eitaa logo
رب الناس/بقلم علیرضا کمیلی
2.5هزار دنبال‌کننده
42 عکس
23 ویدیو
2 فایل
خاطرات و تأملات علیرضا کمیلی @komaili فعال عرصه بین الملل و عضو اتحادیه امت واحده محقق عرصه های دینی اجتماعی و تشکلی
مشاهده در ایتا
دانلود
🔆 روزی که سیاهی بر ذغال می‌ماند خبری که روز گذشته از دادسرای قضایی نیروهای مسلح درباره تعیین تکلیف مجرمان فاجعه هشت مهر زاهدان رسید، باعث مسرت کسانی که شد که باور دارند جمهوری اسلامی برای برپایی عدالت خصوصا در قبال مظلومان و بیگناهان برپا شده است. آنها که از جزییات امور‌ مطلع هستند می دانند که این خبر جز با تلاش های نماینده ولی فقیه در این استان قابل شنیدن نبود و البته در این چند ماه دو جریان بشدت به ایشان حمله ناجوانمردانه کردند. یکی جریان فرصت طلب سیاسیون عمدتا شیعه که نان شان را در ضدیت سازی قومی می خورند و مجازات گناهکاران هشت مهر را به غلط در ساختار این رقابت ساختگی قومی تصویر می کنند و از این رو به جناب محامی همه نوع حمله و تهمت روا داشتند و دسته دوم جناب عبدالحمید و برخی تندروهای اطراف‌شان بودند که فریب رسانه های خارجی را خوردند و برای خوشامد آنان بجای تقدیر از تلاش های نماینده رهبری رو به تخریب ایشان آوردند تا به زعم خودشان با همه ارکان حکومت قطع رابطه کنند و خبر مثبتی مخابره نشود! البته تاریخ این حقایق را فراموش نمی‌کند و تندروی ها در ذهن نخبگان دلسوز جامعه سیستانی و بلوچ فراموش نخواهد شد. امیدوارم اجرای قطعی احکام صادره مرهمی باشد بر دردهای رنج کشیدگان و خانواده شهدا و اجرای این قصاص که حکمی الهی است بتواند پایه های اعتماد نظام در استان محروم سیستان و بلوچستان را مستحکم تر کند. امروز روز‌ جدا کردن خط تندروها از افراد معتدل است. روزی که ج.ا با وجود سختی ماجرا تن به اجرای عدالت در قبال نیروهای انتظامی خود می‌دهد و پای حرف حق می ایستد. سکوت یا همراهی با تندروها امروز‌ خیانت به خون مظلومان و ضربه به نظامی است که رهبری آن و نماینده او در صدر مطالبه گران حقوق مردم بوده اند. فتامل... 📍 @komeilialireza
🧿 فقدان چهارچوب نظری در اندیشه سیاسی مسجد مکی سالها یکی از سوالات فکری ما اندیشه سیاسی دیوبند بود ولی بجز یکی دو جزوه و کتاب کوچک از علمایی چون ابوالحسن ندوی و محمدتقی عثمانی چیز خاصی نیافتیم و عملا این جریان را ذیل کنشگری سیاسی اخوانی ها و جماعت اسلامی ها می شد تصویر کرد یعنی مسائلی که آنها ضریب می دادند را اینان نیز مطرح و پیگیری می کردند، گرچه در برخی مبادی کلامی مثل امکان نقد صحابه با هم اختلاف نظر جدی داشته و دارند. درباره علمای مسجد مکی هم مساله جدا از این نبود. یعنی نمی شد کتابی منسجم درباره اندیشه سیاسی این جریان یافت ولی به طور طبیعی کنشگری سیاسی در میدان واقعیت پس از انقلاب، از علمایی چون مولوی عبدالعزیز تا مولوی عبدالحمید موجود بود. همین ابهام در مبادی اندیشه سیاسی زمینه گرایش به تفکرات مختلفی را رقم زده است. اساسا جریانات فکری شبه قاره که مملو از روح صوفی گری است بیش از آنکه یک فکر سیاسی اجتماعی باشند، مکتبی اخلاقی و کلامی اند که مثال بارز آن جماعت تبلیغ است که با رویکردی کاملا سکولار و با دغدغه تقویت دینداری جامعه، در ذیل هر نوع حاکمیت سیاسی فعالیت می کند. به همین خاطر نوعی عملگرایی در ماهیت کنش سیاسی ایشان قابل رویت است که در زمان هایی با جریانات غربگرا و در دوره هایی با فکر اسلامگرا قابل تطبیق است و نوعی بی مبنایی و ساده انگاری در تحلیل را می توان بوضوح مشاهده کرد. یادم هست یکی از نویسندگان مجله ندای اسلام، از خواندن مقاله ای از محمد قوچانی نگران شده بود که به او گفتم خب شما در لایه سیاسی با این جریان که مبادی فکری مشخصی دارد پیوند خورده اید و ملزومات و مدلولات آن مبادی در لایه نظر و عمل همین حرفهاست دیگر! یا در اتفاقات اخیر، اظهار نظرهایی از بزرگان ایشان درباره حل مساله فلسطین یا حل بحران دلار در کشور و سایر مسائل مطرح می شود که بوضوح نکات فوق را در خود نشان می دهد یعنی نوعی ساده سازی مسائل و فقدان یک فکر منسجم درباره مسائل سیاسی پیچیده و نهایتا آویزان شدن فکری به جریان غربگرای اصلاح طلب که با رویکردی سکولار، به حل مسائل توجه می کند. نهایتا هم استدلال های دینی بسیار بی قاعده به کار می روند و جای هر رفتار در چهارچوب رفتار سیاسی مشخص نیست. بعنوان مثال برای اینکه باید فلسطینی و دولت موهوم و اشغالگر اسرائیل صلح کنند یا ما با آمریکا ببندیم تا تحریم ها لغو شود و دلار ارزان گردد، به صلح حدیبیه پیامبر اکرم ص اشاره می شود!! این یعنی وقتی سطح تئوریک در مبانی اندیشه سیاسی دچار نقص است و تلاش نظری خاصی برای آن صورت نگرفته، در لایه کنشگری سیاسی نیز دچار اعوجاج در بکارگیری مبادی دینی خواهد شد و به هر مستمسکی برای توجیه رفتار خود دست خواهد زد. البته من نظام جمهوری اسلامی و حوزه های علمیه و جوانان اهل فکر انقلابی را در زمینه این کاستی ها مقصر می دانم. چرا که درگیر نکردن علما و جوانان دلسوز و نوعا مخلص این مسجد و این خطه با مسائل فکری حکمرانی از لایه مبانی تا راهبرد و میدان، باعث شده تا تبادلات فکری کاهش یابد و به ضعف هایی اینچنینی منجر شود و دیگر جای گلایه هم نیست چرا که سنت فکری جریان دیوبند در ایران بدون پشتوانه نظری در لایه اندیشه سیاسی بوده است. اگر بخواهیم دقیق تر سخن بگوییم باید گفت دارای اندیشه سیاسی تبعیت از حاکم بوده که با روح انقلابی و اندیشه سیاسی انقلاب اسلامی ایران قابل جمع نبوده و قهرا به سمت کنشگری سیاسی رفته است. همین کم کاری ها و تبعیض در رفتارهای حاکمان، منجر به اتخاذ موضع انتقادی و تقابلی با جمهوری اسلامی شده و از همین رو مجبور به نزدیک شدن به جریانات سکولار برای استفاده از ادبیات تولید شده توسط آنان برای نقد نظام شده اند گرچه بنظر من با روحیات و افکار این جریان که عمیقا مذهبی و سنتی و حتی ضدمدرن است تناسب ندارد. رفتار جریان مکی با جمهوری اسلامی عاقلانه و بر اساس مدارا بوده است. حضور در روز ملی 22 بهمن و مراسمات دیگر و همه انتخابات به صورت گسترده، نشانه های این همراهی بوده اند ولی آنچه منجر به بروز تعارض فکری جدی تر شده، هم مساله مذکور یعنی فقدان یک اندیشه منسجم سیاسی با مبادی روشن و دیگری تعاملات نابجا و غلط دولت های مختلف و امنیتی ها و سیاسیون قومی با آنان بوده است که مجال تفصیل آن در این مقال نیست! در مجموع معتقدم بجای درگیری سخیف در لایه رسانه باید اهل فکر و نه سیاسیون به سراغ علمای دیوبند بروند و درباره ساختار اندیشه سیاسی دینی با آنان به گفتگو بنشینند تا مساله بجای درگیری در لایه نقدهای میدانی به مباحث اندیشه ای تبدیل شود. بنده بسیاری از نقدهای میدانی این عزیزان درباره استان سیستان و بلوچستان را روا و صحیح می دانم ولی تعمیم های ناروا و بی قاعده شان را ناشی از ضعف تبیین اندیشه سیاسی می بینم. 📍 @komeilialireza
