eitaa logo
"کانال کمیته بانوان ج. رزما
311 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
2.7هزار ویدیو
42 فایل
اهداف ۱- رعایت بهداشت اخلاق اجتماعی و ادبیات وحدت آفرین حماسی. ۲- همدلی ویکپارچگی ملی در برابر دشمنان بیگانه . ۳- بالابردن آستانه تحمل ملی ، در شرایط متشنج. ۴- توجه اکید به حفظ امنیت ملی وحفظ آرامش اجتماعی در برابر دشمنان.
مشاهده در ایتا
دانلود
»»» آیه ی روز : ********** وَوَصَّيْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَلَىَ وَهْنٍ وَفِصَالُهُ فِي عَامَيْنِ أَنِ اشْكُرْ لِي وَلِوَالِدَيْكَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ لقمان-14 و ما به انسان درباره پدر و مادرش سفارش کردیم؛ مادرش او را با ناتوانی روی ناتوانی حمل کرد (به هنگام بارداری هر روز رنج و ناراحتی تازه‌ای را متحمّل می‌شد)، و دوران شیرخوارگی او در دو سال پایان می‌یابد؛ (آری به او توصیه کردم) که برای من و برای پدر و مادرت شکر بجا آور که بازگشت (همه شما) به سوی من است! ********** نکته ها: كلمه ى «وَهن»، به معناى ضعف جسمانى است، چنانكه «توهین» به معناى تضعیفِ شخصیّت است. دایره ى احسان، گسترده تر از انفاق است. احسان، شامل هر نوع محبّت و خدمت مى شود، ولى انفاق معمولاً در كمك هاى مالى به كار مى رود. در قرآن كریم، احسان به والدین در كنار توحید مطرح شده است. «و قَضى ربّك اَلاّ تعبدوا اِلاّ ایّاه و بالوالدین احسانا»(262) در آیه مورد بحث، ابتدا درباره ى نیكى به والدین سفارش شده، سپس به دوران باردارى مادر اشاره كرده تا وجدان اخلاقى انسان را تحریك و بیدار كند و به او تذكّر دهد كه گذشته ها را فراموش نكند. همواره به یاد داشته باشد كه مادرش او را حمل كرد و از شیره ى جانش به او داد و به خاطر آسایش او از خواب و خوراك خود صرف نظر كرد كه هیچ كس حاضر نبود چنین زحمت هایى را تحمّل كند. چون حقّ مادر بیشتر در معرض تضییع است و یا حقّ او بیش از پدر است، خداوند سفارش مخصوص نموده است. والدین و فرزند، حقوق متقابل دارند، در آیه ى قبل موعظه پدر نسبت به فرزند مطرح شد، و در این آیه احسان و سپاس فرزند نسبت به والدین. ----- 262) اسراء، 23. ********** پیام ها: - از سخن حقّ پیروى كنیم، چه موعظه ى بنده ى خدا باشد، «لقمان» و چه وصیّت خداوند سبحان. «وصّینا» - همه ى انسان ها، در هر رتبه و شرایطى كه باشند مدیون والدین هستند. «وصّینا الانسان» («الانسان»، شامل همه ى مردم مى شود) - احترام والدین، حقّى است انسانى نه فقط اسلامى، حتّى والدین كافر را باید احسان نمود. «وصّینا الانسان بوالدیه» - آن كه زحمت بیشترى مى كشد، باید به صورت ویژه تقدیر شود و نامش جداگانه برده شود. «والدیه - اُمّه» - در فرمان هاى عمومى، باید استدلال نیز عام باشد. (چون مخاطب، همه انسان ها هستند، باردارى مادران مطرح است كه مربوط به همه ى مردم است و هر انسانى مادر دارد). «حملته اُمّه» - به بهانه آن كه كارى، وظیفه ى طبیعى فردى است، نباید از سپاس و احسان او، شانه خالى كنیم. (باردارى، امرى طبیعى است، ولى ما مسئولیّت داریم كه به مادر احترام گذاریم و از زحمات او قدردانى كنیم). «حملته اُمّه» - یادى از گذشته ها كنیم