eitaa logo
کوچه شهدا✔️
83هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
2.3هزار ویدیو
6 فایل
🔷 شهید آوینی: «آیا‌ می‌ارزد که در‌ برابر‌ِ متاع‌ِ زودگذر‌ِ دنیا به عذابِ‌ همیشگیِ‌ آخرت مبتلا‌ شوید؟» ♦️واقعا آیا می ارزد؟ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ خادم الشهدا 👇 @mahmode110 تبلیغات،تبادل👇 @tabligh810
مشاهده در ایتا
دانلود
دوستش می‌گفت: حضرت آقا که فرمودند تولید ملی، فردا محمدحسین گوشیشو عوض کرد و یه گوشی ایرانی گرفت... محمدحسین عادت داشت موقع سینه زنی پیراهنش رو در بیاره شور می‌گرفت تو هیئت می‌گفت برا امام حسین کم نذارین حضرت آقا که فرمودند شعور حسینی؛ محمد حسین دیگه این کار رو نکرد... روز عید که بچه‌ها چراغارو خاموش کردن تا روضه بخونن چراغ رو روشن کرد و گفت: حضرت آقا گفتن با شادی اهل بیت شاد باشید با ناراحتیشون ناراحت کی گفته ما دیوونه حسینیم؟ کاملا هم آدمای عاقل با شعوری هستیم عاقلانه عاشق حسینیم... به قول خودش نمی‌ذاشت حرف آقا بشه بلافاصله اطاعت می‌کرد توی جلسات مبنای حرفاش فرمایشات حضرت آقا بود، رو کار تشکیلاتی حساس بود پای کار بود، هدف رو در نظر می‌گرفت و طرح می‌ریخت و ولایت پذیری اعضا براش اولویت داشت . ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حضرت علی اکبر(ع) دنیا بدون چشمات، تاریک و سوت و کوره پیشت شـــکستم از غم، راه حرم چه دوره 🎤کربلایی (ع) ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
🔹 «محرم باران تطهیر دل» ⬅️شهید حاج قاسم سلیمانی: 🍂همان معنویتی که در شب‌های قدر انسان حس می‌کند از مراسم‌ها، همین حس در ایام محرم به انسان دست می‌دهد، همان دگرگونی که در شب‌های قدر اتفاق می‌افتد، از ابتدا تا اربعین امام حسین شکل می‌گیرد. جامعه یک شست‌شوی همه جانبه جسمی و روحی پیدا ‌می‌کند، این از افتخارات شیعه است. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷 سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀 ... ✋💔 یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️ به نیابت از شهید اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن 📿 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴روایت پدرِ «دختر کاپشن صورتی با گوشواره‌های قلبی» از روز حادثه برای اولین بار در حسینیه معلی شبکه سه 🔹یه خانواده چهارنفره بودیم که همسرم و دو تا بچه هام شهید شدن...به حالشون غبطه میخورم ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
🌷 🌷 ....! 🌷شهید قلیزاده یکی از شهدایی بود که در عملیات کربلای یک، افتخار همرزمی با ایشان را داشتم. در شب دوم عملیات بود وقتی رفتم برای شکار تانک، در همه یک احساس ترسی بود ولی شهید اصلاً ترس را احساس نمی‌کرد. وقتی من به او گفتم باید بروی تانک‌ها را منفجر کنی با شجاعت رفت جلو آن‌ها را منفجر کرد. شب سوم عملیات شد یک جایی پدافند کرده بودیم و.... 🌷و من داشتم به نیروها سر می‌زدم ببینم چیزی کم ندارند، رسیدم به شهید قلیزاده؛ داشتیم صحبت می‌کردیم یک‌دفعه گلوله بر سر شهید اصابت کرد و گفت: من گلوله خوردم. کلاهش را برداشت داد دست من وقتی کلاهش را دیدم جای گلوله روی کلاهش بود بعد به او گفتم برگرد گفت: نه، تا آخرین نفس می‌مانم شاید بچه‌ها به من نیاز پیدا کنند. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
اجازه می داد دانشجو اشتباه بکند. بعضا فضایی ایجاد می کرد که دانشجو از او انتقاد بکند یا سوال بپرسد و جسارت به دست بیاورد. می گفت مگر ما خودمان چجوری یاد گرفته ایم. بگذار این ها هم اشتباه بکنند تا یاد بگیرند. هیچ وقت ندیدم دانشجویی بابت یک اظهار نظر علمیِ اشتباه، از دکتر سرزنشی شنیده باشد. اشتباه را یادآوری می کرد ولی هیچ وقت تحقیر نمی کرد. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید | مدیحه‌سرایی شهید حاج قاسم سلیمانی درباره حضرت علی اکبر علیه السلام اکبرم در راه دین جان می‌دهد رونقی بر دین و قرآن می‌دهد 🚩 بِأَبی أَنتَ وَ أُمّی مِن مَذبُوح وَ مَقتُولٍ مِن غَیرِ جُرمٍ بِأَبی.... 🏴 ◾️ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
کوچه شهدا✔️
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی حالی برای نماز #قسمت_هشتاد 🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️ «حالا این
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی میوه برای همه 🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️ بلند شین، نمازه.» بلند شدم و پلک هام را مالیدم چند لحظه ای طول کشید تا چشم هام باز شد به صورتش نگاه کردم.معلوم بود که مثل هر شب نماز با حالی خوانده است. سید کاظم حسینی گاهی جلسات گردان خیلی طول می کشید. یک بار که بنا شد چند دقیقه ای استراحت کنیم یکی از بچه ها گفت: «آقا تدارکات بره یک چیزی بیاره تا بخوریم ما که خیلی ضعف کردیم.» بعد از این که به توافق رسیدند قرار شد یکی از بچه های تدارکات ترتیب کار را بدهد. رفت و زود برگشت. درست یادم نیست هندوانه آورد یا میوه ی دیگری، قبل از این که بچه ها بخواهند مشغول خوردن بشوند، حاجی به حرف آمد و گفت:« برای تمام کادر گردان این رو گرفتی یا نه؟» "۱". او که میوه آورده بود با چشم های گرد شده اش جواب داد نه حاج آقا این جوری که خرجمون زیاد می شه.» اخم هاش را کشید به هم و گفت :«مگه فرق ما با بقیه چیه؟» پاورقی ۱ - هنوز نیروی بسیجی تحویل نگرفته بودیم و پرسنل در حد همان کادر گردان بود که حدوداً سی ،سی و پنج نفر می شدیم. 🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
▪️من زندگی با شما را دوست دارم اما زندگی در کنار حسین علیه‌السلام تمام آرزوی من است، من دیدار روی شما را دوست دارم، اما دیدن روی حسین علیه‌السلام تمام هستی من است. ▪️اگر فرزند خوبی برای شما نبوده‌ام به خاطر شهدا از من بگذرید، در سوگ من از خدا شکایت نکنید، چرا که آرزوی هر کسی شهادت در راه خدا و حسین فاطمه علیه‌السلام است و من هم جزء جان ناقابلم چیزی برای حسین فاطمه علیه‌السلام نداشته‌ام. ✍🏻فرازی از وصیت‌نامه شهید ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ببین پایم دگر قوت ندارد برادر مرده جز غربت ندارد به تو سربسته میگویم عباس جانم حرم بعد از تو امنیت ندارد...💔 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
کوچه شهدا✔️
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی میوه برای همه #قسمت_هشتاد_و_یک 🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️ بلند ش
