eitaa logo
『• كُمِیْــ✌ـــــلٌ •』
117 دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
25 فایل
همـہ دست گـل بـہ "آب" مےدهند اما انگار حڪایت ما فرق دارد ما دستـہ گل به "خاڪ" میدهیم انگار آنان که زلال‌تر از آب‌اند باید "خاڪ آلود" به دیدار "رب‌الـعـالمـیـن" بروند #الهم_احفظ_قائدنا_الخامنـہ_اے ڪلـنا قـاســم‌ ســلـیـمــانـــے
مشاهده در ایتا
دانلود
✅فرزندان رهبر انقلاب رهبر معظم  انقلاب دارای 6 فرزند هستند نام دختران شان بشری و هدی است و سید مصطفی و سید مجتبی دو تن از فرزندان پسر ایشان 8 سال در جبهه های جنگ ایران و عراق حضور داشتند. یکی از دختران ایشان همسر فرزند آیت الله محمدی گلپایگانی  است که ضمن آراستگی به لباس شریف روحانیت و علم دین در دانشگاههای کشور نیز به تدریس متون حقوقی به زبان فرانسه اشتغال دارند  و دختر دیگر ایشان همسر فرزند آیت الله باقری کنی از علمای تهران است. سید مصطفی فرزند بزرگ ایشان با دختر آیت الله خوشوقت ازدواج کرده  است. سید مجتبی داماد دکتر غلامعلی حداد عادل است. سید مسعود نیز با فرزند آیت الله خرازی و خواهر صادق خرازی ازدواج کرده  است. سید میثم کوچکترین فرزند ایشان نیز به ازدواج دختر آقای لولاچیان از بازاریان متدین در آمده است. http://eitaa.com/joinchat/3415605267Cb18985b625
ڪودڪی‌ازخــدا‌پرسید تو‌چه‌می‌خورۍ؟ چه‌می‌پوشۍ؟ ڪجا‌ساڪنۍ؟ وخـدا‌آرام‌بردل‌ڪودڪــ زمزمه‌ڪرد.. غصه‌بندگانم‌را مۍخورم..... عیب‌بندگانم‌را میپوشانم و‌در‌قلب‌شڪسته‌آنان‌ساڪنم http://eitaa.com/joinchat/3415605267Cb18985b625
🔴ماجرای سیلی خوردن محافظ آیت الله خامنه ای ✍در یکی از ملاقات های عمومی آقا، جمعیت فشرده‌ای توی حسینیه نِشسته بودن و به صحبتای ایشون گوش می‌دادن. من جلوی جمعیت، بین آقا و صف اوّل وایساده بودم. اون روز، بین سخن‌رانی حضرت آقا، بارها نگاهم به پیرمرد لاغراندامی افتاد که شب‌کلاه سبزی به سر داشت و شال سبزی هم به کمرش. تا سخن‌رانی آقا تموم شد، بلند شد و خیز برداشت طرف من و بلند گفت: «میخوام دست آقا رو ببوسم» امان نداد و خواست به سمت آقا برود که راه اون رو بستم. عصبی شد و تند گفت: «اوهووووی....چیه؟! می‌خوام آقا رو از نزدیک زیارت کنم. مثل این‌که ما از یه جد هستیم» صورت پیرمرد، انگار دریا، پرتلاطم و طوفانی می‌زد. کم‌کم، داشت از کوره در می‌رفت که شنیدم آقا گفتن: «اشکال نداره، بذار سید تشریف بیاره جلو» نفهمیدم تو اون جمعیت آقا چطور متوجه پیرمرد شد. خودم رو کنار کِشیدم. پیرمرد نگاهی به من انداخت و بعد، انگار که پشت حریف قَدَری رو به خاک رسونده باشه، با عجله، راه افتاد به سمت آقا. پشت سرش با فاصله کمی حرکت کردم. هنوز دو سه قدم برنداشته بود که پاش به پشت گلیم حسینیه گیر کرد و زمین خورد. اومدم از زمین بلندش کنم که برگشت و جلوی آقا و جمعیت محکم کوبید توی گوشم و گفت: «به من پشت پا می زنی؟» سیلی‌اش، انگار برق 220 ولت خشکم کرد. توی شوک بودم که آقا رو رو به روی خودم دیدم. به خودم که اومدم، آقا دست گذاشت پشت سرم و جای سیلی پیرمرد رو روی صورتم بوسید و گفت: «سوءتفاهم شده. به خاطر جدّش، فاطمه زهرا، ببخش!» درد سیلی همون‌موقع رفع شد. بعد سال‌ها، هنوز جای بوسه گرم آقا رو روی صورتم حس می‌کنم.» 📚برگرفته از کتاب «حافظ هفت" http://eitaa.com/joinchat/3415605267Cb18985b625
یعنی شبیه عاشقا شدن برا خدا گدا شدن راهی کربلا شدن یعنی رهرو راه حق شدن با درد دین دمق شدن ‌حامی مستحق شدن http://eitaa.com/joinchat/3415605267Cb18985b625
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حوزه هنری - 980906.MP3
26.95M
#صوت سخنرانی استاد حسن عباسی 🔸در سلسله نشست‌های تبیینی رسانه و سلطه - نشست یکم 🔸بررسی نفوذ نظام سلطه بر رسانه‌های جهان زمان: ۶ آذر ۹۸ مکان: تهران، حوزه هنری http://eitaa.com/joinchat/3415605267Cb18985b625
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📿نماز اول وقت برای پدرم در حکم اوجب واجبات بود، تحت هیچ‌شرایطی نماز اول وقتش قضا نمی‌شد، اگر امکانش بود، خودش را به مسجد می‌رساند، اگر نه، هر جا که بود به‌ سرعت گوشه‌ای مشغول نماز می‌شد. در مسافرت‌ها، همیشه زیراندازی پشت ماشین داشتیم که رأس اذان، آن را کنار جاده پهن می‌کردیم و همراه پدر به نماز می‌ایستادیم، نماز جمعه هم رکن دیگر خانۀ ما بود، برای پدر این‌که ما به نماز جمعه نرویم، به‌هیچ‌وجه تعریف‌شده نبود، هرطور بود، هر جمعه همگی به مراسم نماز جمعه می‌رفتیم، تا یاد دارم، این‌ سنت در خانه‌مان بوده. 🌷 http://eitaa.com/joinchat/3415605267Cb18985b625