تا روحیّه ى شكرگزارى در ما زنده شود. «حملته اُمّه» - دوران باردارى و شیردادن، از عوامل پدیدآورنده ى حقوق مادر بر فرزند و مهم ترین دوران شكل گیرى شخصیّت فرزند است. «حملة اُمّه... و فصاله» - جدا كردن كودك از شیر مى تواند در خلال دو سال باشد و واجب نیست بعد از پایان دو سال باشد. (كلمه ى «فصال»، به معناى بازگرفتن كودك از شیر است و «فى عامین»، نشان آن است كه در لابلاى دو سال نیز مى توان كودك را از شیر گرفت، گرچه بهتر است دو سال تمام شود.) - تحمّل سختى در راه انجام وظیفه، سرچشمه ى پیدایش حقوق فوق العاده است. كسانى كه با وجود ضعف و خستگى بار مسئولیّتى را بر دوش مى كشند، حقّ بیشترى بر انسان دارند. «وهناً على وهن» - سپاسگزارى از والدین، از جایگاه والایى نزد خداوند برخوردار است. «ان اشكر لى و لوالدیك» بعد از شكر خداوند، تشّكر از والدین مطرح است. - سرانجام همه ى ما به سوى خداست، پس از ناسپاسى نسبت به والدین بترسیم. «الىّ المصیر» - ایمان به رستاخیز، انگیزه ى عمل صالح از جمله احسان به والدین است. «الىّ المصیر» - حقِّ خداوند، بر حقّ والدین مقدّم است. «ان اشكر لى و لوالدیك» تشكّر و احسان به والدین، ما را از خداوند غافل نكند. در پایانِ پیام هاى این آیه، به طور گذرا به دو بحثِ احسان به والدین و شكر خداوند، اشاره اجمالى داریم: احسان ********** ─┅═ೋ❅.❅ೋ═•••---- https://eitaa.com/joinchat/652738793C8ca71a82d8
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلاح كمري امير منجر آقاي مداح زيادي تعريف كردند، ما كاره اي نبوديم. هر چه بود لطف خدا بود.آقاي مداح گفت: چيزي كه ايشان و دوستانشان به ما ياد دادند اين بود كه ديگر مهمات و تعداد نفرات كارساز نيست. آنچه كه در جنگ ها حرف اول را مي زند روحيه نيروهاست. اين ها با يك تكبير، چنان ترســي در دل دشــمن مي انداختند كه از صد تا توپ و تانك بيشتر اثر داشت. بعد ادامه داد: اين ها دوستي داشتند كه از لحاظ جثه كوچك، ولي از لحاظ قدرت وشهامت از آنچه فكر مي كنيد بزرگتر بود. 🌸🌸🌸🌸🌸 اسم او اصغر وصالي بود كه در روزهاي اول جنگ با نيروه ايش جلوي نفوذ دشمن را گرفت و به شهادت رسيد. من از اين بچه هاي بسيجي و با اخاص اين آيه قرآن را فهميدم كه مي فرمايد: »اگر شما بيست نفر صابر و استوار باشيد بر دويست نفر غلبه مي كنيد.« ساعتي بعد از جلسه خارج شديم. از اعضاي جلسه معذرت خواهي كرديم و به سمت تهران حركت كرديم. بين راه به اتفاقات آن روز فكر مي كردم. 🌸🌸🌸🌸🌸 ابراهيم اســلحه كمــري پرماجرا را تحويل ســپاه داد و به همــراه بچه هاي اندرزگو راهي جنوب شدند و به خوزستان آمدند. دوران تقريباً چهارده ماهه گيان غرب با همه خاطرات تلخ و شــيرين تمام شد. دورانــي كه حماســه هاي بزرگي را با خود به همراه داشــت. در اين مدت سه تيپ مكانيزه ارتش عراق زمين گير حمات يك گروه كوچك چريكي بودند! ─┅═ೋ❅.❅ೋ═•••---- https://eitaa.com/joinchat/652738793C8ca71a82d8
می‌گفت یہ رفیق گیر بیارید ، کہ باهاش خودسازے کنید ، ترک گناه کنید... سخت گیر میاد ، ولی اگه گیر اومد ولش نکنید تا شهادت (:♥ 🌿' ─┅═ೋ❅.❅ೋ═•••---- https://eitaa.com/joinchat/652738793C8ca71a82d8
