eitaa logo
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
5.3هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
1.7هزار ویدیو
82 فایل
﴾﷽﴿ • - اینجا خونه شُهداست شهدا دستتو گرفتنا ، نکنھ خودت دستتو بڪشی .. • . پاسخ‌بھ‌ناشناس‌ها؛ 〖 @komeil_212 〗 • اندکـےشࢪط! 〖 @Komeil32 〗 . هیئت‌کانالمون!(: 〖 @Komeil_78
مشاهده در ایتا
دانلود
دعای زنده دلان صبح و شام یاحسن است که موی تیره و روی سپید باحسن است حسین میشنوم هرچه یاحسن گویم دوکوه هست ولی کوهِ بی صدا حسن است به کفر گفت که دست حسن دوایی نیست درست گفت برادر ، خودِ دوا حسن است مبین ز نسل حسن هیچکس امام نشد به حُسن بینی اگر هر امام حسن است بخوان به نام پسر تا پدر دهد راهت بیا که کنیه ی شیرخدا اباحسن است 🌱 😍🌿♥️🍃 
من #حسینی شده ی دست امام #حسنم جانم به آقا #حسن #کریم _اهل _بیت #حسن این بین شاعر حسابی دلم را برده ..... #بقیع می شه #حرم با #مدافعان_حرم..... انشاالله.... وعده ی ما انشاالله تو یکی از صحن های حرم #امام _حسن 《علیه السلام》
برشهدا🕊🌺 آن مهدے باوران و یاوران ڪہ"لبیڪ"گفتند بہ نائب المهدے و مهدے نیز ادرڪنے شان راخریدارشد اے ڪاش ادرڪنےِ ماجاماندگان بالبیڪِ شهدا اجابت گردد عصرتون شهدایی
واکنش حاج احمد متوسلیان به کلمه مرسی :«پاوه که بودیم، حاج احمد صبح‌ها بعد از نماز ما را به ارتفاعات شهر می‌برد و توی آن برف و یخبندان باید از کوه بالا می‌رفتیم. بالا رفتن از کوه خیلی سخت بود، آن هم صبح زود. اما پایین آمدن راحت بود؛ روی برف‌ها سُر می‌خوردیم و ده دقیقه‌ای برمی‌گشتیم. حاج احمد همیشه روی پلی که کنار کوه بود با یک جعبه خرما می‌ایستاد و به بچه‌ها خسته نباشید می‌گفت و از آنها پذیرایی می‌کرد. یک‌بار که در حال برداشتن خرما بودم، گفتم «مرسی برادر» گفت: «چی گفتی؟»، فهمیدم چه اشتباهی کردم، گفتم: «هیچی گفتم دست شما درد نکنه.» گفت: «گفتم چی گفتی؟» گفتم: «برادر گفتم خیلی ممنون» دوباره گفت: «نه اون اول چی گفتی؟» من که دیگر راه برگشتی نمی‌دیدم، گفتم: «خرما را که تعارف کردین گفتم مرسی» گفت: «بخیز». سینه خیز رفتن در آن شرایط با آن سرما و گل و برف ساعت 8 صبح، واقعاً کار دشواری بود. اما چاره‌ای نبود باید اطاعت امر می‌کردم. بیست متری که رفتم، دیگر نتوانستم ادامه بدهم. انرژی‌ام تحلیل رفته بود. روی زمین ولو شدم و گفتم: «دیگه نمی‌تونم»؛ حاج احمد گفت: «باید بری»، گفتم: «نمی‌تونم»، والله نمی‌تونم»، بعد با ضربه‌ای به پشتم زد که نفهمیدم از کجا خوردم! ظهر که همدیگر را دوباره دیدیم، گفتم: «حاج احمد اون چه کاری بود که شما با من کردی؟ مگه من چی گفتم؟ به خاطر یک کلمه برای چی منو زدین؟»، گفت: «ما یک رژیم طاغوتی را با فرهنگش بیرون کردیم. ما خودمون فرهنگ داریم. زبان داریم. شما نباید نشخوار کننده کلمات فرانسوی و اجانب باشید. به جای این حرف‌ها بگو خدا پدرت رو بیامرزه!» @Ebrahimhadi1313
• • "تسکیـن‌قلبِ‌مُضطربم‌ذکـریــا‌حسن آقاۍمن‌کریـم‌کریمـان‌عالم‌استـــ" 😍☺️
♥️🔗 یِڪ جایے نِوِشتِہ بود: "تَڪلیفِ دوست داشتَݩ هایَت ࢪا ࢪوشَݩ ڪݩ" با خودَم گُفتَم : ♥️[لا عشق ... اِلّا حُسِین]♥️
