eitaa logo
کوچه شهدا✔️
86.7هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
2.4هزار ویدیو
6 فایل
🔷 شهید آوینی: «آیا‌ می‌ارزد که در‌ برابر‌ِ متاع‌ِ زودگذر‌ِ دنیا به عذابِ‌ همیشگیِ‌ آخرت مبتلا‌ شوید؟» ♦️واقعا آیا می ارزد؟ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ خادم الشهدا 👇 @mahmode110 تبلیغات،تبادل👇 @tabligh810
مشاهده در ایتا
دانلود
کوچه شهدا✔️
ببینید وضعیت خانواده هفت نفره که داخل یکی از روستاهای دور افتاده کشورمون زندگی میکنن 👆 این خانواده ا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به لطف خدا و کمک شما عزیزان وسایل برای ساخت حموم دستشویی خونه نیازمند خریداری و فرستاده شد به سمت روستا ✅ ان شالله از فردا کار خونه این بنده خدا را شروع میکنیم🌹
57.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 خاطراتی ناب و بسیار زیبا از شهید علیرضا قلی‌پور که تا به حال نشنیده‌اید به روایت ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
کوچه شهدا✔️
🌷 #هر_روز_با_شهدا_ #همین_حالا 🌷رهنمون یک دفترچه کوچک داشت، همیشه همراهش بود و به هیچ‌کس نشانش نمی
🌷 !! 🌷حاج حسن انس عجیبی با نماز داشت و این روحیه را به نیروهای تحت امرش انتقال می‌داد. قرار بود تستی موشکی را در فضای باز تست کنیم. موقع تست باران گرفت. به حاج حسن گفتم: بگذاریمش برای بعد. او مخالفت کرد و گفت: این تست باید الان انجام بگیرد حتی اگر نتیجه‌اش منفی باشد. اتفاقاً نتیجه تست مثبت شد. بچه‌ها از خوشحالی همدیگر را در آغوش می‌گرفتند. 🌷حاج حسن مثل عادت همیشگی‌اش شروع کرد به خواندن دو رکعت نماز شکر. بعد از نماز شروع کرد برای بچه‌ها سخنرانی کردن. توی ذهنم بود که حتماً می‌خواهد از پاداش نیروها برایشان بگوید؛ اما مطلب دیگری گفت: «بچه‌ها حالا که این تست با موفقیت انجام شده یعنی خدا به ما نگاه کرده و به ما نظر دارد. پس بیاییم از این به بعد به همدیگر قول دهیم نمازمان را اول وقت بخوانیم.» برای ما می‌گفت، نماز او همیشه اول وقت بود. 🌹خاطره ای به یاد فرمانده شهید معزز، سردار حسن تهرانی مقدم (پدر موشکی ایران) ❌️❌️ برای ما نیز هم.... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
هدف نیست ...! هدف اینه که عَلمِ اسلام رو به اسم بالا ببرید حالا اگه وسط این شدید فـدای ســر اســلام... 🇮🇷_پـدرشـــهــیـــدم ...🌷🕊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
ارادت خاصی به حضرت زهرا داشت، همیشه می‌گفت: بعد از توکل به خدا، توسل به حضرات معصومین، خصوصاً حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) حلّال مشکلات است... «شهیدابراهیم‌هادی🕊🌹» ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطره حاج محمود کریمی در مجلس روضه فاطمیه از حاج قاسم سلیمانی 📌شخصی آمد و از من درخواست کرد که با زنان بدحجابی که در روضه‌ها شرکت میکنند برخورد کنم 🔸 حاج قاسم هم آنجا نشسته بود..... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