🆘دیپلماسی آب یا تشر؟! حقابه مساله ای پیچیده است. مثل خیلی دیگر از پرونده ها که برخی رسانه ای های متوهم دوست دارند آنها را ساده سازی کنند. دوستی متخصص دارم در اروپا که دیروز می گفت ما به نقشه ها و آمارهایی دسترسی داریم که حتی میزان تغییرات عمق سدها و رودخانه های دارای عرض 300 متر را نشان می دهد که کمتر در تحلیل افراد فنی ایرانی هم دیده ام و بر اساس این تحلیل، از حدود سه سال قبل تا اواخر 2022 خشکسالی در طرف افغانی بوده و رهاسازی آب کمتر ممکن بوده ولی حالا چند ماهی است که سد کجکی دارای آب نسبتا مناسب است که عدم رهاسازی می تواند بخاطر ترس از تجربه خشکسالی یا اینکه یک حرکت سیاسی باشد. حالا کسانی که دیروز دروغ بزرگ پنجشیر را فریاد می کردند و وااسلاما سر داده بودند و خون ریخته نشده مجاهدان اینستاگرامی آن دیار را بر عهده رهبری می گذاشتند حرف از آموزش دیپلماسی می زنند و با ساده سازی مجدد مساله و نادیده گرفتن تحقیر و تحریکی که در سخن جناب رییسی بود، تحلیل های مجددشان را مانند پنجشیر بازنویسی می کنند! البته من هم منتقد دیپلماسی ایرانم. از این باب که بنحو آماتوری با ضریب رسانه ای هوشمندانه همین جریان غربگرا در مساله حقابه مواجه شد. مساله ای که ضریب بیش از حد گرفت و طرف مقابل و البته غربی هایی که توان میدانی و رسانه ای بالایی در پرونده افغانستان دارند را وارد مدیریت روانی آن کرد. آنها خوب فهمیدند که اینجا می تواند محل ایجاد نزاعی جدی بشود و از تمام توان هم در این راستا بهره بردند. جریان غربگرای پرنفوذ در دستگاه دیپلماسی ما هنوز در امید بازگشت رفقای بیست‌ساله خود است و در حسرت آن دوران زندگی‌ می کند! دیپلماسی فهمی برخی آقایان در حد فهم پیشینی از مسوولان دلار بگیر افغانستان است که با توسری و تشر هم قابل جمع بوده است! این خاطره تلخ از یک دیپلمات کشورمان به خوبی نشانگر سطح نازل این فهم و غیرعلمی بودن آن می باشد: بعد از مذاکرات، توی ماشین به یکی از سران افغان تشری زدم چون افغان را باید هر چند وقت توسری زد! و این باصطلاح دیپلمات کارکشته ولی احمق حتی از حداقل های شناختی برخودار نیست و برساخت های بی مبنای خود را تعمیم می دهد! چرا غیر علمی؟ چون نمی داند که پشتون جماعت می گوید «من با دوست تا ته جهنم می روم ولی با دشمن به بهشت هم نمی روم!» این یعنی اگر این آقا واقعا دیپلمات باسوادی باشد باید روحیات هر منطقه و قوم را بشناسد و در راستای ادای تکلیف سیاسی اش، متناسب با آن برخورد کند و بداند که اتفاقا انسان این منطقه، انسان تشر و تحقیر نیست بلکه انسان صداقت و ادب و رفاقت است! مدل خرید و فروش جیب و تصمیم انسان ها که تاکنون از آن بهره برده بودید جواب نمی دهد. دیپلماسی بازار و سر گذر نیست که به عمله های مظلوم تشر بزنی! و توییت بزنی وای از روزی که گدا معتبر شود! آقایان بیایید برای خدا یک لحظه با این تناقضات تان زندگی نکنید! 📍 @komeilialireza
🧕 از حجاب استایل بازی دمپایی فروش های دیروز تا منبری های جهاد تبیین امروز! مشکل حجاب در کشور ما این است که پشت آن نوعا اتاق فکر نیست. یکبار که آقای بانکی‌پور‌ جشنواره بزرگی درباره حجاب برگزار کرده بود نشستم و کلیپ های برگزیده اش را دیدم. کل ایده ها در حد این بود که «چرا به تو گیر ندادن!» یعنی بدحجاب مورد اذیت است و محجبه نه ! وقتی فعالیت در عرصه حجاب محدود به سخنرانان باشد و کسی به مقوله مهم ایجاد الگوهای رفتاری و پوششی توجه نکند کار می افتد دست کسانی که فروش دمپایی با چادر برای شان فرقی ندارد و چون ندارند کم کم که می‌بینند این صنعت هم درآمد خوبی دارد به پدیده که در یک کلمه هست می‌رسیم. امام جمعه شهر ما از روزی که آمده در همه خطبه ها درباره حجاب حرف زده ولی حتی یکبار نرفته به و امثال ش که دارند برای ارایه الگوی ایجابی کار می‌کنند سری بزند و خداقوت بگوید . حالا هم مشکل همین است. مدیران کشور هم اهل این مسأله نیستند... سخنرانی راحت است و جواب میدهد حالا چرا باید جوش‌ بزنند که تولیدکننده داخلی حتی برای یافتن پارچه چادری شهرکرد که حالا دیگر کیفیت ش بهتر هم شده و قابلیت تولید رقابتی با کره را هم دارد، دچار مشکل است. اگر توانستید بدهید مسوولان ارشاد و بنیاد مستضعفان و...بخوانند شاید کسی به دردی رسید. بخش خصوصی پول‌ نمی خواهد ولی نمی تواند همه بارها و موانع را خودش بردارد ! اگر حجاب امری حاکمیتی است که هست نقش دولتمردان بجز‌ سخنرانی و نصب بیلبورد را با رسم شکل نشان بدهید !! 📍 @komeilialireza
💰 منتظر حمایت از تشکل‌های مردمی نباشید! تجربه ورود بچه های انقلابی به ساختارهایی مثل سازمان فرهنگ و تبلیغات و صدا و سیما و... نشان داد که آنها هم مدلی برای حکمرانی ندارند و خصوصا در برخی زمینه ها مدلها همان است که بود! یکی از موارد مهم در این تجربه، میزان توجه به تقویت تشکل‌ها و موسسات مردمی بود که در آن تقریبا تغییر رویه نداشتیم و اتفاقا بدلیل احتیاج به نیروی انقلابی، حضور این جریان در ادارات منجر به خالی کردن تشکل ها از نیروهای خوب شان و عملا تضعیف آنها شده است! البته طبعا برای این عملکرد و محدودیت های شان دلایل اداری دارند که دقیقا یعنی تکرار همان حرف های مدیران قبلی ولی مسأله این است که نتیجه تغییر نمی کند. اگر باور قلبی به لزوم تقویت بدنه مردمی که معتقدیم کارایی بیشتری از ساختار اداری دارد باشد، باید مقوله برون سپاری و حتی تشکیل و تقویت این موسسات، رویه محوری این نهادها باشد حال آنکه می‌بینیم همگی به بروکراسی پیچیده این نهادها مشغول شده اند و به تغییر برخی مدیران خود اکتفا می کنند! اینکه شورای عالی انقلاب فرهنگی به دستورالعمل سال ۹۳ انتصاب خودش مبنی بر لزوم رفع موانع و تسهیل گری برای بدنه مردمی توجه نمی‌کند مربوط به نخواستن نیست مربوط به نتوانستن است. دقیقا همان چیزی که برای انقلابیون حاضر در ساختارهای مختلف رخ داده و عملا به رقیب بخش خصوصی تبدیل شده اند. در حالی که قرارگاه های تخصصی مرتبط مانند خاتم و قرب و.. در این سالها نشان دادند توان حمایت یا تسهیل مسایل عمده تشکل ها را ندارند و کسی هم در کشور عملا باور‌ به این امر ندارد، بر خود بدنه مردمی است که به فکر تامین منابع خود باشد که طبعا این کار برای برخی راحت تر و برای برخی موضوعات سخت تر است. والله المستعان 📍 @komeilialireza
📭وقتی تقسیم وظایف بی معنا می شود ! اگر کسی تجربه تلخ حضور در جلساتی که نمایندگان ادارات و نهادهای مختلف جمع می شوند را داشته باشد و اندکی هم با آنها کار کرده باشد به یک مسأله فورا پی می برد : همه می خواهند همه کار بکنند و می کنند! چندی قبل در یک جلسه مشورتی بودم که دیدم حتی مشاوران روتین این نهادها نیز از هر دری پیشنهاد می‌دهند و تشتت را در ذهن مدیران زیاد میکنند و تقریبا کسی در چهارچوبی که آن نهاد باید عمل کند سخن نمی‌گوید !! با این وضع، عملا تقسیم کار تقریبا امری بی وجه است. این مسأله چه دلیلی دارد ؟ آیا موقع نوشتن اساسنامه ها به اندازه کافی در تحدید آنها دقت نشده است ؟ آیا ذهن مدیران ما کل‌ نگر و جامع گراست و بخاطر این آفت است که همه می خواهند به همه ابعاد یک مسأله بپردازند نه یک بعد آن ؟ آیا مسأله اجرایی است و افراد می دانند که اگر آنها انجام ندهند دیگران هم انجام نخواهند داد و نگران ماندن کار هستند ؟ آیا مسأله ساختار گزارش محوری است که همه را وادار به انجام اقداماتی می کند که به برای بالادست ها جذاب باشد و نوعی روزمرگی حاکم است؟! 💡ماجرا چیست بنظر شما ؟ حالا ریشه معضل هر چه که باشد چطور توان ورود به همه کار را دارند ؟ چون بودجه خودشان را دارند؟ چون نظارت دقیقی در کار نیست و همه چیز قابل تاویل است ؟! این همه ستاد و شورا که ذاتا برای جلوگیری از موازی کاری ها و تداخل ها شکل گرفته آیا توان حل این مشکل را داشته است ؟! آیا با سامانه های اشتراک اقدامات رایج می‌توان جلوی این مسأله را تا حدی گرفت ؟ آیا راه حل تجمیع نهادی است ؟ این امر یکی‌ از آفت های رایج و مهم ساختار اداری اجرایی کشور ماست که ریشه های متعددی دارد و اگر کسی دنبال تحول باشد باید حتما نسبت به این امر تحلیل و برنامه جدی داشته باشد. 📍@komeilialireza