🌸 دشمن ھر روز از یڪ رنگۍ میترسد👊🏻 ۱روز از لباس سبز سپاه •💚• ۱روز از لباس خاڪی بسیج •💖• ۱ روز سرخۍ خون شهید •🌷• ۱روز از جوھر آبـے انگشتمان •💠• ولـــ☝️ــــے از سیاهۍ چادر تو •🌹• هر روز به خود میلرزد •😰• 🍃♥️
• • "تسکیـن‌قلبِ‌مُضطربم‌ذکـریــا‌حسن آقاۍمن‌کریـم‌کریمـان‌عالم‌استـــ" 😍☺️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷آتش از مهر تو می گردد گلستان یا حسن 🌷خار را فیض تو سازد لاله باران یا حسن 🌷گر نسیمی از سر کویت وزد سوی جحیم 🌷ناز در محشر کند بر باغ رضوان یل حسن   🕊میلاد کریم اهل بیت امام حسن مبارک
خبر آمدنت در بدنم روح دمید به که بود این خبراز هرخبری زیباتر جلوه گر گشت رخت در سحر ماه خدا زین سحر دیده ندیده سحری زیبا تر ولادت امام حسن علیه السلام مبارک باد  
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دیدن دلیل بر بودن نیست 😉✨🌸✨👇🏻 . . . . .😃⚡️ استادی دریکی از دانشگاه های خارجی بہ شاگردان میگوید:🗣 بچه ها تخته رو می بینید؟👨🏻‍🏫 همہ میگن آرھ😕 میگہ منو می بینید؟🧐 میگن آرھ :) میگہ لامپ رو می بینید؟!💡 میگن آرھ😳 میگه خدا رو می بینید؟ میگن نہ🌾 میگہ پس خدا وجود نداره...😶 یہ ایرانی بلند میشہ میگہ⇅ بچہ ها منو می بینید؟ میگن آرھ🙂 میگہ تختہ رو می بینید؟ میگن آرھ🙃 میگه مغز استاد رو می بینید؟🧠 میگن نہ...😟 میگہ پس ...😆👏 ـــــــــــــــــــــــ|°•❀•°|
🙃 اگه بجاے حذف ۴تا صــفر از پول ملــی ۴تا صفر از حساب مسئولین و آقازاده‌هاشون کم می‌کردن.... خودمون که هیچی مشکل اقتصادی کشورای همسایه‌مون هم خودبخود حل می‌شد😢😂😐 
💙🌈 |•°ڴذࢪ ݓڪ ټڪ ایݩ ثاڹیہ‌هاے ڛݒࢪے ڴۺټہ عُݦࢪݥ...☘ ݕہ قَڋیݦے ۺڋݩ دوڛݓے‌اټ ݥےاࢪزد...🙃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ڪجاۍ‌ڪاری‌...🤨 من‌میمیـــرم‌بـراي‌ٺو‌😚 🤩❣ روحــے‌لڪ‌الفداه‌‌ای‌دلبـرجـان😍 🌙 💎 •
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
توی خونه‌ی ما اینطوریه وقتی موبایل کسی زنگ میخوره همه گوشاشون تیز میشه وقتی تلفن خونه زنگ میخوره همه کر میشن وقتی زنگ دَرو میزنن همه فلج مادرزاد میشن حتی خود من یبار تشنج کردم، افتادم کف پذیرایی!!!😂😂
﴿ گل بریزید🌸↶ ⇜ڪہ فاطمہ مادر شده است😍﴾ •❀• 💚
💠 ما خودمان فرهنگ داریم بعد از آموزش های سخت، پایین کوه که میرسیدیم، حاج احمد خرما گرفته بود دستش،به تک تک بچه ها تعارف میکرد. وقتی بر میداشتم، گفتم: "مرسی برادر!" گفت: "چی گفتی؟!" فهمیدم چه اشتباهی کردم؛ اما دیگر دیر شده بود! ظرف خرما را داد دست یکی دیگه، گفت: "بخیز! "تو اون سرما، تو برف، بیست متر سینه خیز برد. دیگه توان نداشتم، ولو شدم. گفت: "باید بری." ضربه ای به پشتم زد که ... بعداً به حاج احمد گفتم به خاطر یک کلمه، برای چی منو زدین؟ گفت: ما رژیم طاغوتی رابا فرهنگش بیرون کردیم، ما خودمون فرهنگ داریم، زبان داریم. شما نباید نشخوارکننده کلمات اجانب باشید. به جای این حرف ها بگو خدا پدرت رو بیامرزه!" راوی: سردار عسکری 🆔 @loveshohada28