کوچه شهدا✔️
°•|🌿🌸 ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا خاطرات شهید سید #مجتبی_علمدار قسمت 8⃣2⃣ #ژاکلین_ز
°•|🌿🌸 ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا خاطرات شهید سید قسمت 9⃣2⃣ (زهرا علمدار) 🍃نمی دانم در کدام قسمت دعا بود که خوابم برد. در عالم رویا دیدم در بیابان برهوتی ایستاده ام. دم غروب بود، مردی به طرفم آمد و به من گفت: «زهرا، بیا، بیا! می خواهم چیزی نشانت بدهم.» با تعجب گفتم: «آقا ببخشید من زهرا نیستم، اسم من ژاکلینه» ولی هر چی گفتم گوشش بدهکار نبود. مرتب مرا زهرا خطاب می کرد. دنبال او رفتم. چاله ای را بهم نشان داد و گفت دستت را روی زمین بگذار تا داخل شوی. آن پایین جای عجیبی بود. یک سالن بزرگ که از دیوارهای بلند و سفیدش نور آبی رنگی پخش می شد. آن نور از عکس شهدا بود که بر دیوارها آویخته بود. انتهای آن عکس ها، عکس رهبر انقلاب آقا سید علی خامنه ای قرار داشت. به عکس ها که نگاه می کردم انگار با من حرف می زنند. ولی من چیزی نمی فهمیدم. 🍃تا اینکه رسیدم به عکس آقا. آقا شروع کرد به حرف زدن. خوب یادم است که ایشان گفتند: «شهدا یک سوزی داشتند که همین سوزشان آن ها را به مقام شهادت رساند. مانند: شهید جهان آرا، همت، باکری، علمدار و ...» همین که اسم شهید علمدار را آورد؛ پرسیدم ایشان کیست!؟ چون اسم بقیه شهدا را شنیده بودم ولی اسم علمدار به گوشم نخورده بود. آقا نگاهی به من انداختند و فرمودند: «علمدار همانی است که پیش شما بود. همانی که ضمانت شما را کرد تا بتوانی به جنوب بیایی.» 🍃به یکباره از خواب پریدم. هنگام صبحانه به پدرم گفتم که فقط به شرطی که بگذاری جنوب بروم صبحانه می خورم. او هم گفت به شرطی که بار اول و آخرت باشد. باورم نمی شد. پدرم به همین راحتی قبول کرد. این گونه بخاطر شهید علمدار رفتم برای ثبت نام. 📚کتاب علمدار، صفحه 220 الی 222 °•|🌿🌸 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
•『🕊️』• ↫ شهید محمود کاوه با کمال رضا به قضای الهی آماده شهادت بود و همیشه وضو داشت و قبل هر عملیات غسل شهادت میکرد،هر نماز را با حضور قلبی میخواند که گویی آخرین نماز زندگیش را میخواند و همیشه احتمال شهادت را برای خود مسجل و حتمی میدانست. ‎‎‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️‍🔥روایت کوتاه شهید حاج‌قاسم سلیمانی از جنایات داعش... ⛔️فوق‌العاده دلخراش ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
کوچه شهدا✔️
°•|🌿🌸 ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا خاطرات شهید سید #مجتبی_علمدار قسمت 9⃣2⃣ #ژاکلین
