#امام‌رضایِ‌مَن(:♥️ . . .

۵۰۰ مون ڪنید 🙂✌️🏻

• . مراقب‌اون‌گوشھ‌گوشھ‌های‌دلتون‌ڪھ خالیـھ‌‌باشید ، نکنـھ‌با #نامحرم پربشـھ..!🚶🏿‍♂ حواست‌باشـھ !:) ⸤ Eitaa.com/komeil3 ⸣

سلاااااااااام خواهشا همین الان چندتا کلیپ و عکس از شهید صدرزاده بفرستین عکس خام هم بفرستین الااااان خیلی نیازمههههه😭😭 _ وعلیکم :

- https://eitaa.com/komeil3/19739 - - https://eitaa.com/komeil3/25058 - - https://eitaa.com/komeil3/27575 -

💛!'

• . ابراهیم همیشـھ در مـقابل بدۍ دیگران گذشت داشت ! بارها بـھ من مـےگفت: طوری زندگـے و رفاقت ڪن ڪھ احترامت را داشتـھ باشند !🖐🏿 مـےگفت : این دعواها و مشڪلات خـٰانوادگۍ را ببین بیشتر بـھ خاطر اینـھ ڪھ کسۍ گذشت نداره!🙅🏻‍♂ بابا دنیا ارزش این همـھ اهمیت دادن نداره!😄🚶🏿‍♂ آدم اگـھ بتونـھ تویِ این دنیا براۍ خدا ڪار ڪنھ ارزش داره !:))♥️ #شھیدابراهیم‌هادی🌱' ⸤ Eitaa.com/komeil3 ⸣

بخاطرلبخندرضایت‌امام‌زمانمون‌نماز اول‌وقت‌بخونیم🌼:)! #نمازت‌سردنشہ‌بچہ‌شیعہ♥

.↓🌸':)

سلام‌علیڪم رفقایِ مشتـے داش‌ابرام😁 ان‌شاءاللـھ‌ ڪھ حال و احوالتون رو بـھ راه باشـھ🌱'! برای تغییر حـٰال و هوایِ کانال اومدیم با یِ چالش شھدایـےِخَفن!✌️🏻🌪🕶 .↯🌸🎋' شمایـے ڪھ شھیدابراهیم‌هادی رو میشناسید و ڪتاب سلام‌برابراهیم رو خوندید☝️🏻🌱' اگـھ یڪی بخواد با هادیِ‌دلھا آشنا بشـھ از شما درباره شھیدابراهیم‌هادی بپرسـھ چـے بھش میگید!؟(:♥️ - شھیدابراهیم‌هادی‌ڪۍبود؟✨ - خدایـے از همتون انتظار دارم شرڪت کنید توی چالش!😁😅😂🌹 . https://harfeto.timefriend.net/16348255178927 ! منتظرجواباتون‌هستم‌رفقا..!😊🖐🏿

‌سلام‌علیکم‌!🖐🏿🌱'

رفقاامروزفعالیت‌زیادی‌نڪردم‌ڪھ ان‌شاءاللھ‌یِ‌دوکلوم‌صحبتم‌‌کنیم !(:

