eitaa logo
"کانال کمیته بانوان ج. رزما
320 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
2.6هزار ویدیو
38 فایل
اهداف ۱- رعایت بهداشت اخلاق اجتماعی و ادبیات وحدت آفرین حماسی. ۲- همدلی ویکپارچگی ملی در برابر دشمنان بیگانه . ۳- بالابردن آستانه تحمل ملی ، در شرایط متشنج. ۴- توجه اکید به حفظ امنیت ملی وحفظ آرامش اجتماعی در برابر دشمنان.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🎊💚🎊🌸 🌸🎊ولادت باسعادت 💚🎊دومین‌شمس‌امامت‌ و ولایت 🌸🎊کریم اهل بیت 💚🎊امام حسن مجتبی علیه‌السلام را 🌸🎊به پیشگاه 💚🎊حضرت ولی امر عجل‌الله‌فرجه 🌸🎊وهمه شیعیانشان 💚🎊تبریک عرض می‌نمایم 🌸🎊💚🎊🌸 https://eitaa.com/joinchat/652738793C8ca71a82d8
4_134036373005928654.mp3
34.13M
📖 تلاوت تحدیر (تندخوانی) 🌺 📥توسط استاد معتز آقایی ⏲ «در 35 دقیقه یک جزء تلاوت کنید» 📩 به دوستان خود هدیه دهید. https://eitaa.com/joinchat/652738793C8ca71a82d8
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
»»» آیه ی روز : وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا اسراء-81 و بگو: «حق آمد، و باطل نابود شد؛ یقیناً باطل نابود شدنی است!» ********** نکته ها: «حقّ»، به معناى ثابت و باقى است. لذا خدا و هرچه از سوى او باشد، حقّ است. «حقّ» یكى از نام هاى خداوند است. كلمه ى «زَهوق» به معناى رفتن است. «زهق نفسه» یعنى روح از بدنش خارج شد. براى این آیه مصادیقى همچون ظهور اسلام، ورود به مدینه، فتح مكّه و شكستن بت ها را گفته اند كه در همه ى آنها باطل شكست خورده است. ولى آیه داراى مفهوم گسترده اى است و فناى باطل و بقاى حق را نوید مى دهد. بقاى حقّ و نابودى باطل، یك سنّت وقانون الهى است، نه پندارى و تصادفى، هر چند پیروان حقّ كم و طرفداران باطل زیاد باشند. چرا كه حقّ همچون آب، ثابت و ماندگار و باطل مانند كف، ناپایدار و فانى است. «فامّا الزَبَد فیذهب جُفاءً و امّا ما ینفع النّاس فَیَمكث فى الارض»(197) قرآن مى فرماید: «نَقذِف بالحقّ على الباطل فیَدمغه»(198) ما حقّ را بر سر باطل مى كوبیم و آن را نابود مى سازیم. و در این صورت است كه باطل رفتنى است. بنابراین حقّ باید با قدرت و كوبنده بر باطل هجوم آورد. ----- 197) رعد، 17. 198) انبیاء، 18. ********** پیام ها: - پیامبر باید با قاطعیّت، پیروزى نهایى حقّ را به مردم اعلام كند. «قل جاء الحق» - باید حقّ را به میدان آورد تا باطل از بین برود. «جاء...زهق» - عاقبت، باطل رفتنى و نابود شدنى است و حقّ، باقى و پایدار. «جاء...زهق» (فعل ماضى نشانه قطعى بودن است.) - از جلوه ها و مانورهاى باطل نباید هراسید كه دوامى ندارد. «كان زهوقاً» ********** https://eitaa.com/joinchat/652738793C8ca71a82d8
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗💗 قسمت 81 از تختم پریدم پایین یه نگاهی به اطرافم کردم حالا کی میخواد بگرده دنبال روسری و لباسم هر قدمی که راه میرفتم یه چیزی زیر پام لگد میکردم و کلی آخ و اوخ میکردم خودم خندم گرفت به خاطر کار احمقانه ای که کردم بلاخره لباسمو پیدا کردم و پوشیدم آماده شدم کیفمو برداشتم گوشیمو پیدا نکردم ،بیخیال گوشی شدم رفتم توی حیاط منتظر امیر و سارا شدم چشمم به درخت پرتقال افتاد رفتم نزدیکش چند تا شکوفه کندم و توی دستم نگهش داشتمو بو میکردم سارا: آیه بیا بریم شکوفه ها رو گذاشتم داخل جیبم سوار ماشین شدیمو حرکت کردیم توی راه سارا شروع کرد به سخنرانی کردن سارا: آیه یه موقع دیونه بازی در نیاری امشب آبرومون بره خیلی با وقار ،خانوم میای میشینی بعدم خیلی با وقار و خانم میرین توی اتاق صحبت میکنی یه موقع یه چیزی نگی بزنی تو برجک دوماد ،سعی کن بیشتر بشنوی تا حرف بزنی زیادم نخند ،خوبیت نداره عروس زیاد بخنده با صحبت های سارا ،امیر زد زیر خنده با خنده امیر منم خندیدم سارا زد به پهلوش : به چی میخندی؟ امیر: آخه عزیز من این چیزایی که تو به آیه گفتی و هیچ کدومش و خودت انجام ندادی با شنیدن حرف امیر زدم زیر خنده ،یعنی اینقدر خندیدم که نمیتونستم جلوی خندمو بگیرم ،یه دفعه یاد هاشمی افتادم که توی اتوبوس خندیدم با اخم نگاهم کرد لبخندم محو شد بعد از مدتی امیر پیاده شد دوتا شاخه گل نرگس با دوتا گلاب خرید و حرکت کردیم سارا هم انگار از دست امیر دلخور بود روشو سمت بیرون گرفته بود و حرفی نمیزد بعد از مدتی رسیدیم از ماشین پیاده شدیم و حرکت کردیم سمت گلزار از امیر و سارا جدا شدم و رفتم سمت مزار رفیق شهید خودم.... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 https://eitaa.com/joinchat/652738793C8ca71a82d8
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗💗 قسمت 82 کنار سنگ قبر نشستم با گلاب سنگ قبر و شستم و گل نرگس و روی سنگ قبر گذاشتم سلام ،شرمندم که دیر اومدم میدونم که از حالم باخبری اگه میشه برای منم دعا کنین بعد از کمی درد و دل کردن با شهیدم رفتم سمت ماشین امیر ،امیرو سارا داخل ماشین منتظر من بودن توی راه رفتیم یه کم خرید کردیم برای شب امیر هم چند تا پفک و لواشک واسه سارا خرید تا از دلش در بیاره سارا هم مثل بچه کوچیکا با دیدن پفک و لواشک ذوق زده شد انگار نه انگار که چند دقیقه قبل ناراحت بوده رسیدیم خونه و امیر وسیله ها رو برد آشپز خونه روی میز ناهار خوری گذاشت مامانم با دیدنمون کلی سر وصدا کرد که چه وقته اومدنه میزاشتین مهمونا میاومدن میرفتن میاومدین خونه ما هم چون دیدیم مامان خیلی عصبانیه سکوت کردیم و رفتیم توی اتاق خودمون توی اتاقم مشغول گشتن گوشیم شدم بلاخره زیر میز تحریرم پیداش کردم تا غروب توی اتاقم بودم حوصله بیرون رفتن و صحبت کردن با کسی رو نداشتم در اتاق باز شد و مامان وارد اتاق شد مامان با دیدن اتاق چشماش دو دو میزد مامان: زلزله اومده؟ اینجا چرا اینشکلی شده نیشمو تا بناگوشم باز کردمو چیزی نگفتم مامان: لطفا اتاقت و مرتب کن ،یه لباس خوب هم بپوش بیا - چشم ( میدونستم اگه باز چیزی بگم سه ساعت باید نصیحتم کنه بدون اینکه دستی به اتاقم بکشم لباسمو عوض کردم یه چادر رنگی از داخل کمد برداشتم رفتم سمت پذیرایی مامان تا منو دید گفت: اتاقتو مرتب کردی - اره امیر روی مبل زیر چشمی نگام میکرد و آروم گفت: اره جون خودت... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 https://eitaa.com/joinchat/652738793C8ca71a82d8
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗💗 قسمت83 ساعت نزدیک ۹ بود همه داخل پذیرایی روی مبل نشسته بودیم سارا هی بلند میشد و تو خونه رژه میرفت انگار قراره واسه اون خواستگار بیاد... - سارا جان چند متره؟ سارا: چی؟ - طول و عرض پذیراییمون سارا: ععع امییییرر امیر: سارا جان بیا بشین تو این دوره رو پاس کردی ،الان سارا باید رژه بره حیف که بابا نشست بود وگرنه گلدون روی میز و پرت میکردم سمتش چند دقیقه نکشید که زنگ آیفون و شنیدیم امیر در و باز کرد منم رفتم کنار مامان ایستادم مامان یه چپ چپ نگاهم کرد که برم تو آشپز خونه ولی من همونجا سرجام ایستادم و لبخند میزدم مهمونا وارد خونه شدن بعد از احوالپرسی همه نشستیم ده دقیقه فقط همه به هم نگاه میکردیم که امیر بلند شد و رفت سمت آشپز خونه و با سینی چایی برگشت یعنی دلم میخواست منفجر بشم از دیدن امیر امیر شروع کرد به تعارف کردن چایی بعد هم آخر اومد کنار من