همه جمع شده بودند برای جلسه.
آقای باهنر رو فرستاده بودند که شهید بهشتی رو بیاره. اومده بود و گفته بود: که آماده شید بریم؛ همه منتظر شمایند. شهید بهشتی عذر خواسته بود. گفته بود جمعه متعلق به خانواده است، قرار است برویم گردش.
اخم آقای باهنر رو که دید گفت: بچهها منتظرند، سلام برسونید، بگید فردا در خدمتم...
#شهید_سید_محمد_بهشتی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷
سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ
از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ
و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀
#سلامبـــَرشُهَـدآ... ✋💔
یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️
به نیابت از شهید#شهید_محمد_حسین_عطری
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
#صبحتون_شهدایی📿
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
⭕️ انگلیسیها در زمان قاجار، سوختهی تریاک را از خود تریاک گران تر میخریدند و با این روش دوستداران پول مفت را به دام اعتیاد میانداختند.
امروز هم برای حکمرانی سایبری، شرکتها و دولتها حاضرند پول مفت به دیگران بدهند تا آنها را در دام ذلت استعمار سایبری اسیر کنند.
#همستر
#امام_زمان
#شهید_جمهور
#شهدا
#انتخابات
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
6.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😭 برخی وداعها در غزه میتواند اندازه چند جلد تراژدی غم را در خود جای بدهد...
🤲#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#غزه
#امام_زمان
#شهید_جمهور
#شهدا
#انتخابات
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
⚘برای تشکّر ...
یه روز دیدم در میزنند رفتم پشت در، دونفر بودند. یکیشون گفت : منزل صیادشیرازی همین جاست؟ دلم هری ریخت. گفت: جناب سرهنگ براتون پیغام فرستادند و بعد یه پاکتی بهم داد ، اومدم توی حیاط و پاکت رو باز کردم ، هنوز فکر میکردم خبر شهادتش رو برام آوردند ، دیدم توی پاکت یه نامه توش گذاشته با یه انگشتر و داخل آن نوشته بود: «برای تشکر از زحمتهای تو ، همیشه دعات میکنم» از خوشحالی اشک توی چشمام جمع شد...
به نقل از مرحومه عفت شجاع
همسر شهید سپهبد صیادشیرازی
#امام_زمان
#شهید_جمهور
#شهدا
#انتخابات
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
6.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◾️بعضیارو جناب عزرائیل قبض روح نمیکنه ، خوده امیرالمومنین(ع) قبض روح میکنه
《لحظات اخر سردار سلیمانی در فرودگاه بغداد از زبان مهدی رسول》
#سردار_سلیمانی
#شهید_جمهور
#نتخابات
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
🌷 #هر_روز_با_شهدا🌷
#داغ_ديدار
🌷از شدت درد، چهرهاش سرخ شده بود؛ باز دست از شوخیهای لطيفش برنمیداشت. روز به روز كمرش خميدهتر میشد؛ باز میرفت و كارهای "از پا افتادهها" را انجام میداد. روزی كه دل درد شديد گرفت، مجبور شدند شبانه او را به بيمارستان شهر ببرند. دو ماه بعد، يك اسكلت نيمه جان را از داخل ماشين درآوردند و گذاشتند روی تخت بهداری اردوگاه و با غرور گفتند: به ايران بنويسيد كه ما بيمارتان را عمل كرديم! پزشكيار ايرانی، يواشكی به بچهها گفت: داخل شكم "مجتبی" پر از غدههای سرطانی شده. مجتبی هم زير چشمی نگاه میکرد. تو صورت او لبخند بود و تو چشمهای بچهها اشك. فكر میكردند خبر ندارد. همان روز اول، پزشكان عراقی به او گفته بودند: "همهی رودههات سرطانی شده. اميدی به معالجه نيست".
🌷يك روز دوان دوان از بهداری زد بيرون. دلش گرفته بود. مؤذن خوش صدای اردوگاه را پيدا كرد. سر و صورتش را بوسيد. كشيدش گوشهای و گفت: "آقا بالا! يه مرتبهی ديگه برام اذان بگو! دلم گرفته. میخوام با شنيدن اذان دلشاد بشم. میدونم كه به زودی شهيد میشم و آرزوی ديدن امام خمينی تو دلم میمونه." حاج آقا ابوترابی هميشه به مجتبی سر میزد. روزهای آخر كه خيلی درد میكشيد، بچهها گفتند: "حاج آقا! وقتی به عيادت مجتبی میرويم، سرش را زير پتو میکند و با ما حرف میزند." حاج آقا كه به سراغش رفت، سرش را آورد بيرون. ـ مجتبی جان! چرا سرت را زير پتو می كنی؟ ـ از شدت....