- شھیدابراهیم‌هادۍ‌کـےبود♥ -

#شھیدابراهیم‌هادۍ‌کـےبود♥-! +یک دوستی دارم که هر موقع عکس داشت ابرام رو توی گوشیم میبینه می‌خنده و مسخره می‌کنه خیلی ناراحت میشم یک شب خواب دیدم که توی اتاقم عکس شهید رو زدم ( با اینکه خیلی وقت بود شهید رو میشناسم و اکثر عکس هاشونم دیدم اما این رو چند روز پیش از خوبم دیدم و واقعا عاشق اون عکس شدم ) دوستم پرسید این رو خودت کشیدی و منم گفتم آره و چاپ کردم نمیدونم چیشد که یهو دوستم زد زیر گریه یجورایی فهمیدم که دیگه اون حرف های و رفتارش تموم شده. بعد چند وقت اون عکس رو چاپ کردم و زدم رو دیوارم ولی هنوز دوستم نیومده خیلی برام سوال شده این خواب __________________🌱':) #شھیدابراهیم‌هادۍ‌کـےبود♥: +وقتی خدا دلتنگ بنده هاش میشه ،واسه رسیدن بنده هاش به بغلش لحظه شماری میکنه، اگه صدات کردو صداشا نشنیدی ، از راه های دیگه ای میاد جلو یه راه مثل آشنایی با یک شهید .وقتی بااون آشنا شدی دستتو میگیره و تا بغل خدا میبرتت اما شرطش اینه که هر بار خواستی گناه کنی یاد رفاقتت باهاش بیوفتیو دل بکنی از گناه .همون شهیدی که بخاطرش از گناه بگذری قیامت شفاعتت می‌کنه . حیفه راه شهادت برامون باز باشه ولی روحمون رو بخاطر یه گناه تنزل بدیم .... حواسمان جمع باشه آقا منتظره سربازای درجه یکه ______________🌱':) #شھیدابراهیم‌هادۍ‌کـےبود♥-! +سلام و خداقوت و التماس دعای ظهور چالش👇 میگم که داش ابرام یه شهید گمنام دوران دفاع مقدسه که از خودش و خواسته هاش گذشت تا به خداش برسه کسی که سرشار از خدا بود مرام پهلوونی داشت کسی که ندای امام زمان عج رو لبیک گفت و ازهیچ چیزی تو این مسیر کم نگذاشت کسی گه طالب گمنامی بود به نیت حضرت مادر سلام الله علیها و تمام خواسته اش نگاه خدا بود و لاغیر

#شھیدابراهیم‌هادۍ‌کـےبود♥-! +حتما اولش میگم که خودم نظر کرده‌‌ی شهید هادی هستم. میگم که فانوس راه خیلیا از جمله خود من بودن:) اینکه بخوایم حس و حالمون رو نسبت به شهدا برای بقیه توضیح بدیم،برای هرکسی قابل درک نیست😄 دیدم کسایی رو که من خودم خیلی با شور و شوق از شهدا براشون گفتم ، اما واکنشی نداشتن. اما اگه بخوام برا کسی که مثل خودم چندساله داره تلاش میکنه تا حداقل یه جوابی بگیره از شهید هادی بگم اون قسمتایی رو میگم که داشتم میلغزدیم اما دستمو گرفتن👌 ______________🌱':) #شھیدابراهیم‌هادۍ‌کـےبود♥-! +همراھ ابراهیم بـھ سمت پقر سپاه مـےرفتیم تا وسایل لازم را برایِ رزمندگان تحویل بگیریم، صدای اذان ظھر ڪھ آمد ماشین را مقابل یڪ مسجد نگـھ داشت گفتم:آقا ابراهیم بیا زودتر بریم مقر همونجا نماز میخونیم ما ڪ بیکار نیستیم داریم ڪار رزمنده ها و انجام میدیم این هم مثل نمازه! با لبخندی بر لب نگاهم ڪرد و گفت: تموم این ڪارها بازیِ هدف از جنگ و جبھـھ اینہ ڪھ نماز زنده بشـھ و هدف تمام ڪارهای ما اینـھ ڪ ما عبو خدا و اهل نماز اول وقت بشیم! ان‌شاءاللـھ ڪھ اثر نماز اول وقت رو توی زندگۍ خودت میبینـے خدای‌خوب‌ابراهیم-! ______________🌱':) #شھیدابراهیم‌هادۍ‌کـےبود♥-! +ابرهیم هادی یه معلم،یه استاد تمام اگه کس میخواد شهادت قسمتش بشه راه این شهید بزرگوار بره شهادتش تضمین شده است من همیشه مجذوب شخصیت این بزرگوارم تواضعش.مردونگیش.نفوذکلامش .غیرت.پهلوانیش.بزرگواریش برخوردش با نامحرم.بخصوص وقتی میفهمه دختری بهش نظر داره اونطوری لباس میپوشه واقعا شاهکاره این روزها پسرها تمام سعیشون میکنن که نظر دخترا رو به خودشون جذب کنن به خصوص باشگاهی ها کار براش عار نبود تو بازر بار کشی میکنه که رو خودش کار کنه تا یه وقت مغرور نشه چنین آدمی واقعا چطوری باید توصیفش کرد به نظر من کلمات کم میارن تو توصیفش. خودش تمام سعیش این بود گمنام باشه وچون همه کارهاش به نیت رضای خدا بود خدا جوری مشهورش کرده که بعد این همه سال بعد شهادتش این همه طرف داره به قول حضرت آقا وقتی کتابشو میخونی مجذوب شخصیتش میشی اون وقت دلت نمیاد کتابش بایگانی کنی دوست داری جلو چشمت باشه تا باز بخونی. هر دفعه کتابشو میخونم انگار تازه دارم اون کتاب میخونم همه مطالبش برام تازگی داره وبرام جذابه

