تا اونجا گفتیم که بعضی‌ها می‌گفتند ما برای داوری پیش خدا و رسول خدا نمیریم خودم جوابشونو داده بود تو این آیه فرموده بود می‌ترسن خدا در حقشون ظلم کنه؟

آخر آیه گفته اینا اصلاً خودشون ظالمن یعنی چی؟ یعنی به واسطه این صحبتی که کردن خودشون اصلاً ظالمن

نظر شما چیه راجع به آخر این آیه؟

منظورم از سوالم این بود که بنظرتون چرا خدا آخر آیه فرموده: اینا که گفتن خدا بهمون ظلم میکنه اینا خودشون ظالمن

چرا اینو گفته؟

بنظر بنده اینجا دوتا نگاه میشه داشت: اول اینکه بگیم این منافقا، ظالمن بخاطر این که این حرفو میزنن ظلم خودش درجاتی داره ما گاهی بخاطر حرفهایی که میزنیم هم ظالم محسوب میشیم مثلا نشستیم پیش پدرمادرمون هی ازشون بد میگیم راست و دروغو قاطی میکنیم هی میگیم فلان جا کم گذاشتی بهمان جا کم کردی اینجا بد کردی یکمیشو راست میگیم خیلیشم دروغ میگیم ما بواسطه این حرفهای غلط و اشتباهی که میزنیم هم ظالمیم داریم ظلم میکنیم که این حرفو میزنیم این اتفاق خیلی جاها میفته و خیلی رایجه متاسفانه توی خانم ها هم بیشتره کنترل زبان برای خانم ها خیلی سخت تر از آقایونه البته آقایون هم این مشکل رو دارن ها اما خب برای خانم ها کنترل زبانشون سخت تره

📌⭕️پس اگر این دیدگاه رو داشته باشیم باید خیلی حواسمون باشه که نکنه ما هم بواسطه صحبت کردنمون حتی به صورت روزمره و عادی ظالم باشیم نشستیم دور هم دیگه سبزی پاک میکنیم یکی میگه وضعیت خیلی بد شده ما هم بشینیم شروع کنیم راست و دروغ رو قاطی کنیم اره خیلی بد شده وضعیت فلان شده و بهمان شده یکمی راست بگیم یکمی دروغ بگیم به واسطه این صحبت ها، ظالم میشیم خدای نکرده این خیلی مهمه ولی خیلی ما بهش توجه نمیکنیم این یک نکته اما یه جور دیگه هم میشه بهش نگاه کرد شما بنظرتون چطور میشه دیگه بهش نگاه کرد؟

دوم این که میشه گفت اینها ظالمن که این حرفو میزنن پس اول اینکه اینها که این حرفو میزنن ظالمن دوم این که اینها ظالمن که این حرفو میزنن یعنی توی نگاه اول میگفتیم اینها این حرفو زدن و ظالم شدن اما توی نگاه دوم میگیم اینها چون ظالمن این حرفو میزنن نگاه دومو کمی توضیح بدم توی نگاه دوم ما میگیم یه نفری هست که منافقه بهش میگن بیا بریم پیش پیامبر داوری کنه بینمون میگن نه نمیایم میترسن خدا و پیامبرش بهش ظلم کنن؟ اینها خودشون ظالمن چون ظالمن این حرفو میزنن یعنی یکی اگر ریگی به کفشش نباشه، این حرفو میزنه؟ اگر یکی سالم باشه آدم باشه ظلم نکرده باشه میترسه که پیامبر براش داوری کنه؟

📌✨🔷اگر یه آدمی کار بدی نکرده باشه میترسه که پیامبر بر رفتار اون حکم کنه؟ نه نمیترسه پس این ظالمه که میگه نه... این دوتا نگاه رو میشه داشت به این جمله قرآن یک کلمه گفته توی قرآن... اما چقدر حرف ممکنه پشتش باشه حالا من با این درک ضعیفم این صحبت رو کردم شاید کلی حرف دیگه پشت این آیات باشه که ما درک نمیکنیم اینها رو امام زمان عج که ظهور کنن ان شا الله میفهمیم

إِنَّمَا كَانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِينَ إِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ أَنْ يَقُولُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿۵۱﴾ انصاریان: گفتار مؤمنان هنگامی که آنان را به سوی خدا و پیامبرش می خوانند تا میانشان داوری کند، فقط این است که می گویند: شنیدیم و اطاعت کردیم و اینانند که رستگارند.

اما مومنین چی؟ توحید نگاه توحیدی داشتن موحد بودن. یکی فاعله یکی عامله... یکی همه کارست... ما اینو اگر بفهمیم اگر درک کنیم اگر واقعا به این مسئله ایمان داشته باشیم ما موحدیم. و در این صورت هست که به خدا میگیم سمعنا و اطعنا. ایمان که بیاد توحید میاد توحید که بیاد کل زندگی رو در بر میگیره و کل زندگی رو که در بر بگیره، میگردیم ببینیم خدا چی فرموده که بهش عمل بکنیم و میشیم مصداق سمعنا و اطعنا

اینها چطوری میشن؟ اینها که مومن هستن ولو این که بدونن ممکنه یه داوری رسول خدا، به ضررشون باشه وقتی نیاز پیدا میکنن به داوری، میرن پیش بهترین داور که خداست و پیامبر خدا از طرف خدا مثلا امیرالمومنین علی علیه السلام رو ببینید وقتی حاکم جامعه اسلامی بودن با اون مرد مسیحی یا یهودی چه اتفاقی افتاد براشون؟ بلدید داستانش رو؟ امام علی جایی برای استراحت میشینن و زره شون رو از تنشون در میارن زره رو دزدی، میدزده... چندی بعد امام علی علیه السلام روی دیوار یه مغازه ای زره شون رو میبینن به مغازه دار میگن من چند وقت پیش زره م دزدیده شده و این زره منه مغازه دار یه ارمنی (مسیحی) بوده ارمنی میگه این زره هیچ ارتباطی با تو نداره و اگر نری، ازت پیش قاضی شکایت میکنم توی دوره حکومت خود امیرالمومنین ع هم بوده امام علی ع قبول میکنن که برن پیش قاضی