🧨 در زاهدان عصبیت ها میدان داری می کنند! بيش از نه ماه از فاجعه هشت تیرماه زاهدان گذشته و هنوز هیچ مجرمی اعدام نشده است و دیگر فریادهای نماینده رهبری در استان هم به گوش قوه قضاییه نمی رسد و دیگران هم که ساکت اند یا از اجرای حکم الهی ناراضی!! پیش بینی این مساله می شد ولی نه تا این حد! البته از آنچه گذشت دو دسته نان حسابی خوردند: یک عده ضدوحدتی ظاهرا شیعه که وقیحانه و بعد از این جنایت آشکار، حالا به تقریبی ها طعنه می زنند که ببینید «مکی قابل اعتماد نیست» یا «آخر سنی مذهبی همین است» و از این دست سخنان غلط و دسته دیگر هم تندروهای ظاهرا سنی که می خواهند به مردم بگویند «دیدید گفتیم جمهوری اسلامی قابل اعتماد نیست» یا «شیعه به شما حقی نخواهد داد» و... که البته با اجرای عدالت روسیاهی به ذغال خواهد ماند. در این میان ولی ضعف عقلانیت و غلبه عواطف از طرفین جاری است! یک طرف ماجرا یعنی مولوی عبدالحمید وارد مسائل فرعی شد که بتواند حمایت شبکه های خارجی ضدانقلاب را بگیرد و موفق هم شد و در ماهواره دارها معروف گردید. طرفداران او نیز متعصبانه، بجای نقد مواضع ایشان خصوصا در قبال صلح با اسرائیل به نشر سخنان سست زیدآبادی و تاج زاده و... دست زدند و عملا در مقابل مواضع گذشته خودشان و نیز همه اسلامگرایان حامی جنبش های مقاومت فلسطین در جهان ایستادند. طرف دیگر هم گرچه در ظاهری موجه باشد ولی چون به دنبال زدن اصل وحدت بوده و هست، سخنان مولوی را ضریب داد و به همه اهل سنت تعمیم داد و برای اثبات مواضع ضدوحدتی خودش فاکتور کرد! همین جریان خطرناک است که تئوری ضددینی «ترجیح سنی سکولار» را ترویج می کرد و حالا نیز با استناد به برخی سخنان تند مولوی همین می کند! باشد که مدیران کشور مصالح عامه و اکثریت را بر مسائل فرعی ترجیح دهند و بهانه را از دست تندروها بگیرند و پس از اجرای عدالت، بتوان بهتر به نقد سخنان بی مبنا و سستی که منجر به افزایش تعصبات و کینه ها شده است دست زد. با دوستی بلوچ سخن می کردم که به اعتراض سخنگوی وزارت خارجه ما به سرکوب مردم در فرانسه اشاره کرد و ایران را بدتر دانست! گفتم اندکی کتاب بخوانیم و انقلاب الجزایر شصت سال قبل را مرور کنیم با 1.5 میلیون کشته یا برگردیم به بیست سال قبل و مجموعا 3 میلیون کشته در افغانستان وعراق را بنگریم؟! چطور می شود انسان با بغض الشی مثل حب الشی، کور بشود و حقایق را نبیند. 📍 @komeilialireza
📜 در لزوم خوانش همگرایانه وقایع تاریخی و اعتقادی تاریخ وقتی مربوط به معصومین باشد، سیره و برای ما حجت آور است ولی روایت همه این رخدادها چه ماهیت اعتقادی داشته باشند چه نه، می تواند با دو رویکرد باشد. هم رخدادهایی مثل غدیر که برای ما ماهیت اعتقادی دارند هم دیگر اتفاقات تاریخی مثل جنگ های ایران و عثمانی و... گر چه در لایه علمی‌، باید به قضاوتی روشن از آنها رسید ولی در لایه اجتماعی و با هدف همگرا کردن جامعه می‌توانند با خوانشی به دور از درگیری روایت شوند. مثل اینکه رهبری انقلاب در مسأله غدیر بیان می‌کنند که برادران اهل سنت برداشتی بجز «نصب» دارند ولی در اینکه این واقعه نشانگر افضل بودن امام علی علیه السلام هست که اختلافی نداریم لذا چه خوب است که امروز غدیر را هم اینگونه در حیطه ترابط اجتماعی با آنها روایت کنیم و آن را مایه که سهم مهلک امروز است نکنیم. پر واضح است که این بمعنای تغییر ماهیت یا خوانش ما از آن واقعه نیست ولی روایت همگرایانه ما می‌تواند همزیستی موجود در بسیاری مناطق را مخدوش‌ نکند برعکس برخی که دوست دارند فقط بر جنبه اختلافی وقایع دست بگذارند و کینه افروزی کنند. چندی قبل دیدم یک نهاد فرهنگی تمام توان خود را برای روایت جنگ چالدران گذاشته ... خب چه لزومی دارد بر اتفاقات تلخ میان جوامع دست بگذاریم یا اینکه باید مراقب نحوه روایت مان باشیم. چنانچه روایت جنگ هشت ساله نباید طوری باشد که همدلی کنونی دو جامعه ایرانی و عراقی را مخدوش کند، در قبال وقایع مذهبی این امر حیاتی تر است. «یدالله مع الجماعه» باور می خواهد و شیاطین به دنبال تفرقه میان ما هستند. 📍 @komeilialireza
🧭 نقدی کوتاه بر چهار دهه عملکرد ایران در آسیای میانه امروز که خبر پیوستن تدریجی کشورهای آسیای میانه و قفقاز به جریان «ارتباط و همکاری» - و نه صرفا تطبیع!- با رژیم صهیونیستی به گوش می رسد فرصتی مهیا شده که هم نگاه نخبگان انقلابی را متوجه این مناطق کنیم و از «مدیریت هوشمند جهل» نسبت به این مناطق خارج شویم! و هم به بازخوانی سیاست هایی بپردازیم که چهار دهه در کشور، مدعی کنترل شرایط بوده اند و حالا دارد ضعف های آنها به روشنی و یک به یک خود را نشان می دهد! درست است که اوایل دهه نود میلادی یعنی حدود 30 سال قبل، شوروی دچار فروپاشی شد ولی حداقل تا دو دهه، نفوذ روسیه در این کشورها به طور جدی وجود داشت وهنوز نیز کم نیست. شاید برخی، رفتار محافظه کارانه ما در قبال سرکوب جنبش های اسلامگرای مردمی این کشورها توسط دیکتاتوری های موجودشان را همین وابستگی منافع ما به روسیه دارای حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل و نیز درگیری ما در منطقه غربی و عدم امکان مشاهده اغتشاش و ناامنی در کشورهای شرق خودمان بدانند ولی مساله اینقدر صفر و یک نیست که شرح خواهیم داد. در مجموع می توان گفت که سیاست اصلی ما در این چهار دهه «حفظ وضع موجود سیاسی» بوده است لذا حتی به جریاناتی مثل نهضت اسلامی تاجیکستان یا اسلامگرایان آذری و... که بشدت متاثر از فکر انقلابی امام خمینی بودند، نسخه لزوم تحمل «طاغوت» هایی بنام های رحمان و الهام را تجویز می کردیم و سرکوب خشن آنان و حتی ایران هراسی رو به رشد را نیز تحمل کردیم! بدتر از همه اینکه دولت های کوچک و ضعیفی که کمتر از مهاجرین کشور ما جمعیت دارند و نه اقتصاد فعالی داشتند و نه اثربخشی منطقه ای و جهانی، تا حدی پیش آمدند که حتی خواستار اخراج معترضین یواش خودشان از ایران نیز شدند و ما نیز تقریبا بدان عمل کردیم تا جایی که حالا اسلامگرایان تاجیک را امروز باید در تور سرویس های اروپایی و آلمانی و مشارکت کننده در جنگ اوکراین علیه روسیه ببینیم که البته هنوز بسیاری از انها پاک و قابل جذب اند. این سیاست محافظه کارانه و مداراجویانه، می توانست با سیاستی فعال تر در قبال گزینه های متعدد داخلی و منطقه ای این کشورها، رنگ و بویی موثرتر بیابد که متاسفانه آن فرصت ها از دست رفت ولی حالا که دیگر این کشورها هم گاها جلوی روسیه شاخ و شانه می کشند و آن تک صدایی شکسته و غرب هم حضور جدی یافته، فرصت بازخوانی جدی سیاست بسته قبلی و لزوم کنشگری جدی تر در این مناطق به وجود آمده است که شایسته است تا قبل از دیر شدن، آن را در پیش بگیریم. می دانیم که بیش از یک دهه است آمریکا به نقش آفرینی علنی تر خود در آسیای میانه و قفقاز دست زده و مدیران دیکتاتور این کشورها نیز به خوبی دریافته اند که راه خروج از انزوا، مدیریت هوشمندانه همین بازی دوگانه با دو قدرت شرق و غرب است! چرا که دیدند حضور در زیر سیطره روسیه برای آنها رشد اقتصادی و سیاسی جدی را در پی نداشته ولی در شرایط جدید که چین نیز در بعد اقتصادی آن نقش آفرین است، افق روشن تری را روبروی خود می بینند. ادامه دارد... 📍 @komeilialireza
💣 خطری بنام حضور رژیم در آسیای میانه در ادامه یادداشت قبل: درست است که رژیم صهیونیستی با هدف تحت فشار قرار دادن ایران و تبدیل شدن به پشتوانه و برند علمی، اقتصادی و امنیتی این کشورها و شاید تشکیل «جبهه رژیم» پا به میدان گذاشته است و نقش آمریکا در این مساله غیرقابل انکار است ولی اشتباه نکنیم! حضور اسرائیل در این مناطق، مخالف منافع و خواست روسیه هم نیست. بله! روسیه حالا بخاطر جنگ اوکراین مجبور است از تبختر سابق خود با ما دست بردارد ولی روابط روسیه و رژیم کاملا روشن و مناسب است و شاید بدبینانه حتی بتوان توسعه رژیم در این مناطق را ابزاری برای فشار روسیه بر ما نیز تصور کرد! از طرفی، در میان دو نگاه رایج دوستان رژیم یا دشمنان او، مدل ترکیه ای اماراتی که مبتنی بر جمع دوستی با رژیم و دشمنان او یعنی ایران و فلسطین و... است در این مناطق که بدنه مسلمان آن مانند سایر کشورها ضدصهیونیست هستند، مانند ویروسی در حال ترویج است و ایران هراسی مبتنی بر امنیت، مذهب یا قومیت نیز بطور همزمان بشدت فعال است لذا توسعه حضور رژیم در ذیل یک برنامه رسانه ای و البته با عنایت به خفقان حاکم بر این دیکتاتوری ها در حال رشد است. سم مهلک این جریان می توانست و می تواند آزادی سیاسی جریان فکری اسلامگرا باشد. چیزی که بدلایل مذکور، نسبت به تقویت آن کم توجهی کردیم ولی جای جبرانش هست! البته یادمان نرود که ارتباط کشور قدرتمندی مثل ترکیه با رژیم کاملا متفاوت از کشورهای کوچک و ضعیف آسیای میانه و قفقاز است چرا که ترکیه مجبور به تبعیت محض از سیاست های رژیم نیست و چنانچه می بینیم دست حماس را نیز در کشور خود باز گذاشته است ولی اینها ضعیف تر از رژیم هستند و چه بسا مجبور به تبعیت از او! سیاست خارجی بدون کنشگری فعال، بی نتیجه است و آنگاه که شما به هر دلیل، سیاست سکوت و بی تحرکی را در پیش بگیری، نتیجه همین خواهد شد که امروز در آسیای میانه و قفقاز شاهد آن هستیم که حتی از تمسخر مقامات ارشد ما در تلویزیون و مطبوعات شان هم ابایی ندارند! اما فرصت ها در این مناطق اندک نیست چرا که اولا دیکتاتوری بر خلاف ظاهر متصلب و بسته اش پر از شکاف است چرا که استعدادها و ظرفیت ها بدون امکان رشد باقی می مانند و گفتگوی ملی بر سر مسائل کشور وجود ندارد لذا هر مساله ای می تواند به یک بحران در این کشورها بدل شود و ثانیا ریشه های فرهنگی مشترک ما یک فرصت جدی برای ماست. حالا که سیاست محافظه کارانه ما، حقیقت همراهی این دیکتاتورها با ما را معلوم کرده، بهتر است به گزینه های دیگری در تعاملات دوجانبه فکر کنیم. بر این باورم که سیاست ما در این چهار دهه علاوه بر روسیه به نفع آمریکا نیز بوده است! بر دلسوزان موثر کشور است که بدون مسامحه درباره عملکرد گذشته مان بیاندیشند و فرصت های گسترده موجود در این مناطق را بیش از این تبدیل به تهدید نکنند! حالا که دشمن به شرق ایران متوجه شده، شایسته است که نخبگان انقلابی نیز از ناآشنایی فاصله بگیرند. 📍 @komeilialireza
🌀 چرا تصویر پاکستان در ایران خراب است؟ برخلاف تصور برخی، انقلاب اسلامی ایران نه در سوریه و عراق و فلسطین و لبنان که در پاکستان بیشترین محبوبیت را داراست و حتی رقبای موفقی چون ترکیه یا سعودی هم نتوانستتد گوی سبقت را از ما بربایند ولی این محبوبیت در عمل هیچ فایده عملی برای ما نداشته است! مساله چیست؟ به این اعداد دقت کنید: ما با عراق حدود 40 میلیون نفری بیش از 15 میلیارد دلار روابط تجاری داشته ایم و از این کشور سالیانه بیش از 4 میلیون نفر وارد ایران می شوند که در حوزه زیارت، گردشگری و درمان آورده مالی بالایی دارند. این ارقام درباره پاکستان 250 میلیون نفری، چیزی حدود 2 میلیارد دلار – با لحاظ قاچاق سوخت!- و همچنین سفر 500 هزار نفر در سال است که یعنی عملا صفر! با وجود ارادت شخص رهبر انقلاب به پاکستان و تاکیدات معظم له بر لزوم توسعه روابط با این کشور ولی حتی در دولت رییسی هم با وجود اتخاذ راهبرد «نگاه به شرق»، اما هنوز اقدام درخوری صورت نگرفته است! اما علت از نظر من چندگانه است: اولی تصویر غلط از پاکستان است. تجربه محدود من می گوید این مساله که ما پاکستان را کشور وهابیت و تندروی می دانیم عادی نیست و تلاش رسانه های آمریکایی و نیز یاران ایرانی پرنفوذشان بهمراه لابی هند پرنفوذ در وزارت خارجه در این تصویرسازی موثر بوده و هست وخواهد بود! از نظر آمریکا و انگلیس که از قدیم در پاکستان نفوذ خوبی هم داشته و دارند، هر جا ما محبوبیت داریم نباید انگیزه کار داشته باشیم! معتقدم نگاه منفعت طلبانه برخی اشخاص یا نگرش مذهبی اقلیت شیعه نیز که به ایران رفت و آمد داشته هم در این مساله بی اثر نیست هر چند آنرا عامل جدی نمی دانم. مثلا برخی شیعیان و حتی صوفیان سنی، به غلط، اقلیت دیوبند را نیز وهابی می نامند و از این طریق به ایجاد تصویر هراسناک از پاکستان دامن می زنند که نظرا و عملا غلط و غیرعلمی است. البته اینکه ما پاکستان معتدل که بیشترین تعداد مزارات در جهان اسلام را در خود جای داده و نسبت ش با اهل بیت علیهم السلام و زبان فارسی را می شود از قوالی های صوفیان سنی مذهب و تدریس گلستان و بوستان سعدی در حوزه های علمیه اش یافت را اینگونه می پنداریم به ضعف رسانه ما و البته تعمد برخی جریانات خاص در ایران نیز بر می گردد که ظاهرا یک تصمیم نانوشته بر هر گونه عدم توسعه روابط با این کشور را اجرا کرده و می کنند! یکبار به خانم آبیار که تا توانسته بود در فیلم خود پاکستان را سیاه نشان داده بود بشدت اعتراض کردم که این چه تصویری است؟ مگر شما پاکستان را می شناسید؟ ولی خب معلوم بود که ان فیلم با هدایت برخی نهادهای خاص با این تصویرسازی ساخته شده! ادامه دارد... 📍 @komeilialireza
