【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
تمام خنده هایم را
نذر ڪرده ام
ٺا ٺُ همان باشے
ڪه صبح یڪے از روزهاے خدا
عطر دسٺهایٺ
دلٺنگے ام را به باد مے سپارد
#سلام_عزیز_برادرم
+یہطورےباشبهتکهمیرسن
بگنمالکدوممکتبےکہ
انقدرمشتےهستے...
بتونےسینہسپرڪنی
بگےمنمولامعلیہ...:)
#مشتےباش
#داداشمصطفےتولدتمبارڪ😍💜
امروزتولدشهیدمدافعحرممصطفے
صدرزادهاسترفقااا😍💜🌿
هدیہتولدبہداداشمصطفے:
سهمهرکس۱۰صلواتمحمدی🎁🌹
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
وقلبڪ
فیقلبـییاشهید...♥️
قشنگہنہ؟
قلبیہشهیدتوقلبتباشہ...
باهاشیڪیشی
اونقدررفیق
واونقدرعاشق
واونقدرشبیہ... :))🌱
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
ایننمڪدانحسین
جنسعجیبےدارد
هرچقدر،مےشڪنیم
بازنمڪ،میریزد
امیرےحسینونعمالامیر
💠حَےِّعَلَےالْصَّلٰاة...💠
اذانبگوابراهیمـ...
خستہامازدنیا...🥀
از رنگرنگعجیبوغریبایندنیا😔
باصداےطنیݩاندازٺاذانےبگو:
بگوڪہخداغریبشدهاسٺدرایندنیا...
بگوڪہدیݩمحمدرسولخـدافـرامـوش
شده...💔
💠حَےعَلےٰخَیْرِالْعَمَلْ💠
اذانےبگوابراهیم...
دلـمپر درداسٺ🥀
اذاݧبگواےنداےزندهشدندلہاے
خـاموش...
اذانبگوابراهـیم...😔🖐
#تماسدریافتےازطرفخدا📲😍
#رفیقحواستباشهخدارومنتظرنزاری😉✌️🏻
التماس دعا🖤
#تماسدریافتےازطرفخدا📲😍
#رفیقحواستباشهخدارومنتظرنزاری😉✌️🏻
التماس دعا🖤
✍جاویدالاثر احمد متوسلیان
عصبانی گفت: نگه دار ببینم این کیه، پیاده شد و رفت طرف مرد کُرد، هیکلش دو برابر حاجی بود، بهش گفت: ببینم، تو کی هستی؟ کارت چیه؟ گفت: من کوملهم، چنان سیلی محکمی بهش زد که نقش زمین شد، بعد بالای سرش ایستاد و بلند گفت: ما توی این شهر فقط یک طایفه داریم، اون هم جمهوری اسلامیه، والسلام.
📚یادگاران، جلد 9 کتاب
شهید متوسلیان، ص 37.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
شاه پناهــم بیده
خسته ی راه آمدم
آه… نگاهم مکن؛
غــــرقِ گناه آمدم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💛| اگر می خواهید کارتان
برکت پیدا کند،
به خانواده شهدا سر بزنید؛
زندگینامه شهدا را بخوانید،
سعی کنید در روحیه خود
شهادت طلبی را پرورش دهید...🌴🌺
فرازی از وصیت نامه
شهیدمصطفیصدر زاده
#تولدتمبارڪرفیقشهیدم😍🎈
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
همیشہرودوتاچیزخیلےحساسبود،😁
موهاش...🍃
موتورش...🛵
وقتےداشتاعزاممیشد♥
موهاشوتراشید....
موتورشروهمبہرفیقشبخشید...
چہقشنگدلکندرفت💔
#شهیدمحمدرضادهقانامیری
#هوالعشق🖤
#پارت_چهار❃
#پلاک_پنهان🌿
#فاطمه_امیریツ
بارفتنهمه،صغراوسمانهحیاطراجمعوجورکردندو
بعدازشستنظرفها،شببخیریبهعزیزگفتندوبه
اتاقشانرفتند.رویتختنشستندوشروعبتحلیل
وتجزیههمهاتفاقاتاخیرکهدرخانوادهودانشگاه
اتفاقافتادکردند.
بعدازکلیصحبتبالاخرهبعدازنمازصبحاجازهخواب
رابهخودشـاندادند.😴
سمانهباشنیدنسروصداییچشمانشرابازکرد،با
دستانشدنبالگوشیشمیگشت،کهموفقبهپیدا
کردنششد،نگاهیبهساعتگوشیانداختبادیدن
ساعت،سریعنشستوبلندصغرا راصداکرد:
_بلندشوصغری،دیوونه،بلندشودیرمونشد😱
+جانعزیزتسمانهبزاربخوابم😪
_صغریبلندشو،کلاساولمونبارستگاریهاون
همینجوریازماخوششنمیاد،تاخیربخوریمباورکن
مجورمونمیکنهحذفڪنیمدرسشو.
