#شهیدانه
خوشبختـــــے یعنـے
حس ڪنی
شهیـ🕊ـد دارد تو را مینگرد
و تو به احترامش
از گناه فاصله میگیری...
#شهید_ابراهیم_هادی❤
#برای_داش_ابرام✨
#برادرشهیدم🙃
•°•علـمـدارکـمـیـل•°•
╔❁•°•♡•°•❁╗
@komeil3
╚❁•°•♡•°•❁╝
لبخند بزن به ما که
چشم شفاعت به تو دوخته ایم...
#شهید_ابراهیم_هادی❤️
#برادرشهیدم✨
•°•علـمـدارکـمـیـل•°•
╔❁•°•♡•°•❁╗
@komeil3
╚❁•°•♡•°•❁╝
🍃🌸🍃
به تصویر زیبای تو نگاه می کنم
و مهربانی ات ،
که حتی از پشت قاب شیشه ای هم
به من لبخند می زند...
دلتنگی ات
رودخانه ای ست
که به دریا نمی رسد...!
#سلامداشابرام🖐🏻✨
#شهید_ابراهیم_هادی♥️
#صبحتونشهدایی🌿
•°•علـمـدارکـمـیـل•°•
╔❁•°•♡•°•❁╗
@komeil3
╚❁•°•♡•°•❁╝
.
زمیݩ براۍ داشتنٺــ✨
حقیر بود 🥀
آسماݩ بہ ټـۆ☁️🍃
بیشٺر مۍآیــد : )♥️
#برادرشهیدم
#شهید_ابراهیم_هادی
•°•علـمـدارکـمـیـل•°•
╔❁•°•♡•°•❁╗
@komeil3
╚❁•°•♡•°•❁╝
عزیزبرادرم...!
دراینسالگردتولدتدعایمکنتاسالدیگر
دراینروز،مبارکمیلادترادربهشتکنارت جشنبگیرم:)!
#بدونشرح:)
#شهید_ابراهیم_هادی
#الهمالرزقناشهادتفیسبیلک✨
-علمدارکمیل-
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غروب امروز کسی گفت به من:تو چقدر تنهایی!
گفتمش در پاسخ: تو چقدر نادانی!
تن من گر تنهاست،دل من با دلهاست
دوستانی دارم همه از جنس بلور
که دعا گوییند و دعایشان گویم
یادشان در دل من!
قلبشان منزل من!
دو دوست صمیمی ام:امام زمان،شهدا...❤️
#
┈┈••✾•🥀❤️🥀•✾••┈
#شهید_ابراهیم_هادی ❤️
#ابراهیم 💕
#شهید_ابراهیم_هادی
#شهید_ابراهیم_هادي
#علمدار_کمیل
#گردان_كميل
#سلام_بر_ابراهیم
#ابراهيم_هادي_دوست_شهيد_من❤️
#اللهم_صل_على_محمد_وآل_محمد_وعجل_فرجهم
⸤ Eitaa.com/komeil3 ⸣
#ڪلآمابراهیٓم 🌱
ابراهیم میگفت :
طورے زندگۍورفاقتڪن کهاحترامتروداشته باشند .
بۍدلیلازڪسۍچیزێنخواه.
عزّتنفسداشتهباش !
#هادی_دلها
#شهید_ابراهیم_هادی
⸤ Eitaa.com/komeil3 ⸣
هدایت شده از «جزیرھمجنون»
هیچ وقت ندیدم که ابراهیم، به دنبال لذت شخصی خودش باشد.
لذت برای او تعریف دیگری داشت.
اگر دل کسی را شاد میکرد، خودش بیشتر لذت میبرد.
اگر پولی دستش میرسید سعی میکرد به دیگران کمک کند.
خودش به کمترینها قانع بود، اما تا میتوانست به دیگران کمک میکرد.
#شهید_ابراهیم_هادی
https://eitaa.com/jazireh_majnon
همیشہ میگفت :
در زندگی ، آدمی موفق تر است ڪه
⇜ در برابر عصبانیت دیگران " صبور " باشد
⇜ و ڪار بی منطق انجام ندهد
و این رمز موفقیت او در برخوردهایش بود :))🌿'
#شهید_ابراهیم_هادی
⸤ Eitaa.com/komeil3 ⸣
[.. انتظار مسیری است..
ازحسین تا فرزند قائم او] 🌱
قلبی که با محبت حسین(ع)
" نبض" میگیرد؛
در وفاداری به قائمِ آخرین قیام
الهی، به" بلوغ" میرسد!
حسین(ع) نبض حیات و کشتی نجات منتظرانِ مهدی عجل الله فرجه است!♥️
#اللهمعجـللولیڪالفـرج | #شهید_ابراهیم_هادی📎
⸤ Eitaa.com/komeil3 ⸣
°
●
[ شدہیہباربہخاطرامامزمانبرۍجمڪران؟!
وهیچۍازشنخواۍ..
بگۍفقطدلمبراۍتوتنگشده؟!]🌱
جووناسعۍکنیدتوۍجوونۍعاشقبشید♥️
#حاج_حسین_یکتا |#شهید_ابراهیم_هادی
⸤ Eitaa.com/komeil3 ⸣
°
فـکـرم گـاهـے...
مـشـغـول اسـت..📎
ڪہ چـگـونـہ
هـمـگـے بـدون تـو خـوشـیـم؟!💔
•
#اللهمعجـللولیڪالفـرج |#شهید_ابراهیم_هادی
⸤ Eitaa.com/komeil3 ⸣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو بهترین ریتم تپش قلب منی ❤️
#شهید_ابراهیم_هادی
⸤ Eitaa.com/komeil3 ⸣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این شعر ، پر از برات ابراهیم است
بیجسم و مزار ، ذاتِ ابراهیم است
تغییرِ مسیرِ خیلے از آدمها !!
اینها همه معجزات ابراهیم است...
#شهید_ابراهیم_هادی❤️
⸤ Eitaa.com/komeil3 ⸣
درخلوت خودم بودم که
صدا زدی مرا...
نه اینکه من خود آمده باشم...
تو مرا خواندی...
و راهم دادی به دنیای زیبایت...❤️
تو هادی دل هایی....🌼
#شهید_ابراهیم_هادی🌿
⸤ Eitaa.com/komeil3 ⸣
از ابراهیم پرسیدم :
آروزیِ شما شھادته درسته؟
خندید و گفت: #شهادت ذرهای از آرزویِ من است
من میخواهم چیزی از من نماند مثلِ ارباب بیکفن
قطعه قطعه شوم اصلا دوست ندارم
جنازهام برگردد دلم میخواهد #گمنام بمانم
چون مادر سادات قبر ندارد
نمیخواهم مزار داشته باشیم ...💔🕊
#شهید_ابراهیم_هادی
#امام_زمان
⸤ Eitaa.com/komeil3 ⸣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اشکال کار ما این است که برای رضایت
همه کار میکنیم جز خـــــدا😔🌿
#شهید_ابراهیم_هادی
#غروب_دل_انگیز_کانال_کمیل
#راهیان_نور
⸤ Eitaa.com/komeil3 ⸣
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
عزیزترینِ زندگیم .
ابراهیم طوری برخورد میکرد کھ گویی از
تمامِ رفاهیات دنیایی برخوردار است .
گذرانِ زندگی برایِ او که یتیم بزرگ شده
سخت بود اما با کاردربازار، درآمد لازم را
برایِ خودش کسب کرد !
ابراهیم پولِ خودش را هم برایِ دیگران
هزینھ میکرد ؛ نھ موقعیت هایِ ویژه او
راذوق زده میکردُ نھ از دست دادنِ
موقعیت ها او را ناراحت میکردهیچ
وقت لباس نو نمیپوشید ، میگفت:
هرزمان تمامِ مردم توان پوشیدنِ
لباس نوُ زیبا داشتند، من هم میپوشم🌿
#شهید_ابراهیم_هادی #هادیِدلها
.
🤍 ˹ @komeil3 ˼
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
_❤️
•
.