🇵🇰 چرا روابط اقتصادی ما با پاکستان اندک است؟ در لایه اقتصادی اینکه پاکستان دارای نیاز شدید به انرژی- که ما منبع آن هستیم- روابط محدودی با ما دارد را باید اولا در نفوذ و اعمال دخالت آمریکا و انگلیس در این کشور و سنگ اندازی های او مثل خط لوله صلح و ثانیا در فقدان عزم و اراده ملی در کشور ما و تهدیدنمایی ها و امنیتی بازی های مذکور دید! همه می دانیم که پاکستان یک کشور متنوع قومی و با مدیریت فدراتیو در قالب پنج ایالت بزرگ است که به سختی توانسته هویت ملی را با محوریت و مدیریت ارتش این کشور ایجاد نماید که گرچه یک نهاد نظامی امنیتی نباید تا این حد در یک کشور دموکراتیک، قدرت سیاسی داشته باشد ولی شاید فقدان این قدرت، یک آنارشی و حتی تجزیه را ایجاد نماید که تبعات آن برای همه منطقه غیرقابل تصور خواهد بود لذا اقدامات عمران خان علیه ارتش قابل نقد و تامل می باشد هر چند برخی رویکردهای استقلال طلبانه او قابل توجه و تقدیرند و ریشه محبوبیت مردمی او نیز همین رویکردهاست. از طرفی می دانیم که چین تنها سرمایه گزار خارجی در پاکستان در دهه اخیر است و این به گسترش نفوذ او کمک شایانی کرده است که به طور طبیعی بمعنای تضعیف نفوذ آمریکاست. این امر برای تقویت استقلال واقعی در این کشور مفید بوده و هست. همسایه ما بدون طی مسیری که بتواند به تصمیم کاملا مستقل برسد به یک قدرت جدی تبدیل نخواهد شد ولی این مسیر بحمدالله آغاز شده است. امروز، گرچه پاکستان با بحران اقتصادی و سیاسی روبروست ولی در نقطه عطفی تاریخی برای یک تصمیم استراتژیک با محوریت استقلال کامل سیاسی و اقتصادی از قدرتهای بزرگ قرار گرفته است و در این برهه طلایی نیازمند تلاش حداکثری ایران، روسیه و چین برای تثبیت این تصمیم هستیم. برخی لابی های هندی در ایران تلاش دارند روابط با پاکستان را در مقابل رابطه با هند قرار دهند که این مساله نیز بنظر من برساخته آمریکایی است. اولا هند در مساله توسعه بندر چابهار دارای کوتاهی های جدی و حتی مشکوک است و ثانیا رابطه اقتصادی ما با هند در تضاد با پاکستان نیست و اصلا ما نباید وارد این دوگانه بشویم هر چند موضع ما در قبال کشمیر که محل نزاع این دو کشور است به زبان رهبر انقلاب صراحتا بیان شده است. اینک پاکستان بخاطر بحران دلار پیشنهاد تهاتر را مطرح کرده است که ما می توانیم برخی نیازهای دامی و کشاورزی مان را براحتی در قبال انرژی مبادله کنیم ولی عزمی جدی در این حوزه حتی در این دولت متاسفانه نمی بینیم! 📍 @komeilialireza
⚰دروغی بنام مبارزه با فساد اقتصادی ! چون با نهج البلاغه و روحیه انقلابی عاشورا تربیت شده ایم دوست دارم در این روزها این نکته را صراحتا بنویسم که : مبارزه با مفاسد اقتصادی در کشور ما دروغی بیش نیست و عزمی برای آن وجود ندارد چرا که همه چیز با امر مبهم و ضد عدالتی با نام مصلحت پیوند خورده است و به تعبیر زیبای فیلم مصلحت، این امر در عدالت است نه در ظلم ! سالها قبل در جنبش عدالت‌خواه دانشجویی تجمعات و جلسات تحلیلی و مطالبه گری و حتی مراسم ترحیم مبارزه با فساد اقتصادی را با حضور نمادین فرزند شهرام جزایری برگزار کردیم و خرما هم دادیم !‌ چرا که بر این باور بوده و هستم که عزمی برای این مسأله نیست ! آنها که باید بدانند همه می دانند که چقدر پرونده آماده از مسوولان مختلف کشوری و لشکری در حوزه فساد اقتصادی آماده است و برخوردی با آنها نمی‌شود چرا که دم شان به این و آن وصل است و صدای خیلی ها بلند می‌شود اگر برخورد بشود. چقدر آقازاده که در کارهای رانتی اقتصادی وارد شده اند و... اینکه جناب اژه ای می‌گویند عزم داریم را براحتی می‌شود سنجید! بسم الله همین فردا صد تا پرونده آماده را اجرای حکم کنید نه فقط چهار پرونده حاشیه ای مثل اکبر طبری... رییس جمهور اسبق هم مدام می‌گفت نام اینها توی‌ جیبم هست ولی خب ... پس اگر واقعا مصلحت های پیچیده مانع برخورد نیست بسم الله و اگر هم هست به ما حق بدهید چنین تیتر بزنیم ! 📍 @komeilialireza
💣 جناب مولوی چرا علیه نقشبندی موضع شفاف نمی گیرید؟! چند هفته است که عبدالغفار نقشبندی فرزند امام جمعه راسک، طی ویدیوهایی دعوت به قیام مسلحانه از جوانان بلوچ کرده و همه را به حرکت خشن علیه نیروهای نظامی و انتظامی تشویق می‌نماید. مدتی تحمل کردم تا ببینم موضع شما در قبال اقدام خطرناک وی که متاسفانه بدلایلی -مثل کینه از نظام بخاطر زندانی شدن و عدم اثبات نهایی جرم او و پدرش- همواره از مواضعی تند برخوردار بود، چه خواهد بود که متاسفانه صرفا به موضع گیری عمومی علیه خشونت و هر نوع عمل مسلحانه اقدام کردید. چرا توقع داریم که شما موضع مستقیم بگیرید و حتی ذکر نام کنید ؟ روشن است!‌ چون شما همواره خود را فردی مصلح و دلسوز دانسته اید و جلوی اقدامات میدانی افراطی و حمله به این و آن ایستاده اید. از داعش تا گروهک های مسلح مزدور‌ را محکوم کرده اید و عملیات های کور اخیر را نیز رد کردید. چرا شما در قبال نظام‌ و نقدهای تان شفاف تر عمل می کنید ولی علیه این فرد از شدت و شفافیت خبری نیست؟! ایا از این صراحت نگران هستید که نکند برخی جوانان خام از شما ببرند و شبکه های خارجی شما را مزدور رژیم ایران بخوانند ؟ آیا رضای خداوند را همان زمان که خیلی صریح دارید جنایت هشت مهر را نقد می کنید در این نمی بینید که از پیوستن جوانان بلوچ به این فرد و فریب خوردن آنان نیز جلوگیری کنید؟! همه می دانند که بنده همواره از افراطیونی که امروز از بالا گرفتن بدبینی های قومی مذهبی خوشحال اند!، فحش خوردم چون می گفتم شما همراهی انتقادی خوبی با نظام دارید و در عین حضور در صف اول ۲۲ بهمن و انتخابات و همایش های کشور نقدهایی را نیز مطرح می کردید ولی حالا در عین اینکه برخی نقدهای شما را روا و مطالبه خون ناحق مردم در هشت مهر را درست میدانم ولی بسیاری از سخنان تان را ناروا و اشتباه میدانم که راهی جز بن بست برای آن منطقه خلق نخواهد کرد و به افراطیون میدان خواهد داد و چون گام های بعدی حرکت شما که معتقدید اصلاحی است هم معلوم نیست، امثال این جوان جویای نام را میدان دار خواهد کرد که وقتی فضا رادیکال شد کار از دست همه خارج می شود. گرچه میدانم باز هم برخی اطرافیان شما از هر نوع نقد مودبانه ناراحت می‌شوند و برخی افراطیون باصطلاح شیعه نیز بار دیگر زبان به یاوه خواهند گشود ولی وظیفه شرعی خود دانستم تا این نکته را نیز متذکر شوم. والله المستعان 📍@komeilialireza
📜 برای قرآن سوزی چه کنیم ؟ این روزها خیلی از تشکل‌های دانشجویی درباره قرآن سوزی سوال کردند لذا دست به قلم شدم خصوصا آنگاه که از یک دانشگاه خوب تهران گفتند بیانیه ای نوشتیم و میخواهیم به خارج بفرستیم و من غصه خوردم از این همه خلاقیت!! و اما بعد ... فکر میکنم مهمترین دلیل قرآن سوزی ها ایجاد واکنش تند از مسلمانان و دامن زدن به اسلام هراسی با هدف ایجاد جریان ضداسلامی در میان غربی هاست که هم جلوی‌ رشد اسلام را می‌گیرد و هم انرژی مردمی گسترده را ضد مسلمین آزاد می‌کند. خیلی متوجه ربط این ماجراها به تحولات داخلی رژیم نیستم چرا که جهان اسلام عملا اثری در این دعوای خانگی ندارد و این ویروس درون رژیم غاصب با این کارها تغییری نمی‌کند. خیلی ها می‌پرسند چه می‌شود کرد؟! دو دسته فعالیت به ذهنم می‌رسد که صرفا جهت باز شدن اذهان عرض می‌کنم: سلبی: مثل تهیه لیست کالاهای کشورهای موهن و کمپین مردمی تحریم آنها، فشار بر مجالس اسلامی جهت تصویب قانون تجریم و تحریم این کشورها، تعیین جایزه برای توهین کنندگان،‌ حمله به سایتهای کشورهای موهن، حضور در برنامه مسوولان این این کشورها در همه جا و اعتراض به آنها و.. ایجابی: تولید آثار هنری، کمپین های متنوع مرتبط با قرآن در جامعه اسلامی، کمپین های نشر معارف قرآنی به زبان کشورهای موهن، برگزاری جوایز هنری، انجام اقدامات هماهنگ مشترک در کشورهای اسلامی، تولید نمادی خاص از قرآن برای لباس های مسلمانان و... و همچنین اقدامات نمادینی چون اجرای اقدامات خیابانی خاص؛ پرفورمنس آرت های شهری خلاقانه و... 📍@komeilialireza
