eitaa logo
کانال کوه سیل
123 دنبال‌کننده
11هزار عکس
6.8هزار ویدیو
120 فایل
@ahMADIm1 ارتباط با مدیر کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
Voice 001_sd.m4a
12.1M
‎‌‌‌‌┄┅═✧❁﷽❁✧═┅ 🔊🔊🔊🔊🔊🔊🔊🔊🔊 ✅نشست روشنگری 1️⃣قسمت اول ❇️با موضوع: "بیانیه گام دوم انقلاب و امید آفرینی" 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 ‎‌‌‌‌ ‎ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‎‌‌‌─┅═༅🕊1️⃣🕊༅═┅─ سخنران: آقای معینی هادی سیاسی ناحیه خوانسار
Voice 002_sd.m4a
19.8M
‎‌‌‌‌┄┅═✧❁﷽❁✧═┅ 🔊🔊🔊🔊🔊🔊🔊🔊🔊 ✅نشست روشنگری 2⃣قسمت اول ❇️با موضوع: "بیانیه گام دوم انقلاب و امید آفرینی" 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 ‎‌‌‌‌ ‎ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‎‌‌‌─┅═༅🕊2⃣🕊༅═┅─ سخنران: آقای معینی هادی سیاسی ناحیه خوانسار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 امام زمان از چه کسانی می پذیرد ؟ 🦋 ماجرای عجیب امام کاظم علیه السلام و شطیطۀ نیشابوری 🌕 آیت الله حائری شیرازی (ره) : 🔹 شطیطه یک خانم نیشابوری است. اهالی نیشابور برای موسی بن جعفر علیه السلام وجوهات‌شان که شامل سکه‌های طلا می‌شد را فرستادند. شطیطه چهار سکه درهم سیاه فرستاد با یک کلاف نخ. فردی که به نمایندگی از اهل نیشابور به مدینه رفته بود، وجوهات را تحویل امام داد. حضرت نگاه به سکه‌ها کرد، کیسه، کیسه، کیسه طلا. حضرت فرمود: من قبول نمی‌کنم، ما نیازی نداریم، اینها را به صاحب‌شان برگردانید. حضرت فرمود: دیگر چیزی نیست؟ مرد نیشابوری گفت نه. بار دیگر امام فرمود: خوب فکر کن. مرد نیشابوری گفت بله، یک زنی وقتی من می‌خواستم بیایم یک کلافی داد و چند تا درهم سیاه، چون قابل شما را نداشت؛ من رویم نشد بیاورم. امام فرمود: همان را بیاور. حضرت سکه سیاه و کلاف را برداشت. بعد به او فرمود: بلند شو؛ رفتند یک مقداری پارچه آوردند، یک مقدار پول، گفت این را بده به آن خانم؛ بگو این پارچه از پنبه‌ای بود که ملک اجدادی ماست و خواهرم حکیمه به دست خودش این پنبه را رشته و این پارچه را بافته. این را دادم برای کفنت. از وقتی که این پارچه به تو می‌رسد تا وقتی این پول را مصرف کنی در حیات هستی. مقداری می‌ماند برای خرج بقیه مقدمات کفن و دفن. به او سلام برسان و بگو روز رفتن تو ما می‌آییم، و من بر تو نماز می‌خوانم. این فرد می‌گوید من برگشتم نیشابور. وقتی برگشتم همین‌هایی که پول طلا داده بودند، از امام موسی بن جعفر علیه السلام برگشته بودند و به عبدالله افطح رجوع کرده بودند. طبیعی بود که احساس می‌کردند پول شان هدر رفته اگر حضرت قبول کرده باشد. وقتی پول را به ایشان دادم خوشحال شدند که پول شان به ایشان برگشته. رفتم سراغ شطیطه، پارچه و سکه‌ها را به او دادم، سلام آقا را رساندم. [گفتم] درهم‌ها را تحویل گرفتند و آقا دعا کرد. من روزشماری می‌کردم ببینم این زن کی فوت می‌کند. روز نوزدهم شطیطه فوت کرد و من به علما گفتم حضرت مال هیچکس را قبول نکرد الا این زن. تجلیل عجیب و تشییع پرشکوهی از او شد و من می‌خواستم بدانم چه کسی بر او نماز می‌خواند. علما به صف ایستاده بودند، همه به صف ایستاده بودند، یک دفعه دیدم موسی بن جعفر علیه السلام آنجا حاضر شد؛ تکبیر را گفت و نماز را خواند و اینها هم گفتند شاید یکی از علما برای یک شهر دیگر بوده، آمدند جلو به احترام او. هیچکس نفهمید کی بود. حضرت نماز را بر او خواند. وقتی نمازش تمام شد، به من یک نگاهی کرد یعنی یادت آمد من وعده دادم؟ عملی کردم. زبانم بند آمده بود که حرفی بزنم. این دستگاه امام زمان است. سکۀ طلای آنها را نمی‌پذیرد اما کلاف آن زن را می‌پذیرد و شما می‌خواهید پذیرفته شوید. دستگاه پذیرش او دستگاه دقیقی است. ممکن است یک سرباز صفر شما را قبول کند، اما یک فرماندۀ بزرگتان را قبول نکند. ممکن است یک بی‌اسم و بی‌شهرت و بی‌عنوان و کفش بردار و آب بده و جاروکش و فرد بی‌قابلیتی را بپذیرد و خدمات او را قبول کند، اما یک معروفِ مشهورِ صاحب منصبِ پر سابقۀ همه چیز تمام را قبول نکند. 💚🌱
هدایت شده از گام دوم خوانسار
توزیع ۲۰ بسته معیشتی با کمک گروه جهادی پایگاه مقاومت بسیج محمدرسول الله در حوزه استحفاظی محله طرح کرامت(محله بالا) برای نیازمندان این بسته ها با مساعدت سپاه ناحیه خوانسار اماده و بین نیازمندان توزیع شد
🔅ای نور خداوند مبین در ظلمات وی آن که توئی آل علی را جلوات... 🔅گفتم به دلم چه هدیه داری امروز گفتا به گُل چهرۀ مهدی صلوات... تعجیل در فرج مولایمان صلوات 🌿🌾🌷🌿🌾🌷🌿🌾🌷🌿🌾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از گام دوم خوانسار
حلقه معرفتی با حضور بسیجیان پایگاه محمدرسول الله با حضور مربی صالحین حاج اقا غزلی زاده در مسجد جامع و قرائت دعای توسل