【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
__________علمدارِکُمیل🌱°•.
پس از انقلاب در سازمان تربیتبدنـے
و بعد از آن بھ آموزش پرورش منتقل
شدمو مدتۍ دبیر ورزشوعربـے شدم!💼
من از هر مدل و قشری دوست و رفیق
داشتم؛طوریکه برخی ایراد میگرفتند
ڪھ تو چرا با این آدمها رفت و آدمد
میکنی؟ اما من یڪ نظریھای داشتم
وآن اینبودکه این بچہها را وارد هیئت
و دستگاه امامحُسین بکنید،آقا خودش
دستشان را میگیرد و به همین دلیلبا
همہ جور آدم رفاقت داشتم یکی از
دغدغہ هایم هدایت این افراد بود!(:💚
اهل ورزش بودم🤼♂ با ورزش پھلوانـے
یعنۍ ورزش باستانی شروع کردم و در
والیبال و کشتـے هم دستی بلند داشتم
🏐✌️🏻 ریش بلند و لباس گشاد و شلوار
کردۍ تیپ همیشگیام بود🧔🏻📿.
البتھ از ابتدا اینگونہ نبود ، یک روزکھ
با ساک ورزشـےام راهی ِ باشگاه شدم ،
پشتِسرم چنددختر دربارهظاهرم حرف
میزدند و یکی ازهمباشگاهـے هایم این
موضوع را با ذوق و شوق برایم تعریف
کرد :]💔 از آن روز به بعد بہ جای ساک
ورزشی لباسهایمرا داخلِکیسه گذاشتم
و لباسهای بلندوگشاد پوشیدمو ظاهرم
را تغییر دادم🙋🏻♂!!
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
__________علمدارِکُمیل🌱°•.
جنگ تحمیلی کھ آغاز شد پای من هم
مثل خیلی های دیگر به جبهہ باز شد و
از آن بھ بعد همہ دغدغہام شد جنگ💣'!
روزهای زیادیرا به ورزش گذراندهبودم
و بدنـے قوی داشتم که آن را برای همان
روزها آماده کرده بودم ، یعنی روزهایی
کھ لازم باشد از اسلام دفاع کنم🕶🖤
در جبهہ نیز چند بار مجروح شدم کھ
یکی از آنها مربوط میشد بھ یکی از
اسرای زخمی سنگین وزن عراقـے کہ او
را روی دوشم ازتپہپایینآوردم تا مداوا
شود و تنهایـے در آنجا تلف نشود اما
چون آن اسیر سنگین وزن بود ، بعد از
رسیدن بھ جبهہ های خودی آپاندیسم
ترکید و راهـے بیمارستان شدم😁
ماجرای یکی دیگر از مجروحیت هایم
هم برمیگردد بہ وقتی کھ در ارتفاعات
انار بودیم.در آنجا هنگام درگیری موقع
اذان صبح شد🌥، من بھ یک باره بھ
بالاییکی از بلندیها رفتم و رو بہ روی
دشمنو در حین درگیری شروع به اذان
گفتن. فاصلہی ما با عراقیها بهگونہای
بود کہ صدایمبهگوش آنها نیز میرسید
📞'! در همین حین تیری بھ گلویم
اصابت کرد و من بہ زمین افتادم . یکی
از امدادگران شروعبه بستن زخمگردنم
کرد♥️ .
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
__________علمدارِکُمیل🌱°•.
یکدفعه یکی از بچہها دویدو با عجلہ
گفت : یِ سری عراقی دستاشونو بالا
گرفتن و دارن بہ این طرف میان😳!
لحظاتـے بعد هجده عراقی ك یکی از
آنها افسرفرمانده بود خودشان را برد
داخل سنگر. یکی از بچہ را کھ عربی
بلد بود را نیز برد🚶🏻♂. افسر عراقـے
خودش را معرفی کردوگفت:درجھام
سرگرد وفرمانده نیروهایی هستم کہ
روی تپھ و اطراف آن مستقر بودند ،
فرمانده پرسید چقدر نیرو روی تپھ
هستند؟ گفت: الان هیچی!! ما آمدیم
وَخودمان را اسیر کردیم.بقیه نیروها
را هم فـــرستادم عقب چون نمی
خواستند تسلیم شدند،الان تپه خالیه!
بهما گفته بودن شما مجوسو آتش
پرستید🔥. به ما گفتھ بودند برای
اسلام بھ ایران حمله میکنیم و با
ایرانیها میجنگیم، باور کنید همه
ما شیعہ هستیم. صبح امروز وقتی
صدایاذان رزمنده شما را شنیدم كِ
با صدای رسا و بلند اذان میگفت ،
تمام بدنم لرزید!
وقتی نام امیرالمومنین علیهالسلام
را آورد با خودم گفتم: تو با برادران
خودت میجنگی ، نکند مثل ماجرایِ
کربلا ..💔 دیگر گریھ امان صحبت
کردن به او نمیداد.دقایقیبعد ادامه
داد: برای همین تصمیم گرفتم تسلیم
شوم و بار گناهم را سنگینتر نکنم .
