D1738371T16875601(Web)-mc.mp3
زمان:
حجم:
1.77M
🪞عیاران و جوانمردان بهدلیل اینکه تشکیلات محرمانه داشتن و بهظاهر کسی اونها رو نمیشناخت، در زمان انجام مأموریت شمشیر رو از رو نمیبستن،
🥋بلکه کمربند چرمی رو در زیر لباس به کمرشان میبستن و شمشیر رو به حلقهی کمربند آویزان میکردن، طوری که معلوم نشه سلاحی دارن...
🔎موضوعات قصه
#مبارزه
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/z26226
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda
@iransedaD1738034T12746997(Web)-mc.mp3
زمان:
حجم:
3.03M
🦁در جنگل همهمه و غوغا شده بود؛ چهار شیر درنده زل زده بودند به یک کرگدن و میخواستند به او حمله کنند، اما کرگدن اصلاً نمی ترسید... .
🔎موضوعات قصه
#کرگدن
#شیر
#قصه_های_قبل_خواب
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/q86834
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda
@iransedaD1738461T15488610(Web)-mc.mp3
زمان:
حجم:
2.75M
🦕داستان «سد اژدها» افسانهی یک اژدهاست که بر روی مسیر رودخانه مینشیند و آب را بر مردم میبندد... بقیهی ماجرارا بشنوید.
🔎موضوعات قصه
#اژدها
#گلچین_قصه_های_کیهان_بچه_ها
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/j46150
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda
@iransedaD1738953T14802432(Web)-mc.mp3
زمان:
حجم:
13M
☁️توی آسمان قشنگ و آبی یک دهکده زیبا و تمیز، ابرهای سفید و مهربانی با هم زندگی میکردند... بهتر است ادامهی داستان را بشنوید.
🔎موضوعات قصه:
#ابر
#شب_بخیر_کوچولو
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/m34367
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda
@iransedaD1738626T15134572(Web)-mc.mp3
زمان:
حجم:
5.25M
👧🏻شاداب کوچولو، یه دختر مهربون و آروم بود که به همه کمک میکرد، ولی عادت داشت اخم کنه.
🐥اون اصلاً نمیخندید؛ تا اینکه یه روز که داشت به جوجههای توی حیاط دونه میداد یهدفعه...
🔎موضوعات قصه:
#شادی
#قصه_های_خاله_نوشی
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/s07396
#شغل
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda
@iransedaD1737693T16788426(Web)-mc.mp3
زمان:
حجم:
3.26M
🧕🏻روز آخر سال تحصیلی بود. ریحانه با دوستاش توی کلاس، منتظر خانم مدیر بودن؛
🤔 آخه خانم مدیر زنگ قبل به بچه ها قول داده بود که بعد از امتحانات اگر قبول شوند، اونا رو به اردوی یه روزه ببرن، اما نگفته بود که قراره کجا برن. بالاخره خانم مدیر وارد کلاس شد و...
🔎 موضوعات قصه:
#اردو
#مشورت
#یک_آیه_یک_قصه
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/g93842
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda