eitaa logo
کلبه عاطفه🏠🌱
245 دنبال‌کننده
998 عکس
472 ویدیو
8 فایل
🏠🌱 جایی برای آموختن زندگی و انتشار مادرانه‌هایم⁦🤱🏻⁩ مادر چهار جوانه🌱(بزرگترین افتخارم) لیسانس مشاوره. تماس با من @atefeh_sadat88 موضوعاتی که داخل کانال مطرح میشه،کمک می‌کنه در نهایت کنار همدیگه، تبدیل به «زن» قویتری بشیم.🌺
مشاهده در ایتا
دانلود
کلبه عاطفه🏠🌱
دوست داشتم این سوال رو هم بپرسید که با کمخونی چه می‌کنم؟🤔 چون این مشکل، مادر مشکلات دیگه‌ی ما خانوما
هرکس این سوال رو داشت توی خصوصی بگه، فردا جواب بدم. چون گوشیم فقط ۵%شارژ داره!😱😱🤦🏻‍♀🤦🏻‍♀
سلام. خوبید؟!😊🌺
ببخشید امروز دیر اومدم😁. خونه ما برف زیاد اومده بود🌨. مدارس و مهد تعطیل بود. راه‌ها هم دیر باز شد، شوهرم نتونست بره سرکار.🤦🏻‍♂ این شد که امروز خونه ما جمعه بود. البته خودمم جمعه بودم🙆🏻‍♀. از فرصت خونه بودن شوهرم استفاده کردم، خوابیدم. بعد که بیدار شدم دیدم ناهار نداریم👩🏻‍🍳. مجبور شدم زمان اومدن به کانال رو بذارم برای ناهار. کلا تکلیف مون روشن نیست، بخوابیم به کارامون نمی‌رسیم، نخوابیم، کسل میشیم و به کارامون نمی‌رسیم!🤦🏻‍♀😅😅 این چه وضع زندگیه؟!😂😂 https://eitaa.com/joinchat/3451519230C6fa3f1b279
دیروز گفتم میام و در مورد کم‌خونی براتون می‌گم.😊
ببینید، وقتی کسی مشکلی پیدا می‌کنه راه حل های زیادی براش داره اما این که کدوم راه حل مناسب تر و کم هزینه تره( از هر لحاظ و نه فقط مادی) خیلی مهمه. منم توی این سال ها که زایمان و شیردهی داشتم مشکلات تغذیه‌ای کم نداشتم. برای همین راه های متفاوتی رو برای رفع مشکلاتم انتخاب کردم. یکی از مشکلات کمخونی و کمبود ذخیره آهن بدن خانوم هاست. البته فقط کم‌خونی نیست که وجود داره. به خاطر تغذیه نامناسب و غیرکارشناسی اکثر ماها سوء تغذیه داریم. لازم نیست علائم خاصی داشته باشه، مثلا همین که پوستمون شفافیت نداره، یا کسالت داریم. یا وسواس فکری داریم. یا مفاصلمون توانا نیست...یا یبوست های بی دلیل و مزمن داریم...اینا همه می‌تونه علائم کمبود مواد غذایی لازم باشه. من توی این سال ها از مکمل های شیمیایی مختلف، چه ایرانی و چه خارجی استفاده کردم. توصیه های غذایی مختلف مثل خوردن عصاره بلدرچین، یا خوردن قلوه، خوردن دمنوش سبوس برنج، یا خیلی چیزای دیگه، حتی داروهای گیاهی مختلف رو امتحان کردم. قرص های گیاهی متنوع، خیلی چیزا...اما هیچ کدوم مثل کارامد نبوده. هم ویتامین ها و مینرال‌های متنوعی رو پوشش میده، هم مصرفش نسبتا راحته.هم کم عارضه ترین گزینه شناخته شده برای منه و هم هزینه‌ش برعکس چیزی که تصور می‌کنیم خیلی کمتر در میاد. این ژل یه ژل کف مانند تقریبا زرد و بی رنگه که باید توی یخچال یا فریزر نگهداری بشه. توی یخچال تا دوماه و توی فریزر تا شش ماه موندگاری داره. قیمتش برای مصرف یک ماه تقریبا برابر با یه مکمل معمولی ایرانیه اما اثرش خیلییی بیشتر و بهتره... توی پست بعد بیشتر توضیح میدم.😊🌺 https://eitaa.com/joinchat/3451519230C6fa3f1b279
داشتم می‌گفتم...😄 شما تصورشو بکنید، این ژل غذای زنبور ملکه ست. وقتی ملکه این ژل رو می‌خوره، هرروز بیشتر از وزن خودش تخم گذاری می‌کنه. حالا ما قرار نیست هرروز بیشتر از وزنمون تخم بذاریم😜😂، ولی قدرت بدنیمون بالا میره و از کسالت دورمون می‌کنه. یعنی حتی اثر لحظه‌ای داره. انگار که قهوه خورده باشیم، ولی با اثری لطیفتر بدون بی‌قرار کردن. میشه این ژل رو با عسل مخلوط کرد و مصرف کرد. اما به نظر من بهترین روش مصرفش اینه که به اندازه یک سوم قاشق چایخوری(کوچیکترین قاشق) صبح قبل از صبحانه، زیر زبون بذاریم و تا نیم ساعت نگهش داریم تا از مویرگ های زیر زبان کامل جذب بشه و بعد نیم ساعت قورتش بدیم و تا نیم ساعتم هیچی نخوریم. برای من روزی یک بار کافی بود اما اگر روزی یک بار براتون کافی نیست و شاهد بالا رفتن سطح انرژیتون نبودید یک بار هم عصر با همین روش استفاده کنید. همینقدر بهتون بگم که من وقتی علی رو باردار بودم، کلا هیچچچچ مکملی مصرف نکردم. فقط بود و وقتی بعد از یک ماه بعد از زایمانم، آزمایش خون کلی دادم، نه کم‌خونی داشتم و نه کمبود ویتامین و مینرال. همه چی بالا بود.💪 فقط زینک یکم سطحش پایین بود که اونم در حد زیادی نبود. اوایل مصرف چون باردار بودم با مزه‌ش خیلی نمی‌تونستم کنار بیام. اما اون متخصص طب سنتی که بهم این ژل رو تجویز کرد گفت: خانوم! این ژل غذای خانوم‌هاست و بدن یه خانوم رو به صورت کلی تغذیه می‌کنه. هر دارو یا غذایی رو نخوردی اینو بخور. برای خرید هم می‌تونید از عسل فروشی‌های طبیعی یا عطاری‌های معتبر اقدام کنید. این یه تجربه ارزشمند برام بود که لازم دونستم حتما بهتون انتقال بدم.😊🌺 https://eitaa.com/joinchat/3451519230C6fa3f1b279
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امروز خیلی سردم شد. شکم و پهلوم سرما کشیده بود. مجبور شدم برم یه شلوار با دامن کلفت بپوشم. یه بلوز گرم و یه ژاکتم روش بپوشم. توی این چند ساله، همچین تیپی لباس نپوشیده بودم.