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
__________علمدارِکُمیل🌱°•.
البته آن سربازی کھ به سمت موذن
شلیک کرد را هم آوردم . اگر دستور
بدهید او را میکشم🔫.حالا خواهش
میکنم بگو موذن زنده است یا نه ؟!
بعد با هم از سنگر خارج شدند و بھ
سمت من آمدند ، تمام هجده اسیر
عراقـے آمدند و بہ اصرار دست منرا
بوسیدندو رفتند . نفر آخر با التماس
بہ پایم افتاده بود و گریھ میکرد و
میگفت : من را ببخش ، من شلیڪ
کردم🤦🏿♂ . بعد از آن فرماندهیعراقی
اطلاعات حملات بعدی دشمن را هم
به ما داد و منطقہ بھ دست نیروهای
ما افتاد :)✌️🏻🇮🇷
یکیاز کارهایی کھ من خیلـے بہ آن
توجھ داشتم انتقال مجروحین و
شُهدا از منطقھ به عقب بود، با این
کار میخواستم مرهمی بر درد های
مادرانوخانوادههای رزمندگان باشم
(:💔 در عملیات والفجر مقدماتـے
پنجروز بههمراه بچههای گردانکمیل
و حنظلہ در کانال های فکه مقاومت
کردیم اما تسلیم نشدیم🙅🏻♂❗️
سرانجام در۲۲ بَهمن سالِ ۱۳۶۱ بعداز
فرستادنبچههایباقیماندهبهعقب ،
تنهایِتنها با خُدا همراه شدموعملیات
که تمام شد دیگر از من خبری نبود !
نھ تنها از من،از بسیاری از همرزمانم
هم خبری نبود🥀' تمام شُهدای کانال
کمیل و حنظلھ زیر آسمانفکہ ماندند
و بیشرشان گمنام نام گرفتند .
هدایت شده از 【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
السَلامُعَلَیشَمسِالظَّلامِوَبَدرِالتَمام✨
سلام بر مولایـے کھ با طلاعِ شمس وجودش، مجالـے برای ظلم و ظلمت باقۍ نخواهد ماند. سلام بر او و بر لحظہای کھ با دیدن روی ماهش زمین و زمان غرق سرور خواهد شد!💛🌱'!
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
- رفیقآسموننشینِمَندلتنگتم❤️. .
「💦💙」
•
.
گویـے خُدا لبخندشان را برایِ شھادت گلچین کرده🌱'(:
راز آن لبخند چیست؟!
آیا صاحب تمام لبخندها مثل شما کوچ مـےکنند؟!💔
#سلامعلۍابراهیم | #برادرآسمانـٖےام
⸤ Eitaa.com/komeil3 ⸣
•
.
خدایـے انقدری کھ بخاطر نداشتہ هاتون از خُدا گلایـھ کردین ، بابت داشتہ هاتون شکرش کردین؟!
#آخُداهمینالانیهوییشکرت :)
.
•
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
________شھیدراھِعلم📚°•.
「📒💛」
•
.
خدایا! اگر روزے آمد کھ محبت علـے؏ را از من گرفتـے ، جـٰان در بدنم نباشد! خدایا حال میدانم کھ علـے چرا چیزی را جز دل چاه برای درد دل انتتاب نگرد خیلـے چیزها را نمیتوان بھ هیچکس گفت! خدایا جان آن امامزمان-عج- را سالم بدار کھ امید شیعہ است!(:♥️
#شھیداحمدۍروشن | #عید_غدیر 🌱'
⸤ Eitaa.com/komeil3 ⸣
elahi-azemal-bala.mp3
6.75M
اللهمعجللولیڪالفرج🌱!
⸤ Eitaa.com/komeil3 ⸣
هدایت شده از 【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
السَلامُعَلَیشَمسِالظَّلامِوَبَدرِالتَمام✨
سلام بر مولایـے کھ با طلاعِ شمس وجودش، مجالـے برای ظلم و ظلمت باقۍ نخواهد ماند. سلام بر او و بر لحظہای کھ با دیدن روی ماهش زمین و زمان غرق سرور خواهد شد!💛🌱'!
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
💙✨-!
•
.
ای کسـے کھ ادعایِ دوستی و یاری امامزمان -عج- داری ..
باد با شمع های خـٰاموش کاری ندارد ، اگر بر تو سخت میگذرد ، بدان کھ روشنی!
#امام_زمان | #اللھمعجللولیکالفرج🌱
⸤ Eitaa.com/komeil3 ⸣
هدایت شده از KHAMENEI.IR
❓در تير ماه۱۳۶۰؛ چه کسانی آیتالله خامنهای را ترور کردند؟
🔍بخوانيد👇🏻
http://farsi.khamenei.ir/memory-content?id=30030
هدایت شده از 【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
اولِ کار سلام بدیم بھ صاحب قلب منتظرمون ، رو بھ قبلھ دست راستمون ُ بزاریم روۍ قلبمون . . !✋🏻❤️
- اَلسَّلام عَلَیڪ یا حُجَّھاللّٰھ فِۍ اَرضِھِ السَّلامُ علیڪ یا بقیَّةَاللّٰھِ یااباصالحَ المَھدۍ یاخلیفھ الرَّحمن و یا شریڪ القران ایُّھا الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدۍ و مَولای الاَمان الاَمان !:)🌸🍃'