#سرگذشت
#ایدا_و_مرد_مغرور🥀
#پارت۵۰
موندم چرا آقانمی خواد کسی دراین باره چیزی بدونه ...؟
ب فکرحرفای ایدین بودم.که متوجه صدایی خانومی شدم
ماشالله..اسپندصدوسی دونه بترکه چشم حسود..وای آقااین فرشته روازکجاپیداکردی؟آیدین لبخندی زدممنون معصومه خانوم زحمت کشیدیدرو به من کردوگفت:آیداجان ایشون معصومه خانومه کارهای خونه رو انجام میده اگه کاری داشتی به ایشون بگو
سلام دادم بامهربانی جواب دادسلام ازماست ماشالااینقدرزیبایی که سلام یادم رفت ببخشیدخانوم
بهش لبخندی زدم. خانومی باچشمهای قهوهای لب وبینی کوچیک دخترجوانی از
آشپزخونه بیرون اومد
سلام
آیدین به طرفش چرخید عع توام اینجایی بیامعرفیت کنم روبه من گفت:
این خانوم آرزوخانومه دخترمعصومه خانوم دانشجوی دندان پزشکیه بعضی وقتابه مامانش کمک می کنه
لبخندآرزورو بالبخندجواب دادم..
آیدین روبه مادرودختر کردوگفت:آیداجان هنوز سال سوم دبیرستانه درس میخونه
حواستون بهش باشه کموکسری نداشته باشه درضمن وقتی من نیستم حرف حرف خانومه هردوسربه زیرچشمی گفتن و وارد آشپزخانه شدن
من از این همه تغییرتوزندگیم گیج بودم
آیدین روبه من گفت:ازامروز توخانوم خونه ای سعی کن بچه بازی در نیاری
واز ارتباطمون باکسی حرفی نزنی که بدجورعصبانی میشم حالابریم نهار
فقط باسرجواب دادم خاک برسرت آیداکه لال شدی....
ادامه دارد.....
🛖@kolbehAramsh🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با هیچکس غیر خودت درددل نکن
ناگفته ها
بزرگترین گنج عالم اند!
وقتی با کسی درد و دل
میکنی مثل اینه که بهش یه چک
سفید امضا بدون تاریخ میدی
تا هروقت هرجور خواست
ازش استفاده کنه ...
پس مراقب باش که حرف دلت رو
با کی و کجا میزنی ...
حرف دلتو با خدا بزن ...❤️
🛖@kolbehAramsh🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوب بودن
زیاد سخت نیست !
کافی است مهربانی کنی ...
زبانت که نیش نداشته باشد
کسی را نرنجاند
همین خوبی است ...
وقتی برای همه خیر بخواهی
همین خوبی است...
وقتی محبتت بی منت باشد؛
وقتی عشق بورزی؛
وقتی زیبایی اشخاص را ببینی؛
وقتی خوبی هایشان را ببینی؛
همین خوبی است ...
مهم نیست که آدم ها چگونه اند،
مهم نیست جواب سلامت را می دهند یا نه ...!
تو سلام کن
همین خوبی است ...
مهم این است که تو خوب باشی...!
آن ها روزی دلشان برای
خوبی هایت تنگ مي شود ...!
🛖@kolbehAramsh🌱
#سرگذشت
#ایدا_و_مرد_مغرور🥀
#پارت۵۱
چندقدم مانده به آشپزخانه آیدین خودشوجلوکشید ازترس خشکم زد
ایدین گفت:نبینم بگی سیرم خجالت مجالتم بزارکنار
باشه دوباره باسرجواب دادم
اخمی کردوگفت:آیدا زبونتودربیارببینم
باتعجب گفتم:زبونمو...چرا؟
آخه تادیروز شصت متر زبون داشتی ولی حالاهمش باسرحرف میزنی جان من زبانتودربیارزبونموبیرون آوردم
آآآآآآآآآ... زبونم سرجاشه نگاه
باقهه قهه خندیدو وارد آشپزخانه شدیم
آرزوصندلی عقب کشیدبفرمایید خانوم
وای خدادارم گیج میشم چطورممکنه یه شبه بشم خانوم خونه به این بزرگی تادیروزمثل سگ توخونه عمو،جون میکندم ولی امروزهمه منوخانوم صدا می کنندنگاهم به ایدین چرخید
آیدین بالبخند گفت:عزیزم چرا نمی شینی ؟روکردبه معصومه خانوم
شمامی تونیدبریدممنون.
