eitaa logo
کنجِ‌خلوت...!
431 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
874 ویدیو
7 فایل
«من پر از شعر غمم ؛ میلِ دلت نیست؟ نخوان!...» . صرفا دلی.. یه دفترچه شخصی برای اینکه شعرهایی که در طولِ روز می‌خونم، رو ذخیره کنم.. اگر خواستین استفاده کنین.. + ثبتِ خاطرات! . کپی؟! دعا کنید برامون(:
مشاهده در ایتا
دانلود
"هوالطبیب" خیلی وقت است برای‌ «او» قلم نزدم.. شبانه روز میان صحبت‌ها و رفت و آمدِ آدم‌ها به خاطراتی برمی‌خورم که عطر او را به همراه دارد... به قول احمدشاملو: «درعجبم از این کوچکِ نحیف..»، همین تکه ماهیچه‌ای که دقیقا از ساعت جدایی از او سر ناسازگاری برداشته، دردش جانکاه است، اما برای من شیرین و مطلوب.. هربار که تیر می‌کشد ذهنم را به تکاپو می‌اندازد برای یادآوری خاطراتی که پر از رنگ و بوی دلتنگی‌ست... از همان لحظه که نگاهم به هیبت رویایی او افتاد چنان مجذوبش شدم که با تمام وجود چشم شدم، که تنها اورا بنگرم... فقط تماشایش کنم.. نه دیگر حضور پر سر و صدای آدم‌ها را می‌شنیدم و نه قدرت این را داشتم که کلمه‌ای حرف بزنم... او....(: مصداق بارز زیبایی بود... همان لحظه، دقیقا از همان لحظه.. جوانه سبزی تمامِ قلبم را در برگرفت و غَلَیانِ عشقش مجنونم کرد.. اصلا نمی‌شود به توصیفِ این احوالات پرداخت.. اسم میعادگاهمان را گذاشتم "بهشت".. اما حیف.. حیف که سهم من از چشیدن وصال و لمس آغوشِ محبتِ او فقط دقایقی کوتاه نگاه بود و بعد از آن فِراقِ ۴ساله‌ای که به قصد کشت گریبان‌گیرم شد.. از مهرماه ۱۳۹۸‌.. از همان دقایق کوتاه تحولی بزرگ در زندگی‌ام شکل گرفت.. حالا دقیقا ۵۲ ماه می‌گذرد.. پنجاه‌ودو ماهی که دقیقه به دقیقه‌ به دنبال تسکینی از جنسِ او بودم.. اما در تمام شب‌هایی که بالشتم، از پنجره‌‌یِ بارانیِ چشمانم اشک می‌نوشید؛ هیچ وصالی حاصل نشد... اورا یافتم و نیافتم.. به جرئت می‌توانم بگویم حس "خواسته‌نشدن" بدترین تجربه دنیاست.. قلبِ من لایق آن نیست که بار دیگر در بهشتِ‌او حضور داشته باشد... چیزی مثل سنگ از اعماق وجودم بالا می‌آید و راه نفسم را می‌بندد.. اسمش را دلتنگی می‌گذارم.. دردِ بی‌درمانی که تا او نخواهد آرام نمی‌شود که نمی‌شود... اما من؟ از پا نمی‌نشینم... ساعت که از دوازده می‌گذرد، برق‌ها را خاموش می‌کنم و کنج سرد و تاریک اتاق خلوت‌نشینی راه می‌اندازم با غم‌ها و بی‌قراری‌هایم... مثل همیشه، مثل هرشب، صوت‌های تکراری‌ای را گوش می‌دهم که اذن اشک‌ریختن می‌دهند به چشمانِ لبریزم، اما از بغضم نمی‌کاهند... می‌شنوید؟ عطر ملایمی از غرب می‌وزد... [ دلم به همین خوش است که او حتی اگر من را نپذیرد، رهایم نمی‌کند...] «شرحِ دلتنگیِ من.. بی‌تو فقط یک جمله است: تا جنون فاصله‌ای نیست، از اینجا که منم...(:» ٢٨ به وقت ۷ آذرماه ۱۴۰۲
یابن الحسن...🌿
‌ پرمی‌کشد دلم‌ شبِ‌ سویِ‌ نجف درحیرتم‌ .. نبی شده‌ مبعوث‌ یا علي ؟ ‌
کنجِ‌خلوت...!
آقای امام حسین؟! این قلبِ جنون زده‌ی ما بدجور داره بازی در میاره... قرار نبود دیگه راه نفسمونُ ببنده
آقای‌ امام‌ حسین؟! خیلی وقته قلبمُ با تمام دلتنگی‌هاش به غل و زنجیر کشیدم تا اونجایی که باید خودشُ آروم کنه...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"هوالحبیب" این چندشب حتی ملموس‌ترین واقعیت‌ها را باور نمی‌کنم.. شوک بزرگی به قلبم وارد شده و چنان وجودم را تکان داده که گیجِ گیجم.. مبهوت نشسته‌ام و با دیوانگیِ تمام سعی در تحلیل موقعیتم دارم.. اما.. نمی‌توانم بفهمم.. نمی‌توانم باور کنم بعد از ۴سال و ۴ ماه طلبیده شدم!! من؟ آخر من؟؟... مگر می‌شود؟... مگر می‌توانم باور کنم که امروز راهی دیاری هستم که شبانه روز آرزوی سفرش را داشتم؟؟ اصلا نه تنها زبانم که به طرز شگفتی قلمم هم نمی‌چرخد؛ حتی برای بافتن مهملات و لاطائلاتی که بیانگر احوالاتم باشد.. باید چه کنم؟ نمی‌دانم... فقط اشک می‌ریزم... اشک و اشک و اشک.. دلم نمی‌خواهد دل کسی را بشکنم یا بر دلتنگی‌اش بیفزایم.. آمده‌ام خداحافظی کنم! برای حدودا یک هفته.. حرف‌هایتان را با گوش جان می‌شنوم و با تمام وجود به یاد تک تک شما هستم.. نمی‌دانم می‌توانم در روزهای آینده با شما ارتباط بگیرم یا نه.. حتی نمی‌دانم چطور جمله بندی کنم و حق سخن را ادا کنم.. https://harfeto.timefriend.net/17074230203237 تنها می‌توانم این راه ارتباطی را ایجاد کنم برای درددل‌هایتان.. بنویسید هرچه را که می‌خواهید به «دلبر عراقی» بگویید(((:♥️ حتما به گوشش می‌رسانم.. ٢٨ به وقت ۰۰:۰۰ ۲۰ بهمن‌ماه ۱۴۰۲
حلال کنید...!
ساعت((:
هدایت شده از آرتاگراف
22.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حکایت قول و قرار...❤️ @ArtaGraph | آرتاگِراف
بسم الله...(:
رفیق عراقی((: