eitaa logo
ڪوچہ‌ احساس
7.3هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
2هزار ویدیو
18 فایل
لینک کانال تبلیغات http://eitaa.com/joinchat/826408980C73a9f48ae6
مشاهده در ایتا
دانلود
📝 ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ(ع) ﺍﺯ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﺍی ﭘﺮﺳﻴﺪ: ﺩﺭ ﻣﺪﺕ یک ﺳﺎﻝ ﭼﻘﺪﺭ ﻣﻴﺨﻮﺭی؟ 🐜ﻣﻮﺭﭼﻪ ﮔﻔﺖ : ﺳﻪ ﺩﺍﻧﻪ ﭘﺲ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﺩﺭ ﺟﻌﺒﻪ ﺍی ﻛﺮﺩ... ﻭ ﺳﻪ ﺩﺍﻧﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﺶ ﻧﻬﺎد!!! ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﮔﺬﺷﺖ یک ﺳﺎل... ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ﺟﻌﺒﻪ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺩﻳﺪ ﻛﻪ ﻓﻘﻂ یک ﻭ ﻧﻴﻢ ﺩﺍﻧﻪ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩﻩ !! ﭘﺲ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﺍﺯ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﭘﺮﺳﻴﺪ ﭼﺮﺍ؟ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﮔﻔﺖ: ﭼﻮﻥ وقتیکه ﻣﻦ ﺁﺯﺍﺩ ﺑﻮﺩﻡ ﺍﻃﻤﻴﻨﺎﻥ داشتم ﺧﺪﻭﺍﻧﺪ ﺭﻭﺯی ﻣﺭﺍ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺩ ﻭ ﻣﺮﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﻤﻴﻜﻨﺪ... ﻭلی وقتی ﺗﻮ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺟﻌﺒﻪ ﻧﻬﺎﺩی، ﺑﻴﻢ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﺮﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ کنی!! ﭘﺲ ﺩﺭ ﺧﻮﺭﺩﻧﻢ ﺍﺣﺘﻴﺎﻁ ﻛﺮﺩﻡ ﺗﺎ ﺑﺘﻮﺍﻧﻢ ﻳﻜﺴﺎﻝ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺗﻐﺬﻳﻪ كنم.........
🫧 اَنَّ اللهَ يَحولُ بَينَ المَرءِ وقَلبِه(انفال۲۴) خداوند بین انسان و قلب اوست. خدایا بزار یه چیزیو روراست بگم: ما از اولشم چیزی بلد نبودیم، نه راهو بلد بودیم نه چاهو نه دُرست رو نه غلط رو. الانم دستمون خالیه، نگاه ب خنده‌ها و حرفامون نکن همش ادعاست قربونت. خودت اون چیزیو که فکر میکنی درسته، اون چیزیو که غمو از دلمون ریشه کن میکنه، همونو انجام بده تو که بلدی.❤️‍🩹:) 🫶 شب‌خوبۍ‌درڪنارخانواده‌داشتہ‌باشیدتافردا
🌸بسم الله الرحمن الرحیم 🌸 🌸✨بنـام آنکه الله است نـامش 💗✨بود از هر سخن برتر کلامش 🌸✨بنام آنكه رحمان ورحيم است 💗✨بنام آنـكـه خـلّاق كـريـم است‏ 🌸✨بنـام آنـكه او پـروردگــار است 💗✨زمين وآسمان را از او قرار است‏ 🌸✨بنـام آنـكه حمـد او را سزايـد 💗✨جز او را اهل دانش كى ستايد 🌸✨بنام آنكه انـدر روز محشر 🌸✨بود او مالك مطلق سراسر 💗✨بنام آنكه عـارى از نيـاز است 🌸✨درِجودش بروى خلق باز است 💗✨ الهی به امید تو . . . ‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هوالمحبوب دنیا را سخت نگیرید برای اینکه... زمینی که امروز روی آن قدم می‌زنیم فردا سقف‌مان خواهد بود اینقدر با حسرت و غصه خوردن زندگی را به کام خودمان تلخ نکنیم... ‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎ خدايا خير دنيا وآخرت را نصيب مان گردان به بركت صلوات بر محمد وال محمد (ص) ذکر صلوات
هوالمحبوب نکته «حُبُّ الدُّنْيَا رَأْسُ‏ كُلِّ‏ خَطِيئَةٍ» . دوستي دنيا اساس [و ريشة] هر خطا [و لغزشي] است. اين حبّ دنيا است كه اگر كسي در مدار جاذبۀ آن قرار گيرد، شهوت‌ها و خوردني‌هاي دنيا همانند بندي او را اسير مي‌كنند؛ همان كه رسول خدا(ص) فرمود: «تَعَسَ‏ عَبْدُ الدِّينَارِ تَعَسَ عَبْدُ الدِّرْهَمِ‏» . نابود باد بندۀ دينار، هلاک باد بندۀ درهم. حضرت، شهوات و اميال را به شكل ريسمان‌هايي معرفي مي‌كند که البته رنگ‌ها و اشكال مختلفي دارند؛ هميشه آن‏طور نيست كه: طيران مرغ ديدي تو ز پايبند شهوت به در آي تا ببيني طيران آدميت گاهي نيز ممكن است علم پايبند انسان شود و دانش بر دست و پاي آدمي گره زده شود. ذکر صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
⤴️ شهیدی که بعد از ۱۰ سال، خون تازه از بدنش جاری شد.. 🌷شهید عبدالنبی یحیایی از شهدای شاخص استان بوشهر است که در سال 62 و عملیات والفجر 2 به شهادت رسید، پیکر مطهر وی نیز در شهر تنگ ارم شهرستان دشتستان به خاک سپرده شد. خانواده شهید پس از گذشت 10 سال از تدفین، به دلیل نشست مزار و نیاز به تعمیر آن، ناچار به نبش قبر شدند که در این حین متوجه سالم بودن جسد مطهر شهید می شوند، به گونه ای که براساس شهادت حاضران، بدن شهید گرم و تازه بوده و خون نیز در آن جریان داشته است.
ماری وارد یک کارگاه نجاری شد. همینطور که داشت از گوشه نجاری عبور می کرد تنش به لبه یک اره برخورد کرد و کمی زخمی شد. مار فورا برگشت و اره را گاز گرفت. با گاز گرفتن اره، دهان مار به شدت زخمی شد. سپس بدون اینکه متوجه شود که دقیقا چه اتفاقی دارد می افتد، نتیجه گرفت که اره دارد به وی حمله می کند. پس تصمیم گرفت که با تمام قدرت دور اره حلقه زده و با فشار آن را خفه کند. مار در انتها توسط اره کشته شد. گاهی اوقات واکنش ما تماما از روی عصبانیت است. تنها به این فکر می کنیم که به کسی که به ما آسیب زده، آسیب بزنیم، درحالی که آسیب اصلی به خود ما وارد می شود. برخی اوقات باید در زندگی برخی چیزها را نادیده بگیریم. مانند برخی افراد، یا توهین ها را. چون ممکن است که عواقب آن برگشت ناپذیر و فاجعه انگیز باشد.
✨﷽✨ ✍ زبونت هر چی دلت خواست گفت اما به استغفار که میرسی لال میشه حال نداره تعداد دقیقه های حرف زدنت در طول روز شاید از یکساعت هم بزنه بالا اما به استغفار که میرسی ربع ساعتم حال نداری چرا اینطوریه زبونمون؟معصوم جواب داده امام سجاد (ع) در ابوحمزه ثمالی رب انی استغفرک بلسان قد اخرسه ذنبه یعنی پرودگارمن همانا من آمرزش میخواهم از تو با زبانی که گناه لالش کرده معلوم میشه گناهان زبان،زبان رو لال میکنه از استغفار شاید بالغ بر 70، 80 تا گناه با همین زبانه که انجام میشه آیا این زبان بعد از این همه فعالیت به حق یا ناحق نباید از خدا بوسیله استغفار عذرخواهی کنه؟
🍁☘🍁 جوانی که ومانند الاغ مرد 💥در دهه ی پنجاه میلادی در یکی از دانشکده های کشور های عربی دانشجویی ساعتش را در دست گرفت، به آن نگاه می کرد و فریاد می کشید: اگر خدایی وجود دارد یک ساعت بعد جان مرا بگیرد. صحنه عجیبی بود، گروهی از دانشجویان و اساتید شاهد آن بودند. دقیقه ها به سرعت گذشت. وقتی دقیقه ها به پایان رسید با غرور و مبارزه طلبی برخواست و به همشاگردی هایش گفت: ببینید، اگر خدا وجود داشت جان مرا می گرفت! دانشجویان رفتند. شیطان بعضی از آن ها را وسوسه کرد، بعضی از آنها گفتند خداوند به خاطر حکمتی به او مهلت داده است و بعضی سرشان را تکان دادند و او را مسخره کردند. این جوان با خوشحالی نزد خانواده اش رفت «با غرور» گویا با دلیل عقلی که پیش از این کسی آن را به کار نبرده ثابت کرده است که خدا وجود ندارد و انسان بیهوده خلق شده است و پروردگاری وجود ندارد و معاد و حسابی هم در میان نیست! وارد خانه شد. مادرش سفره ی غذا پهن کرد. پدرش در جایش کنار سفره نشسته بود و منتظر بود تا همراه اعضای خانواده خوردن را شروع کند. پسر به سرعت رفت تا دستش را بشوید. صورت و دستانش را شست سپس آن ها را خشک کرد. در همین زمان بر زمین افتاد و هیچ حرکتی نکرد. بله افتاد و مرد. پزشک در گزارشش قید کرد که مرگش به خاطر آبی بود که داخل گوشش رفته بود. دکتر عبدالرزاق نوفل رحمه الله در این باره می گوید: خداوند نپذیرفت مگر اینکه مانند الاغی بمیرد! در مورد الاغ و اسب به لحاظ علمی معروف است که اگر آب وارد گوش یکی از آنها شود در جا می میرد.
🔔 برخورد شگفت‌انگیز شهید با دختر خیابونی‌‌‌... بخاطر این رفتارها بود که بهش لقب دادند... بچه‌ها توی خیابون دختری رو دستگیر کرده بودند. ظاهراً کس و کاری نداشت و می‌خواستند بفرستنش بهزیستی. اما محمد اجازه نداد. دختر رو با خودش بُرد خونه. اتاقی رو براش آماده کرد و به خانومش گفت: این دختر رو مثل دختر خودمون بدون؛ اگه بره بهزیستی، معلوم نیست سرنوشتش چی میشه... این رو گفت و رفت سمتِ کردستان برا مقابله با منافقین. همسر محمد سنش نزدیکِ سنِ دختر بود، برا همین گفت: منو مثل خواهرِ بزرگترِ خودت بدون... خلاصه اون دختر چند ماه اونجا موند، و محمد پدرانه او رو مثـلِ دخترِ خودش فرستاد خونه‌ی بخت. و حالا دختر، خودش رو بخاطرِ خوشبختیِ کنارِ شوهرش، مدیونِ بابا محمد میدونه... 👤خاطره‌ای از زندگی سردار شهید بابامحمد رستمی
✍جوانی با شیخ پیری به سفر رفت. جوان در کنار برکه‌ای بود که ماری به سمت شیخ آمد ولی شیخ فرار کرد. پیر گفت: خدایا! مرا ببخش، صبح که از خواب بیدار شدم به همسایه‌ گمان بدی بردم. جوان گفت: مطمئنی این ماری که به سمت تو آمد به خاطر این گناهت بود؟! پیر گفت: بلی! جوان گفت: از کجا مطمئنی؟! پیر گفت: من هر روز مواظب هستم گناه نکنم و چون دقت زیادی دارم، گناهانم را که از دستم رها می‌شوند زود می‌فهمم و بلافاصله توبه می‌کنم و اگر توبه نکنم، مانند امروز دچار بلا می‌شوم. 🔥ای جوان! تو هم بدان اگر اعمال خود را محاسبه کرده و دقت کنی که مرتکب گناه نشوی، تعداد گناهانت کم می‌شود و زودتر می‌توانی در صورت رسیدن بلایی، علت گناه و ریشۀ آن بلا را بشناسی. بدان پسرم! بقالی که تمام حساب و کتاب خود را در آن لحظه می‌نویسد، اگر در شب جایی کم و کسری بیاورد، زود متوجه می‌شود، اما اگر این حساب و کتاب را ننویسد و مراقب نباشد، جداکردن حساب سخت است. پسرم! اگر دقت کنی تا معصیت تو کمتر شود بدان که به راحتی، ریشۀ مصیبت خود را می‌دانی که از کدام گناه تو بوده است....