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی پرستیژ فرماندهی 🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️ جوابی نشنید. ادامه داد: «ما این جا نشستیم و داریم رو نقشه و کاغذ کار تئوری می کنیم؛ اونا هستن که فردا باید انرژی رو مصرف کنن و برن تو دل دشمن» حرف های دیگری هم زد که درست یادم نمانده ولی خوب خاطرم هست که تا آن میوه را برای همه ی کادر گردان نگرفتند، لب به اش نزد " 1 ". سید کاظم حسینی علاقه ی خاصی هم نسبت به حضرت فاطمه ی زهرا (سلام الله علیها) داشت هم نسبت به سادات و فرزندان ایشان، عجیب هم احترام هر سیدی را نگه می داشت. پاورقی ۱- همیشه همین طور بود و دیگران را بر خودش مقدم می داشت مثلاً یک بار براش پتوی نو آوردند، قبول نکرد. آنها را داد به بسیجی ها و خودش از پتوهای کهنه و رنگ و رو رفته استفاده کرد درست مثل لباس های رزمش که معمولا دست دوم بودند. 🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
ﻧﺰﺩﯾﮏ ﻧﯿﻤﻪ ﻫﺎﯼ ﺷﺐ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻫﯿﺌﺖ ﺑﺮﻣﯿﮕﺸﺘﻢ ﻭ ﺩﻟﻢ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ. ﺑﻪ ﻣﺴﺠﺪ ﺟﺎﻣﻊ ﮔﻮﻫﺮﺩﺷﺖ ﺭﺳﯿﺪﻡ ﻭ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﺰﺍﺭ ﺷﻬﺪﺍﯼ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﻓﺎﺗﺤﻪ ﺍﯼ ﺑﺨﻮﺍﻧﻢ. ﺍﻭﻝ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﻡ ﺩﺭﺏ ﻣﺴﺠﺪ ﺑﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ؛ ﺍﻣﺎ ﺟﻠﻮﺗﺮ ﮐﻪ ﺭﻓﺘﻢ، ﺩﯾﺪﻡ ﺑﺎﺯ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺍﺧﻞ ﺷﺪﻡ. دیدم ﻣﺤﺴﻦ ﺗﮏ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ، ﺩﺭ ﺩﻝ ﺷﺐ، ﮐﻨﺎﺭ ﻣﺰﺍﺭ ﺷﻬﺪﺍ ﺧﻠﻮﺕ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﻋﺎﺷﻮﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﻧﺪ. ﺟﻠﻮ ﺭﻓﺘﻢ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺳﻼﻡ ﺍﺣﻮﺍﻝﭘﺮﺳﯽ، ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮐﺮﺩﻡ ﻣﺰﺍﺣﻤﺶ ﺑﺎﺷﻢ. ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺗﻨﻬﺎﯾﺶ بگذﺍﺭﻡ ﮐﻪ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﺻﺤﺒﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ : «ﮐﺎﺵ ﻣﺎ ﻫﻢ ﻣﺜﻞ ﺍﯾﻦ ﺷﻬﺪﺍ ﮐﺮﺑﻼﯾﯽ ﺑﺸﯿﻢ. ﮐﺎﺵ ﻣﺎ ﻫﻢ ﺷﻬﯿﺪ ﺑﺸﯿﻢ. ﺍﻣﺎ ﻣﺎ ﮐﺠﺎ ﻭ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﮐﺠﺎ؟» ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. اَلسَّلَامُ‌عَلَیکَ‌یَا‌قَمر‌‌بنی‌هاشم‌علیه‌السلام 🔹وصیت اميرالمؤمنين علیه السلام هنگام شهادت به حضرت عباس سلام الله علیه اشک چشمتون جاری شد برای فرجِ صاحب عزا دعا کنید. 🥀💔 🥀💔 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
ابراهیم همیشه در مقابل بدی دیگران گذشت داشت. می گفت: طوری زندگی و رفاقت کن که احترامت را داشته باشند. بی دلیل از کسی چیزی نخواه و عزت نفس داشته باش. می گفت: این دعواها و مشکلات خانوادگی را ببین. بیشتر به خاطر این است که کسی گذشت ندارد. دنیا ارزش این همه اهمیت دادن، ندارد... ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷 سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀 ... ✋💔 یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️ به نیابت از شهید اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن 📿 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
کوچه شهدا✔️
لطفاً از فیلم بالا دیدن کنید👆 ببینید این بچهای نوجوان چطور خیمه امام حسین علیه السلام رو برقرار کردن
به لطف خدا و کمک شما عزیزان 150 میلیون از دویست میلیون بدهکاری هیئت نوجوانان جمع آوری شده ✅ روز تاسوعا است به نیابت از امام زمان عج و خانم ام البنین (س)لطفاً در این پویش مارو کمک کنید ولو به بیست هزار تومان ✅ شماره کارت بنام خیریه جهادی حضرت زینب(س)👇 💳