#شھیدابراهیم‌هادۍ‌کـےبود♥-! +ابراهیم جلو رفت و گفت:"کجایی پهلوون، مغازت چرا بسته‌ است؟! عمو عزّت آهی از سَرِ درد کشید و گفت: ای روزگار، مغازه رو از چنگ ما درآوردن. آدم دیگه به کی اعتماد کنه، پسر خود آدم که بیاد مغازه‌ی پدر رو بگیره و بفروشه، آدم باید چیکار کنه؟! بعد ادامه داد: من یه مدّت بیکار بودم تا اینکه یکی از بازاری‌ها این ترازو رو برام خرید تا کاسبی کنم. الان هم دیگه خونه خودم نمی‌رم تا چشمم به پسرم نیفته. منزل دخترم همین اطرافه، می‌رم منزل دخترم. ابراهیم خیلی ناراحت شد. گفت: "عمو بیا برسونیمت منزل." با موتور عمو عزّت را به خانه دخترش رساندیم. وضع مالی‌شان بدتر از خودش بود. ابراهیم درآمدِ کارِ خودش را به این پیرمرد بخشید. اصلا برایش مهم نبود که برای این پول یک ماه در بازار کار کرده و سختی کشیده. ______________🌱':) #شھیدابراهیم‌هادۍ‌کـےبود♥-! +شوخ‌طبعی شهید ابراهیم هادی در يكي از روزها خبر رسيد كه ابراهيم و جواد و رضا گوديني پس از چند روز مأموريت از سمت پاسگاه مرزي در حال بازگشت هستند. از اينكه آنها سالم بودند خيلي خوشحال شديم. جلوي مقر شهيد اندرزگو جمع شديم. دقايقي بعد ماشين آنها آمد و ايستاد. ابراهيم و رضا پياده شدند. بچه ها خوشحال دورشان جمع شدند و روبوسي كردند. يكي از بچه ها پرسيد: آقا ابرام، جواد كجاست؟! يك لحظه همه ساكت شدند. ابراهيم مكثي كرد، در حالي كه بغض كرده بود گفت: جواد! بعد آرام به سمت عقب ماشين نگاه كرد. يك نفر آنجا دراز كشيده بود. روي بدنش هم پتو قرار داشت! سكوتي كل بچه ها را گرفته بود. ابراهيم ادامه داد: جواد...جواد! يك دفعه اشك از چشمانش جاري شد. چند نفر از بچه ها با گريه داد زدند: جواد، جواد! و به سمت عقب ماشين رفتند! همينطور كه بقيه هم گريه ميكردند، يكدفعه جواد از خواب پريد! نشست و گفت: چي، چي شده!؟ جواد هاج و واج، اطراف خودش را نگاه كرد. بچه ها با چهره هايي اشك آلود و عصباني به دنبال ابراهيم ميگشتند. اما ابراهيم سريع رفته بود داخل ساختمان! سلام بر ابراهیم۱/ص۱۴۶

