eitaa logo
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
5.4هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
1.7هزار ویدیو
82 فایل
﴾﷽﴿ • - اینجا خونه شُهداست شهدا دستتو گرفتنا ، نکنھ خودت دستتو بڪشی .. • . پاسخ‌بھ‌ناشناس‌ها؛ 〖 @komeil_212 〗 • اندکـےشࢪط! 〖 @Komeil32 〗 . هیئت‌کانالمون!(: 〖 @Komeil_78
مشاهده در ایتا
دانلود
گلزار شهدای تهران مزار یادبود
خوشبختـــــے یعنـے ‌‌حس‌ ڪنی‌ شهیـ🕊ـد دارد تو را‌ مینگرد و تو به احترامش از گناه فاصله میگیری... 🙃 •°•علـمـدارکـمـیـل•°• ╔❁•°•♡•°•❁╗ @komeil3 ╚❁•°•♡•°•❁╝
لبخند بزن به ما که چشم شفاعت به تو دوخته ایم‌.‌.. ❤️ ✨ •°•علـمـدارکـمـیـل•°• ╔❁•°•♡•°•❁╗ @komeil3 ╚❁•°•♡•°•❁╝
🍃🌸🍃 به تصویر زیبای تو نگاه می کنم و مهربانی ات ، که حتی از پشت قاب شیشه ای هم به من لبخند می زند... دلتنگی ات رودخانه ای ست که به دریا نمی رسد...! 🖐🏻✨ ♥️ 🌿 •°•علـمـدارکـمـیـل•°• ╔❁•°•♡•°•❁╗ @komeil3 ╚❁•°•♡•°•❁╝
‌. زمیݩ براۍ داشتنٺــ✨ حقیر بود 🥀 آسماݩ بہ ټـۆ☁️🍃 بیشٺر مۍآیــد : )♥️ •°•علـمـدارکـمـیـل•°• ╔❁•°•♡•°•❁╗ @komeil3 ╚❁•°•♡•°•❁╝
مزار یادبود(هم اکنون) ♥:)
عزیزبرادرم...! دراین‌سالگردتولدت‌دعایم‌کن‌تاسال‌دیگر دراین‌روز،مبارک‌میلادت‌رادربهشت‌کنارت‌ جشن‌بگیرم:)! :) ✨ -علمدارکمیل-
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غروب امروز کسی گفت به من:تو چقدر تنهایی! گفتمش در پاسخ: تو چقدر نادانی! تن من گر تنهاست،دل من با دلهاست دوستانی دارم همه از جنس بلور که دعا گوییند و دعایشان گویم یادشان در دل من! قلبشان منزل من! دو دوست صمیمی ام:امام زمان،شهدا...❤️ # ┈┈••✾•🥀❤️🥀•✾••┈ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ❤️ 💕 ❤️ Eitaa.com/komeil3
🌱 ابراهیم میگفت : طورے زندگۍورفاقت‌ڪن که‌احترامت‌روداشته باشند . بۍدلیل‌ازڪسۍچیزێ‌نخواه. عزّت‌نفس‌داشته‌باش ! Eitaa.com/komeil3
هدایت شده از 
هیچ وقت ندیدم که ابراهیم، به دنبال لذت شخصی خودش باشد. لذت برای او تعریف دیگری داشت. اگر دل کسی را شاد می‌کرد، خودش بیشتر لذت می‌برد. اگر پولی دستش می‌رسید سعی می‌کرد به دیگران کمک کند. خودش به کمترین‌ها قانع بود، اما تا می‌توانست به دیگران کمک می‌کرد. https://eitaa.com/jazireh_majnon
همیشہ میگفت : در زندگی ، آدمی موفق تر است ڪه ⇜ در برابر عصبانیت دیگران " صبور " باشد ⇜ و ڪار بی منطق انجام ندهد و این رمز موفقیت او در برخوردهایش بود :))🌿' Eitaa.com/komeil3
[.. انتظار مسیری است.. ازحسین تا فرزند قائم او] 🌱 قلبی که با محبت حسین(ع) " نبض" می‌گیرد؛ در وفاداری به قائمِ آخرین قیام الهی، به" بلوغ" می‌رسد! حسین(ع) نبض حیات و کشتی نجات منتظرانِ مهدی عجل الله فرجه است!♥️ | 📎 ⸤ Eitaa.com/komeil3
° ● [ شدہ‌یہ‌بار‌‌بہ‌خاطر‌امام‌زمان‌برۍ‌جمڪران؟! و‌هیچۍ‌ازش‌نخواۍ‌.. بگۍ‌فقط‌دلم‌براۍ‌تو‌تنگ‌شده‌؟!]🌱 جوونا‌سعۍ‌کنید‌توۍ‌جوونۍ‌عاشق‌بشید♥️ |Eitaa.com/komeil3
° فـکـرم گـاهـے... مـشـغـول اسـت..📎 ڪہ چـگـونـہ هـمـگـے بـدون تـو خـوشـیـم؟!💔 • |Eitaa.com/komeil3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این شعر ، پر از برات ابراهیم است بی‌جسم و مزار ، ذاتِ ابراهیم است تغییرِ مسیرِ خیلے از آدمها !! اینها همه معجزات ابراهیم است... ❤️ ⸤ Eitaa.com/komeil3
درخلوت خودم بودم که صدا زدی مرا... نه اینکه من خود آمده باشم... تو مرا خواندی... و راهم دادی به دنیای زیبایت...❤️ تو هادی دل هایی....🌼 🌿 ⸤ Eitaa.com/komeil3
از ابراهیم پرسیدم : آروزیِ شما شھادته درسته؟ خندید و گفت: ذره‌ای از آرزویِ من است من میخواهم چیزی از من نماند مثلِ ارباب بی‌کفن قطعه‌ قطعه شوم اصلا دوست ندارم جنازه‌ام برگردد دلم میخواهد بمانم چون مادر سادات قبر ندارد نمیخواهم مزار داشته باشیم ...💔🕊 Eitaa.com/komeil3
ابراهیم طوری برخورد میکرد کھ گویی از تمامِ رفاهیات دنیایی برخوردار است . گذرانِ زندگی برایِ او که یتیم بزرگ شده سخت بود اما با کاردربازار، درآمد لازم را برایِ خودش کسب کرد ! ابراهیم پولِ خودش را هم برایِ دیگران هزینھ میکرد ؛ نھ موقعیت هایِ ویژه او راذوق زده میکردُ نھ از دست دادنِ موقعیت ها او را ناراحت میکردهیچ وقت لباس نو نمیپوشید ، میگفت: هرزمان تمامِ مردم توان پوشیدنِ لباس نوُ زیبا داشتند، من هم میپوشم🌿 . 🤍 ˹ @komeil3 ˼
• . ابراهیم می گفت: تا خود را نسازیم و تغییر ندهیم نمیتوانیم جامعه را بسازیم..!🌿 🤍 ˹ @komeil3 ˼
• . آن شب ابراهیم عصبانـے بود و گفت : من مهم نیستم،این‌ها مجلس حضرت‌زهرا را به‌ شوخی گرفتند . برای همین دیگر مداحی نمی‌کنم ..!! ساعت یکِ نیمه شب بود خسته و کوفتھ خوابیدیم . قبل از اذان بچـھ‌ها را بیدار کرد ، اذان گفت و نماز جماعت به پا کردند و بعد از تسبیحات‌ابراهیم‌شروع‌به‌دعا‌خواندن‌وروضـھ خوانیِ حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها کرد. اشعار زیبای ابراهیم اشک همه را جاری کرده بود ... بعد از خوردن صبحانه برگشتیم. گفتم دیشب قسم خوردی دیگه مداحی نمیکنی ولی بعد از نمازِ صبح ..؟! گفت : دیشب توۍ خواب دیدم وجود حضرت صدیقه طاهــره سلام‌الله‌علیها تشریف آوردند و گفتند: نگو نمی‌خوانم ؛ ما تو رادوست‌داریم.هرکس‌گفت‌بخوان‌توهم‌بخوان ! • | 🌱 ` . 🤍 ˹ @komeil3 ˼
• . جعفر جنگروی تعریف می‌کرد که یکبار پس از هیئت نشسته بودیم و داشتیم با بچه‌ها حرف می‌زدیم. ابراهیم توی اتاق دیگه تنها نشسته بود و توی حال خودش بود. وقتی بچه‌ها رفتن.اومدم پیش ابراهیم، هنوز متوجه حضور من نشده بود. باتعجب دیدم هر چند لحظه یکبار سوزنی را به صورتش و به پشت پلک چشمش می‌زنه. یکدفعه گفتم: چیکار می‌کنی داش ابرام ؟! انگار تازه متوجه حضور من شده باشه از جا پرید و از حال خودش خارج شد. بعد مکثی کرد و گفت: هیچی، هیچی، چیزی نیست. گفتم:به جون ابرام ولت نمی‌کنم. باید بگی برا چی سوزن زدی تو صورتت. مکثی کرد و خیلی آرام مثل آدم‌هایی که بغض کرده‌اند گفت: سزای چشمی که به نامحرم بیفته همینه. ـــــــــــــــ ـ 🤍 ˹ @komeil3 ˼
• . جعفر جنگروی تعریف می‌کرد که یکبار پس از هیئت نشسته بودیم و داشتیم با بچه‌ها حرف می‌زدیم. ابراهیم توی اتاق دیگه تنها نشسته بود و توی حال خودش بود. وقتی بچه‌ها رفتن.اومدم پیش ابراهیم، هنوز متوجه حضور من نشده بود. باتعجب دیدم هر چند لحظه یکبار سوزنی را به صورتش و به پشت پلک چشمش می‌زنه. یکدفعه گفتم: چیکار می‌کنی داش ابرام ؟! انگار تازه متوجه حضور من شده باشه از جا پرید و از حال خودش خارج شد. بعد مکثی کرد و گفت: هیچی، هیچی، چیزی نیست. گفتم:به جون ابرام ولت نمی‌کنم. باید بگی برا چی سوزن زدی تو صورتت. مکثی کرد و خیلی آرام مثل آدم‌هائی که بغض کرده‌اند گفت: سزای چشمی که به نامحرم بیفته همینه! . 🖤 ˹ @komeil3 ˼