معصومه خانوم لبخندی زدچشم آقا پس اگه کاری داشتیدخبرم کنیدآیدین فقط سرشو تکان دادمعصومه خانوم وآرزو ازمنم بااحترام خداحافظی کردن رفتن آیدین گفته بوددوست نداره خدمه زیادتوخونه باشن
وا یه شبه چه مهربون شدمردشورتوببرن گنده دماغ
به خودم مسلط شدم لبخندزورکی زدم. عع بله می شینم چون خیلی گشنم بودولی چه کنم که حضورش نگاه سنگینش برام خیلیسخت بودبا قاشق برنج و زیرومی کردم یه قاشق برنج ریخت روبرنجم بخوردیگه تاکی می خوای از غذا خوردن پیش من خجالت بکشی؟باید به حضورمن کنارت عادت کنی اخمی رو پیشونیش نشست مگه نمیگم غذاتو بخور؟
با بغضی که گلومو فشار می دادباصدای آرومی گفتم:آخه وقتی می بینم که همه چطوردست به سینه جلوت وایمستن من ...منم
نذاشت حرفموادامه بدم اخمش بازشدلبخندی زدبه چشمام....
ادامه دارد.....
🛖@kolbehAramsh🌱
13.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌ به کــمــتر از ســه تا بـــچـــه فکــــــــــــر نــکــن🖐👧🏻
#دکتر_سعید_عزیزی
🛖@kolbehAramsh🌱
اغلب هدفامون نه بعلت ناامیدی بلکه بدلیل *ترس از شکست* متوقف شدن.
هیچوقت از شکست نترسید، همه چیزای بد به خودی خودشون بد نیستن همونجوری که همه چیزای خوب به خودی خودشون خوب نیستن..
شکست آخر ماجرا نیست بلکه یک مرحله از موفقیته.
پای اهدافتون بایستید حتی اگر بهای اون تجربه شکستهای مختلف توی مسیرتونه.
اینم یادتون باشه آدم شکست خورده اونی نیست که هنوز به هدفش نرسیده بلکه اونیه که راکد مونده، یخ زده و منجمد شده..
پس بدون هیچ قید و شرطی به سمت اهدافتون بدویید و موفقیت رو در آغوش بگیرید😊😎
🛖@kolbehAramsh🌱
#سرگذشت
#ایدا_و_مرد_مغرور🥀
#پارت۵۲
ب چشمام خیره شدباصدای آرامی گفت:حساب تو بااونا فرق داره توزن منی خانوم این خونه ای درسته اتاقمون ازهم جداست ولی من شوهرتم وظیفه دارم
هرچی بخوای برات فراهم کنم درسته علاقه ای بین مانیست ولی میتونیم مثل
دوتادوست کنارهم زندگی کنیم
کمی مکث کردفقط یه چیزی که برام خیلی مهم وهیچ رقمه ازش کوتاه نمیام اینه که به حرفم گوش ندی سرپیچی کنی وای به روزی ببینم که کاری برخالف میل من انجام دادی
وای خداچرااین مرداینقدرجدیه؟خدابه دادم برسه
درسکوت غذامونو خوردیم بلندشدم میزوتمیزکنم که مانعم شداین کارتونیست خودشون میان تمیزمیکنن
آخه اینجوری نمی شه زشته ک
زشت چیه دختر به خاطر همین کاراحقوق می گیرن
جلوتررفت خودشم انداخت رومبل راحتی صاف جلوم نشست فهمیدم که دوباره خورده فرمایش داره کاش می شدیه کف گرگی برم توصورت خوشگلش لباشوبازکردمنم که اصال دوست نداشتم توصورتش نگاه کنم سربه زیرباانگشتای دستم بازی میکردم
ببین آیدافردابایدبریم پروندتو ازمدرسه بگیریم ببریم مدرسه ی شبانه
باتعجب گفتم آخه چراااااا؟
خیلی عادی جواب داد
برای اینکه شما ازدواج کردیدو اسم بنده توشناسنامته مدرسه ام اجازه نمی ده اونجا باشی
یهوو ازدهنم پرید:ای مردشوراسمتوببرن که منو بدبخت کردی وای خدا اخماشونگا بدبخت شدم رفت.