#شھیدابراهیم‌هادۍ‌کـےبود♥-! +ســاعتهــای آخــر ِمقــاومــتِ بچــه هــا در کــانال ، بی سیــم چــیءِ گــردانِ حنظلــه ، حــاج همــت را خــواســت . حـاجی آمــد پــای بیسیـــم ، صــدای ضعیــف و پــر از خش خش را از آن ســوی خــط شنیــدیــم کـــه میگــویــد ، بــاطــری بی سیــم دارد تمــام میشــود ! عــراقــی ها عـن قـریب مـا را خــلاص مــی کننـــد . مــن هــم خـــداحـافظی میکنــم. حـاج همـّـت کــه قــادر بــه شکستــن محــاصــرهء تیـپ هــای تــازه نـَـفَـس دشمــن نبــود ، همــانطــور کــه بـه پهنــای صـورت اشک می ریخـت ، گفــت : بـی سیــم را قــطع نکــن... حــرف بـزن.. هـر چــه دوســت داری بگــو ! فقــط تمـــاس خــودت را قطــع نکـــن ! صــدای بی سیــم چــی را شنیـــدم کــه مـی گفــت : ســلام مــا را بــه امــام بـرســانیـــد . از قــولِ مــا بــه امــام بگــوئیــد ؛ همـــانطــور کـه فــرمــوده بــودیــد ؛حسیــن وار مقــاومت کــردیــم ، مــانــدیــم و تــا آخــریــن نفــر جنگیدیــم... شـایـــد بــرای اولیــن و آخــرین بـار قتــله گــاهِ بچــه هــای گــردانِ حنظلـــه ، روزی دلــم شـــد ! وقتــی کــانال کمیــل را دیـدم تــو گــویی قتــله گــاست ! از همــانجــا ســـلام دادم ؛ اَلسَّــلَامُ عَلـَیــکَ یـَـا اَنصَــارَ اَبــی عَبــدِالله... کــربـــلا ، کــربلا ، کــــربـــلا.... اگــر حسیـن مـا نبــود ، عشــق ایـن همــه زیبـا نبــود چیــزی بــه نــامِ عــاشقـــی تــو سینــهء دنیـــا نبـــود.... صـــدای مـــداحــی شهــید سیـد مجتبــی علمــدار حـال و هــوای کــانال را کــربــلایی تــر کــرده بــود : بــر مشــامم میــرســد هــر لحظــه بــوی کــربــلا بـــر دلـم تــرســم بمـــانـد آرزوی کــربــلا تشــنهء آبِ فـــراتــم ای اَجـل مهـلت بـــــده تــا بگیـــرم در بغـــــل ، قبـــر شهــیـــدِ کــربــلا ______________🌱':) #شھیدابراهیم‌هادۍ‌کـےبود♥-! +شهید هادی اولین رفیق شهید من بود بودن الان سه تای دیگه هم دارم کانالتون خیلی عالیه :)) بعضی اوقات دنبال نشونه بودم و وقتی اومدم تو کانالتون چشم میخورد یه یه متن جواب نشونه مو میگرفتم مخصوصا فیلمی که فرستادید مربوط به تاثیر شهدا در زندگیمون و حاجت نگرفتن نیومدنشون به خوابمون خلاصه بگم خیلی خووبید :)))))) التماس دعا یه صلواتم برای سلامتی اقا امام زمان بفرستید

'!

دیدی‌داره‌هوابرت‌میداره‌ومغرورمیشـے‌ ڪ‌من‌کسـےهستمووعالِمم‌واسھ‌خودم خیلےحالیمھ‌وکلـےکارمیکنم‌براخدا.. بـھ‌ابراهیم‌هادی‌فڪرکن(: عینھوهواگیرمیشـھ‌برات!!😉♥️ میشینـےسرجـات‌وشرمنده‌میشـے..