6273817010138661
شماره کارت حاج آقا محمود محمودی 👇
5041721090158446
6037997578188303
بزنید رو شماره کپی میشه👆 حاج آقا محمودی مسول خیریه👇 @mahmode110 09130125204 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2894332609C5ed809a508
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️ زیبای؛ سرتیپ‌ خلبان؛ شهید عباس بابایی ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
🌷 🌷 🌷یکی از خاص‌ترین لحظات جنگ، لحظه اِلحاق با لشكر بغل بود، در بيم و دلهره دو طرف به هم نزدیک می‌شدند، لباس سبز وجه تمایز دو طرف بود. امّا دشمن نیز لباس سبز داشت. در فاصله‌های نزدیک که بهم می‌رسیدند؛ یکی از دو طرف متوجه می‌شدند كه نیروی مقابل، دشمن است و آن وقت.... 🌷و آن وقت طوفانی به پا مى‌شد و دو طرف بارانی از گلوله را به سمت هم شلیک می‌کردند، آر.پى.جی‌ها سینه آسمان را می‌شکافتند و در اطراف منفجر مى‌شدند. نارنجك‌های ۴۰ تكه کوپ کوپ منفجر مى‌شدند و تيرهاى کلاش و تيربار آهنگ باران را مى‌نواختند. گلوله‌ها در اطراف بر زمين می‌خوردند و با صدايى سریع از كنار گوش رد می‌شدند. دوستانی که بلند نمی‌شدند و آسمانى می‌شدند.... 🌷آدرنالین خون بالا می‌زد و هر كس با هر چه دم دستش بود شليك می‌کرد. هيچ‌كس به فكر فرار نبود! چون می‌دانستند باید جلوى دشمن را بگيرند. ایستادن، خون می‌خواست و شهدا با خون خود پاى ایستادگی را مُهر می‌کردند. : رزمنده دلاور علی ملاشاهی ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
فردا باید پاسخگوی اعمالتان باشید، باید جهادی کار کنید. مسئول یعنی کسی که از او سوال خواهد شد. برای رضای خدا و با اخلاص برای تعالی انقلاب اسلامی کار کنید! از مسئولیت خود، سوء استفاده نکنید! حتی کم کاری شما در مسئولیتتان خیانت است، چه برسد به رانت بازی و رابطه بازی و... .باید پاسخگوی خون شهیدان باشید. از مسئولینی که مخلصانه و جهادی کار نکنند، به هیچ وجه نمی گذرم... ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
44.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دیدن این کلیپ را از دست ندهید👌 🌹داستان عجیب شهادت شهید مصطفی صدرزاده(سیدابراهیم) در روز تاسوعا🖤💔 با حال خوب ببینید ما را هم دعا کنید 😭 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
کوچه شهدا✔️
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی پرستیژ فرماندهی #قسمت_هشتاد_و_دو 🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️ جو
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی خاک های نرم کوشک و یادگار برونسی 🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️ یادم نمی آید تو سنگر،چادر، خانه یا جای دیگری با هم رفته باشیم و او زودتر از من وارد شده باشد. حتی سعی می کرد جلوتر از من قدم برندارد. یک باربا هم می خواستیم برویم تو یک جلسه، پشت در اتاق که رسیدیم طبق معمول مرا فرستاد جلو و گفت «بفرما.» نرفتم تو به اش گفتم:«اول شما برو» لبخندی زد و گفت:«تو که می دونی من جلوتر از سید جایی وارد نمی شم.» به اعتراض گفتم: «حاج آقا این جا دیگه خوبیت نداره که من اول برم!» «برای چی؟» «ناسلامتی شما فرمانده هستی این جا هم که جبهه هست و بالاخره باید ابهت و پرستیژفرماندهی حفظ بشه.» مکثی کردم و زود ادامه دادم:« این که من جلوتربرم، پرستیژ شما رو پایین می آره.» خندید و به کنایه گفت:« اون پرستیژی که می خواد با بی احترامی به سادات باشه، می خوام اصلاً نباشه!» سید کاظم حسینی فرمانده ی کل سپاه آمده بودمنطقه ی ما، قبل از عملیات رمضان، 🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
