🔸️شعر کودکانه
هواپیما
🌸میرود هوا
🌱چون پرندگان
🌸در میان ابر
🌱اوج آسمان
🌸این پرنده هست
🌱پر سر و صدا
🌸با مسافران
🌱میپرد هوا
🌸این وسیله هست
🌱سرعتش زیاد
🌸میرود سفر
🌱مثل برق و باد
🌸کشف و اختراع
🌱گشته بی شمار
🌸داده علم و عقل
🌱آفریدگار
@kodakane
#داستان_کودکانه
#قصه_های_مثنوی
🌸فرستـاده مـاه
روزی روزگاری در دشتی سرسبز فیلها و حیوانات دیگر با هم زندگی میکردند. فیلهایی که در آن سبزهزار زندگی میکردند از بقیه حیوانات آنجا پرزورتر بودندو چشمه را به تصرف خود در آورده بودند و حیوانات دیگر اگر میخواستند از آب چشمه بنوشند باید صبر میکردند که فیلها از آب چشمه بنوشند و تن و بدن خود را بشویند و بروند و تازه مدتی هم صبر کنند تا آب زلال شود بعد از آب چشمه بخورند. حیوانات از دست این فیلها در رنج و عذاب بودند ولی کاری از دستشان نمیآمد زیرا فیلها بسیار زورمند و قوی بودند و حیوانات دیگر نمیتوانستند با آنها بجنگند.
در میان حیواناتی که در ظلم فیلها بودند خرگوشی بود که همه او را به دانایی و زرنگی میشناختند. روزی خرگوش به حیوانات دیگر گفت:
«دوستان من نقشهای کشیدهام که فیلها با پای خودشان اینجا را برای همیشه ترک کنند ولی برای این که نقشهام به گوش فیلها نرسد به شما نمیگویم صبر کنید تا شب فرا برسد آن وقت خودتان خواهید فهمید.»
شب فرا رسید.خرگوش بالای کوه رفت آن شب هوا صاف بود و هلال ماه تمام دشت را روشن کرده بود. خرگوش طوری ایستاده بود که سایهاش که از خود او بزرگتر بود بر روی کوه مقابل او افتاده بود و با صدایی که در کوه میپیچید خطاب به فرمانده فیلها گفت:
«ای فرمانده فیلها من از طرف ماه فرستاده شدهام که به شما بگویم به چه حقی چشمه ماه را به تصرف خود در آوردهاید. شما فقط تا زمانی که هلال ماه کامل شود فرصت دارید که اینجا را برای همیشه ترک کنید وگرنه ماه چشمهای شما را کور و سر از تنتان جدا خواهد کرد. شبی که هلال ماه کامل شد فیلی که میخواهد آب بنوشد خشم ماه را در آب خواهد دید. دیگر خود دانید.»
هفت شب از این ماجرا گذشت و هلال ماه کامل شد. آن شب فیلها مانند همیشه به کنار چشمه آمده بودند. هوا صاف بود و قرص ماه درون آب افتاده بود. فرمانده فیلها تا خرطومش را درون آب زد تا آب بنوشد آب موج برداشت و عکس ماه نیز مواج شد که ناگهان فرمانده فیلها به یاد حرف فرستاده ماه افتاد و فکر کرد ماه خشمش را به او نشان داده است. فرمانده فیلها پا به فرار گذاشت و فیلهای دیگر نیز به دنبال او حرکت کردند و از سبزهزار رفتند و دیگر برنگشتند. حیوانات از خرگوش تشکر کردند و از آن به بعد با خیال آسوده از آب چشمه استفاده میکردند و همه این خوشبختی خود را مدیون هوش و ترفند خرگوش بودند.
@kodakane
#تربیتی
راههای اصلاح رفتار کودکان لوس
کودک لوس حاضر نیست با کودکان دیگر همکاری کند و نمي تواند با آنها سازگاري پيدا کند و پدر و مادر این کودکان انگار که از سروصدای آنها می ترسند و مطابق میل آنها رفتار می کنند.
در صورت سروصدا او را به اتاقش ببرید و مجبور کنید آنجا بماند تا عذرخواهی کند.
ایستادن در یک گوشه، ماندن در اتاق، محروم شدن از برنامه مورد علاقه یا ابزار بازی از تنبیهات مناسبی است که می توانید به کار ببندید.
تلاش کنید امکانات را تنها در شرایط مناسب و مطابق معیارهای پذیرفته شده درخواست به آنها بدهید.
اگر گریه بچه برای نیاز است، سریعاً نیازش را رفع کنید اما گریه او متاثر از کج خلقی هایش باشد، باید نادیده گرفته شود.
با کودک بحث و لجبازی نکنید، تنها قانون را یادآوری کنید و تنبیه مناسب با قانون شکنی او را اجرا کنید. البته به یاد داشته باشید که کودکان زیر چهار سال چیزی زیادی از قانون نمی فهمند و پس از آن هنوز با بهانه جویی از انجام تکالیف خود طفره می روند، اما با آغاز شش سالگی می توانند با اشتیاق قوانین را دنبال و در سن نوجوانی مثل یک بزرگسال رفتار کنند.
@kodakane
amoo-poorang-mehmoonie-khoobe-khoda[128].mp3
242.2K
آهنگ مهمونی خوب خدا🌙
#ماه_رمضان
@kodakane
🔸️شعر کودکانه
قطار
🌸میخزد قطار
🌱مثل اژدها
🌸روی دشت و پل
🌱توی درهها
🌸این وسیله هست
🌱خوب و بیخطر
🌸با مسافران
🌱میرود سفر
🌸با قطار عمر
🌱میرود بشر
🌸از جهان خود
🌱میکند گذر
🌸ای مسافران
🌱میرسد قطار
🌸گفتهی خداست
🌱توشهای بیار
@kodakane
#داستان_کودکانه
🐾🌳دوستی گوزن و زرافه🌳🐾
سر ظهر بود و توی باغ وحش، حیوانات در حال استراحت بودند و آروم با هم حرف می زدند. فیل گفت این قفس خالی برای کیه؟ گوزن گفت حتما برای یک حیوون خیلی بزرگه . چون قفسش از قفس من بزرگتره.
خرس گفت هر کی باشه من ازش بزرگترم اینو یادتون بمونه. شیر غرشی کرد و گفت: چقدر حرف می زنید. ساکت باشید بگذارید یک ساعت بخوابم. از صبح، تماشاچیا خیلی خسته ام کردند.
ناگهان در باغ وحش باز شد و آدمها با یه حیوون جدید اومدن. اونا یه زرافه با خودشون آورده بودن. زرافه وارد قفس خالی شد. نگاهی به خرس و شیر و گوزن و فیل انداخت.
فیل از دیدن زرافه خوشحال شد. چون زرافه حیوان بی آزاری بود. خرس از دیدن زرافه خوشحال شد چون می دونست که زور خودش از زرافه بیشتره. شیر از دیدن زرافه خوشحال شد چون می دونست زرافه با گردن بلندش توجه تماشاچیا رو بیشتر به خودش جلب می کنه و اون بیشتر می تونه استراحت کنه.
اما گوزن از زرافه خوشش نیومد. اون با خودش فکر کرد زرافه ممکنه با بقیه انقدر دوست بشه که دیگه کسی به اون توجه نکنه.
گوزن، مدتی با زرافه بد رفتاری کرد. اما گاهی وقتها مجبور می شد با زرافه حرف بزنه. گاهی وقتها از غذای زرافه می خورد و گاهی وقتها تو قفس زرافه می رفت و با او بازی می کرد...
گوزن بعد از یکی دو هفته فهمید با زرافه دوست شده. اون بعدها متوجه شد اگر حسادت نداشته باشه، با هر کسی می تونه دوست بشه. حتی اگه از اون قشنگتر و بزرگتر باشن.
@kodakane
#تربیتی
#رفتار_والدین
✅بگوييد:
1️⃣زخم درد دارد.
2️⃣شير ريخته شد. نياز است كه تميز كاری كنيم.
3️⃣ديوارها برای نقاشی كردن نيستند. كاغذ برای نقاشی كردن است.
4⃣ كمک خوبی مي كنی اگر مابقی آبميوه را در يخچال بگذاری.
❌ نگوييد:
1️⃣اين يک زخم ساده است. گريه نكن.
2️⃣نگاه كن شيرت را ريختی!
3️⃣بچه بد! ديگه مداد رنگی هاتو بهت نميدهم.
4️⃣چرا همه چيز رو همين طور رها می كنی، تو نمیتون كاريی رو تموم كنی؟!
@kodakane