با اخم گفت:بارآخرت باشه اینجوری بامن حرف می زنی هادرهرصورت فردامیریم پروندتومیگیریم.
بابغض وصدایی که به زورازگلودرمی آمدگفتم:آخه من...من مدرسه ی خودمودوست دارم نمی خوام جایی برم
هنوزاخموبود ولی این قانونه نمی شه کاریش کرداگه بفهمن ازدواج کردی اج
خراجت میکنن....
ادامه دارد.....
🛖@kolbehAramsh🌱
#همسرداری 💕🌱
🔴 یه آقای نرمال فهمیده
➕به غیراز مخارج منزل ، همیشه ماهانه یه مبلغ مشخصی برای خانمش در نظر میگیره بدون اینکه هر ماه خانمش مطرح کنه🌿👌
➕ همیشه برای تفریح دونفره وقت میذاره و حواسش هست ۲۰ نفر و دنبال خودش راه نندازه🌿👌
➕ اجازه نمیده هیچ کس پشت سر همسرش حرف بزنه و بدگویی کنه و خودشم همیشه عزت واحترام خانمش و داره🌿👌
➕ مسایل مالی رو با همدیگه مدیریت میکنند حساب پس انداز مشترک دارند🌿👌
➕وقتی زنگ میزنند جایی دعوتش کنند سرخود قبول نمیکنه، میگه اجازه بدید از خانمم بپرسم🌿👌
➕ هیچ وقت بدون اطلاع مهمون دعوت نمیکنه قبلش با خانم هماهنگ میکنه ومشورت میگیره🌿👌
🛖@kolbehAramsh🌱
#پندانه
🔸 مسئله را درست بشناس
🔹هنگامی که ناسا برنامه فرستادن فضانوردان را به فضا آغاز کرد با مشکل کوچکی روبهرو شد.
🔸آنها دریافتند که خودکارهای موجود، در فضای بدون جاذبه کار نمیکند. جوهر خودکار بهسمت پایین جریان پیدا نمیکند و روی سطح کاغذ نمیریزد.
🔹برای حل مشکل 12میلیون دلار صرف شد و در نهایت آنها خودکاری طراحی کردند که در ماهیت بدون جاذبه مینوشت. زیر آب کار میکرد و روی هر سطحی حتی کریستال مینوشت و از دمای زیر صفر تا 300 درجه سانتیگراد کار میکرد!
🔸اما رقیب آنها در آن زمان راهحل سادهتری برای این مشکل ارائه کرد؛ آنها از مداد استفاده کردند. چون مسئله اصلی، نوشتن بود، نه ننوشتن خودکار در فضا!
🛖@kolbehAramsh🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خودت
واقعیت
باش
نه
ساختگی...
🛖@kolbehAramsh🌱
#سرگذشت
#ایدا_و_مرد_مغرور🥀
#پارت۵۳
لبموجمع کردم ازکجامی فهمن من چیزی به کسی نمی گم سرشوتکان دادنمی شه اگه یه روزبفهمن خیلی بدمیشه
گفتم:خدا زن عمومو لعنت کنه که بااین ازدواج زورکی تنهاتفریحمو ازم گرفت تنهادلخوشیمم ازدست دادم
بافوت بزرگی نفسموبیروندادم لباموقفل شدتکان می خورددیگه طاقت نیاورم اشکام سرازیر شدن باتعجب گفت:گریه می کنی چرااا؟
باگریه جواب دادم:نمیخوام از اون مدرسه برم اونجاتنهاجایی بودکه بدبختیاموازیادمی بردم من می خوام پیش دوستام باشم
آ خه چرامنو مجبورکردی؟چراساغرومجبوربه ازدواج نکردی هق هقم زیاد شدراه نفسم تنگ شده بودبعد از مرگ خانوادم هروقت عصبی می شدم دچارنفس تنگی میشدم
ازجام بلندشدم تاکمی نفس بگیرم ولی فایده نداشت.