آروم بهش گفتم: وااییی چه عروس خوشگلی ،عاشقت شدم من امیر: کووووف بعد امیر رفت کنار پسر حاج مصطفی نشست بابا و حاجی مشغول صحبت بودن که یه دفعه حاج مصطفی گفت حاج احمد اگه اجازه بدین این دونفر برن صحبتاشونو بکنن ببینن اصلا از همدیگه خوششون میاد یا نه بعد بابا رو کرد سمت من گفت ،آیه بابا آقا سعید و به اتاقت راهنمایی کن با شنیدن این حرف با خوشحالی از جا پریدمو گفتم چشم داشتم میرفتم سمت اتاق که امیر گفت :ببخشید اگه میشه برین داخل حیاط،هوا خوبه،اینجوری راحت حرفاتونو میزنین با شنیدن این حرف دلم میخواست دمپاییمو سمتش پرت کنم یه اخمی کردم و رفتیم سمت حیاط... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 https://eitaa.com/joinchat/652738793C8ca71a82d8
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آنچه می شنوید بخش هایی از زندگی نامه ی فرمانده پاسدار «» است که بی شک، مغز متفکر سپاه پاسداران در سالهای ابتدایی جنگ تحمیلی بود. «»، روایتگر بخشی از رشادت های این شهید بزرگوار، در دوران جنگ تحمیلی است. https://eitaa.com/joinchat/652738793C8ca71a82d8
صبورانه در انتظار زمان بمان هر چیز در زمان خودش رخ می‌دهد باغبان حتی اگر باغش را غرق آب کند درختان خارج از فصل خود میوه نمی‌دهند ...!!! روز تون بخیر 😍❤️ https://eitaa.com/joinchat/652738793C8ca71a82d8
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_1543076745.mp3
4M
✾࿐ᭂ༅•❥🌺❥•༅ᭂ࿐✾ 📖 ✨جزء شانزدهم قرآن کریم✨ تلاوت تحدیر(تند خوانی) جزء_ ۱۶ قرآن کریم در حسینیه ام‌البنیین(سلام‌الله‌علیها). در ۳۰ دقیقه یک جزء تلاوت کنید التماس دعا 🙏🌸 °•┈┈••✾••🌱📖🌱••✾••-┈•° 🌺 ❀✿ 🌺❀✿ ❀✿🌺❀✿ 🌺❀✿🌺❀✿ 📖اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن 🌸اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقُرآن 📖اَللّهُمَّ ارْزُقنا شَفاعَةَ الْقُرآن 🌸اَللّهُمَّ اغْفِرلَنا ذُنُوبَنا بِالْقُرآن 📖اَللّهُمَّ اَکْرِمْنا بِکَرامَةَ الْقُرآن 🌸اَللّهُمَّ تَقَبَّل تِلاوَتَنا بِالْقُرآن 📖اَللّهُمَّ اسْتَجِب دُعاءَنا بِالْقُرآن 🌸اَللّهُمَّ اشْفِ مَرضانا بِالْقُرآن 📖اَللّهُمَّ ارْحَم مَوْتانا بِالْقُرآن https://eitaa.com/joinchat/652738793C8ca71a82d8
»»» آیه ی روز : ********** وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ أُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ حشر-19 و همچون کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند و خدا نیز آنها را به «خود فراموشی» گرفتار کرد، آنها فاسقانند. ********** https://eitaa.com/joinchat/652738793C8ca71a82d8
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️تقابل گنبد آهنین با موشک های مقاومت در آسمان مناطق اشغالی 🔹مقاومت فلسطین ۸ راکت به سمت شهرک‌های صهیونیست‌نشین واقع در شمال غزة شلیک کرد https://eitaa.com/joinchat/652738793C8ca71a82d8
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طنین شعار «بالروح، بالدم، نفدیک یا اقصی» در مسجدالاقصی 🔹گروهی از مردم فلسطین همزمان با تجاوز شبانه ارتش رژیم صهیونیستی به نوار غزه، با تجمع در مسجدالاقصی در حال سر دادن شعار حماسی «روح و خون ما فدای تو ای اقصی» هستند. https://eitaa.com/joinchat/652738793C8ca71a82d8
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️تلاش موشک‌های گران قیمت گنبد آهنین برای مقابله با راکت‌های مقاومت 🔹به گفته منابع صیهونیستی در۷ حملات دیروز مقاومت، گنبد آهنین فقط ۲۰ درصد موشک‌ها را توانست ردیابی کند. https://eitaa.com/joinchat/652738793C8ca71a82d8