.
فاطمه در این شرایط بزرگ میشه
و یاد میگـــــیره که زیاد گریه نکنه،
اگه زمین خورد خــودش بلند شه،
خودش و سرگرم کنه و....
به خاطر همین توی مهمونی ها و
برای اطرافیان تبدیل به یه بچه آروم
دوست داشتنی میشه و همه بهش
توجه بیشتری میکنن
🌱
.
علیرضا لجباز و بـــداخلاق و جیغ جیغو
فاطمه آرام و سازگار و دوست داشتنی
نتیجه👇
مقایسه بین دو کودک
حسادت بیشتر علیرضا
کتک خوردن بیشتر فاطمه
بغرنج شدن بیشتر شرایط
و رفتار والدین هر روز سخت تر و
بدتر، و البته بی نتیجهتر
🌱
.
پدر که عاشق علیرضا بود در جوابِ
اطرافیان میگوید: شما نمیدونــید
این بچه چه آدمی است....
تنها راه آرام کردنش کتک زدنه😥
🌱
.
مادر، علیرضا را هر مهدکودکی که
میبرد یک ماه بعد عــــــذر کودک را
خواسته و میگویند همهی بچهها
را کتک میزند و...
حالا به پیشنهاد اطرافیان قصد دارند
داروی ریتالین به علیرضا بدهند بلکه
کمی آرام شود😱
🌱
.
خواهر من🙋♀ حالا نمیخواد
خیلی خودت و ناراحت کنی
پیوی پر شد از اشک و آه برای علیرضا😁
🌱
.
علیرضا هنوز سه سالشه
و فاطمه یک ساله
خیلی راحت میشه درستشون کرد
فقط کافیه هر چی میگم عمل کنن
البته اگه عمل کنن 😉
🌱
.
چی چی میگین شما ؟؟؟
همه شدین مادر پدر علیرضا و فاطمه😁
یا یه مادر علیرضا توی فامیلاتون هست
پیوی پر شده از این جور پیاما😂
نه جانم، اونی که دارم قصهاش و
میگم هیچ کدومتون نمیشناسین،
فقط بین من و خودشه
ولی میدونستم درد مشترک
خیلیهاست😉
🌱