یکی‌ازفرماندهان‌پایگاه‌خیلی‌روی‌من‌تاثیر گذاشت‌وهمین‌باعث‌شدتاازشیطنت‌های نوجوانۍام‌کم‌بشہ😄🌿

دیپلمم‌درࢪشتہ‌تجربۍروکہ‌گرفتم‌درسپاه پاسداران‌مشغول‌بہ‌کارشدم😎🔫

همزمان‌درࢪشتہ‌تربیت‌بدنۍدانشگاه‌آزاد درس‌مۍخوندم‌وبہ‌دانشگاه‌امام‌حسین؏ مۍرفتم🤓📚

من‌ازبچگۍسرکارمۍرفتم‌..:) ازدوران‌ابتدایۍکارمۍڪردم،درپارک بلال‌کباب‌میکردم🌽😋 تاخرج‌خودم‌رودربیارمツ♥

بعدهادرمکانیڪی‌کارکردم، دربستۍفروشۍوپیک‌موتوری‌مشغول شدم🛵🍦

تنھاوقتۍپاسدارشد‌م‌درشغلم‌موندم‌ وسراغ‌کاردیگہ‌ۍنرفتم‌ودریگان‌ویژه‌ صابرین‌بہ‌کارم‌ادامہ‌دادم😁✨

درمجموع‌سہ‌باربہ‌سوریہ‌رفتم‌کہ‌باراول روکہ‌مصادف‌بارمضان‌سال⁹⁴بودبہ‌ خانواده‌گفتم‌بہ‌کردستان‌میرم‌وماموریتم ⁵⁰روزطول‌کشید :)✋🏾

براۍاعزام‌دوباره‌بہ‌سوریہ‌خیلےتلاش‌کردم تارضایت‌فرمانده‌مون‌روبگیرم‌واین‌باریہ بقیہ‌گفتم‌کہ‌بہ‌اصفھان‌میرم‌تاڪسۍنگران نشہ‌،اماقبل‌ازآخرین‌اعزامم‌قضیہ‌روبہ خواهرم‌گفتم‌وازش‌قوا‌گرفتم‌کہ‌بہ‌ڪسی چیزی‌نگہ🙃🍃

ودرتاریخ‌بیستم‌شھریور¹³⁹⁵براۍدفاع ازحرم‌حضرت‌زینب(س)براۍسومین‌بار بہ‌سوریہ‌اعزام‌شدم‌ونھایتابعدازگذشت‌¹⁸ روز،درࢪوزچھارشنبہ‌هفتم‌مھرماه‌سال¹³⁹⁵ روحم‌درجوارحق‌آرام‌گرفت💛:)

بریـم‌بشنویم‌اززبان‌خواهدشھید🙃↯ فکرمۍکنم²²بھمن‌سال‌گذشتہ‌بودکہ‌ تلوزیوت‌داشت‌لحظات‌حضوررهبرࢪادر قطعہ‌شھدانشان‌میداد، یڪ‌دفعه‌دیدم‌رهبرسرمزارسجادرفتہ♥:) همین‌جایادعلاقہ‌سجادبہ‌رهبرافتادم‌واز خوشحالۍگریہ‌کردم😔💔🖐🏿

مۍدانستم‌کہ‌چقدربرادرم‌ازاین‌اتفاق‌ خوشحال‌شده،بعدسریع‌این‌عکس‌درکانال هاهم‌پخش‌شد،الان‌هنوزکہ‌هنوزاست‌ وقتۍاین‌عکس‌رامیبینم‌احساس‌غرور میکنم😌

آرزویم‌هم‌دیداربارهبرۍاست‌کہ‌هنوز قسمت‌مان‌نشده:/ احساس‌میکنم‌اگرمادرم‌حضرت‌آقاراببیند، حتماازبرکت‌وجودایشان،آرامترمۍشودو راحت‌ترباقضیہ‌شھادت‌سجادکنارمۍآید🙂🌻🍃