصر ارواحنا فداه و همه منتظران تسلیت باد. @Andishypak8
🌷قال رسول الله صلّی الله علیه وآله: ◾...فَمَن رَضِیَت عَنهُ اِبنَتِی فَاطِمَهُ رَضِیتُ عَنهُ وَ مَن رَضِیتُ عنَهُ رَضِیَ اللهُ عَنهُ وَ مَن غَضِبَت عَلَیهِ فَاطِمَهُ غَضِبتُ عَلَیهِ وَ مَن غَضِبتُ عَلَیهِ غَضِبَ اللهُ عَلَیهِ...وَیل لِمَن یَظلِمُهَا وَ یَظلِمُ ذُرِّیَّتَهَا وَ شِیعَتَهَا.◾ ●●● ◾.. هرکس که دخترم فاطمه (ع) از او راضی باشد، من از او راضی خواهم بود و هرکس که من ازاو راضی باشم خدا از او راضی خواهد بود؛ و هرکس که فاطمه(ع) ازاو خشمگین باشد من هم براو خشمگین خواهم بود و هرکس که من براو خشمگین باشم، خداوند براو خشمگین خواهد بود....وای برکسی که به فاطمه (ع) و فرزندان و شیعیان او ظلم کند!◾ 📚بحارالانوار،ج۲۷، ص۱۱۶
ای روزگار! چند صباحی به کام باش بر زخم ما به جای نمک التیام باش جمعیتی رسید ز دارالنّفاق شهر روح الامین! مراقب دارالسّلام باش فریادِ بی طهارتِ نامحترم خموش پشت دَر است طاهره با احترام باش این هیزم از کدام جهنم رسیده است؟! ای در مسوز مثل دلم، با دوام باش اینجا "خلیله" در وسط شعله مانده است یا نار! بهر فاطمه "برداً سلام" باش ای آهنی که کوره‌ی هیزم چشیده‌ای دور از محلِ بوسه‌ی خیرالانام باش حالا که داستان فدک ناتمام ماند ای شعر پس تو هم غزلی ناتمام باش ✍️