😂😂 یه جور مادربزرگی شد تیپم. شبیه همون عاطفه‌ی توی آرایشگاه زیبا که دختر آقای خمارلو بود، حامله بوداا😜😂😂 بعد یه دفعه دلم رفت سمت قدیمامون ... همون روزایی که بیشتر خونه هامون حیاط‌دار بود ... مامانا غذا رو توی قابلمه‌های بزرگگگگ بار میذاشتن و بعد از آماده شدن‌، روی بخاری گرم نگه می‌داشتن ... همون روزایی که زندگیا و رفت و آمدمون با همسایه‌ها پررنگ‌تر بود و همسایمون سالی یه بار عوض نمی‌شد ... یادتونه توی خیابون که ما دخترا رد می‌شدیم، متلک « اِ اِ اِ مهندسسس...» ته عمل منافی عفت پسرامون بود و ته بی‌حیایی ما دخترا، زیر زیرکی لبخند زدن و برای دوستامون توی مدرسه تعریف کردن ... بعضیا برامون معلم اخلاق می‌شدن که اصلا نگاهشون نکنیا! جوابشونم نده، وگرنه دیگه ولت نمی‌کنن و ته دلمون می‌خواست که دیگه ولمون نکنن ... حاضر بودیم هر کاری بکنیم که از پسرک متلک بنداز، یه عاشق سینه‌چاک دربیاد و برامون تا قله قاف بره. مانتوهای گشاد مدرسه‌ای، که اگه ده سانت کوتاه‌تر می‌شد، با چهره میرغضب ناظم مواجه می‌شدیم و چقدر به خاطر این عدم آزادی، توی دلمون به مدرسه فحش می‌دادیم! دلم دغدغه‌های نجیبانه دهه شصت و هفتاد رو می‌خواد! نجابت جوونای اون زمانا و زندگیای محله‌محور و مقاومت مردم توی سختی‌ها و امیدواریشون... دلم یه تغییر آروم و نرم و مثبت می‌خواد... https://eitaa.com/joinchat/3451519230C6fa3f1b279
سلام. خوبید؟!😊🌺
امروز بریم سراغ می‌نویسم، میام.😊
کلبه عاطفه🏠🌱
پنج ماه از ازدواجمون گذشته بود که من فیلم یاد هندستون کرد. مغز شوهر طفل معصومم رو خوردم که من بچه می
سال بعد اردیبهشت ماه اقدام کردیم و و من خیلی سریع باردار شدم🤰🏻. اوایل اصلا خبر نداشتم. تصورم این بود که شش ماهی طول می‌کشه. پس منتظر نبودم. اصلا متوجه حالات خودم نبودم. به شدت تحریک پذیر و عصبی شده بودم.🙎🏻‍♀ برنامه ریخته بودم که تا باردار شدنم گواهی‌نامه‌ بگیرم و دوره خیاطی بگذرونم...کلا همه‌ش ریخت بهم.🤦🏻‍♀ به محض این که فهمیدم باردارم، ویار افتضاحم شروع شد.🤮 حالا من کجام؟! به خاطر امتحانات پایان ترمم اومدم خونه مادرم یه شهر دیگه...شدیدا هم دلم برای شوهرم تنگ می‌شد و این دلتنگی به شدت ویارم اضافه می‌کرد. شوهرم🧔🏻 از باردار بودنم خوشحال بود ولی واقعا هیچ کدوممون بلد نبودیم ریزه کاریای مراقبت از بدن یه باردار چیه. اما نازمو می‌کشید... گاهی یاد اون محبتای نابلد و کاملا غریزی خودم و شوهرم به همدیگه میفتم و لبخند گوشه لبم میاد...واقعا هیچی بلد نبودیم.😊 https://eitaa.com/joinchat/3451519230C6fa3f1b279
اون قدر ویارم شدید بود که گاهی تمام طول روز یه گوشه میفتادم. یه روز اون قدر استفراغ کردم که خون بالا میاوردم. وقتی این طوری شدم به امام حسن علیه السلام توسل کردم چون شنیده بودم که ایشون هم موقع مسمومیت خون استفراغ می‌کردن. یا یه دفعه دیگه حالم بهم خورد اما هیچی دم دستم نبود. یهو پیراهن مردونه شوهرمو گرفتم جلوی دهنم.😜🤦🏻‍♀ یه ناله‌ای کرد بنده خدا و گفت: وایی پیرهنم! 😫بعدشم مجبور شد خودش بشورتش. 🤭😈 تنها بودیم و خودمون دو تایی باید از همدیگه مراقبت می‌کردیم...🙂😍 تازه به شوهرم هم ویار داشتم. بوش اذیتم می‌کردم اما چون اونم مثل من تنها بودم، هیچی به روش نمیاوردم. دلم نمیومد وقتی نزدیکم می‌شد، بهش بگم دور شو...😍 این وضعیت تا آخر سه ماهگی ادامه داشت و بعد یواش یواش بهتر شد. سه ماهه دوم خیلی دلچسب بود. تازه داشتم می‌فهمیدم که باردارم و باید مراقب خودم باشم. صبح به صبح زنبیل خریدمو دستم می‌گرفتم و می‌رفتم خرید سبزی خوردن و شیر و پیاده‌روی... یکی دو بار هم رفتم قصابی نزدیک محلمون و قلم گوساله گرفتم و آوردم خونه جوشوندم تا به خودم رسیدگی کنم.😌 اون زمان خیلی وضعیت مالیمون خوب نبود و میوه زیاد دم دستم نبود، ولی با همین چیزا و خوردن قرصای مکمل خودمو نگه داشتم...🙂🌺 https://eitaa.com/joinchat/3451519230C6fa3f1b279
... وقتی وارد سه ماهه سوم شدم، شوهرم🧔🏻 توی محل کارش به مشکل برخورد و مجبور شد بیاد بیرون. راستش اصلا نگران پول نبودم! نمی‌دونم چرا خیلی خودمو تحت حمایت خدا می‌دیدم. یعنی بودم ولی درکم از این مسئله خیلی قلبی و ملموس بود.😇 حتی وقتی صحبت می‌شد می‌گفتم: خدا روزی ما رو می‌رسونه. نمی‌شه زیر بار حرف زور رفت. شوهرم توی خونه با کار تایپ👨🏻‍💻 و این چیزا خرده خرده هزینه های زندگیمونو می‌داد. واقعا چه قدر اون یه ذره پولمون برکت داشت! الان که دارم می‌نویسم خودم بهت زده‌ام. تازه ما آخر سال که می‌رسید حساب سال هم می‌دادیم و خمس هم داشتیم. یادمه اصلا به شوهرم برای فطریه ماه مبارک می‌گفتم: مگه چی ازمون کم میشه؟! حالا به جای نون، برنج رو قوت غالب حساب کن. جالبه از اون سال هم تقریبا همه سال ها با این که ممکن بود برنج زیاد هم مصرف نکنیم ولی قوت غالب رو برنج حساب می‌کنیم و خمس رو هم دست بالا می‌گیریم. به نظرم آدم با خدا دست باز حساب کنه، خدا هم چون کریمه با کرامتش برخورد می‌کنه و موقع حساب کتاب دست باز حساب می‌کنه... خلاصه...🙂 سه ماهه سوم من با پیاده روی های دو تایی ما توی خیابون و دنبال گربه دویدن های من 🙈و حرص خوردنای شوهرم که: بابا تو حامله‌ای! یکم آروم باششش!🤦🏻‍♂ می‌گذشت... https://eitaa.com/joinchat/3451519230C6fa3f1b279
بازم بگم یا بمونه برای بعد؟!😁🌺
یه مسئله‌ای پیش اومده. یه خانومی از من چیزی پرسیده بود، من وسط صحبت یهو دیدم خیلی خسته‌م، گفتم باشه فرداش حرف بزنیم. چون نمی‌خواستم توی خستگی مشاوره بدم. الان هرچی دنبال خصوصی اون نازنینمون می‌گردم، پیداش نمی‌کنم. اگه میشه هر وقت این پیام منو دید، خودشو بهم نشون بده که ادامه بدیم. دو روزه دارم دنبالش می‌گردم.
یادمه به شوهرم می‌گفتم:( دیگه اون موقع معلوم بود بچه پسره دیگه. دوره پارینه سنگی نبود که...سونوگرافی اختراع شده بود😁😄) می‌خوام وقتی بچه به دنیا اومد، پسرمو بذارم تو کالسکه برم زنگ در خونه یکی رو بزنم، بعد طرف میاد دم در، مطمئناً به یه خانوم چادری با کالسکه شک نمی‌کنه😇. پس لازم نیست در برم. اون وقت صاحبخونه ازم بپرسه: خانوم ندیدی کسی از اینجا بدوئه بره، من بگم نه.😇 بعدشم زیرزیرکی بخندمو آروم آروم با کالسکه رد بشم برم.😈😈😜😜 بعدشم پیش شوهرم صدای چرخ کالسکه رو در میارودم و کلی با این رویای خبیثانه حال می‌کردم.😜😂😂😂 اونم همیشه می‌گفت: تو تربیت این بچه رو خراب نکنی، من شانس آوردم! 😆 تصورشو بکنید به شوهرم می‌گفتم: این بچه بزرگ میشه، بعد میریم جایی، همه مامانا به بچه هاشون می‌گن یه جا بشین، ولی من پسرم بهم می‌گه: مامان آروم بگیر، آبرومونو بردی به خدا! 😂😂😂 (الان واقعا محمدحسین همینقدر آروم و فهمیده شده ها) رسید به ماه آخر بارداری و من دیگه سنگین شده بودم. البته خودمو سرپا نگه می‌داشتم... https://eitaa.com/joinchat/3451519230C6fa3f1b279
سلام. خوبید؟!😊🤗
امروز اولش سرم شلوغ بود، بعدش حالم خوب نبود. این شد که تا الان اصلا گوشی دستم نبود. ببخشید برای این مدل تاخیر های بی خبرم!😥
فقط اومدم که یه چیزی بگم که امروزم یه دشتی از سفره خانوم داشته باشم و شما رو هم ببینم و برم.🙂
🔴 اولین بار که با این جمله در یکی از پیج‌های اینستاگرام مواجه شدم ، گوینده‌اش را بسیار تحسین کردم. جمله این بود: "The most important thing a father can do for his children is to love their mother." «مهم‌ترین کاری که یک پدر می‌تواند برای فرزندانش انجام دهد، دوست داشتن مادرشان است.» 🔹 این جمله زیبا و عمیق است و همیشه در ذهنم بود تا این‌که با این روایت مواجه شدم:« قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلوات الله علیه: حَقُّ الْوَلَدِ عَلَى وَالِدِهِ إِذَا کَانَ ذَکَراً أَنْ یَسْتَفْرِهَ أُمَّهُ‏ ... وَ إِذَا کَانَتْ أُنْثَى أَنْ یَسْتَفْرِهَ أُمَّهَا ...» (۱) رسول خدا صلوات‌الله‌علیه فرمودند: «حق فرزند بر پدر درصورتی‌که پسر باشد این است که مادرش را مسرور گرداند... و اگر دختر باشد این است که مادرش را خشنود گرداند...» 🔹 در این روایت واژه «یَسْتَفْرِهَ» ترجمه‌شده به «سرور، خشنودی». ریشه این واژه «فره» هست که به باب استفعال رفته. «فره» به معنای «فرح ملایم باطنی که در آن اصطکاک همراه با غم یا کدورت نباشد»(۲) است. 🔹 این روایت بسیار عمیق‌تر از آن جمله انگلیسی است. زیرا اولاً در اینجا فراهم کردن نشاط و سرور درونی مادر، از حقوق فرزندان شمرده‌شده است. این بدان معناست که ایجاد حال خوب و سرزنده نگه‌داشتن مادر از «تکالیف» مرد است. موضوعی که علی‌رغم اهمیت بسیار، کمتر گفته‌شده است. اهمیت این مسئله به‌قدری زیاد است که در این روایت، به‌عنوان اولین حق فرزند ذکرشده است. 🔹 ثانیاً، فراهم کردن نشاط درونی زن، از جانب مرد، فراتر از موضوع محبت است. زیرا محبت، امر درونیست، اما ایجاد نشاط، از لوازم مودّت است، یعنی ابراز محبت و محبت توأم با مسئولیت. 🔖 پی‌نوشت: ۱- الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏6، ص: 49 در اینجا بخشی از روایت آورده شده است. ۲- هو الفرح الملائم الباطنىّ من دون اصطکاک بما یوجب اغتماما و انکدارا. التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۹، ص۷۴ ✍ مهدیه منافی 🔴 👇 http://eitaa.com/joinchat/963837952Cb758f6bd13
