D1738324T16742651(Web)-mc.mp3
5.25M
👨🏻روزگاری روستاییِ فقیری زندگی میکرد که اسمش «کِرَب» بود.
🐴روزی از روزها کرب، دو بارِ الاغ هیزم به شهر برد و اون رو با قیمت نسبتاً خوبی به حکیمباشی فروخت.
💸ازقضا، زمانی که حکیمباشی پول رو میشمرد و به اون میداد، سر میز ناهار نشسته بود... .
🔎موضوعات قصه
#دانایی
#حکیم
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸 @koodak_iranseda
🔸 @koodak_iranseda
D1738234T13736236(Web)-mc.mp3
7.03M
👦🏻«کیسی» یه پسر کوچولوی مهربونه که بهعلت کار پدرش بعضی روزها مجبوره که از پدرش دور بمونه.
😞 اون از اینکه گاهی پدرش رو نمیبینه، ناراحته و دوست نداره پدر به سفر بره.
🎁 اما پدر کیسی برای جبران این دوری یه جعبهی جادویی به کیسی هدیه میده.
🔎موضوعات قصه
#پدر
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸 @koodak_iranseda
🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کاردستی روباه 🦊🦊
#کاردستی
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸 @koodak_iranseda
🔸 @koodak_iranseda
D1738174T14933024(Web) (1)-mc.mp3
4.91M
🌸امام صادق علیه السلام شاگردان بسیاری داشت. این امام عزیز به زبان فارسی هم صحبت میکردند.
😞روزی منصور دوانیقی، خلیفهی عباسی، امام صادق (ع) را برای بازجویی به قصرش برد.
🤴🏻 در همان وقت، مگسی از پنجرهی قصر داخل شد و روی صورت خلیفه نشست. او دستش را تکان داد.
🔎موضوعات قصه
#امام_صادق
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸 @koodak_iranseda
🔸 @koodak_iranseda
D1736695T13789615(Web)-mc.mp3
3.2M
🌺روزی منصور دوانیقی امام صادق (ع) را به دربارش دعوت کرد.
منصور دستور داد فرزندش وارد شود. 🌼او خودش را خوشبو و مرتب کرده بود.
🍃منصور دوانیقی از امام صادق درخواست کرد تا حدیثی درباره ی دید و بازدید از اطرافیان برای پسرش بیان کند.
امام هم چند حدیث در این باره گفتند ...
🔎موضوعات قصه
#امام_صادق
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸 @koodak_iranseda
🔸 @koodak_iranseda
D1738402T14644140(Web)-mc.mp3
6.43M
🦔روزی خارپشتی دست به کمر نزدیک درِ لونهاش ایستاده بود و از نسیم صبحگاهی لذت میبُرد و زیرِ لب ترانهی کوتاهی رو با خودش زمزمه میکرد.
🤔موقع خوندن، ناگهان به این فکر افتاد حالا که همسرش مشغول نگهداری از بچههاست، بهتره به مزرعه بِره و ...
🔎موضوعات قصه
#خارپشت
#خرگوش
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸 @koodak_iranseda
🔸 @koodak_iranseda
D1738361T15226970(Web)-mc.mp3
5.75M
🤴🏻ندیمِ پادشاه مردی باتجربه و سرد و گرم چشیده بود. او هرگز دروغ نمیگفت.
🐓یک روز ندیمِ پادشاه در جمع یاران شاه گفت که در یکی از سفرهایش مرغی را دیده که آتش میخورد.
🔥 حاضران از این سخن تعجب کردند. آنها باهم حرف زدند و کمکم به این نتیجه رسیدند که مرغ آتشخوار اصلاً وجود ندارد.
ندیم خیلی ناراحت شد و تصمیم گرفت تا درستیِ حرفش را اثبات کند... .
🔎موضوعات قصه
#مرغ
#پادشاه
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸 @koodak_iranseda
🔸 @koodak_iranseda
D1738440T13256296(Web)-mc.mp3
5.57M
🏞توی یه جنگل بزرگ حیوونها در کنار هم زندگی میکردن.
🐘 اونها خیلی مهربون بودن و همدیگه رو دوست داشتن، اما از همه جالبتر دوستیِ فیل و مورچه بود.
🐜 یه روز مورچه با عجله خودش رو به فیل رسوند، چون ...
🔎موضوعات قصه
#فیل
#دوستی
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸 @koodak_iranseda
🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کاردستی گل💐💐
#کاردستی
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸 @koodak_iranseda
🔸 @koodak_iranseda
D1738236T15086449(Web)-mc.mp3
5.11M
🤴🏻روزگاری پیش از این، در سرزمینی دور، پادشاهی زندگی میکرد.
😍 او روزگارش را فقط به خوشگذرانی میگذراند.
😞پادشاه اصلاً از حال و روز مردمش آگاه نبود.
🏞 او چند روز در هفته به صحرا میرفت و حیوانات بیگناه را برای تفریحش میکشت...
🔎موضوعات قصه
#پادشاه
#ظلم
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸 @koodak_iranseda
🔸 @koodak_iranseda
D1738213T13893202(Web)-mc.mp3
3.7M
👚مرد بزاز (پارچهفروش) طاقههای پارچه را بر دوش گرفته بود و شهربهشهر و روستابهروستا میبرد و میفروخت.
🧔🏻♂او فروش زیادی کرده و خسته بود. چند طاقه پارچه باقی مانده بود و بزاز آنها را بر دوشش گرفته بود و داشت برمیگشت.
🏇در راه سواری را دید. خوشحال شد و با خود گفت: چه خوب! او میتواند بار مرا بر اسبش بگذارد و من نفسی تازه کنم...
🔎موضوعات قصه
#حکایت
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸 @koodak_iranseda
🔸 @koodak_iranseda
D1738193T16560225(Web)-mc.mp3
6.76M
👨🏻یکی بود، یکی نبود. زیر گنبد کبود، توی دشت بزرگ و سرسبزی که خیلی قشنگ بود، چوپانی با گلهاش روزگار میگذراند.
🐐او زندگی شاد و پُر سروصدایی داشت. گوسفندها «بعبع» میکردند. بزها «معمع» میکردند. سگها «اواو» میکردند... .
🔎موضوعات قصه
#بزغاله
#ستاره
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸 @koodak_iranseda
🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کاردستی جوجه و مرغ 🐓🐥
#کاردستی
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸 @koodak_iranseda
🔸 @koodak_iranseda
D1738324T16970140(Web)-mc.mp3
3.46M
👩🏻روزی، روزگاری دختری خوب و شریف و مهربون، اما فقیر، زندگی میکرد که جز مادرش، کس دیگهای رو در دنیا نداشت.
🧕🏻مادر و دختر آذوقهشون تموم شده بود و نمیدونستن شکمشون رو با چی سیر کنن. پس دخترک روانهی جنگل شد. در اونجا... .
🔎موضوعات قصه
#فقر
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸 @koodak_iranseda
🔸 @koodak_iranseda