آیدین باهمون اخم نگام می کردانگار ازحرفام عصبانی شد
عصبانی شده به درک دیگه نمی تونست حرف بزنم بازانو نشستم روی زمین
دست بردم یقه ی لباسمو چنگ زدم میخواستم پارش کنم تاشایدنفس راحتی بکشم آقای مغرورتازه متوجه حال من
شدبازانو کنارم نشست وبا صدایی که ناراحتی توش موج می زد گفت:
آید اچی شدی ؟ازجاش بلندشد به طرف آشپزخونه دویدکمی بعدبایه لیوان آب برگشت کمی آب به صورتم زد بالحن مهربانی گفت:آیداکمی آب بخور
لیوان آبوکنارلبم گذاشت وادارم کردآب بخورم کمی آب ریخت تودستش کشیدبه صورتم چرانگاهش عوض شد؟
آیدا ...عزیزم بلند شو،آروم باش آروم نفس بکش باشه حالا آروم باش تا فردا ببینم چکارمی تونم بکنم صدای در ورودی بلند شد آقا...اجازه هست........
ادامه دارد.....
🛖@kolbehAramsh🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا ! شکرت....
برای هرچیزی که اولش گِلِه کردم ...
ولی بعدش فهمیدم که قشنگ تر از این نمیتونستی بچینی واسم ...
برای هر شبی که فکر میکردم امکان نداره صبح بشه ، ولی شد ...
برای هر مشکلی که فکر نمیکردم حل بشه، ولی حل شد ...
برای هر روزی که فکر میکردم ادامه دادن غیرممکنه ، ولی ممکن شد ...
شُکر ....
🛖@kolbehAramsh🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عزیزانی که میرن مکه
دفعه پنجم، دفعه ششم، دفعه هفتم....
آیا بهتر نیست آدم بیاد فکر بکنه که من یه نیازمندی رو دورش بگردم
اگه میخوای دور خدا بگردی خدا اینجاهام هست
یه کسی هست که احتیاج داره تو دورش بگردی
پروردگار گفته که من مریض هم میشم
اون مریضی که اونجا افتاده منم، بیا عیادت من....
اگه از صورت ها کم کنیم و به معانی اضافه کنیم شادی توی جامعه مون زیاد میشه
🛖@kolbehAramsh🌱
#سرگذشت
#ایدا_و_مرد_مغرور🥀
#پارت۵۴
معصومه خانوم سالم دادوارد خونه شد یهراست رفت آشپزخونه کمی حالم بهترشده بود ازجام بلندشدم
با صدای آرامی گفتم:می شه برم اتاقم؟
سرشو تکان داد البته می تونی بری
بی حوصله از پله ها بالا رفتم وارداتاقم شدم به راست رفتم توحمام حمام نبودبه اندازه پزیرایی خونهی عموبودیه وان بزرگ روشویی بزرگ وتمیزتوالت فرنگی توفیلمادیده بودم ولی هیچ وقت فکرشونمی کردم که یه روزا این چیزا مال من بشه بدن خسته وافسردمو زیر دوش آب گرم رها کردم راستش از وان میترسیدم برای همین دوشو ترجیح دادم شستن موهام برام سخت بود دیشب از بس این ارایشگره تافت زده بود ب موهام عین چوب خشک شده بود .
بعداز حمام خودمو رو ی تخت گرم و نرم انداختم انقدرام بدنشدازدواج بااین غول بیابونی غذای خوب جای خوب تازه مجبورنیستم این خر کار کنم
تمام روزدر سکوت گذشت شب موقع خواب دوباره از
خواب پریدم آیدین چراغ خواب تو اتاقم گذاشته بودولی میترسیدم آرومو بی صدا پتوموجمع کردم رفتم پشت
دربسته ی اتاق آیدین نشستم کمی بعد به خواب رفتم صبح قبل
ازآیدین از خواب بیدارشدم وبرای مدرسه خودمو آماده کردم تودلم آشوب بود اگه نزارن بمونم دیگه درس نمی خونم از اتاق زدم بیرون آیدین هم همزمان آمدبیرون مشغول بستن دکمه ی کتش بود وای کت وشلوارت توحلقم انگار می خوادبره
عروسی باالخره دست ازدیدزدنش برداشتم.
سلام دادم
سلام
نگاه گذرایی به من کردسلام صبح بخیر زودباش دیرمی شه قبل ازمن ازپله هاپایین رفت منم عین جوجه اردک دنبالش لامصب عجب خوشتیپه
موقع خوردن صبحانه تو فکرای بودم که چطورباید ای همه راهو برم مدرس هیچی پول نداشتم که کمی از
مسیروباماشین برم تازشم من که راهو بلدنیستم اصدای
آیدین از فکربیرون آمدم
زودباش دیر شد
از جام بلند شدم دنبالش وارد پارکینگ شدم
از امروز صبحا خودم می رسونمت موقع برگشتن راننده میرسونتت.
سرجام خشکم زد......
ادامه دارد.....
🛖@kolbehAramsh🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عشق کار بازی نیست ای دل سر بباز...
الهی قمشه ای
🛖@kolbehAramsh🌱
یک دقیقه تفکر 👌
یاد بگیریم
از محبت دیشب پدر نگوییم در حضور کسی که پدرش در آغوش خاک آرمیده است...🌿
یاد بگیریم
از آغوش گرم مادر نگوییم در حضور کسی که مادرش را فقط در خواب میتواند ببیند ...🌿
یاد بگیریم
اگر به وصال عشقمان رسیدیم، میان انبوه جمعیت کمی دستانش را آهسته تر بفشاریم،
شاید امروز صبح کسی در فراق عشقش چشم گشوده باشد ...🌿
یاد بگیریم
اگر روزی از خنده فرزندمان به وجد آمدیم، شکرش را در تنهاییمان به جا آوریم
نه وصف خنده اش را درجمع ...
شاید کسی در حسرتش روزها را میگذراند...🌿
یاد بگیریم
آهسته تر بخندیم، شاید کسی غمی پنهان دارد
که فقط خدا میداند.
🛖@kolbehAramsh🌱
انسانها زود پشیمان می شوند
از گفته هایشان
از نگفته هایشان
اماسراغ ندارم کسی را
که ازمهربانی پشیمان شده باشد
خوشابه حال آنانکه خوب میدانند
مهربانی منطقی ترين
گفت وگوی زندگیست...
🛖@kolbehAramsh🌱
دنیا را بغل گرفتیم
گفتند امن است
هیچ کاری با ما ندارد
خوابمان برد ...
بیدار که شدیم
دیدیم
آبستن تمام دردهایش شده ایم
#حسین_پناهی
🛖@kolbehAramsh🌱
#سرگذشت
#ایدا_و_مرد_مغرور🥀
پارت۵۵
سرجام خشکم زدیعنی من راننده دارم باصدای آرام گفتم ممنون من خودم میرم
نگاهی به من انداخت جوابی ندادچشممواطراف چرخوندم واااای چه ماشینایی دهنم بازبازمونده بودمثل بچه خنگولاگفتم:همه ی این ماشینامال خودته؟
پوز خندی زدرفت طرف ماشین سورمه ای رنگی چون
نمیدونستم اسمش چیه اسمشواز روش خوندم جنسیس
وااوووو به طرفم برگشت چیه چرا این جوری نگاه میکنی معلومه همشون مال خودمه بی اختیارذوق مرگ شدم محکم دستامو به هم کوبیدم ای ول داش ...خیلی با حالی
ازحرفم خندش گرفته بودولی زودقیافه ی جدی به خودش گرفت خوشم
میادزودخودشوجمع می کنه باز تو اینجوری حرف زدی؟
لبمو گزیدم ببخشیدازدهنم پریدپشتشو کردبه من منم محکم زدم توسرم توبازسوتی دادی ندیدبدیدای
بابااین همه ماشین خشکلویه جادیدم ذوق کردم صدای مردی روشنیدم
سلام اقاصبح بخیر
آیدین خیلی خشک ورسمی جوابشو داد
سلام صبح بخیر
نگاهم به مردمیان سال ولی هیکلی افتادسلام خانوم سرمو تکان دادم
سالم نگاه آیدین بین منومردچرخیدوروبه من گفت:ایشون آقای صادقی هستن ازامروز راننده شماست ادامه داد
آقای صادقی ازامروز مثل چشمات مواظبشی فهمیدی؟
آدرسونوشتم سرساعت دم مدرسش باش
آقای دست به سینه سربه زیر جواب دادچشم آقاروچشمم خیالتون راحت
آیدین فقط سرشوتکان داددرماشینوبازکردیه پاشوداخل گذاشت وگفت:مییتونی بری.....
