فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💞🍃ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤഽ💞
و تو قشنگ ترین ضعفِ منی.♥️
#کلیپ_عاشقانه
💖Join👇
🍃🌸@kolbeyeshadi🌸🍃
🍃🌹شایدزندگیهمینباشد...
سقوطوپرواز؛
خستهبودنودوبارهبرخاستن؛
ناامیدشدنولیادامه دادن؛
درمیانبغضهاخندیدن
و درمیانخنده هاگریستن
ولیمطمئن باشید؛ اضطرابمیگذرد
بعدازاینهمهگرفتاری،آسایشفرامیرسد
وخداوندهمهچیزرابهروشیزیباجبران
خواهدکردبهخداتوکلکنوناامیدنشو🙏
🍃🌸@kolbeyeshadi🌸🍃
Vahid Rabipor - Sultanim 128.mp3
2.82M
♥️ℒℴνℯ♥️
🎻 #ترکی❣️
🍃🌸@kolbeyeshadi🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لذت تماشای موزیک ویدیوهای جذاب
با کلبه موسیقی
✾࿐༅🍃🌸🍃༅࿐✾
🎙#سینا_درخشنده
🎼 #بارون_بارونه
#موزیک #جدید #بسیارزیبا😍
💖Join👇
🍃🌸@kolbeyeshadi🌸🍃
کلبه موسیقی 🎻 حال خوب🎷
نگاه خدا💗 روی تخت نشسته بودم و به عکس مامان فاطمه نگاه میکردم. "اینجوری نگام نکن مامان،خودت خواستی
💗نگاه خدا💗
امیرطاها به من نگاه نکرد.
- عذرخواهی کنین از طرف من ،نمیتونم بیام.
با عصبانیت پایم را روی ترمز فشار دادم.
- ببخشید امیرآقا. من جزامیام؟
-چرا این حرف و میزنی؟
- بابا ما محرم همیم ،چرا نگام نمیکنی ؟ چرا اصلا حرفی نمیزنی؟ تو که میخواستی از اول همینجوری رفتار کنی، میگفتی اصلا محرم نمیشدیم.
بابام مشکوک شده،میگه چرا نمیای خونمون؟ چرا زنگ نمیزنی؟
سرم راروی فرمان گذاشتم و گریه کردم.
-ببخشید من منظوری نداشتم. فقط نمیخواستم علاقهای ایجاد بشه...
نگاهش کردم.
-چرا باید علاقهای ایجاد بشه؟ من و شما مثل دوتا دوستیم ،میخندیم ،میریم بیرون ،حالا این بین دستمون به هم خورد هم اشکالی نداره محرمیم.
اینجوری که شما رفتار میکنین بابام بعد دوماه عمرا بزاره عقد کنیم.
_ شرمندم... باشه چشم. دیگه تکرار نمیشه.
"پسرهی دیوونه مثل بچه کوچیکا رفتار میکنه."
به دانشگاه رسیدیم.
- امیر آقا!
- بله؟
- من کلاسم تمام شد تو کافه منتظرتون میمونم بیاین با هم بریم خونه ما.
- باشه چشم.
از همدیگر جدا شدیم. اینقدر ازدواجمان زود و سریع شد که کسی باخبر نشده بود. سر کلاس میز جلو نشستم .
یاسری هم انتهای کلاس بود.
با دیدنم جلو آمد.
هم ردیف من نشست.
استاد وارد کلاس شد.
تا آخر کلاس یاسری چشمش به حلقهی در دستم بود.
عصبانتیتش از چهره اش پیدا بود.
بعد از کلاس به کافه رفتم.
منتظر امیر شدم.
کیک و نسکافه خریدم.
یک دفعه یاسری، مثل عزرائیل بالای سرم آمد.
- مخه کیو زدی؟
- یعنی چی؟
(به حلقه دستم اشاره کرد.
-کی تونسته بره مخ حاجیتو بزنه؟
- به شما هیچ ربطی نداره
بلند شدم و از کافه بیرون رفتم.
از پشت صداشو بلند کردو گفت: هوووو دختر باتوام؟
عصبانی شدم و برگشتم سمتش:
هوووی پدر مادرتن که وقت نذاشتن بهت تربیت یاد بدن!
دستش را بلند کرد. کسی دستش را گرفت. امیر بود.
ادامه دارد....
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"🎵آهنگ از 🎙 آرون افشار ♥️
✅دانلود آهنگ 🎻 شب رویایی 💫
💖Join👇
🍃🌸@kolbeyeshadi🌸🍃