°•|🌿🌸 ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا 📌خاطرات شهید سید قسمت:0⃣3⃣ (زهرا علمدار) 🍃هیچ کس جز مریم نمی دانست من مسیحی هستم. در حرم امام خمینی (ره) از نوار فروشی ، نوارهای مداحی شهید علمدار را خریدم. کم مانده بود از خوشحالی بال در بیاورم. چند روزی جنوب بودم تازه فهمیدم اسلام چه دین شیرینی است و چقدر زیباست. وقتی بچه ها نماز جماعت می خواندند. من کناری می نشستم و گریه می کردم. گریه به حال خودم که زمین تا آسمان با آنها تفاوت دارم. 🍃در شلمچه که خیلی هم با صفا بود، با مریم به گوشه ای رفتیم و شروع به خواندن زیارت عاشورا کردیم. او با سوز عجیبی می خواند و من گوش می دادم. انگار در عالم دیگری سیر می کردم. یک لحظه احساس کردم شهدا دور ما جمع شده اند و زیارت عاشورا می خوانند. منقلب شدم و یکباره به هوش رفتم. در بیمارستان خرمشهر به هوش آمدم. به کاروان برگشتم. 🍃فردا صبح خبر دادند امام خامنه ای به شلمچه می آید برای همین دوباره فردا به شلمچه می رویم. چقدر انتظار سخت است، هر لحظه برایم به اندازه یک سال می گذشت. از طرفی انتظار شیرین بود؛ زیرا پس از آن، امامم را از نزدیک می دیدم. آقا آمدند. بی اختیار گریه می کردم. تمام نگرانی ها در دلم تبدیل به آرامش شد. اما وقتی رفت تمام غم ها بر جانم نشست. ای کاش جای خاک شلمچه بودم. باید به خودش ببالد از اینکه آقا بر آن قدم گذاشته است. 🍃از جنوب که برگشتم تمام شک هایم به یقین تبدیل شد. از مریم خواستم راه اسلام آوردن را به من یاد بدهد. او هم خیلی خوشحال شد. وقتی شهادتین را می گفتم، احساس می کردم مثل مریم و دوستانش شده ام. من هم مسلمان شدم. 📙کتاب علمدار، صفحه 222 الی 223 °•|🌿🌸 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
📩 . 🏷خدایا مرا بسوزان؛ همراه سوختن گناهان من را هم بسوزان.خدایا چه بگویم که از بار گناهانم باخبری و میدانی در خلوت چقدر معصیت کردم.خدایا توبه کردم...قبول دارم عهد شکنم، قبول دارم بند عاصی و گنه کارم،خدایا دستم به دامان توست ، اول پاکم کن و بعد خاکم کن.خدایا در جوانی آمدم و در جوانی خودم را به تو سپردم...خدایا مرا ببخش که محتاج عفو و بخشش تو هستم. . ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
. 🕊 تلاوت آیات‌ ؛ 💠 ۩ بــِہ نـیّـت‌         📚 🍀|شبتون شهدایی ‎‎‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥شهید محسن فخری زاده: هیچ راهی جز شهادت نیست... ‎‎‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
راهکار شهادت... اشک است... چرا؟؟!!.. پاسخ را در جملات زیبای شهید روایتگر راه آسمان، بنگریم. شهید آقاسیدمرتضی آوینی: «گریه»، تجلی آن اشتیاق بی‌انتهایی است که روح را به دیار جاودانگی و لقای خداوند پیوند می‌دهد، و «اشک»، آب رحمتی است که همه‌ تیرگی‌ها را از سینه می‌شوید و دل را به عین صفا، که فطرت توحیدی عالم باشد، اتصال می‌بخشد. منبع: کتاب «گنجینه آسمانی» [راوی‌راه‌آسمان، شهیدسیدمرتضی‌آوینی] ‎‎‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️
رفتار عجیب شهید شهریاری با پیک موتوری!!!
