امام رضا (ع) امام مهربان ما شیعیان است. او همه‌ی زائران حرمش را دوست دارد و به‌خوبی مهمان‌نوازی می‌کند… این داستان یکی از مهربانی‌ها و مهمان‌نوازی‌های امام رضا (ع) را روایت می‌کند. نوردانه کرم شب‌تاب کوچولویی بود که روی درخت کاج می‌نشست و ماه برایش داستان‌هایی از امام رضا (ع) را تعریف می‌کرد. یک شب سرد برفی، نوردانه صدای مسافران و زائران حرم امام رضا را شنید که راه را گم کرده بودند و نمی‌دانستند توی سرمای شب برفی چه کار کنند… . *** برنامه‌‌ی رادیویی قصه‌های دوست‌داشتنی، به تهیه‌‌کنندگی آتی جان‌‌افشان، در پایگاه کودک ایرانصدا تولید شده‌‌است #قصه_های_دوست_داشتنی 🎧از همین سری بشنوید🔻 🔹https://b2n.ir/t36962 #قصه_صوتی #قصه_شب 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸@koodak_iranseda 🔸@koodak_iranseda

در روزگاری پیش از این، در سرزمینی دور، مردی بود که به خردمندی و دانایی میان مردم شهرش مشهور بود. او پسری داشت که می خواست راه و رسم زندگی را بیاموزد و تجربه های فراوان بیندوزد و آنها را در زندگی خود به شیوه ای درست به کار گیرد. روزی پسر... قصه ی ضرب المثلِ «در پس پرده بسی حادثه ها پنهان است.»، نوشته «لیلی کشفی»، منتشر شده توسط انتشارات بین المللی «آبرنگ» با همکاری «پایگاه کتاب کودک ایرانصدا»، در قالب صوتی، تولید شده است. مجموعه ی (قصه ی ضرب المثل) تلاش و پاسداشتی است برای بازآفرینی برخی از ضرب المثل ها که مناسب درک و دریافت کودکان و نوجوانان بوده که به زبان امروزی و در نهایت سادگی روایت شده است؛ چرا که در پس هر ضرب المثل، یک حادثه یا واقعه تاریخی، اجتماعی، سیاسی و ادبی نهفته است.. #قصه_های_دوست_داشتنی 🎧از همین سری بشنوید🔻 🔹https://b2n.ir/t36962 #قصه_صوتی #قصه_شب 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸@koodak_iranseda 🔸@koodak_iranseda

یکی بود، یکی نبود، زیر گنبد کبود، «خانم چمن» خونه‌ای داشت. خونه‌ی خانم چمن باغچه‌ای داشت. توی باغچه یه درخت زردآلو بود. درخت زردآلو هر سال پر از زردآلوهای لُپ‌گلی می‌شد... . #قصه_های_دوست_داشتنی 🎧از همین سری بشنوید🔻 🔹https://b2n.ir/t36962 #قصه_صوتی #قصه_شب 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸@koodak_iranseda 🔸@koodak_iranseda

در روزگاری پیش از این، در سرزمینی دور، مردی بود که به خردمندی و دانایی میان مردم شهرش مشهور بود. او پسری داشت که می خواست راه و رسم زندگی را بیاموزد و تجربه های فراوان بیندوزد و آنها را در زندگی خود به شیوه ای درست به کار گیرد. روزی پسر... #قصه_های_دوست_داشتنی 🎧از همین سری بشنوید🔻 🔹https://b2n.ir/t36962 #قصه_صوتی #قصه_شب 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸@koodak_iranseda 🔸@koodak_iranseda

در روزگار کهن، در سرزمینی دور، همسر پادشاهی هر هفته برای دعا خواندن، بر سر گور مردگان می‌رفت. مثل همیشه، همسر پادشاه پس از دعا، کمی ایستاد و با دقت نگاه کرد. او متوجه پیرمردی شد که دیوانه به نظر می‌رسید؛ لباس‌های مرتبی نداشت و ... . #قصه_های_دوست_داشتنی 🎧از همین سری بشنوید🔻 🔹https://b2n.ir/t36962 #قصه_صوتی #قصه_شب 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸@koodak_iranseda 🔸@koodak_iranseda