💧 به آن دلسوزنماهای سیستان مظلوم حالا برخی رسانه ای ها که نمی دانم به یکباره از کجا اعزام شده اند یاد سیستان افتاده اند! وقتی دیگر رمقی باقی نمانده است... فقط امیدوارم اندکی بفهمند و اگر کمکی نمی کنند کار را خراب تر نکنند! یادم هست اولین باری که به زابل رفتم، برای شرکت در نشست جنبش عدالتخواه دانشجویی در بهمن سال 84 بود. وقتی که در حاشیه نشست به روستاهای اطراف رفتیم و خانه هایی را دیدیم که با بادهای 120 روزه زیر شن رفته و خیلی ها مهاجرت کرده بودند غصه خوردیم و از مسوولان امر مطالبه و بر سرشان داد و فریاد کردیم! همان وقت برای تاکسی های عبوری، قاچاق دو گالن سوخت قانونی بود چرا که می گفتند مردم کار دیگری ندارند و می گفتند این دستور را قالیباف مسوول ستاد مبارزه با قاچاق کالا در آن وقت داده است. یادم نیست چندمین سفر بود ولی بار دیگر، محرم سال 92 بود که با گروه تبلیغی اخوت به زابل رفتیم. این گروه فقط تبلیغ نمی کرد و می رفت و با مردم و نخبگان می نشست. فهمیدیم اوضاع خیلی خراب است. دکتر کوهکن که در مرکز تحقیقات کشاورزی بود می گفت ما 15 سال قبل همایش هایی داشتیم و مساله آب زابل را مطرح کردیم. در زبان کارشناسان انتقاداتی جدی به چاه نیمه ها که محل ذخیره آب و تامین آب حیاتی شهر بزرگ زاهدان نیز می باشند نیز مطرح بود. همانجا وقتی صحنه غمبار ماهی های مرده از خشکسالی و قایق های به گل نشسته را دیدیم، تصمیم گرفتیم مساله را ضریب بدهیم. حاج محمد زاهدشیخ و دوستان دیگر تقبل کردند و یاسر عرب زحمت ش را کشید. مستندی ساخته شد به نام «ماهی ها در سکوت می میرند» و بعد هم کاری تخصصی درباره مسائل آن منطقه به نام «ماهی ها در سکوت نمی میرند» ساخته شد که بردیم و در برنامه های تلویزیونی مثل ثریا و.. ضریب دادیم و اکران های دانشگاهی گذاشته شد و... بعد از آن بود که طرح آبرسانی به 46 هزار هکتار از اراضی سیستان با دستور رهبری به مبلغ سه هزار میلیارد تومان آغاز شد و اجرا گردید که بنا بود سه ساله تمام بشود ولی ظاهرا هنوز در جریان است با اشکالاتی چند... حالا هم ده سال دیگر گذشته است. می شود پرسید چرا فرآیندهای تصمیم گیری در کشور ما اینطورند؟ چرا حتی امور حیاتی اینطور راحت مورد بی مهری واقع می شوند؟ همان موقع یادم هست برخی کارشناسان می گفتند که در دولت احمدی نژاد که تا سال 92 بود عمده مسوولان استانداری سیستانی بودند ولی رفتند و زاهدان نشین شدند و دیگر بحران اینجا برای شان اهمیت نداشت! مطالبه گران امروز همان مسوولان دیروز ند ولی خب در ایران کسی پاسخگوی اعمالش نیست! همه ساله از سیلاب ها، آبی بیش از حقابه هم وارد کشور می شد ولی استفاده درستی از آن نمی گردید. برخی آقایان که امروز مطالبه گر شده اند دیروز با دولت آمریکایی اشرف غنی همکاری کردند و در زابل کارخانه سیمان زدند و عضو هییت مدیره آن شدند تا بند انحرافی کمال خان ساخته شود! رسانه ای ها کجا بودند آن وقت؟ معترضین کجا؟ خب اینها حتی میزان فهم شما از مسائل و میزان بحران زایی را کنترل می کنند و در عین حال شما مدعی نخبگی هستید! اینکه خیلی از کارها تاخیر می افتند و به وقت ش انجام نمی شوند دلیل وضعیت بحرانی کنونی است. حالا هم که رییس جمهور با تهدیدی نسنجیده، دولت همسایه را تحقیر کرد و عملا وارد شدن آب را به تاخیر انداخت، برخی از دوستان رسانه زده و حتی برخی مدعیان عقلانیت و نخبگی یادشان افتاده که به رییس جمهور بگویند تهدیدت را عملی کن پس چه شد؟! خب مگر می شود با تهدید میان دو همسایه زندگی کرد؟! راه حل در خیلی مسائل بوده که حالا تلویزیون هامون دارد به صورت تخصصی آنها را بررسی می کند و البته گرفتن حقابه از افغانستان هم راه حل های خود را دارد که قطعا تهدید علنی نیست! درد بسیار است و از همه بیشتر اینکه عناصر رسانه ای ما خودشان بیش از دیگران رسانه زده و جوگیرند حال آنکه آنان باید حتی فهم مساله و ادبیات مطالبه را سامان بدهند ولی چه سود که خود از دایره عقلانیت خارج اند و خیلی دیر به یاد همه چیز می افتند. چرا؟ چون هیچ کدام بر هیچ موضوعی ولو کوتاه متمرکز نمی شوند و کارشناس همه چیز هستند! 📍 @komeilialireza
⚰مقدمه ای تلخ درباره نابودی رژیم! از جمله مساله هایی که حاکمیت «شبه علم» و «ضد علم» در ج.ا ایجاد کرده کم توجهی بسیار سوال برانگیز و مشکوک، در پرونده رژیم صهیونیستی است. رهبری چند سال قبل به اینکه آنها انشالله 25 سال آینده را هم نخواهند دید اشاره می کند و همین شبه کارشناسان نهادهای انقلابی و سخنرانان لمپنی که پرورانده و ضریب داده اند، آن را به پیش گویی تعبیر می کنند و تابلو برایش برپا می نمایند! حال آنکه آن سخن بیش از آنکه از جنس خیال خوش کن و تنبل پسند «می شود» باشد معنای «بشود» می داد. وقتی همان سخنرانان، فهم مدیران دارای کارشناسان متعدد شبه عالم(!) از مدیریت جهان را به تاثیر چشم اوبلیکس تقلیل می دهند خب نباید هم جوان انقلابی ما فهمی از نقش «دلار» در روندهای جهانی داشته باشد! وقتی قصه سرایی درباره فراماسون ها جوانان ما را سرگرم می کند، نباید هم درباره معادلات پیچیده اقتصاد جهانی و نقش مهم کوریدورهای ژئوپلتیک در آن چیزی بداند. بگذریم! تردیدی نیست که دشمنی رژیم صهیونیستی با ما کاملا شفاف و بدون خدشه است. رژیمی که فارغ از ادعاهای ج.ا بدلیل اشغال علنی خانه و کاشانه مردم نامشروع است -از این منظر ماهیت ش با هر حاکمیت ظالم دیگری هم متفاوت است - و واضح است که مخالفت با این رژیم هم ربطی به وقوع انقلاب در ایران نداشته و از روز اول اشغال آن، دغدغه همه مردم آزاده جهان بوده و هست و تا امروز هم حامیان این قضیه در جهان بی شمارند. برخی افراد نفوذی، حتی سخن گفتن از این پرونده را هم با این توجیهات که دارید «عادی سازی» می کنید جزو خط قرمزها کرده اند و آنقدر مساله امنیتی شده که فهم نخبگان جامعه ما هم درباره آن بسیار سطحی است و معلوم نیست چطور بناست با مهمترین دشمن مان با این سطح معلومات مقابله کنیم! برعکس ما، دشمن مان با نفوذ در همه رده های حاکمیتی، به خوبی در حال ضربه زدن به ماست! وقتی در سطح امنیتی ترین لایه یعنی ترور چهره امنیتی و نخبه ای چون شهید محسن فخری زاده یا عملیات های فیزیکی انفجار در صنایع هسته ای که در یکی دو سال اخیر چند بار رخ داد، اینقدر وقیحانه اقدام می کند تو خود حدیث مفصل بخوان از وضعیت نفوذش در اقتصاد و بانک مرکزی و تجارت و نفت و فرهنگ و... دیگر نمی شود پشت فیلم و سریال ها، امنیت را فریاد زد! وقتی اینطور پیاپی ضربه می خوریم یعنی توان «پاسخ موثر» نداریم. همواره معتقد بوده ام که عرصه «امنیت» عرصه بازدارندگی است یعنی اگر زد باید بزنی تا متوقف شود و وقتی داری مدام می خوری یعنی توان کافی برای جبران در سطح ضربه مقابل را نداشتی! حال سوال شفاف من این است که وقتی می دانیم راست گرایی بنیادگرایانه هم از جنس مذهبی هم سیاسی آن در رژیم افزایش یافته و بدلیل حجم بالای مهاجران شرقی متمایل به این گرایش، افزایش بیشتری نیز خواهد یافت و دیگر چپ های لیبرال بزرگ شده در غرب، اکثریت نخواهند بود و این یعنی حجم فشار تندروهای رژیم نیز بالا خواهد گرفت و همچنین دستاوردهای علمی و حمایت های خارجی نیز از آنان ادامه دارد، دقیقا منظور ما از گام های پروژه «نابودی رژیم» چیست؟! ادامه دارد... 📍 @komeilialireza
