لینک قسمت اول رمان زیبای #بیدل❤️ جدید
https://eitaa.com/koocheyEhsas/54363
لینک پارت اول رمان عاشقانه و تاریخی اختر❤️
https://eitaa.com/koocheyEhsas/45464
کپی از رمان ها به هر شکلی حرام است
•┈┈••✾•♥️•✾••┈┈•
@koocheyEhsas
•┈┈••✾•♥️•✾••┈┈•
6.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صحنه جالب از اشکهای یک دختر هنگام اجرای سرود رفیق شهیدم در رفسنجان
@BisimchiMedia
7.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴چهل روز گذشته و هنوز #آرتین میگه چرا بابا و مامانش دیر کردن😭
چرا کسی صدای آرتین نشد؟!
#جهاد_تبیین
#جنگ_شناختی
#سواد_رسانه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😭تمام سهم #آرتین از زن،زندگی؛آزادی
لعنت خدا بر شیطان و بوقها و پیروانش...
من را بی تو نمیشود!
تو فرض کن: ریاضی بدون عدد، دیوان بدون حافظ، باغچه بدون گل، شمال بدون درخت، میشود؟ نه نمیشود :)
+ عزیزم حسین
دستانش می لرزیدند، کلید انداخت. خانه تاریک بود، فریاد زد.
- مهشید... مهشید کجایی؟؟
هیچ صدایی نمی آمد. لامپ ها را روشن کرد، در را پشت سرش فراموش کرده بود تا ببندد، صدای طپش قلبش را می شنید، پله های خانه را بالا رفت و در اتاق خوابشان را باز کرد، لامپ را روشن کرد و با دیدن مهشیدی که پای سجاده دراز افتاده بود، مُرد.
پاهایش سست شدند، با پاهایی سست به سمتش دوید. صدایش از اعماق جان بالا می آمد. خم شده بود و اشک هایش روی صورت مهشید می ریختند.
- مهشید پاشو، مهشید چشماتو باز کن.
دست روی دستانش که سرد شده بودند، گذاشت. صدای ناله اش فضای خانه را پر کرده بود، فقط او را صدا می زد.
https://eitaa.com/joinchat/2170552385C0a48376672
❤️⛓
#عاشقانهایمتفاوتودلربااااا
ڪوچہ احساس
دستانش می لرزیدند، کلید انداخت. خانه تاریک بود، فریاد زد. - مهشید... مهشید کجایی؟؟ هیچ صدایی نمی آم
رمان تموم شده و همه ی پارت ها رایگان توی کانال هست.
تا برنداشتن رایگان بخونید😍
💠اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ فِي آنَاءِ لَيْلِكَ وَ أَطْرَافِ نَهَارِكَ
سلام بر تو در تمام ساعات شب و روز
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌷