بی قیمتم و جز تو خریدار ندارم
گیرم بخرندم بکسی کار ندارم
@kolbeyAhzan
گیرم دو جهانم نپسندد تو پسندی
من جز تو کسی در دو جهان یار ندارم
من دست تهی دارم و تو دست نوازش
تو باغ گلی من که به جز خار ندارم
در باغ جنان هم به هوای تو کنم رو
محتاج گلم کار به گلزار ندارم
من مشتری یوسف و در دست کلافی
جز رشته دل بر سر بازار ندارم
ای آنکه غمت ناز فروشد بدو عالم
دریاب که من غیر تو غمخوار ندارم
بگذار بخندند و بگیرند و ببندند
دیوانه ام و بیم زآزار ندارم
آرند همه هدیه برای تو و من نیز
جز دیده گریان و دل آزار ندارم
ای قامت خم گشته و این بار معاصی
پیش کرمت خوشتر از این بار ندارم
✍استادحاج غلامرضا سازگار
تلگرام
https://t.me/joinchat/AAAAAD5CWFdxVecTXFd4ug
ایتا
http://eitaa.com/joinchat/268566531C808308b5c6
مدح امام علی
@KolbeyAhzan
به ظالم خَم نخواهد گشت قطعا قد و بالایش
کسی که روز و شب با یاعلی برخیزد ازجایش
اگر که ذوالفقارش سر برون آرد به قهر خود
منافق را به آنی می کند از جمع مِنهایش
من و امثال من در این حرم آیا چه می خواهیم
اگر جبریل می سوزد دراین درگاه پرهایش
اگر درکربلا نام علی را می بری قطعا؛
برات کربلایت در نجف خورده ست امضایش
کسی که دست رد برسینه ی عالم نزد هرگز
یقینا فرق خواهدکرد معنای بفرمایش
کجایی عدل پی در پی که در مُلکت یهودی نه؛
مسلمانی درآمد بارها خلخال از پایش
اگر آقایی ام داده درعالم علتش این است
کسی را غیر مولایم نخواندم هرگز آقایش
اگر نوکر بسوزد هم درآتش مطمئن هستم
نخواهد سوخت دستش لااقل در بین اعضایش
چه شب هایی که این تن شد کبود ازداغ فرزندت
خودت در روز محشر یاعلی نگذار تنهایش
🔸شاعر:
#مهدی_رحیمی
_______________________________
تلگرام
https://t.me/joinchat/AAAAAD5CWFdxVecTXFd4ug
ایتا
http://eitaa.com/joinchat/268566531C808308b5c6
داستان
@KolbeyAhzan
🔸روزی حاکم نیشابور برای گردش به بیرون از شهر رفته بود که مرد میانسالی را در حال کار بر روی زمین کشاورزی دید .
🔹حاکم پس از دیدن آن مرد بی مقدمه به کاخ برگشت و دستور داد کشاورز را به کاخ بیاورند. روستایی بی نوا با ترس و لرز در مقابل تخت حاکم ایستاد.
🔸به دستور حاکم لباس گران بهایی بر او پوشاندند. حاکم گفت یک قاطر راهوار به همراه افسار و پالان خوب هم به او بدهید. حاکم که از تخت پایین آمده بود و آرام قدم میزد به مرد کشاورز گفت میتوانی بر سر کارت برگردی. ولی همین که دهقان بینوا خواست حرکت کند، حاکم کشیده ای محکم پس گردن او نواخت!
🔹همه حیران از آن عطا و حکمت این جفا، منتظر توضیح حاکم بودند! حاکم از کشاورز پرسید : مرا می شناسی؟
کشاورز بیچاره گفت : شما تاج سر رعایا و حاکم شهر هستید.
حاکم گفت: آیا بیش از این مرا میشناسی؟
سکوت مرد حاکی از استیصال و درماندگی او بود.
🔸حاکم گفت: بخاطر داری بیست سال قبل که من و تو با هم دوست بودیم، در یک شب بارانی که درِ رحمت خدا باز بود، من رو با آسمان کردم و گفتم خدایا به حقّ این باران و رحمتت، مرا حاکم نیشابور کن! و تو محکم بر گردن من زدی و گفتی که ای ساده دل! من سالهاست از خدا یک قاطر با پالان برای کار کشاورزیم می خواهم، هنوز اجابت نشده، آن وقت تو حکومت نیشابور را می خواهی؟!
🔹یک باره خاطرات گذشته در ذهن دهقان مرور شد. حاکم گفت: این هم قاطر و پالانی که می خواستی، این کشیده هم تلافی همان کشیده ای که به من زدی! فقط می خواستم بدانی که برای خدا، حکومت نیشابور یا قاطر و پالان فرق ندارد!
🔺"نَبِّئْ عِبَادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُــورُ الرَّحِـــیمُ" : "بندگانم را آگاه کن که من بخشنده ی مهــــربانم !"
این ایمان و اعتقاد من و توست که فرق دارد. از خدا بخواه، و زیاد هم بخواه. خدا بی نهایت بخشنده و مهربان است و در بخشیدن بی انتهاست و به خواسته ات ایمان داشته باش❣️🌸
تلگرام
https://t.me/joinchat/AAAAAD5CWFdxVecTXFd4ug
ایتا
http://eitaa.com/joinchat/268566531C808308b5c6
خود را حراج کرده ام آقا بیا بخر
من بی نواتر از همه ام، "بی نوا" بخر
@KolbeyAhzan
چانه نمی زنم بخدا حرف، حرفِ توست
بی ارزشم اگر چه، مـرا بی بها بخر
دیگر به روی دست خودم باد کرده ام
یا ورشکسته ام بکن آقا، وَ یا بخر
آتش زدم به مال خودم، رحم کن به من
من بی وفا، قبول، تو ای باوفا بخر
درهم قبول کن همه ام را هر آنچه هست
دیگر نکن تو خوب و بدم را سوا، بخر
بی آبروتر از همه ام، بدترم نکن
یک گوشه مخفیانه مرا بی صدا بخر
من برده ی توام که به بازار برده هام
گرچه سیاه چهره ام، این برده را بخر
تو پادشاه های جهان را خریده ای
این بار را ضرر بکن و یک گدا بخر
با من کتیبه یا که کُتَل می شود خرید
من را برای خرجیِ بَزمِ عزا بخر
یا که مرا نبر به حرم، بی حرم بکش
یا نه، مـرا ببر وسطِ کــربلا بخر
شاعر:؟؟؟؟؟؟
تلگرام
https://t.me/joinchat/AAAAAD5CWFdxVecTXFd4ug
ایتا
http://eitaa.com/joinchat/268566531C808308b5c6
هدیه به حضرت زهرا س
@kolbeyAhzan
آمد غروب جمعه و چشمان ما تراست
آهی دوباره بر روی لب های نوکراست
آقا نیامدی و دل نوکر شما
مثل همیشه خسته ومحزون و مضطرست
حبیب اصفهانی
اللهم عجل لولیک الفرج
الهی امین
https://t.me/joinchat/AAAAAD5CWFdxVecTXFd4ug
ایتا
http://eitaa.com/joinchat/268566531C808308b5c6
ياحضرت_معصومه_س
@KolbeyAhzan
آستان صحن تو دارالشفاست
تربت پاكت به هردردي دواست
كعبهٔ دلخستگان عالمي
خاك كويت سُرمهٔ چشم دعاست
نسل زهراي بتولي فاطمه س
مرقدت بيت الحرام انبياست
خواهري برضامن آهو رضا ع
بارگاهت قبله اهل ولاست
هركه قبرت را زيارت كردگفت
عطرصحنت همچوبوي كربلاست
شدضريحت وعده گاه عاشقان
عالمي بردام عشقت مبتلاست
دركنار چهارده نور خدا
مِهر تو هم دين وهم عقباي ماست
بر در هرخانه حاجت برده ام
باز ديدم حاجتم اينجا رواست
گوئيازهرا س مزارش پيش توست
كينچنين صحن وسرايت باصفاست
#عاصيا معصومه س دُري پربهاست
همچوزهرا س شافع روز جزاست
استاد داودتيموري (عاصي قمی)
تلگرام کلبه ی احزان
https://t.me/joinchat/AAAAAD5CWFdxVecTXFd4ug
ایتا کلبه ی احزان
http://eitaa.com/joinchat/268566531C808308b5c6
یااباصالح ادرکنی ولاتهلکنی
هنگام غروب از تَهِ دل ، آه کشیدم
فریاد زدم باز به وصلش نرسیدم
جانم به لبم آمده ، این است دلیلم
رخسار همه دیدم و دلدار ندیدم
97/4/22
حبیب اصفهانی(ابراهیم مانیان)
اللهم عجل لولیک الفرج
الهی آمین
تلگرام کلبه ی احزان
https://t.me/joinchat/AAAAAD5CWFdxVecTXFd4ug
ایتا کلبه ای احزان
http://eitaa.com/joinchat/268566531C808308b5c6
سلام عزیزان
همین الان کد *۸# را بزنید.
شش گزینه براتون میاد.
گزینه ششم سایه ی خورشید رو بزنید.
بعدش دو گزینه میاد براتون.
مرد یا زن بودنتون رو انتخاب کنید.
بعدش تولدتون رو وارد کنید.
و بعد کد استانتون (مثلاً خوزستان که عدد ۰۶۱ میباشد) رو انتخاب کنید تا در قرعه کشی آستان قدس رضوی شرکت داده بشید.
*انشاالله هرکس تو قرعه کشی برنده بشه با هزینه ی کامل رفت و برگشت و اقامت و خورد و خوراک آستان قدس مشرف میشه به حرم آقا امام رضا(ع).*
همین الان این کد رو تو گوشی هاتون بزنید تا شمارتون در لیست قرعه کشی ثبت بشه
فقط اگه اسمتون دراومد و به زیارت مشرف شدید دعا فراموش نشه😉
https://t.me/joinchat/AAAAAD5CWFdxVecTXFd4ug
ایتا
http://eitaa.com/joinchat/268566531C808308b5c6
🌷 یا نعم الامیر ... 🍃
@KolbeyAhzan
شاید امسال بیایم حرمت؛ یا شاید ...
سر و کار دل من هست، فقط با «شاید»
باز هم دفتر خود را بزن ارباب، ورق
اصلا افتاده کسی از قلم آقا !؛ شاید
فکرش افتاده شبیه خورهای بر جانم
از منِ زشت، بَدَت آمده حتی؛ شاید
میروم گم بشوم از نظر مردم شهر
تا شوم در حرمت پیش تو پیدا شاید
آه، بیرون نکن ارباب مرا راه بده
که به دردت بخورم روز مبادا شاید
میروم تا متوسل بشوم بر مادر
برگهی نوکری آنجا شود امضا شاید
باید انگار، شهیدت شوم آن هم گمنام
تا قبولم بکند حضرت زهرا شاید ...
رضاقاسمی
تلگرام
https://t.me/joinchat/AAAAAD5CWFdxVecTXFd4ug
ایتا
http://eitaa.com/joinchat/268566531C808308b5c6