🪦 درباره مسیر واقعی نابودی رژیم آیا حاضریم تحلیلی واقعی از ابعاد نابودی رژیم در اختیار نخبگان مان قرار دهیم یا همچنان مدل ذهنی ما متاثر از بازی های رایانه ای، حمله نظامی همه جانبه به شهرهای آنان و از بین بردن کل آنها و کشتن همه ساکنان آن است؟! تکلیف آن همه مهاجری که سالهاست در آنجا زندگی می کنند چه خواهد شد؟ تازه اگر ما چند کشور را جمع کنیم که به رژیم حمله نظامی کنند آیا حامیان او هم دست روی دست می گذارند و نظاره گر می نشینند؟ یعنی خود رژیم توان دفاع از خودش را ندارد؟ آیا اساسا نابودی این رژیم تا دندان مسلح ماهیت نظامی خواهد داشت؟! استراتژی محوری درباره رژیم در کنار تقویت جریان مقاومت، طبعا فروپاشی از درون و تقویت جریان مهاجرت معکوس است. طبعا این کار بدون شناخت دینامیک ها و شکاف های داخلی و نیز قطع حمایت های خارجی خصوصا غربی شدنی نیست ولی سخن گفتن از فروپاشی یک دولت مستقر که تلاش می کند با کمک آمریکا هر روز روابط منطقه ای خودش را نیز توسعه دهد آسان نیست. خصوصا که برنامه منسجم و نقشه راهبردی دقیقی هم نداشته باشیم یا به صورت تک بعدی فقط بر مولفه های نظامی یا امنیتی متمرکز شویم. برای توسعه ابزارهای اثربخش بر یهودیان داخل، تفکیک یهودی از صهیونیست و همچنین تفکیک سران رژیم از بدنه مهاجر موجود در سرزمین های اشغالی دو استراتژی هستند که باید فعالانه تر پیگیری شوند. ادبیات عبدالناصر که می گفت همه را به دریا می ریزیم، انسجام دولت با مردم را در رژیم بیشتر خواهد کرد. آنقدر حرف های تبلیغاتی و رسانه ای زده ایم که طرح این سخنان سوال برانگیز است ولی واقعیت این است که بدون خلق و توسعه معارضان داخلی رژیم و تعمیق شکاف ها، راهی برای نزدیک شدن به ضربه نهایی نداریم! این فرآیند که می توان درباره جزییات آن بیشتر اندیشید نیازمند بازوهایی بومی است. بازوی بومی هم بدون توسعه ارتباطات کنشگران مشخص و متعدد شدنی نیست. البته طبعا مساله ما تطبیع نیست بلکه فعال سازی تیم های مختلف جهت جذب نخبگان و منتقدان آنهاست. اینکه امروز توان بازدارندگی ما کمتر هست بخاطر ضعف در همین راهبرد یعنی توسعه نفوذ امنیتی و فکری در رژیم می‌باشد. چرا در این حوزه کوتاهی صورت گرفته الله اعلم ولی قطعا دست هایی در کارند تا ما به طور جدی به این امر نپردازیم یا تصور کنیم تنها راه حل موجود، نظامی است! ادامه دارد .. 📍@komeilialireza
🟡 درباره مسیرهای استراتژیک و یوم الفتح جنبه دیگر‌ فتح، عملا‌ به پیرامون رژیم مرتبط است نه داخل آن ‌لذا باید بتوان برای بخشی از مردم ایران، منطقه و جهان اسلام تکالیف عملیاتی در راستای فتح قدس تعریف کرد. باید این مسأله روشن شود که چرا درباره یک رژیم کاملا نظامی، اتفاقا راه حل غیر نظامی و چیزی شبیه مدل راهگشاست. این همان ضربه نهایی است که باید برایش کار کرد. پاسخ به ابعاد این سوال که آیا در آن موقعیت خاص و روز‌ سرنوشت ساز که احساسات جهان اسلام در مسأله مسجدالاقصی تحریک خواهد شد، می توان میلیون ها نفر را به سوی قدس کشاند یا نه ؟ مهم است. از همین روست که مسیرهای منتهی به قدس باید مانع زدایی شده و به هم متصل شوند. این یعنی هر اختلاف مرزی و رقابت قومی و عدم زیرساخت و ناامنی را باید در راستای عامل‌وحدت بخشی بنام قدس از بین برد و اساسا جا انداخت که راهی موثرتر از وحدت نیروهای جهان اسلام برای نابودی رژیم وجود ندارد. ما سالها قبل در اوایل بیداری اسلامی که امیدهای زیادی احیا شد به همین نتیجه رسیدیم و ایده «محاصره مردمی رژیم» را در قالب کاروان های «الی بیت المقدس» طراحی کردیم که منجر به حضور هفتاد هزار نفر در مرز اردن، بیش از ده هزار نفر در مرز لبنان و نیز غزه و همچنین تجمعاتی بزرگ در مصر و سوریه -بخاطر عدم ثبات توان جمع در مرز نشد- و نیز در مقابل سفارت های رژیم در کشورهای مختلف شد و آنان را چنان نگران کرد که موانع فیزیکی را بشدت تقویت کردند. متاسفانه ولی هم بخاطر ناامنی های منطقه هم عدم اهمیت این نوع اقدامات مردمی برای نهادهای مربوطه، دیگر حمایتی برای تکرار این اقدامات نشد حال آنکه آن اقدام حکم رزمایش پیش از فتح را داشت و می‌شد و هنوز هم می‌شود سنتی درباره پیاده روی سالیانه به سمت مرزهای فلسطین اشغالی و قدس را ترتیب داد. آری!‌ فتح قدس یک اتفاق نیست. برنامه ریزی و امادگی‌ پیشینی نیاز دارد. با برخورد مناسبتی مثل روز‌ قدس، نابودی یک رژیم هفتاد ساله رخ نمی دهد. از مجامله بیرون بیاییم و گام های عملی برداریم. شقشقه هدرت 📍 @komeilialireza
🇸🇦 آیا سعودی جدید، وهابیت را از بین می برد؟ این مدعا که سعودی جدیدی در حال تولد است که دیگر مولفه محوری او، دین نیست حالا خیلی نیاز به استدلال ندارد. از چند سال قبل زمزمه های این مساله به خوبی قابل شنیدن بود. بن سلمان چند بار در مصاحبه های تلویزیونی خود با شبکه های غربی، صراحتا از اینکه آمریکایی ها برای مقابله با شوروی خواستند که وهابیت توسعه پیدا کند و ما هیچ وقت این عقیده تندروانه را نداشتیم سخن گفت! وقتی در سری سوم سریال عاصوف، عملا شرطه های امربمعروف سعودی مورد تمسخر واقع شدند باید انتظار می داشتیم که در میدان عمل هم این شرطه ها جمع بشوند و دیگر حق تذکر تند و تیزی که قبلا درباره اجرای شریعت می دادند را نداشته باشند. شاید ظهور تام این تغییر در راه اندازی سینماها و دیسکوها و همچنین عدم دخالت در مراسمات حج و سخت گیری بر شیعیان بود که اخیرا شاهد آن بودیم. شاید شنیدن این آمارها که در عربستان بیش از 87 درصد مردم سواد دارند و خصوصا اینکه 82 درصد زنان باسوادند و شهرنشینی هم بیش از 84 درصد شده و نرخ رشد جمعیت از 7 در 1985 به 2.8 در 2022 رسیده و حدود 70 درصدشان اکانتی در شبکه های اجتماعی دارند و مصرف یوتیوب هم خیلی بالاست، برای فهم اینکه جامعه ناشناخته این کشور – به خاطر محدودیت شدید رسانه ای و سیاسی- در زیر پوست خود باندازه کافی مدرن شده که از اصلاحات مدرنیستی بن سلمان حمایت و استقبال کند، کافی باشد. حالا که سعودی برای سال 2030 یعنی هفت سال دیگر، دهها میلیون گردشگر خارجی را هدف گذاری کرده و دایما با آوردن سلبریتی های ورزشی و هنری تلاش می کند تا نگاه مردم جهان به خود را تغییر دهد، طبیعی است که تداوم روند مذهبی گذشته که با عنصر وهابیت و تشدد دینی شناخته می شد امکان ندارد. گرچه اعطای آزادی های فرهنگی و مذهبی و ایجاد مدرنیزاسیون بمعنای اجازه فعالیت سیاسی آزادانه نیست و نشانه آن هم اعدام هایی است که دایما گریبان معارضان سیاسی این کشور را می گیرد و علمایی است که بدلیل تفاوت دیدگاه ها زندانی شده و می شوند ولی اینقدر معلوم است که تغییر تصویر سعودی جدید با دو مولفه رشد اقتصادی و آزادی فرهنگی خواهد بود ولی توسعه سیاسی فعلا در دستور کار نیست چرا که هر انتخابات آزادی در این کشور قطعا منجر به تغییر دولتمردان کنونی آن خواهد شد. و نهایتا اینکه تضعیف وهابیت و کاهش حمایت مالی از آن توسط سعودی و حتی اقدام به تشکیل گروههایی برای تاسیس یک قرائت جدید از اسلام رحمانی، می تواند فرصت هایی را برای احیای سنت های اصیل معرفتی در مناطق مختلف اهل سنت جهان مهیا سازد که نیازمند تامل و سرمایه گزاری مادی و معنوی است. گرچه تضعیف جریان تندرو و دست نشانده وهابیت مطلوب است ولی مستلزم بی دینی نیست و اندیشه خطرناکی که مسلمان را لاابالی سکولار می خواهد فاسد و خطرناک و خلاف قرآن است. راه حل همان است که رهبری انقلاب گفته اند. تقویت جریان فکری عقلانی و معتدل در بدنه اهل سنت و این یعنی ما مخیر بین تشدد دینی یا لیبرالیزم نیستیم. جریانات فکری مومن معتدل در بدنه اهل سنت همان جریانات اصیلی است که باید احیا و تقویت شود. 📍 @komeilialireza
💧 درباره آب سیستان خطاب به مردم مظلوم این منطقه! چنانچه وعده داده بودم درباره آب سیستان خواهم نوشت و حالا که رهبری در دیدار با مردم سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی بار دیگر به این مساله اشاره کردند فرصت را مغتتم شمردم تا مقداری صریح در این رابطه بنویسم تا مردم مظلوم این منطقه بدانند که نباید با این مساله متاثر از رسانه برخورد کنند و بدانند که برخی ظاهرا دلسوزان «خودمشما» در واقع جاده صاف کن مافیایی هستند که جیب ش را پر خواهد کرد ولی آبی برای شما نخواهد آورد! آب مورد نیاز هر منطقه را می توان به سه بخش آب شرب، آب کشاورزی و آب محیط زیست تقسیم کرد که بر خلاف تصور برخی، آب مورد نیاز سیستان، آب شرب نیست. کل نیاز در این بخش حدود 20 میلیون مترمکعب است که هیچ وقت در تامین این حجم از آب معضلی وجود نداشته و نخواهد داشت. سوال این است که آیا می توان منطقه ای که بخاطر ریزگردها آلودگی هوا دارد را فقط با رساندن آب شرب زنده نگه داشت؟ فرض کنیم شغل مردم را از کشاورزی تغییر دادیم، هوا را چه می کنیم؟ توسعه آسم را چه کنیم؟! نیاز آبی حوزه محیط زیست بالاتر از یک میلیارد مترمکعب – تقریبا باندازه حقابه- و حدود سه میلیارد متر مکعب است تا به یک پایداری در حوزه ریزگرد برسیم و تالاب های خشک شده تا حدی احیا بشوند و جالب است بدانیم که این حجم از آب نه با پروژه شکست خورده چاههای ژرف و نه پروژه پرخرج انتقال آب عمان که نهایتا 100 میلیون مترمکعب آب بسیار گران قیمت به ارمغان خواهند آورد، تامین نخواهد شد! نیم نگاهی به همین عددهای ساده که توسط خود وزارت نیرو هم منتشر شده نشان می دهد که مردم سیستان بعنوان کسانی که بیشترین ضرر را از مساله آب می کنند نباید فریب تبلیغات انتخاباتی نمایندگان یا سخنرانان را بخورند و باید به راه حل های واقعی تر و کارشناسانه فکر کنند! والا با وعده های توخالی آقایان از زمان اجرای پروژه شکست خورده «نیم لوله» و بعد هم پروژه بزرگ «46000 هکتار» مساله آب حل نخواهد شد. همین ها که در آستانه انتخابات، ژست اپوزوسیونی به خود گرفته اند دیروز مسوولیت های مستقیم و غیرمستقیم در حوزه های مختلف این استان داشته اند و حق ندارند زندگی مردم را وجه المصالحه اهداف کوتاه مدت سیاسی خود کنند! آری! رهبری معظم در پروژه های آب سیستان مستقیما حمایت ها و دستورات پرداخت مبالغ کلان را داشته اند که نشانگر اهمیت این منطقه برای ایشان است ولی اجرای درست آنها و نیز شناخت اینکه کدام راه حل ها عملا می تواند مساله «آب منجر به زندگی» را حل کنند چیزی است که متاسفانه توسط مافیا پوشانده می شود! بنظر می رسد پیگیری سیاست منطقی و برادرانه – نه با تهدید و طعنه- با همسایه شرقی یعنی افغانستان درباره حقابه و نیز آبخیز داری برای کنترل سیلاب های فصلی راه حل هایی واقعی تر برای عبور از بحران آبی این منطقه باشند. در این فقره لازم است نخبگان و ریش سفیدان اولا به مساله اشراف پیدا کنند و ثانیا در آن نقش آفرینی داشته باشند و کار را به دست توییت های سیاسیون آگاه اصلاح طلب یا ناآگاهان اصولگرای وزارت خارجه که ساکتان دیروز در مقابل بندهای انحرافی کمال خان و... بوده اند نسپارند. فقط برای اینکه بدانیم بند کمال خان که برخی آقایان مدعی امروز و ساکت دیروز، سیمان آن را هم از زابل تامین کردند چه تاثیری داشته خوب است بدانیم که این بند کوچک، فقط سال قبل، یک میلیارد مترمکعب آب ناشی از سیلاب ها را به شوره زار گودزره منتقل کرده است! همین یک عدد کافی است تا به توییت ها و نطق های این دیپلمات ها توجه نکنیم! مردم عزیز و مظلوم سیستان، نخبگان دلسوز استان سیستان و بلوچستان و کشور که می دانند تبعات تداوم خشکی این منطقه، گریبان خیلی از نقاط کشورمان را خواهد گرفت بیایید و با مساله آب حیات، متاثر از کمپین های مجازی برخورد نکنیم. دیگر فرصت آزمون و خطا نیست! 📍 @komeilialireza
✊ چطور طوفان اقصی برند اصلی رژیم را شکست؟ وقتی یهودی ها را از وسط ناامنی و هولوکاست اروپایی به بهشتی بنام ارض یهود می‌آوردند شاید فکر نمی‌کردند اینقدر در منطقه منفور شوند و چند جنگ بزرگ را در پیش داشته باشند ولی به هر نحوی بود چون برنامه غرب این بود که این ویروس در منطقه ما تثبیت شود لذا مجبور شدند به هر نحوی شده اشغالگران را تامین کنند. از کشیدن دیوار تا ایجاد ارتشی مدرن و نیز گنبد آهنین پرخرج که علیه موشک ها به کار می رفت و کمک های اطلاعاتی غربی ها به موساد و نیز استراتژی تضعیف همسایگان رژیم، همه در خدمت ایجاد امنیت برای اشغالگران قرار گرفتند تا آن بهشت وعده داده شده محقق شود. از جنگ اکتبر ۱۹۷۳ دقیقا پنجاه سال گذشت و یهودی های مناطق اشغالی تجربه جنگ بزرگی را نداشتند و تقریبا باور کردند که امنیت وعده داده شده محقق شده است چرا که حزب الله و حماس و جهاد در درگیری های ایجاد شده در این مدت، بیشتر به دفاع از خود پرداختند و نتوانستند بحران گسترده ایجاد نمایند! آنچه در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ رخ داد شکستن این هیمنه بود. بعد از سالها مقاومت بجای دفاع، حمله کرد و صدها اشغالگر را کشت و دهها نفر را اسیر گرفت که خودش یک بعد راهبردی دارد. ادامه دارد... 📍 @komeilialireza
👊 چرا می‌گوییم اسرا اهمیت راهبردی دارند؟ یهودی ها نوعا یهودی زاده اند و یهودی شده را نمی پذیرند. شاید به همین علت است که روی تک تک افراد حساب می کنند و به مردم خودشان هم این حس را منتقل می کنند که ما برای حفظ شما هر هزینه ای می کنیم. وقتی گیلعاد شالیط ربوده شد جنگ ۲۲ روزه را به راه انداختند و وقتی راه به جایی نبردند مجبور شدند ۱۰۷۰ اسیر که برخی محکوم به ابد بودند را آزاد کنند. به بهانه دو اسیر خود هم جنگ ۳۳ روزه را به راه انداختند و بعد هم با جنازه آنها ۷۰ اسیر را آزاد کردند که یکی شان شهید سمیر قنطار بود. حالا که از صدها اسیر سخن به میان می آید بهتر میتوان اهمیت راهبردی این اسرا در گرفتن امتیاز، پس از جنگ را دریافت. در واقع راه دیگری برای فلسطینی ها در تعامل با رژیم صهیونیستی باقی نمانده است. یاسر عرفات که نماد جهاد بود وقتی آبروی خودش را سر مذاکره با این رژیم گذاشت به نتیجه نرسید و وقتی دید به تعهدات اسلو هم عمل نمیکند زمزمه جهاد مجدد کرد که به نحو مشکوکی مرد! لذا غزه با این تعداد اسیر، در مقایسه با حملات قبلی، دستاورد بزرگی را به دست آورده است گرچه شهدا و تخریب را مانند گذشته شاهد است. 📍 @komeilialireza