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
• دیدی بعضی وقتا عجله داریم، میخوایم رو زودتر بخونیم وقتمون بیشتر بشه و بریم‌به کارهای دیگه برسیم؟! نمیدونیم که همین وقتمون هم دستِ خداست و اگر نخواد مالحظه‌ی دیگه نیستیم.به قول نادر ابراهیمی : «هرروز نمازت را با شعوری نو بخوان!» نمازت رو و باتأمل‌وتفکر بخون، به وقتت هم برکت میده.☺️ ─┅═ೋ❅.❅ೋ═•••---- https://eitaa.com/joinchat/652738793C8ca71a82d8
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 رمان_لبخند_بهشتی نویسنده: میم بانو قسمت_نود_سوم _۳ روز دیگه دانشگاه ها باز میشه ، باید قبل از دانشگاه کار هارو انجام بدی بی خیال روی تخت دراز میکشم +اولاش کلاسا تَقُ لَقِ _آره راس میگی با من و من میگوید _میشه ..... منم برای تولد شهریار کمکت کنم ؟ لبخند شیرینی تحویلش میدهم +کی گفته نمیشه ؟ لبخندی از سر شادی میزند _ممنونم ♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡ مجددا همه چیز را بررسی میکنم . وقتی خیالم از آماده بودن همه چیز راحت میشود رو به مادرم میگویم +من میرم لباسمو عوض کنم و بعد به سمت اتاقم میروم . نزدیک به یک هفته من و سوگل دنبال کار های تولد شهریار بودیم تا و حالا به خواست مادرم چند روز زودتر از تاریخ تولد شهریار به بهانه ی دورهمی عمو ها و خانواده هایشان را دعوت کردیم تا شهریار را غاقلگیر کنیم . جز خانواده من و سوگل کس دیگری از این ماجرا با خبر نیست . به خواست سوگل کیکی ساده با طرح لوازم پزشکی بخاطر پرستار بودن شهریار سفارش دادیم و با سلیقه ی سوگل ساعت مچی زیبایی برای شهریار خریداری کردیم . بعد از تعوض لباس هایم از اتاق خارج میشوم . به محض رسیدن به حال صدای زنگ آیفون بلند میشود . سریع چادرم را روی سرم می اندازم ؛ چادر ساده فیروزه رنگی با طرح گل های کاربنی . با دیدن خانواده عمو محمود در آیفون 《بفرماییدی》میگویم و در را باز میکنم . همگی برای استقبال آنها جلوی در می ایستیم . با دیدن چهره ی اخموی پدرم کمی نزدیکش میشوم . مطمئنن بخاطر اینکه نگذاشتم ماجرای نازنین را پیگیری کند از دستم دلخور است . ناراحت بودم پدرم من را هم دلگیر میکند . لبخند تصنعی میزنم و با مهربانی میگویم +دلتون میاد از دست دختر گلیتون ناراحت باشین ؟ یه دونه دختر که تو دنیا بیشتر ندارین از دست همون یه دونه هم ناراحتید ؟ مگه شما همیشه نمیگفتید دوست ندارید دختر گلیتون غصه بخوره ؟ زیر چشمی نگاهی به من میاندازد و اخمش را باز میگند . زیر لب 《لا اله الا اللهی 》میگوید و سکوت میکند . میدانستم نمیتواند از دست من ناراحت باشد ، فقط این کار هارا میکند تا من سرکش و خودسر نشوم . با ورود مهمان ها لبخندم را پر رنگ تر میکنم . بعد از سلام و احوالپرسی با عمو محمود و خاله شیرین سر بر میگردانم تا به سوگل سلام کنم ؛ اما با دیدن سوگل متعجب و ذوق زده ابرو بالا می اندازم . برای اولین بار دارم سوگل را در چادر مشکی میبینم . سوگل از همان روزی که به سن تکلیف رسید محجبه شد اما چادر به سر نکرد . 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 ─┅═ೋ❅.❅ೋ═•••---- https://eitaa.com/joinchat/652738793C8ca71a82d8