ابراهیم می گفت:
تا خود را نسازیم و تغییر ندهیم نمیتوانیم جامعه را بسازیم..!🌿
#شهید_ابراهیم_هادی
🤍 ˹ @komeil3 ˼
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
ء . برای مردمی کھ تو را داشتند غبطه میخورم ! . 🤍 ˹ @komeil3 ˼
•
.
آن شب ابراهیم عصبانـے بود و گفت : من مهم
نیستم،اینها مجلس حضرتزهرا را به شوخی
گرفتند . برای همین دیگر مداحی نمیکنم ..!!
ساعت یکِ نیمه شب بود خسته و کوفتھ
خوابیدیم . قبل از اذان بچـھها را بیدار کرد ،
اذان گفت و نماز جماعت به پا کردند و بعد از
تسبیحاتابراهیمشروعبهدعاخواندنوروضـھ
خوانیِ حضرت زهرا سلاماللهعلیها کرد. اشعار
زیبای ابراهیم اشک همه را جاری کرده بود ...
بعد از خوردن صبحانه برگشتیم. گفتم دیشب
قسم خوردی دیگه مداحی نمیکنی ولی بعد از
نمازِ صبح ..؟! گفت : دیشب توۍ خواب دیدم
وجود حضرت صدیقه طاهــره سلاماللهعلیها
تشریف آوردند و گفتند: نگو نمیخوانم ؛ ما تو رادوستداریم.هرکسگفتبخوانتوهمبخوان !
• #شهید_ابراهیم_هادی | #امام_زمان 🌱 `
.
🤍 ˹ @komeil3 ˼
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
_ شهادت به آسمان رفتن نیست، به خود آمدن است!(:🌱
•
.
جعفر جنگروی تعریف میکرد که یکبار پس از هیئت نشسته بودیم و داشتیم با بچهها حرف میزدیم. ابراهیم توی اتاق دیگه تنها نشسته بود و توی حال خودش بود. وقتی بچهها رفتن.اومدم پیش ابراهیم، هنوز متوجه حضور من نشده بود. باتعجب دیدم هر چند لحظه یکبار سوزنی را به صورتش و به پشت پلک چشمش میزنه. یکدفعه گفتم: چیکار میکنی داش ابرام ؟! انگار تازه متوجه حضور من شده باشه از جا پرید و از حال خودش خارج شد. بعد مکثی کرد و گفت: هیچی، هیچی، چیزی نیست. گفتم:به جون ابرام ولت نمیکنم. باید بگی برا چی سوزن زدی تو صورتت. مکثی کرد و خیلی آرام مثل آدمهایی که بغض کردهاند گفت: سزای چشمی که به نامحرم بیفته همینه.
ـــــــــــــــ ـ #شهید_ابراهیم_هادی
🤍 ˹ @komeil3 ˼
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
از اعماق قرون در بین جمعیت تو را دیدم توهم ای ناز مطلق از همان بالا ببین ما را !(:
•
.
جعفر جنگروی تعریف میکرد که یکبار پس از هیئت نشسته بودیم و داشتیم با بچهها حرف میزدیم. ابراهیم توی اتاق دیگه تنها نشسته بود و توی حال خودش بود. وقتی بچهها رفتن.اومدم پیش ابراهیم، هنوز متوجه حضور من نشده بود. باتعجب دیدم هر چند لحظه یکبار سوزنی را به صورتش و به پشت پلک چشمش میزنه. یکدفعه گفتم: چیکار میکنی داش ابرام ؟! انگار تازه متوجه حضور من شده باشه از جا پرید و از حال خودش خارج شد. بعد مکثی کرد و گفت: هیچی، هیچی، چیزی نیست. گفتم:به جون ابرام ولت نمیکنم. باید بگی برا چی سوزن زدی تو صورتت. مکثی کرد و خیلی آرام مثل آدمهائی که بغض کردهاند گفت: سزای چشمی که به نامحرم بیفته همینه!
#شهید_ابراهیم_هادی
.
🖤 ˹ @komeil3 ˼