+باشهبیدارشدمغرنزن.
سمانهسریعبهسرویسبهداشتیمیرودودستو
صورتشرامیشورد ودرعرضدهدقیقهآمادهمیشود،
بهاتاقبرمیگرددکهصغریراخوابآلودروی
تختمیبیند.
_اصلابهمنربطیندارهمیرمپایینتونیا.
چادرشراسرمیکندوکیفبهدستازاتاقخارج
میشودتامیخواستازپلههاپایینبیاییدباکمیل
روبهروشد.
_سلام.کجاییدشما؟دیرتونشد.
+سلام.دیشبدیرخوابیدیم😔
_صغراکجاست؟
+خوابیدهنتونستمبیدارشکنم.
_منبیدارشمیکنم.
سمانهازپلههاپایینمیرود،اولبوسهایبرگونهی
عزیز زدوبعدرویصندلیمینشیندوبرایخودش
چاییمیریزد.☕️
_هرچیصداتونکردمبیدارنشدیدمادر،منمپام
چندروزهدردمیکرد،دیگهکمیلاومدفرستادمش
بیدارتونکنه.
+شرمندهعزیز،دیشببعدنمازخوابیدیم،راستی
پاتونچشه؟
_اینچهحرفیهمادر،پیریوهزاردرد.
+اینچهحرفیه،هنوزاولجوونیته😄
_الانبهجاییرسیدهمنهپیرودستمیندازی.
سمانهخندیدوگفت:
_واهعزیزمنغلطبکنم.
+صبحونتوبخوردیرتشد.
سمانهمشغولصبحانهشدکهبعدازچند دقیقه
صغرا آمادههمراهکمیلسرمیزنشستند،سمانه
برایهردوچاییمیریزد.
_خانمازودتر،دیرشد.
دختراباصدایکمیلسریعازعزیزخداحافظیکردند
وسوراماشینشدند.
صغریبهمحضسوارشدن،چشمانشرابستوترجیح
دادتادانشگاهچنددقیقهایبخوابد،اماسمانهباوجود
سوزشچشمانشازبیخوابیوصندلینرموراحت
سعیکردکهخوابشنبرد،چونمیدانستاگربخوابد
تا آخرکلاسچیزیمتوجهنمیشود.
نگاهیبهصغریانداختکهمتوجهنگاههایکمیل
شدکههرچندثانیهماشینهایپشتسرشراباآینهجلو
وکناریچکمیکرد،دوبارهنگاهیبهکمیلانداختکه
متوجهعصبی،بودنششداما،حرفینزد.
سمانهازآینهکناریکمیلمتوجهماشینمشکیرنگی
شدهبود،کهازخیلیوقتآنهارادنبالمیکرد،باصدای
"لعنتی"کمیلازماشینچشمگرفت،مطمئنبودکهکمیلچونبهاودیدنداشتفکرمیکرداوخوابیدهاستوالا،کمیلهمیشهخونسردوآرامبودوعکسالعملینشاننمیداد.
نزدیکدانشگاهبودنداما،آنماشین،همچنان،آنها
راتعقیبمیکرد،سمانهدرکنارترسیکهبردلشافتاده
بود،کنجکاویعجبیذهنشرامشغولکردهبود.
کمیلجلویدردانشگاهایستادوصغراکهکنارشخوابیده
بود،بیدارکرد،همراهدختراپیداشد،سمانهباتعجب
بهکمیلنگاه،کرد،اوهمیشهآنهارامیرسانداما
تادمدردانشگاههمراهینمیکرد،بایانکاروآشفتگیاش
سمانهمطمئنشدکهاتفاقیرخداده.
_دختراقبلازاینکهکلاستونتمومشد،خبرمکنید
میامدنبالتون،تاصغریخواستاعتراضیکند
بااخمکمیلروبهروشد:
_میامدنبالتون،الانمبریدتادیرنشده.
سمانهتشکریکردوهمراهصغریباذهنیمشغول
وارد دانشگاهشدند.
#ادامه_دارد...
@komeil3
وقتیحتی..
باسنگینترینروضههاهماشکِتدرنیومد
برو،وایساجلوآینهوازخودتبپرس؛
چیکارکردیباخودت...💔؟!
#اللهیهیچکسبهاینحالمبتلانشه!😔