🔹 برشی از سخنرانی به مناسبت ۸آذر، سالروز شهادت شهید ‎‎‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
کوچه شهدا✔️
🌷 #هر_روز_با_شهدا_ #برای_ما_می‌گفت!! 🌷حاج حسن انس عجیبی با نماز داشت و این روحیه را به نیروهای تحت
‎‎🌷 ! 🌷شهید جواد کریمی ساعت ۴ صبح ۲۰ اردیبهشت ماه ۱۳۶۱ پس از ادای فرضیه نماز برای مقابله با ضد حمله دشمن در محور شلمچه با افراد گروهان پیش رفتند. رگبار گلوله و هجوم تانک‌ها بیابان را از دود و آتش پر کرده بود. تانک‌ها از سه طرف پیش می‌آمدند، در محاصره‌ی تانک‌های دشمن پیش رفتند. هنوز هوا کاملاً تاریک بود. در پشت خاکریزهای کوتاهی که نیم متر بیشتر ارتفاع نداشت مستقر شده بودند، یکی از تانک‌های دشمن به طرف آن‌ها آمد. جواد یک آر.پی.جی برداشت از جا بلند شد و.... 🌷و چند گلوله به طرف تانک مزبور پرتاب نمود. او کاملاً ایستاده بود تا مسلط باشد. سرانجام گلوله به هدف نشست و تانک عراقی با صدای انفجار مهیبی منهدم گردید هنوز آفتاب ندمیده بود که تانک منهدم شد و انفجار آن همه جا را روشن کرد. بچه‌ها خیلی خوشحال شدند اما خوشحالی آنان خیلی زود به غمی عمیق مبدل گشت زیرا همراه و همزمان با انفجار تانک گلوله‌ای از سوی مزدوران دشمن بر فرق جواد اصابت کرد که قسمتی از سر او را با خود برد. جواد شهید شد و به لقاءالله پیوست. 🌹خاطره ای به یاد شهید معزز جواد کریمی از شهدای لشکر ۱۴ امام حسین (ع) ‎‎‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
🥀🕊 زن برای دست دادن دستِ خودش رو دراز کرد وامام موسی صدر دستش رو روی سینه گذاشت.زن گفت: ترسیدی نجس شی؟امام صدر گفت : نه! بلکه طهارت شما حفظ بشه... ‎‎‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
• ما سال‌هاست که در راه خدا برای مظلومیت امام‌حسین(علیه‌السلام) یارانش و اهل‌بیت(علیهم‌السلام) به سر و سینه زدیم و عزاداری کردیم، آیا ما فقط تا حد عزاداری و سینه‌زنی شیعه اهل بیت هستیم؟ اگر آزمایش ما سخت‌تر شود، آیا قبول می‌شویم یا از صراط مستقیم خارج می‌شویم؟ آیا به مرحله عمل رسیدی، عمل می‌کنی یا جا می‌زنی؟ بین حرف و عمل خیلی فاصله هست، باید عمل کرد... ‎‎‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
هدایت شده از خیریه جهادی حضرت زینب سلام الله علیها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به لطف خدا و کمک شما عزیزان هفتاد درصد کار ساخت خونه پدر مریض با سه فرزند انجام شده 👆 لطفاً از کلیپ بالا دیدن کنید. لطفاً در این پویش مارو کمک کنید ولو به بیست هزار تومان ‌شماره کارت حاج آقا محمود محمودی 👇
5041721090158446
6037997578188303
شماره کارت بنام خیریه جهادی حضرت زینب(س)👇
6273817010138661
بزنید رو شماره کپی میشه👆 حاج آقا محمودی مسول خیریه👇 @mahmode110 09130125204 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2894332609C5ed809a508
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 📌رهبرمعظم انقلاب خطاب به همسر شهید شهریاری:تركشی که نزدیک قلب شما خورد، اما وارد نشد؛ اتفاقی نیست و حتما خدا توقع دارد کاری بکنید ‎‎‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
کوچه شهدا✔️
°•|🌿🌸 ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا 📌خاطرات شهید سید #مجتبی_علمدار قسمت:0⃣3⃣ #ژاکلی