اینجا توی متن بالا، اشاره به مادران شده چون معمولا قدرت💪دست مردان بوده و زن و مادر واقعا قدرتی نداشته. بعد از ازدواج یا به خاطر مسائل فرهنگی و عرف مردسالار یا به خاطر مسائل عاطفی و وابستگی به بچه ها و یا به خاطر مسائل فقهی و قانونی که حق ادامه یا قطع رابطه با همسر با مرد هست، زن مجبور به سازش بیشتره و ناراحتی‌هاش رو درون قلبش نگه می‌داره. اما الان اگر دقت کرده باشید، ما خانوما دستمون باز تره و بیشتر می‌تونیم اعتراض کنیم و وابستگی به بچه کمتر باعث بازدارندگی در مورد جدایی میشه و در کل مردان نسبت به زمان پیامبر صلوات الله علیه وآله، منعطف تر شدن. الان قدرت ما خانوم‌ها نسبت به زمان این روایت بیشتره پس میشه این روایت رو در مورد پدر فرزند هم تسری داد و گفت: اگر واقعا بچه هامون برامون مهمن و اونا رو و سلامت روانشون رو دوست داریم، به پدرشون باید احترام بذاریم و باعث مسرت پدر بچه ها بشیم🙂. باید آبروی پدر در مقابل بچه هاش حفظ بشه! بعضی رفتار های البته نادر خانوم ها توی خونه و بین خانواده برای سلامت روان بچه‌ها مخربه. مثلا بی احترامی به پدر. مثلا پشت سر پدر بچه‌ها به بچه‌ها بدگویی کردن، یا مثلا تمسخر پدر حتی به شوخی در مقابل بچه‌ها.(خدا خونه همه‌مون رو از این رفتار ها پاک نگه داره ان‌شاءالله🤲😔) امیدوارم این دست رفتارها از خونه همه ماها دور باشه و همه پدر ها و مادر ها در مقابل بچه‌هاشون محترم و عزیز باشن!🙂 بیاین به هم قول بدیم در بدترین شرایط هم حقوق بچه‌هامون رو حفظ کنیم.😊🌺 https://eitaa.com/joinchat/3451519230C6fa3f1b279
کلبه عاطفه🏠🌱
اینجا توی متن بالا، اشاره به مادران شده چون معمولا قدرت💪دست مردان بوده و زن و مادر واقعا قدرتی نداشت
این مطلب برداشت شخصی و آزاد منه و الزاماً توضیح و تبیین اصل روایت نیست. لازم دونستم بگم چون من در مورد تفسیر و توضیح روایات تخصص ندارم. و حرفم تخصصی نیست.😉
سلام. خوبید؟!😊🌺
امشب محمدحسین برای اولین بار رفت . کلا اولین باره که شب بیرون از خونه می‌مونه. از صبح داشتیم کمکش می‌کردیم آماده بشه. البته دم و دستگاه زیادی با خودش نبرد. ولی خب چون نمی‌دونست و ما هم می‌خواستیم مستقیم براش کاری نکنیم، طول کشید. براش یکم کشمش گذاشتم تا فاصله بین افطار تا سحر بخوره که اذیت نشه. وقتی می‌رفت باهاش خداحافظی کردم اما بچه ها مشغولم کردن، نتونستم سیر بچه‌مو بدرقه‌ کنم‌😔. وقتی رفت یهو دلم کنده شد! 💗💔 رفتم گوشی رو برداشتم و همراه باباشو گرفتم و گفتم گوشی رو بده به محمدحسین تا درست حرف بزنم. به فکرم رسیده چه حالی داشتن مادران شهدا!😢 من بچه‌م همین دم دستمه، خطری تهدیدش نمی‌کنه، این طور دلم داره پر پر می‌زنه. اونا چه می کردن تا بتونن پسر بزرگ شده با شیره جونشون رو، بدن بره در راه خدا😥 داشتم باهاش حرف می‌زدم، بعدش یهو گفت: مامان من باید برم... می‌دونید الان یاد چی افتادم؟ این که این جوون ها مشتاق رسیدن به خدا بودن... به خدا گفتم: سه روز بچه‌مو سپردم بهت ها! امانت داده بودی مال خودت بود ولی من خودمو صاحبش دونستم...خب حالا چه کار کنم؟! الان می‌خوای یادم بدی به داده هات دل نبندم، بلکه ازشون فقط مراقبت کنم؟! 😊 خدایا شکرت🙏 https://eitaa.com/joinchat/3451519230C6fa3f1b279
هدایت شده از ریحانه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دیدنی | لحظه ورود رهبرانقلاب به مراسم جشن تکلیف دختران دانش‌آموز 🇮🇷 ۱۴۰۱/۱۱/۱۴‌ 🌱 @Khamenei_Reyhaneh