eitaa logo
علمدارکمیل
340 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
43 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
9.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚩 شهدای خان‌طومان 🌷ستاره‌های خان‌طومان در راه برگشت به خانه هستند و مردمان دیار علویان چشم به راه فرزندان‌شان 🌹🌹🌹🌹🌹مقدمان گلباران پا بر چشم ما نهادید خوش آمدید. @komail31
Gomnam-Haftegi941003[06].mp3
6.13M
🎧 سوی شهر ما آورده‌اند... 🎙 حاج میثم مطیعی شناسایی پیکر ۷ تن از شهدای مدافع حرم در سوریه شهیدان والامقام رضا حاجی زاده، علی عابدینی، محمد بلباسی و حسن رجایی فر از استان مازندران، شهید زکریا شیری از استان قزوین، شهید مجید سلمانیان از استان البرز و شهید مهدی نظری از استان خوزستان. @komail31 🍃🌹🍃
📝 روایت کوتاه روایت حاج قاسم از همرزمانش: آتش دشمن به قدری شدید بود که کسی جرئت بیرون آمدن از کانال را نداشت . دیدم یک نفر با سر باندپیچی شده روی دژ راه می رود و نیروهایش را هدایت می کند. تعدادی نیروی دیگر هم دادم دستش که برود سمت کانال ماهی . گفت " چشم " و راه افتاد ، با آن حجم آتش گمان نمی کردم حتی به کانال ماهی برسد اما چند ساعت بعد پشت بی سیم گفت از کانال عبور کرده . با این کار شجاعانه، فرمانده سپاه خودش آمد روی خط بی سیم و حاج مهدی را تشویق کرد . ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@komail31
گفته ام فرشچیان طرح ضریحش بکشد حسنی ها به صف آیید،ظفر نزدیک است @komail31
درد دوری از حَـرم آخـر ببین جانم گرفت جان من جانم بده با دیدن صَحنت حُسین @komail31
به اشک چله گرفتم که محترم باشم ولی نشد که شب اربعین حرم باشم... @komail31
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رهبر انقلاب: بعضی‌ها اسم عقلانیت و عقل را می‌آورند اما منظورشان ترس، انفعال و فرار از مقابل دشمن است در حالی‌که فرار کردن و ترسیدن، عقلانیت نیست. 🔻 ترسوها حق ندارند اسم عقلانیت را بیاورند زیرا عقلانیت به معنای محاسبه درست است! @komail31
📷 اینفوگرافی " " @komail31 🍃 🌸 🍃
🕕 💠🌷💠 سـیـره شـہـداء 🌹یادی کنیم از شهید حاج مجید سلمانیان که بعد از چهار سال به وطن بازگشت. 📞 وقتي مجيد از پشت تلفن شنيده بود مادرش خواب شهادت او را ديده است، از خوشحالي فرياد زده بود: 🦋 «گويا وقت پروازم فرارسيده است». 🌷‌‌شهيد حاج مجيد سلمانيان جوان دست و دلبازي بود كه در طول زندگي‌اش دست ايتام و مستمندان بسياري را گرفت و عاقبت نهايت بخشندگي را در هديه جان خود به حضرت دوست معنا كرد. 🎤 او روحاني مبلغي بود كه خود به آنچه روي منبرهايش بيان مي‌كرد، جامه عمل پوشاند و رهسپار ميدان جبهه مقاومت اسلامي در سوريه شد. 🗓️ آقا مجيد سال ۶۷ در كرج به دنيا آمد و ۹۵/۲/۱۷ در كربلاي خانطومان به شهادت رسيد. 🌷 مجید سلمانیان @komail31 🍃 🌸 🍃 🌸
❤️حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «اگر کتابخوانى فرهنگ رایج شد و در بین مردم ما جا افتاد، آن‌وقت کسانى پیدا میشوند که «صدقه‌ى » درست میکنند که الان نیست. شما ببینید چقدر روضه‌خوانى میشود! چقدر احسان میشود! چقدر به ایتام کمک میشود! چقدر پول و جنس و پارچه و چیزهاى دیگر داده میشود! آیا به همین نسبت، کتاب هم داده میشود؟! به همین نسبت پول براى چاپ کتاب داده میشود؟! خیلى کم. خب، شما که روشنفکرید و به اهمّیّت این کار آگاهید، این را ترویج کنید.» ۱۳۷۴/۲/۱۸ @komail31 🍃 🌸 🍃
خیرمقدم عرض میکنم خدمت اعضایی که به تازگی به کانال خودشون آمدن ان شاالله با نظرات و انتقادات خودتون، ما رو در بهتر شدن کانال یاری کنید.
علمدارکمیل
#رمان #دمشق_شهر_عشق 📑قسمت هشتاد و سه گوشی را روی زمین پرت کرد و فقط دعا می‌کردم خاموش کرده باشد
✍️نویسنده: فاطمه ولی نژاد 📝 قسمت هشتاد و چهار مقابل پایشان به زمین افتاده بودم، با هر دو دستم به تن سنگ زمین چنگ انداخته و طوری جیغ می‌زدم که گلویم خراش افتاد و طعم را در دهانم حس می‌کردم. از شدت گریه پلک‌هایم در هم فرو رفته بود و با همین چشمان کورم دیدم دو نفرشان شانه‌های مادر مصطفی را گرفتند و از لبه بام پرتش کردند که دیگر اختیار زبانم از دستم رفت و با همان نایی که به گلویم نمانده بوده، رو به گنبد ضجه زدم :«!» با دستانم خودم را روی زمین تا لب بام کشاندم، به دیوار چنگ انداختم تا کف کوچه را ببینم و پیش از آنکه پیکر غرق به خون مادر مصطفی را ببینم چند نفری طوری از پشت شانه‌ام را کشیدند که حس کردم کتفم از جا کنده شد. با همین یک کلمه، ایرانی و شیعه بودنم را با هم فهمیده بودند و نمی‌دانستند با این غنیمت قیمتی چه کنند که دورم له له می‌زدند. بین پاها و پوتین‌هایشان در خودم مچاله شده و همچنان (علیهاالسلام) را با ناله صدا می‌زدم، دلم می‌خواست زودتر جانم را بگیرند و آن‌ها تازه طعمه ابوجعده را پیدا کرده بودند که دوباره عکسی را در موبایل به هم نشان می‌دادند و یکی خرناس کشید :«ابوجعده چقدر براش میده؟» و دیگری اعتراض کرد :«برا چی بدیمش دست ابوجعده؟ می‌دونی میشه باهاش چندتا اسیر مبادله کرد؟» و او برای تحویل من به ابوجعده کیسه دوخته بود که اعتراض رفیقش را به تمسخر گرفت :«بابام اسیره یا برادرم که فکر مبادله باشم؟ ارتش_آزاد خودش می‌دونه با اون ۴۸ تا ایرانی چجوری آدماشو مبادله کنه!» به سمت صورتم خم شد، چانه‌ام خیسِ اشک و خون شده بود و از ترس و غصه می‌لرزید که نیشخندی نشانم داد و تحقیرم کرد :«فکر نمی‌کردم سپاه_پاسداران جاسوس زن داشته باشه!»... از چشمان‌شان به پای حال خرابم خنده می‌بارید و تنها حضور حرم (علیهاالسلام) دست دلم را گرفته بود تا از وحشت اینهمه نامحرمِ تشنه به خونم جان ندهم، در حلقه تنگ محاصره‌شان سرم پایین بود و بی‌صدا گریه می‌کردم. @komail31 🌿🌿🌿🌿📝