ادامه دارد.....
🛖@kolbehAramsh🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مراقب وجدان خودمون باشیم ...!
کـــــــاری که برای خود نمیپسندی
برای دیگران هم نپسند تا
وجدانی آسوده داشته باشی !
این آسودگی خاطر را کسی
درک میکند که شبها از کابوس
و یا اضطراب نمیتواند سر به بالین
بگذارد زیرا آسودگی ندارد ...
کاری کن که آسوده باشی
انســـــانیت نهایت آسودگی است
🛖@kolbehAramsh🌱
#سرگذشت
#ایدا_و_مرد_مغرور🥀
پارت۵۶
بازآقای صادقی سرش توگردنش رفت
چشم آقابااجازه خانم خداحافظ
یعنی موندم توکف این همه جذبه به خدا.
چرا سوارنمی شی؟
بازگیج نگاش کردم:ها
ها...نه بله.
بی حرف سوارشدم
ازکنارچشم نگاه بهم انداخت وحرکت کردبین مسیر به این فکر می کردم که همه دست به سینه جلوش
خمو راست میشن حتی عموی من وای به حال من بایدحواسم باشه پاروی
دم آقاشیره نزارم ازحرف خودم خندم گرفت زدم زیرخنده متوجه نبودم تمام مدت زیردوربین آقاشیره هستم
چیه به چی می خندی؟
هول شدم هیچی همینجوری خندیدم
تارسیدن به مدرسه حرفی بین مون ردوبدل نشد
کنارخیابون پارک کرد ب طرفم چرخید ی دستشوگذاشت روی فرمان به صورتم خیره شد برومدرسه یه کاری دارم انجام بدم میام بامدیرت حرف می زنم.
نگران گفتم:اگه قبول نکردچی.؟
بالحن مطمئنی جواب داد:نگران نباش من کارموخوب بلدم حالابرودیرم شد.
بانگرانی خداحافظی کردم ازماشین پیاده شدم هنوزچندقدمی دورنشده بودم که
باصدای بوق ماشینش برگشتم عقب بادست بهم فهموندبرم پیشش راه رفتروبرگشتم وکنار شیشه ی طرفش ایستادم
شیشه روپایین کشیدلبخند محوی زدببخشیدیادم رفت بهت پول بدم.
باتعجب گفتم:پول برای چی؟
خوب معلومه بایدپول توجیبی داشته باشی.
ازحرفش چشمام گشادشدنه ممنون لازم ندارم.
لباشوجمع کردوبااخم گفت:لازم ندارم یعنی چی؟مگه پول داری؟
ادامه دارد.....
🛖@kolbehAramsh🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هیچ وقت هیچی رو از آدما نخواه !
میدونی چرا؟!
اگه بهت بدن منته،
اگه ندن ذلته !
همیشه همه چی رو از خدا بخواه !
اگه بده نعمته،
اگه نده حکمته ...
خلاصه هیچ وقت هیچی رو
از آدما گدایی نکن
آدما چیزای خوب به گدا نمیدن !
فقط خدا ...☝️
🛖@kolbehAramsh🌱
#سرگذشت
#ایدا_و_مرد_مغرور🥀
پارت۵۷
سرموبه طرفین تکان دادم نه راستش به پول توجیبی عادت ندارم زن عمومی گفت وضعمون خوب نیست سری به علامت تاسف تکان دادچندتاتراول پنجاهی ازتوکیف پولش درآوردگرفت طرفم بگیرازاین به بعدنبایدجیبت خالی باشه
دستی روسرم گذاشتم که ببینم ازتعجب شاخ درنیاوردم باچشمای گشادگفتم:
این همه پول نه خیلی زیاده بااین میشه همه ی مدرسه رومهمون کرد.
لبخندی زدچراکه نه هر کاری دوست داری بکن.