°•| 🌿🌸 ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا 📌خاطرات شهید سید قسمت 1⃣3⃣ 🍃چند سال بعد از شهادت سید، خداوند فرزندی به من عطا کرد. اما لگن فرزندم دچار مشکل بود. به تمام پزشکان در تهران و مازندران مراجعه کردیم. آنها راهی برای درمان نمی دیدند. مدتی پسرم را روی دستگاه قرار دادند؛ اما باز بی فایده بود. قرار شد دوباره پسرم را ببریم و در بیمارستان بستری کنیم. شب قبل از آن در عالم رویا سید را دیدم. چهره بسیار نورانی داشت. پیراهن سیاه و شالی سبز بر گردنش داشت.من ناراحت فرزندم بودم. به سمت من آمد و گفت: «فرزندت شفا گرفته، فرزندت بیمه حضرت زهرا (س) شده.» 🍃صبح که از خواب بیدار شدم، خیلی اشک ریختم. از خدا خواستم به آبروی سید مجتبی خوابم را به حقیقت تبدیل کند. وقتی وارد مطب شدم تمام بدنم می لرزید. دکتر پسرم را خوب معاینه کرد. بعد از مدتی فکر کردن رو به من کرد و گفت: «از نظر علم پزشکی به دور است، اما فرزند شما انگار که شفا گرفته! اثری از بیماری در او نیست.» من به همراه خانواده بسیار گریه کردیم و خدا رو شکر کردیم. بعد از آن دیگر پسرم مشکلی نداشت. من معتقدم سید مجتبی آنقدر به خدا و ائمه نزدیک بود، آنقدر به بی بی فاطمه زهرا (س) ارادت داشت که به واسطه ی آنها نزد خداوند صاحب آبرو بود که خداوند درخواست سید مجتبی بر شفا یافتن فرزندم را رد نکرد. 📚کتاب علمدار، صفحه 225 °•| 🌿🌸 ‎‎‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
°•| 🌿🌸 کـلام شهـــید جنگ معامـله با خداســت... خـدا :خریـدار ما :فروشـنده سنـد :قرآن بهاء : بهشــــت ‎‎‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
21-shahid-toorajizadeh4(www.rasekhoon.net).mp3
7.02M
دعای کمیل با صدای شهید محمد رضا تورجی زاده ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
کوچه شهدا✔️
°•| 🌿🌸 ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا 📌خاطرات شهید سید #مجتبی_علمدار قسمت 1⃣3⃣ #شفای_
°•| 🌿🌸 ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا 📌خاطرات شهید سید قسمت 2⃣3⃣ (قسمت آخر) 🍃مدت زیادی از شهادت سید نگذشته بود. دوم خرداد 76 در پیش بود. عده ای از دوستان سید که به جناح چپ معروف شده بودند دور هم نشسته بودند. مرتب از کاندیدای مورد حمایت خود (سید محمد خاتمی) صحبت می کردند. موج حمایت های آنها به هیات هم کشیده شده بود. این سیاسی کاری باعث شد عده ای از هیات جدا شوند. یکی از دوستان سید در حمایت از نامزد خود (سید محمد خاتمی) اصرار می کرد، گفت: «والله قسم، اگر خود سید هم بود به ... (سید محمد خاتمی) رای می داد.» گفتم: «چرا بی خود قسم می خوری.» بعدش تا تونستم بر علیه کاندیدای مورد حمایت او (سید محمد خاتمی) حرف زدم. هر چه دلم خواست گفتم. 🍃آن شب با ناراحتی جلسه را ترک کردم. شب هم خیلی زود خوابیدم. سید آمد به خوابم. ایستاده بود در مقابلم. با چهره ای نورانی تر از زمان حیات. اخم کرده بود. فهمیدم از دستم ناراحت است. آمدم حرف بزنم که سید گفت: «می دونی اون طرف چه خبره؟! چرا به این راحتی غیبت می کنی؟! می دونی اهل غیبت چه عذابی دارند.» بعد به حرف آن دوستان اشاره کرد و گفت: «والله قسم اگر بودم، به آن آقا (سید محمد خاتمی) رای نمی دادم.» 📚کتاب علمدار، صفحه 228 الی 229 °•| 🌿🌸 ‎‎‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
دماغ عملی تو اینجا چیکار می‌کنی❗️ موقع اعزام به سوریه، بابک را دیدم. جوان زیبارو و خوش سیما؛ به او نمیخورد مدافع حرم باشد. جلو رفتم و به بابک گفتم:" تو اینجا چیکار می‌کنی دماغ عملی؟؟ تو الآن باید در خیابان گلسار رشت بگردی و خوش بگذرانی، نه در سوریه که غیر از توپ و تفنگ خبری نیست!"🤨 بابک نگاهم کرد. چشم‌های زیبایش را به من دوخت. منتظر جوابی بودم، اما چیزی نگفت! سکوت کرد و سکوت. فقط لبخند زد.🙂 لبخندی که بعدها مرا شرمنده کرد...💔 ‎‎‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