20.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💟 فقط چنین مسئولی میتواند کشور را متحول کند!
✔️ ویژگی ممتاز حاج قاسم سلیمانی
#تصویری
🙏احترام و خدمت به مردم عبادت است💫
💥مقابله با فساد و دوری از فساد و تجمّلات را شیوه خود قرار دهند. در دوره حکومت و حاکمیت خود در هر مسئولیتی، احترام به مردم و خدمت به آنان را عبادت بدانند و خود خدمتگزار واقعی، توسعهگر ارزشها باشند، نه با توجیهات واهی، ارزشها را بایکوت کنند.
✅مسئولین همانند پدران جامعه میبایست به مسئولیت خود پیرامون تربیت و حراست از جامعه توجه کنند
نه با بیمبالاتی و بهخاطر احساسات و جلب برخی از آرای احساسی زودگذر، از اخلاقیاتی حمایت کنند که طلاق و فساد را در جامعه توسعه دهد و خانوادهها را از هم بپاشاند.
حکومتها عامل اصلی در استحکام خانواده و از طرف دیگر عامل مهم از هم پاشیدن خانواده هستند.
اگر به اصول عمل شد، آن وقت همه در مسیر رهبر و انقلاب و جمهوری اسلامی هستند و یک رقابت صحیح بر پایه همین اصول برای انتخاب اصلح صورت میگیرد.
✍بخشی از وصیتنامه سردار دلها خطاب به سیاسیون
✨بِسْمِاللّٰهِالرَّحْمٰنِالرَّحیٖم✨
حال زندگی
وقتی خوبه که اول هوای خودت رو
داشته باشی...🌱
سلاممم صبح دوشنبه تون بخیر 🌹❤️
#نکتهآموزشی
👧كودكان در ۳ سالگی در مرحله "انكارند"
❗️یعنی امر پذیر نیستند
❌به آنها دستور ندهید.
@kodaknojavan 🌿🌷
⚠️اشتباهات رفتاری والدین در تربیت فرزندان
2⃣خواسته و نیاز او را نادیده می گیرید
✍راه حل: بهتر است در این مورد کمی با خواسته های او کنار بیایید.
مثلا زمانی که غذای مفید را می خورد به عنوان دسر بستنی🍦 مورد علاقه اش را به او پیشنهاد کنید.
🙏 باید به خواسته های او احترام بگذارید و در مورد مسائلی که فکر می کنید به نفع او است کمی انعطاف به خرج دهید
به ویژه در مورد کودکانی که هنوز زیر سن ۴ سال هستند.
@kodaknojavan 🌿🌷
👈 #پرسش_و_پاسخ👉
📘✍📘✍📘✍
❓ #سوال
با سلام
پسری چهار و نیم ساله دارم که خیلی وقته عادت به خوردن ناخن های دست و پایش کرده، ما و اطرافیان هرکاری کردیم که ترک یا فراموش کنه اما تاثیری نداشته، بچهای اجتماعی است که دائم در حال بازی با دوستان و گردش و تفریح است.
من هم اهل تنبیه نیستم که بگویم بچه ام از سر تنبیه این طور شده، محیط خانه و روابط من و پدرش هم خدا رو شکر خوب است.
از شما برای ترک این عادت کمک میخوام.
📘✍📘✍📘✍
@kodaknojavan 🌿🌷
👈 #پاسخ_مشاور👇
با سلام
مسئله جویدن ناخن نشان دهنده اضطراب است. البته گاهی اضطراب الان نیز وجود دارد و گاهی نیز اضطراب قبلا بوده و تمام شده ولی هنوز عادت به جویدن ناخن ادامه دارد.
اضطراب باعث ایجاد فشار روانی شده و افراد برای کنترل این اضطراب روانی دست به کارهایی می زنند، اگر افراد بدانند که چطور آن را مدیریت کنند خیلی خوب است. اما اگر ندانند که چطور باید آن را مدیریت کنند به کارهای فرعی مثل جویدن ناخن یا کندن مو یا کارهای وسواسی دست می زنند تا حواسشان پرت شده و فشار روانی که بر اثر اضطراب ایجاد می شود کاهش پیدا کند. چون کودکان غالبا نمی دانند چطور باید این کار را انجام دهند پس خود به خود به سمت این مسائل می روند.
بهترین کار این است که به مشاور مراجعه کنید تا بررسی شود که الان اضطراب خاصی وجود دارد یا ندارد.
اما می توانید در منزل برای کنترل و مدیریت این رفتار هر زمان که ایشان مشغول انجام این کار شد به ایشان تذکر دهید و از ایشان بخواهید که دستهایشان را به صورت کامل از هم باز کنند و یک دقیقه نگه دارند. با اینکار به تدریج این رفتار کاهش پیدا می کند البته باید مدتی این کار ادامه داشته باشد نه اینکه یکی دو هفته انجام دهید.
درکنار این که خودتان تذکر می دهید باید به ایشان بگویید هر زمان خودش نیز متوجه شد همین کار را انجام دهد.
👈 #پرسش_و_پاسخ👉
#روزهای_زوج
◀️نوبتمشاوره باکارشناسارشدمشاوره↙️
@Yafater14
📘✍📘✍📘✍
@kodaknojavan 🌿🌹
#اعتمادبهنفسکودک
✍يكي از راه هاي ساده و در عين حال بسيار مهم در شكل گيري اعتماد به نفس كودك
🌺 تماشاي بازي او است.
🌿سعی کنید روزانه چند دقيقه را به تماشاي بازي يا ساير فعاليت هاي كودك خود اختصاص دهيد.
@kodaknojavan 🌿🌷
#قصهبراینوجوانان
داستان موش و خار پشت ها«ب»
🐀🦔🐀🦔🐀🦔
موش کوچک از تمام غذاها خورد و وقتی سیر شد خودش را به پنجره رساند و باغچه را دید جاییکه قرار بود مرگ در آن قدم بزند، پر از گلهای رنگارنگ و زیبایی بود که فقط عکس آنها را در کلکسیون شخصی برادر مرحومش دیده بود.
موش خوشحال از پنجره خودش را به باغچه رساند و از عطر گلها چنان سرخوش شد که بی پروا شروع به جست و خیز کرد و طول باغچه را طی کرد تا به کوچه رسید. در کوچه هم خبری نبود و جهنم مطمئنا از آنجا آغاز نمی شد. به محض اینکه وارد جوب شد سفرش را از آنجا آغاز کرد و آنقدر از خانه دور شد که دیگر نمی توانست بازگردد. موش رفت و رفت تا به پارک بزرگی رسید و صدای پرنده ها از هر سویش شنیده می شد کم کم هوا رو به تاریکی می رفت که چشم موش به دو خارپشت افتاد.
آنها سر میزی شطرنج بازی می کردند. موش جلو رفت روبه رویشان ایستاد و گفت: هی دوستان! آیا می دانید پدرها و مادرها همگی دروغگویانی هستند که فقط می خواهند فرزندانشان را از موهبت های الهی محروم….. هنوز کلمه آخر از دهان موش خارج نشده بود که جغدی از آسمان فرود آمد و او را یک لقمه چپ کرد.
خار پشت ها به هم نگاهی انداختند،سری تکان دادند و دوباره بازیشان را از سر گرفتند.آنها حتی یک کلمه از حرفهای موش را نفهمیده بودند زیرا خارجی بودند و فارسی نمی فهمیدند!
@kodaknojavan 🌿🌷