‌‌ "نمی‌توانم از حسین پورجعفری نام نبرم" از برادر نزدیک‌تر از پدر دلسوز تر ‌‌ ▫️حسین آقای پورجعفری کسی که بابا هر وقت میخواست وصفش را برای ما بکند یک جمله میگفت: مثل پروانه دور من میگردد... ‌‌ ▫️مگر میشود تو را از یاد ببریم وقتی ما نبودیم کنار بابا، شما به قول خود بابا همانطور که پدر دور فرزندش میگردد حسین پور جعفری دور من میگردد. ‌‌ ▫️شبها تا زمانیکه مطمئن نمیشدی بابا خوابیده نمیخوابیدی و صبح‌ها قبل از بابا بیدار میشدی و دم در اتاق مینشستی. همیشه جیب‌هایت پر بود از کشمش و توت خشک قدم به قدم از ترس گرسنه‌ماندن فرمانده‌ات، یارت، دست در جیب میکردی و در دهانش میگذاشتی. ‌‌ ▫️چگونه میتوان از تو یاد نکرد وقتی -با تمام اینکه میدانستی همسرت در اوج احتیاجش به تو هست- بابا ما را واسطه کند در سفر آخر -که برگشتی نداشت- بگوید حسین را منصرف کنید با من نیاید. ‌‌ ▫️با گفتن این جمله‌ی ما به تو رنگ رخسارت دیدن داشت. ما را حلال کن که عشقت را نفهمیدیم فقط جوابت را شنیدیم که گفتی: یعنی من حاجی را وسط بیابان تنها بگذارم...!!؟ ‌‌ کاش بودی سراغ بابا را از تو میگرفتیم تو هیچ وقت ما را بی‌جواب نگذاشتی سلام مان را به بابا برسان ✨✨ 🌟 🌷
🌙 تصویری از ماه کامل شب نیمه ماه مبارک در نجف اشرف
‌‌ "نمی‌توانم از حسین پورجعفری نام نبرم" از برادر نزدیک‌تر از پدر دلسوز تر ‌‌ ▫️حسین آقای پورجعفری کسی که بابا هر وقت میخواست وصفش را برای ما بکند یک جمله میگفت: مثل پروانه دور من میگردد... ‌‌ ▫️مگر میشود تو را از یاد ببریم وقتی ما نبودیم کنار بابا، شما به قول خود بابا همانطور که پدر دور فرزندش میگردد حسین پور جعفری دور من میگردد. ‌‌ ▫️شبها تا زمانیکه مطمئن نمیشدی بابا خوابیده نمیخوابیدی و صبح‌ها قبل از بابا بیدار میشدی و دم در اتاق مینشستی. همیشه جیب‌هایت پر بود از کشمش و توت خشک قدم به قدم از ترس گرسنه‌ماندن فرمانده‌ات، یارت، دست در جیب میکردی و در دهانش میگذاشتی. ‌‌ ▫️چگونه میتوان از تو یاد نکرد وقتی -با تمام اینکه میدانستی همسرت در اوج احتیاجش به تو هست- بابا ما را واسطه کند در سفر آخر -که برگشتی نداشت- بگوید حسین را منصرف کنید با من نیاید. ‌‌ ▫️با گفتن این جمله‌ی ما به تو رنگ رخسارت دیدن داشت. ما را حلال کن که عشقت را نفهمیدیم فقط جوابت را شنیدیم که گفتی: یعنی من حاجی را وسط بیابان تنها بگذارم...!!؟ ‌‌ کاش بودی سراغ بابا را از تو میگرفتیم تو هیچ وقت ما را بی‌جواب نگذاشتی سلام مان را به بابا برسان ✨✨ 🌟 🌷
🌸 محمد ارادت خاصی به حضرت زهرا (س) داشت 🌸 همیشه روضه حضرت زهرا(س) را می خواند 🌸 قبل از شهادت گفته بود : من در عملیاتی شهید می شوم که رمزش "یا زهرا (س)" است 🌸 گفته بود : من آن زمان فرمانده گردان "یا زهرا (س)" هستم 🌸 پیکرش که برگشت ترکش به پهلو و بازوی او اصابت کرده بود. عین مادرش زهرا (س) 🌸 مدتی بعد پیکر او تشیع شد با سربند یا "زهرا (س)" 🌸 گفته بود بر روی سنگ مزارم بنویسید "یا زهرا (س)" 🌸 بعدها کتاب زندگینامه و خاطرات او نوشته شد به نام "یا زهرا (س)"
سر سجاده های عشقتان در این لحظات ملکوتی اذان.‌‌‌. دعا برای رهبر عزیزمان و امام زمان ارواحنا فدا.... یادمان نرود... اللہم_عجل_لولیڪ_الفرج نماز_اول وقت التماس دعا
🌷 کلام شهید تاکسی شهید نبود، شهید نمی‌شود. شرط شهید شدن، شهید بودن است. اگر کسی را دیدید که بوی شهید از کلام او، از رفتار او و از اخلاق او استشمام شد بدانید او شهید خواهد شد.