گاهی که می‌دیدم به نماز ایستاده است حضور قلب و ارتباطش با خدا باعث رشک و حسرت من می‌شد. 🔹اخلاق خوب، نماز اول وقت، احترام به پدر و مادر و محبت به خانواده از خصوصیات او بود. کلاس اخلاق هم می‌رفت و وقتی می‌آمد خانه اگر نماز شبش قضا می‌شد یا نمازش را خیلی با صفای دل نمی‌خواند، می‌گفت: خانم اگر من کاری کردم یا فلان جا عصبانی شدم من را ببخشید. 🔸یا به بچه‌ها می‌گفت که اگر من این اشتباه را کردم و سرتان داد زدم من را ببخشید. می‌گفت: "طلب بخشش و گذشت کردن باعث می‌شود خدا به ما نگاه ویژه‌ای بیندازد تا مطمئنا بهتر بتوانیم خدا را بشناسیم. " ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پسر فاطمه تنهاست میان گودال؛ امان از گودال...😭🖤 . 👤 زیبای " پسر فاطمه تنهاست " با نوای حاج‌محمدرضا تقدیم نگاهتان ▪️ ویژه ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
کوچه شهدا✔️
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی خاک های نرم کوشک و یادگار برونسی #قسمت_هشتاد_و_سه
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی خاک های نرم کوشک و یادگار برونسی 🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️ تو رده های بالا، صحبت از یک عملیات ویژه و ایذایی بود، بالاخره هم از طرف خود فرماندهی سپاه واگذار شد به تیپ ما، یعنی تیپ هجده جواد الائمه (سلام الله علیه) همان روز مسؤول تیپ، یک جلسه ی اضطراری گذاشت تازه آن جا فهمیدیم موضوع چیست: دشمن تانکهای« ۷۲-T» را وارد منطقه کرده بود.دو گردان مکانیزه ی خیلی قوی پشت خط مقدمش انتظارحمله به ما را می کشیدندبچه های اطلاعات_عملیات دقیق و خاطر جمع می گفتند:«اونها خودشون رو آماده کردن که فردا تک سنگینی بزنن به مون.» فردا بنا بود حمله کنند و مو هم لای درزش نمی رفت. در این صورت هیچ بعید نبود عملیات رمضان شروع نشده، شکست بخورد! تو جلسه صحبت زیادی شد. بعد از کلی صحبت بنا بر این گذاشتند که همان وقت برویم شناسایی و شب هم برویم تو دل دشمن و با یک عملیات ایذایی،تانکهای «۷۲ - T» را منهدم کنیم. این تانکها را دشمن تازه وارد منطقه کرده بود و قبل از آن تو هیچ عملیاتی باهاشان سروکار نداشتیم. خصوصیت تانک ها این بود که آرپی چی بهشان اثر نمی کرد اگر هم می خواست اثر کند باید می رفتی و از فاصله ی خیلی نزدیک شلیک می کردی و به جای حساس هم باید می زدی. آن روز بحث کشید به این که چه تعداد نیرو برای عملیات بروند، و از چه طریقی اقدام کنند؟ سه گردان مأمور این کار شدند فرماندهی یکیشان عبدالحسین بود وقتی راه افتادیم برای شناسایی چهره ی او با آن لبخند همیشگی و دریایی اش گویی آرامتر از همیشه نشان می داد. تا نزدیک خط دشمن رفتیم یک هفته ای می شد که عراقی ها روی این خط کار می کردند. دژقرص و محکمی از آب درآمده بود جلوی دژموانع زیادی تو چشم می زد جلوتر از موانع هم ،درست سر راه ما،یک دشت صاف و وسیع، خودنمایی می کرد اگرمشکل موانع را می توانستیم حل کنیم این یکی ولی کار را حسابی پر دردسر می کرد با همه این احوال بچه ها به فرمانده ی تیپ می گفتند:«شما فقط بگو برای برگشتن چکار کنیم» 🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