eitaa logo
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
5.3هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
1.7هزار ویدیو
82 فایل
﴾﷽﴿ • - اینجا خونه شُهداست شهدا دستتو گرفتنا ، نکنھ خودت دستتو بڪشی .. • . پاسخ‌بھ‌ناشناس‌ها؛ 〖 @komeil_212 〗 • اندکـےشࢪط! 〖 @Komeil32 〗 . هیئت‌کانالمون!(: 〖 @Komeil_78
مشاهده در ایتا
دانلود
🖤 🌿 ヅ می خواست با پدرش تماسی بگیرید تا به دنبالش بیاید اما بوی خاک باران خورده مشامش را پر کرد ناخوداگاه نفس عمیقی کشید،بوی باران و خاک و درخت های خیس لبخندی بر لبانش نشاندند،گوشی اش را داخل کیفش گذاشت و تصمیم گرفت که کمی قدم بزند،هوا تاریک شده بود،دانشگاه هم خلوت بود و چند دانشجو در محوطه بودند،آرام قدم می زد ،از دانشگاه خارج شد ،اتوبوس سر ایستگاه ایستاده بود میخواست به قدم هایش سرعت ببخشد، اما بوی باران و هوای سرد و زمین خیس او را وسوسه کرد که تا قدمی بزند. به اتوبوسی که هر لحظه از او دور می شود نگاه می کرد،خیابان خلوت بود،روی پیاده رو آرام آرام قدم می زد،قسمت هایی از پیاده رو آبی جمع شده بود،با پا به آب ها ضربه می زد و آرام میخندید، دلش برا بچگی اش تنگ شده بود و این خیابان خلوت و تنهایی بهترین فرصتی بود برای مرور خاطرات و کمی بچه بازی. باد ملایمی می وزید و هوا سردتر شده بود،پالتو و چادرش را محکم تر دور خودش پیچاند،نیم ساعتی را به پیاده روی گذرانده بود،هر چه بیشتر می رفت کوچه ها خلوت و تاریکتر بودند و ترسی را برجانش می انداختند،هر از گاهی ماشینی از کنارش عبور می کرد که از ترس لرزی بر تنش می نشست،نمی دانست این موقعیت ترسناک بود یا به خاطر اتفاقات اخیر خیلی حساس شده بود،صدای ماشینی که آرام آرام به دنبال او می آمد استرس بدی را برایش به وجود آورده بود،به قدم هایش سرعت بخشید که ماشین هم کمی سرعتش را بیشتر کرد،دیگر مطمئن شد که این ماشین به دنبال او است،می دانست چند پسر مزاحم هستند ،نمیخواست با آن ها درگیر شود،برای همین سرش را پایین انداخت و بدون حرفی به سمت نزدیکترین ایستگاه اتوبوسی که در این شرایط خالی بود رفت،تا شاید این ماشین بیخیالش شود. با رسیدن به ایستگاه ماشین باز به دنبال او آمد،انگار اصلا قصد بیخیال شدن را نداشتند. به ایستگاه اتوبوس رسید ،اما نمی توانست ریسک کند و انجا تنها بماند ،پس به مسیرش ادامه داد،دستانش از ترسو اضطراب میلرزیدند، با نزدیکی ماشین به او ناخوداگاه شروع به دویدن کرد،صدای باز شدن در ماشین و دویدن شخصی به دنبال او را شنید و همین باعث شد با سرعت بیشتری به دویدن ادامه بدهد. ... 〇 @Komeil3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وبہ‌نام‌تیغ‌نگاه‌حســـن💚』
°●•🌹🍃•●° هر چہ باشم حُبِّ سر بہ راهم می ڪند😔 عاقبت عشق پاڪ ازگناهم می ڪند(:♥✨ 💚 •°•علـمـدارکـمـیـل•°• ╔❁•°•♡•°•❁╗ @komeil3 ╚❁•°•♡•°•❁╝
Γ🌿🌻🔗°○ ‍‌زمینی بودند،🌍 اما زمین گیر نبودند! آسمانياڹ♥️:) دستهايماڹ به سمت آسماڹ بلند است . . . 🙂💛 😍✋🏼 🦋 •°•علـمـدارکـمـیـل•°• ╔❁•°•♡•°•❁╗ @komeil3 ╚❁•°•♡•°•❁╝
• حواستان‌باشدهمه مادیریازودمےرویم آنچه‌مےماندعمل‌ماست..🌱` _حاج‌قاسم :)♥️ •°•علـمـدارکـمـیـل•°• ╔❁•°•♡•°•❁╗ @komeil3 ╚❁•°•♡•°•❁╝
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
خنده‌هایت‌دل‌میبرد‌جانا😍 دلمان‌خیلےبرایت‌تنگ‌شده‌حاجێ‌جان😔💔 😍
اینجوری زندگی کنید ‏اولاً ثانیاً هر آنچه بینتون رخ داد... اولاً را از نبرید ...!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میباره بارون🌨 روی سر مجنون... 💔 🤲🏻 •°•علـمـدارکـمـیـل•°• ╔❁•°•♡•°•❁╗ @komeil3 ╚❁•°•♡•°•❁╝
🌈‌مدافع‌حرمی‌که‌توخلیج ‌فارس‌به‌شهادت‌رسید...😳 وصیت‌شهیدناوچه⚓️ ‌کنارک‌درموردحجاب‌...👆
• . بچھ‌بسیجۍ حیفھ‌بمیره😣؛ بـآید بشہ🙃♥️ •°•علـمـدارکـمـیـل•°• ╔❁•°•♡•°•❁╗ @komeil3 ╚❁•°•♡•°•❁╝
باید یاد بگیریم هر لحظه آماده جهاد باشیم چون هر لحظه ممکنه آقا ظهور کنه و ت یکی از یاراشون باشی😉 سلامتی اون روز صلوات. •°•علـمـدارکـمـیـل•°• ╔❁•°•♡•°•❁╗ @komeil3 ╚❁•°•♡•°•❁╝
اگر از قرآن استفاده نمیکنیم؛ برای آن است که یقین ما ضعیف است! •°•علـمـدارکـمـیـل•°• ╔❁•°•♡•°•❁╗ @komeil3 ╚❁•°•♡•°•❁╝
تلنگر❣ •|🌙🕊|• معلم👨🏻‍🏫 گفت: وقتی قرآن هست؛ دیگه ولایت فقیه نمیخواد!😑 شاگرد🧒🏼 گفت: وقتی کتاٻ هسٺ ؛ دیگہ معلم نمیخواد!😁 پشت ولی و ولایٺ هستیم✌🏻🍃 •°•علـمـدارکـمـیـل•°• ╔❁•°•♡•°•❁╗ @komeil3 ╚❁•°•♡•°•❁╝
~♡گفتیم عشق ࢪا به صبوࢪی دوا کنیم هࢪ ࢪوز عشق بیشتࢪ و صبࢪ کمتࢪ شد … •°•علـمـدارکـمـیـل•°• ╔❁•°•♡•°•❁╗ @komeil3 ╚❁•°•♡•°•❁╝
🙂💛 • . ابراهیم‌خَندیدوگفت: ای‌بابا؛هَمیشہ‌کارۍکُن کہ‌اَگہ‌خُداتو رو دید خوشِش‌بیاد،نہَ‌مَـردُم.. « ♥» •°•علـمـدارکـمـیـل•°• ╔❁•°•♡•°•❁╗ @komeil3 ╚❁•°•♡•°•❁╝