بادیدن این همه پول که مال منه خوشحال شدم باذوق گفتم:ممنون واقعا میتونم دوستامو دعوت کنم بالبخند سرشوتکان دادالبته چراکه نه برودیگه دیرت شدباکسیم درباره ی ازدواج حرفی نزن. خنده ای از شادی کردم باشه ممنون چاکریم.
لباشو گاز گرفت بازکه زدی اون کانال
هنوزخنده رولبام بودبه طرف در مدرسه دویدنگاه خیلی ازبچه هاروم بود نفسی
کشیدم واردمدرسه شدم باکفش نو پالتونو کیف نو احساس خوبی داشتم درسته
همیشه اخموولی خیلیم بد نیست چون هواسردبودصفی تشکیل نشدبادو رفتم
داخل کلاس سارابادیدنم جلوآمددستاشو بازکردباتعجب جیغ زد:واییییی....دختر چه ناز شدی چه تپ پسرکشی زدی
راستشوبگو گنج پیداکردی؟
یه پس گردنی بهش زدم آره گنج پیداکردم توروسنه؟
بعداز کلی سرکول هم زدن معلم گرام واردشدچند دقیقه از کلاس نگذشته بودکه ازدفتراحضار شدم دلم ریخت یعنی چی شده آیدین به این زودی آمد؟
بادلهره از پله هاپایین رفتم پشت دراتاق کمی ایستادم نفس عمیقی کشیدم درو بازکردم اول سرمو بردم داخل آیدین نبودپس چیکاردارن بامن بااجازه واردشدم سلام اجازه هست؟
ادامه دارد.....
🛖@kolbehAramsh🌱
زیبایی ها را چشم میبیند
و مهربانی ها را دل
چشم فراموش میکند
اما دل هرگز
پس بدان که تا زمانی
دل زنده است
فراموش نخواهی شد
بیشتر مهربان باشیم
🛖@kolbehAramsh🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چنتا جمله ی قشنگ و با ارزش بخونیم؛
بهترین معلم من کسی بود که با ارزشترین
مطلب عمرم را به من آموخت
دو خط موازی روی تخته کشید و گفت :
این دو هیچگاه به هم نخواهند رسید ؛
مگر اینکه یکی خود را بشکند
همیشه کسی را برای دوستی انتخاب کنید
که آنقدر قلبش بزرگ باشد که نخواهید
برای جاگرفتن در قلبش خودتان را بارها
و بارها کوچک کنید
خدا چه زجری میکشد وقتی این همه آدم
حرفش را نفهمیده اند که هیچ،
اشتباهی هم فهمیده اند.
گاهی آنقدر از آدمها دلگیر میشوم که
میخواهم تاسقف آسمان پرواز کنم و
رویش دراز بکشم آرام و آسوده مثل ماهی
حوضمان که چند روزیست روی آب است.
خدایا ﺑﻪ ” ﺟﻬﻨﻤﺖ ” ﺩﯾﮕﺮ ﻧﯿﺎﺯﯼ ﻧﯿﺴﺖ
ﻣﺎ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﺭﺍ ﺑﻬﺘﺮ ” ﻣﯿﺴﻮﺯﺍﻧﯿﻢ".
🛖@kolbehAramsh🌱
بـﺎ ﯾﮏ ﻧﺎﺑﯿﻨﺎ ﻣﯿﺸود ﺁﻫﻨﮓ ﮔﻮﺵ ﮐﺮﺩ،
ﺑﺎ ﯾﮏ ﮐﺮ ﻭ ﻻﻝ ﻣﯿﺸود ﺷﻄﺮﻧﺞ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﺮﺩ،
ﺑﺎ ﯾﮏ ﻣﻌﻠﻮﻝ ﺫﻫﻨﯽ ﻣﯿﺸود ﺭﻗﺼﯿﺪ،
ﺑﺎ ﯾﮏ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺳﺮﻃﺎﻧﯽ ﻣﯿﺸود از زندگی گفت،
ﺑﺎ ﯾﮏ ﺁﺩﻡ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺭﻭﯼ ﻭﯾﻠﭽﺮ
ﻣﯿﺸود قدم زد ﻭﻟﯽ،
ﺑﺎ یک ﺁﺩﻡ بی احساس،
ﻧﻪ ﻣﯿﺸود ﺣﺮﻑ ﺯﺩ،
ﻧﻪ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﺮﺩ ،
ﻧﻪ ﻗﺪﻡ ﺯﺩ،
ﻭ ﻧﻪ ﺷﺎﺩ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩ !
یک ضرب المثل چینی می گوید:
برنج سرد را می توان خورد،
چای سرد را می توان نوشید ،
اما نگاه سرد را نمی توان تحمل کرد...
🛖@kolbehAramsh🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قوی کسی است که
نه منتظر میماند کسی خوشبختش کند
و نه اجازه میدهد کسی بدبختش کند!!
هر گاه زندگی را جهنم دیدی
سعی کن پخته از آن بیرون آیی...
سوختن را همه بلدند!!
زندگی هیچ نمیگوید, نشانت میدهد!!
با زندگی قهر نکن... دنیا منت هیچکس را نمیکشد...
با خود عهد بستم که به چشمانم بیاموزم
فقط زیبائی های زندگی ارزش دیدن دارد
و با خود تکرار می کنم که یادم باشد،
هر آن ممکن است شبی فرا رسد،
و آنچنان آرام گیرم که دیدار صبحی دیگر برایم ممکن نگردد،
پس هرگز به امید فردا "محبت هایم را ذخیره نکنم "،
و این عهد به من جسارت می دهد که به عزیزترین هایم ساده بگویم :
خوشحالم که هستید
🛖@kolbehAramsh🌱
#سرگذشت
#ایدا_و_مرد_مغرور🥀
#پارت۵۸
داشتم بزنم لهش کنم هق هقم شدیدشدکاش می دونستم برای
چی سیلی خوردم بالاخره به حرف اومد:بگو ببینم اون پسره که صبح باهاش دل وقلوه می دادی کی بود؟نمی تونی انکارکنی چون خانوم ناظم تورودیده.
وای اینامنوباآیدین دیدن حالاچی بگم به ناچارسکوت کردم.
خانوم ناظم که تاحالاساکت بودجلواومدبازوبه چنگ گرفت که جیغم بلندشدآی خانوم دردم میادولم کنیدصورتشوبهم نزدیک کردخودم دیدم پول بهت دادتوام بانازوخنده ازش گرفتی
ازکی تاحالا این کارارو می کنی ها؟بابچه پولدارا میچرخی؟
دردبازوصورتم فراموش کردم این به من میگه؟وای خدایا....نه بخدا اشتباه می
کنیدمن اینجوردختری نیستم.
خانوم مدیر دادزد:خفه شو یه بلایی سرت میارم که بشی عبرت بچه ها.
بین این دعواها صدای در بلند شدخانوم مدیر گف:......
ادامه دارد.....
🛖@kolbehAramsh🌱
ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻦ ...
ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻦ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﯾﻮﻧﺲ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺯﯾﺮ ﺁﺏ،
ﻧﻮﺡ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺁﺏ
ﻭ ﯾﻮﺳﻒ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﻌﺮ ﭼﺎﻩ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺁﺏ ﺣﻔﻆ ﮐﺮﺩ
ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻦ ...
ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺪ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺿﺮﺑﻪ ﻋﺼﺎ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺭﻭﺩ ﻧﯿﻞ ﻧﻮﺍﺧﺘﻪ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺧﺸﮑﯽ ﻇﺎﻫﺮ ﮐﻨﺪ
ﻭ ﻫﻤﯿﻦ ﻋﺼﺎ ﺩﺭ ﺟﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﺳﻨﮓ ﺑﺨﻮﺭﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ ﭼﺸﻤﻪ ﺟﺎﺭﯼ ﺷﻮﺩ .
ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻦ ...
ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺪ ﻓﺮﻋﻮﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﺏ ﻭ ﻗﺎﺭﻭﻥ ﺭﺍ ﺩﺭﺧﺎﮎ ﻏﺮﻕ ﮐﻨﺪ
ﺍﻣﺎ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺁﺗﺶ ﺳﺎﻟﻢ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭﺩ؛
اﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻦ ...
ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻦ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻫﺎ ﺑﺮﺳﯽ .
🛖@kolbehAramsh🌱