🌷.... ـ از شدت درد. نمیخوام بچهها چهرهی منو اينطور ببينند. من هميشه با صورت خندان با اونا برخورد میکردم. اگر بچهها منو اينطور، گرفته ببينند خنده از چهرههاشون گرفته میشه. اونوقت دشمن خوشحال میشه. بعد هم وصيتهايش را شروع كرد: "حاج آقا جون! آرزو داشتم امام را ببينم. اولين روزی كه به ايران برگشتی سلام مرا به آقا برسان و بگو "مجتبی احمد خانی" گفت، من سعادت ديدار با تو را نداشتم. بعد هم به مادرم بگوييد مجتبی گفت در شهادت من گريه نكنيد." چند روز بعد؛ يعنی ۱۸ خرداد ۶۶، تخت مجتبی برای مريض بعدی خالی شد و اردوگاه شد ماتم سرا. دو سال بعد مثل همين روز، سه روز بود كه اردوگاه شده بود اشك و آه. داغ ديدار امام خمينی به دل همهی بچهها ماند.
🌹خاطره ای به یاد شهید معزز مجتبی احمد خانی و سید آزادگان مرحوم سید علیاکبر ابوترابی فرد
#راوی: آزاده سرافراز صفرعلی پيرمراديان
منبع: سایت نوید شاهد
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
✨خدايا
دلـــــم تنگ است
هم جاهلـــــم هم غافـــــل
نہ در جبهۂ سخـــــت، مےجنگـــــم
نہ در جبهۂ نـــــرم!!!
كربلاے حسيـــــن(ع)
تماشاچے نمیخواهد
يا حقـــــے يا باطــــل
راستے من ڪجا هستـــــم؟؟
#شهیـد_عبـــــاس_دانشگـــــر
۲۰خرداد ماه سالروز شهادت
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چشمانی که نامحرم ندید
#شهیـد_عباس_دانشگر
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
کوچه شهدا✔️
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی فاطمه ناکام برونسی و راز آن شب #قسمت_دهم 🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕
خاک های نرم کوشک
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی
فاطمه ناکام برونسی و راز آن شب
#قسمت_یازدهم
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️
پاورقی
۱ آن طور که آنجا مرسوم بود؛ مقدار زمینی را که معادل یک ساعت آب از ۲۴ ساعت تقسیمی ما بین زمین های کشاورزی می شد، اصطلاحاً می گفتند: یک ساعت ملک؛ و دو ساعت ملک ،دو ساعت آب تقسیمی از ۲۴ ساعت می شد.
اومده بیا و بگیر.»
می
گفت: نمی خوام
«اگه نگیری تا عمر داری باید رعیت باشی ها.»
عیبی نداره...
هرچی دلیل و استدلال آوردند، راضی نشد که نشد. حتی آنها را تشویق می کرد که از زمین ها نگیرند.می گفتند: «شما چکار داری به ما؟ شما اختیار خودت رو داری.»
آخرین نفری که آمد پیش عبدالحسین، صاحب زمین بود؛ همان زمینی که می خواستند بدهند به ما گفت: «عبدالحسین برو زمین روبگیر؛ حالا که از ما زور ،گرفتن من راضی ام که مال شما باشه از شیر مادر برات حلال تر». تو جوابش گفت: «شما خودت خبر داری که چقدر از اون آب ها و ملک ها مال چند بچه یتیم بی سرپرست بوده، اینا همه رو با هم قاطی کردن اگه شما هم راضی باشی حق یتیم را نمیشه کاری کرد.»
کم کم فهمیدم که چرا زمین را قبول نکرده بالاخره هم یک روز آب پاکی را ریخت به دست همه و گفت: «چیزی رو که طاغوت بده نجس در نجسه من همچین چیزی رو نمی خوام اونا یک سر سوزن هم تو فکر خیر و صلاح ما نیستن.
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️
#رمان_شهدایی
#شادی_روح_شهدا_صلوات
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
.
💢روزی که قرار بود مجلس چهارم شورای اسلامی افتتاح شود ، به اتفاق حاج آقا راه افتادیم تا به مراسم افتتاحیه برسد . نزدیک ساختمان مجلس که رسیدیم گفت « نگه دار» .با حالت خاصی به در ورودی مجلس نگاه می کرد .
گفتم « عجله کنید ، الآن مراسم شروع می شود و شما نمی رسید» .گفت:« این در را ببین ، اگر ما به وظیفۀ خود در قبال رأی مردم عمل نکنیم این در ، برای ما دروازۀ جهنم خواهد بود».
سید علی اکبر ابوترابی🌷))
.
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸حاج آقای عالی عزیز درباره حقوق شهید رئیسی عزیز اینطور گفت....
🔸آری تا کسی مثل شهدا زندگی نکند و زندگی اش رنگ و بوی شهدا نگیرد هرگز شهادت نصیبش نخواهد شد
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