در روزگاری پیش از این، روباهی زیرک و دانا تصمیم گرفت از جایی که زندگی می‌کند، بیرون برود. او به‌دنبال جای بهتری برای زندگی بود و می‌خواست غذای لذیذتر و دوستان جدیدی داشته باشد. روباه به راه افتاد. در راه، در بیابان، باد شدیدی می‌وزید... . #قصه_های_دوست_داشتنی 🎧از همین سری بشنوید🔻 🔹https://b2n.ir/t36962 #قصه_صوتی #قصه_شب 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸@koodak_iranseda 🔸@koodak_iranseda

همه جا پُر از برف بود. نه از خورشید خبری بود، نه از بهار. ماهی‌گیر آخرین تکه‌های هیزمش رو برداشت و به درخت‌‌های پشت کلبه‌اش نگاه کرد. نفس بلندی کشید و گفت: «آه! انگار زمستون تمومی نداره. امروز و فرداست که پرنده‌ها به امید بهار از راه برسن». #قصه_های_دوست_داشتنی 🎧از همین سری بشنوید🔻 🔹https://b2n.ir/t36962 #قصه_صوتی #قصه_شب 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸@koodak_iranseda 🔸@koodak_iranseda

یه روز صبح گربه کوچولو تصمیم گرفت دنیا رو بگرده. اون راه افتاد و وارد یه باغ زیبا شد. گربه کوچولو روی سبزه‌ها و علف‌های نرم راه می‌رفت که ناگهان چهار دست‌‌وپا توی گودال آب افتاد. اون درحالی که خیس شده بود و می‌لرزید، گفت ... . #قصه_های_دوست_داشتنی 🎧از همین سری بشنوید🔻 🔹https://b2n.ir/t36962 #قصه_صوتی #قصه_شب 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸@koodak_iranseda 🔸@koodak_iranseda

یکی بود، یکی نبود. یکی از روزها، دوست‌‌های حسن‌‌کچل داشتن درباره‌ی مسابقه‌ای صحبت می‌‌کردن که پادشاه برای اتخاب باهوش‌ترین بچه گذاشته بود. اونها به حسن گفتن: «تو هم شرکت کن. تو هم شجاعی، هم باهوش؛ شاید برنده بشی و جایزه‌‌ی خوبی بگیری». #قصه_های_دوست_داشتنی 🎧از همین سری بشنوید🔻 🔹https://b2n.ir/t36962 #قصه_صوتی #قصه_شب 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸@koodak_iranseda 🔸@koodak_iranseda

بود و بود و بود، یکی نبود. یکی هم بود که اسمش «نوروز» بود، صداش می‌کردن «عمو نوروز». خونه‌ی عمو نوروز نه روی زمین بود و نه توی آسمون. نه دور بود و نه نزدیک. کجا بود؟ توی دل آدم‌ها، نوک یه کوه خیلی بلند... . #قصه_های_دوست_داشتنی 🎧از همین سری بشنوید🔻 🔹https://b2n.ir/t36962 #قصه_صوتی #قصه_شب 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸@koodak_iranseda 🔸@koodak_iranseda

یکی بود، یکی نبود. در روستای بسیار دوری پسری به نام «حسن کچل» زندگی می‌کرد. حسن کچل هم باهوش بود، هم خوش‌قلب. اون که خیلی فقیر بود، با مادر پیرش زندگی می‌کرد. یه روز مادرش به حسن گفت: ... . #قصه_های_دوست_داشتنی 🎧از همین سری بشنوید🔻 🔹https://b2n.ir/t36962 #قصه_صوتی #قصه_شب 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸@koodak_iranseda 🔸@koodak_iranseda

در باغی سرسبز فلفلِ سبزی بود که به «آقا فلفلی» معروف شده بود. فلفلی زبان تند و تیزی داشت و باعث رنجش دیگران می شد. حیوانات و گیاهان جنگل مدام از دست او ناراحت می شدند، تا اینکه روزی پیازچه به او تذکر داد؛ اما این بار هم فلفلی همانند قبل... #قصه_های_دوست_داشتنی 🎧از همین سری بشنوید🔻 🔹https://b2n.ir/t36962 #قصه_صوتی #قصه_شب 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸@koodak_iranseda 🔸@koodak_iranseda