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 رمان_لبخند_بهشتی نویسنده: میم بانو قسمت_نود_چهارم برای اولین بار دارم سوگل را در چادر مشکی میبینم . سوگل از همان روزی که به سن تکلیف رسید محجبه شد اما چادر به سر نکرد . دختر لجباز و یه دنده ای نبود ونیست ، اگر اصرارش میکردند قبول میکرد چادر سر کند ولی میگفت چادر حرمت دارد و دلش نمیخواهد آن را به اجبار سر کند . میگفت خودش روزی به این نتیجه میرسد که چادر برترین پوشش است و به خواست و میل خودش چادری میشود . حالا آن روز رسیده و شادی ذوق هم در چهره ی سوگل و هم در چهره ی خانواده عمو محمود به وضوح دیده میشود . سوگل با دیدن چهره ی متعجبم با غروری ساختگی میگوید _میدونم خیلی خانوم شدم نمیخواد بهم بگی و بعد ریز ریز میخندد . آرام میخندم و سوگل را محکم در آغوش میکشم . میان خنده هایم قطره اشکی بی اراده از گوشه ی چشمم سر میخورد . سوگل با خنده میگوید _انقدر فشارم نده من هنوز بلد نیستم چادرمو درست وحسابی جمع و جور کنم الان از سرم میوفته سوگل را از خودم جدا میکنم و با حالت قهر ، به شوخی میگویم +بی ذوق ، منو باش برای کی اشک شوق ریختم با صدای قربان صدقه های مادرم هر دو برمیگردیم . مادرم با شادی به سمت سوگل میاید و اورا با محبتی مادرانه در آغوش میفشارد _سلام سوگلم ؛ دورت بگردم خاله چقدر ماه شدی ، خوشگل بودی خوشگل تر شدی نگاهی به پدرم میاندازم. با دیدن سوگل گل از گلش میشکفد . بعد از تحویل گرفتن و تعریف های فراوان از سوگل ، بلاخره از در عبور میکند و نوبت به سجاد میرسد . نگاهی کلی به سر تا پایش می اندازم و بعد سرم را خم میکنم . بلبز سفید رنگی همراه با شلوار خاکستری رنگی به تن دارد . ته ریش هایش کمی پر تر از دفعه ی قبل شده است . خستگی از چشم هایش میبارد اما باز هم لبخندش را حفظ کرده است . جعبه ی شیرینی بزرگی که در دست دارد را به دست عمو محمود میدهد و رو به من بشاش و سر به زیر میگوید _سلام نورا خانم حال شما ؟ احساس عجیبی دارم ، حس کسی که آتش بزرگی در جانش افتاده و نمیشود آن را خاموش کرد ، حسی سر شار از شور و هیجان و گرما . حسی که به من میگوید دیگر سجاد برایت برادر نیست . نمیدانم این حس را دوست دارم با نه ولی تجربه عجیب و جدیدیست . احساس میکنم وجود سجاد باعث میشود خون در رگ هایم سریع تر به جریان بی افتند و قبلم بی تاب میشود . 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 ─┅═ೋ❅.❅ೋ═•••---- https://eitaa.com/joinchat/652738793C8ca71a82d8
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥پناهیان: فتنه اخیر یک فتنه به شدت ضدزن بود حجت الاسلام پناهیان در اجتماع بانوان فاطمی برای دفاع از حریم ولایت در مسجد مقدس جمکران: فتنه‌ای که اخیرا در کشور رخ داد یک فتنه به شدت ضدزن بود چون فحش می دادند توهین های سخت می کردند چون آدم کشی های وحشیانه در آن صورت گرفت. زن موجود مهربانی است. زن دل رحم است. زن دین هم نداشته باشد برای او فحش دادن سخت است. در اغتشاشات فحش های رکیک می دادند یعنی این نهضتِ مردان وحشی است. حالا امکان دارد 4 تا زن هم استخدام کرده باشند. نهضت زنانه نیست. زن موجود لطیفی است. ─┅═ೋ❅.❅ೋ═•••---- https://eitaa.com/joinchat/652738793C8ca71a82d8