eitaa logo
مجله‌ توسعه مالی کوجاب
1.3هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
70 ویدیو
6 فایل
مجله‌ی توسعه مالی و تعالی فردی کوجاب ‌ ما اینجا بهت یاد میدیم خودت رو بشناسی هدف زندگیت رو پیدا کنی با استعدادهات به درآمد برسی 👇آشنایی باما: @about_koojob 🕊️آموزش‌های رایگان بیشتر👇🏻: https://yek.link/Koojob 👥پشتیبانی: @koojob_support
مشاهده در ایتا
دانلود
abna-download-13.mp3
23.95M
یکی از بهترین صوت‌هایی که میتونید حین انجام کارهای روتین بشنوید و باعث نور و برکت کارتون میشه صوت قرآنه خصوصا اگر تحدیر باشه و تو نیم ساعت یک جزء رو تموم کنید. دوم @koojob_ir 🌱
مجله‌ توسعه مالی کوجاب
‌ ‌جالبه که اون برهه بدترین برهه زمانی برای من بود و با مشکلات عدیده‌ای دست و پنجه نرم میکردم. مشکلا
خاطرات به دوستم که پیام دادم بهم گفت چرا که نه! تو حتما میتونی. ‌ ‌باخودم گفتم داره انرژی الکی میده میدونه حالم خوب نیست مثلا میخواد هوامو داشته باشه. یه چند روزی بیخیالش شدم اما دوباره جایی اطلاعیه‌اش رو دیدم و فکرش از سرم بیرون نرفت! تماس گرفتم، گفتن باید کارت بازرگانی داشته باشی. گرفتن کارت بازرگانی هم که ساده نیود حداقل 2سالی طول میکشید! به چند نفر از دوستان گفتم اما اون‌ها هم نتونستن کاری کنن. هرکاری از دستم برمیومد کردم بقیه‌اش رو سپردم خدا گفتم یا میشه یا نمیشه! @koojob_ir 🌱
‌‌ ‌نیمه بهمن بود و چند وقتی بود که کلاس‌هام رو درست شرکت نمیکردم. اساتید زنگ میزدن و پیگیر حالم بودن که چرا انقدر کم‌کار شدم. ‌حوصله‌ی هیچ کس رو نداشتم و کلاس‌ها هم که همچنان مجازی بود. ‌ تو همین حال و هوا یکی از دوستان تماس گرفت که پاشو بیا قم، بسیج میخواد برای دانشجوهای جدید الورود دوره برگزار کنه، کادر بسیج و قدیمی‌ها باید باشن مربی نیروهای جدید بشن. ‌این پا، اون پا کردم اما کادرسازی مهم ترین رکن زندگیم بود و نمیشد از زیر بار تربیت نیرو، شونه خالی کرد. . . . بالاخره بعد چندماه اومدم قم و بعد از یک دوره سخت جنگیدن و کسالت، دوباره به میدون برگشتم✌️ ‌‌ ‌‌ ‌‌ @koojob_ir 🌱
مجله‌ توسعه مالی کوجاب
‌‌ ‌نیمه بهمن بود و چند وقتی بود که کلاس‌هام رو درست شرکت نمیکردم. اساتید زنگ میزدن و پیگیر حالم بود
‌‌ ‌‌ ‌‌بعد ماه‌ها این اولین دیدارم با جمکران و حرم عمه‌جان بود. همونجا به عمه جان معصومه سلام الله علیها گفتم : من به عشق حرم عمه‌جان زینب قبول کردم و اومدم قم. خودتون میدونید که چقدر حالم بده و کسالت دارم. علی رغم همه‌ی مشکلاتم، دیدم تا قم اومدن از دستم برمیاد نه نگفتم. سوریه رفتنم دست شما. لطفا شماهم نه نگید... لطفا @koojob.ir 🌱
‌‌ ‌‌الحمدلله گروهی که مربی‌شون بودم، اول شدن و این موفقیت کوچولو که در حالت عادی هیچ اهمیتی نداشت توی اون شرایط انگیزه‌ای بود برای دوباره وارد صحنه شدن و قوت گرفتن. ‌ ‌سرو کله زدن با نودانشجوها جذاب بود و لمس دوباره‌ی اتمسفر جهادی جذاب تر. یه جا عکس حاج قاسم رو تو اردوگاه دیدم، دلم شکست. همونجا به حاج قاسم گفتم: حاجی تو که میدونی چقدر حالم خرابه. حاجی میشه دخترت رو تحویل بگیری؟ ‌فرداشبش که روی طبقه دوم تخت دوطبقه‌ی خوابگاه اردوگاه نشسته بودم یهو دیدم یه پیامی برام اومد که اردوجهادی کرمان میای؟ ‌ من؟ 😳😳😳😳 کرمان؟ 🥺🥺🥺🥺 ‌‌از بعد شهادت حاج قاسم آرزوم بود برم کرمان و هی نمیشد. ‌‌اردوی جهادی کرمان آرزوی من بود! یعنی میشد که بشه؟ ‌‌ ‌‌ ‌‌@koojob_ir 🇮🇷
‌‌ ‌از شدت ذوق با دوستم رفتیم سمت مسجد جمکران! ‌از خوابگاه تا مسجد فاصله‌‌ای نبود اما انگار صدها کیلومتر رو راه رفتم تا به حیاط مسجد رسیدم. ‌ ‌درحال صحبت با دوستم بودم، نفهمیدم چی شد که به خودم اومدم دیدم دارم بلیط‌های قطار رو چک میکنم. فقط یدونه بلیط کوپه خواهران به مقصد کرمان بود. سریع بلیط رفت رو گرفتم تنها بلیط برگشت هم برای عصر همون روز،با همون قطار بود این یعنی فقط ۶ساعت میتونستم کرمان باشم و چی از این بهتر؟ یه سفر کوتاه، مختصر و مفید ویژه یه آدم تازه به میدون برگشته! ‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌@koojob_ir 🇮🇷
مجله‌ توسعه مالی کوجاب
‌‌ ‌از شدت ذوق با دوستم رفتیم سمت مسجد جمکران! ‌از خوابگاه تا مسجد فاصله‌‌ای نبود اما انگار صدها کیل
‌‌ ‌‌تا اینجا هنوز به پرواز سوریه نرسیدیم! ‌‌میدونم هیجان دارید زودتر به دمشق برسیم اما تمام این سفر با داستان‌های قبلش جذابه! 🌱پس منتظر ادامه‌اش باشید💚 ‌‌ ‌‌ @koojob_ir 🌱
مجله‌ توسعه مالی کوجاب
‌ ‌مستند ثریا رو که از دست ندادید! ‌‌
‌‌ ‌ ‌‌دستاوردهای ایران رو نمیشناسی؟😳 خب چون از این دست مستند‌ها رو نمیبینی که کشورت رو از دریچه واقعیت بشناسی! ‌‌ ‌‌ ‌‌