💖❤🌼💖❤🌼💖
#دعای_چهارشنبه_حضرت_فاطمه_س
🌺🍃خداوندا! باچشمانت که آنها راخوابی نیست و با رکن ستونت که آن را کژی و
سستی نیست وبا اسماء و نامهای عظیمت ما راحفظ فرما.
🌺🍃و بر محمد و آل محمددرود فرست
وآنرا برای ماحفظ فرماکه غیرتو اگربرحفظ آن قیام کند،تباهش می کند و آنرا از ما بپوشان که اگر غیر تو بخواهدمستورش کند افشایش می کند.
🌺🍃و تمام این امور را سبب فرمانبرداری
ما از خودت قرار ده که تو شنونده دعایی
و به ما نزدیکی و اجابت کننده دعائی.
الهی آمین..
💖❤🌼💖❤🌼💖❤🌼💖❤
🔶🔷🔶◼🔶🔷🔶
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#تفسیر_ایه_۸۷_یوسف
يَا بَنِيَّ اذْهَبُواْ فَتَحَسَّسُواْ مِن يُوسُفَ وَأَخِيهِ وَلاَ تَيْأَسُواْ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِنَّهُ لاَ يَيْأَسُ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ (87)
اى پسرانم (بار ديگر به مصر) برويد و از يوسف و برادرش جستجو كنيد و از رحمت خداوند مأيوس نشويد، حق اين است كه جز گروه كافران از رحمت خداوندى مأيوس نمى شوند.
📚گزیده تفسیر
«#تحسّس» جستجوى چيزى از راه حس است. «#تجسّس» به جستجو كردن در مورد بدى ها و «#تحسس» به جستجو كردن در مورد خوبى ها گفته مى شود.
به تعبير راغب، «#رَوْح» و «#روح» به معناى جان است، ولى «#رَوح» درموارد فَرَج و رحمت به كار مى رود، گويا با گشايش گره و مشكل، جان تازه اى در انسان دميده مى شود.
در تفسير تبيان آمده است: روح از ريح است، همان گونه كه انسان با وزش باد احساس راحتى مى كند با رحمت الهى نيز انسان شادمان مى گردد.
براساس روايات، يأس از رحمت خدا، از گناهان كبيره است.(1)
نکته ها
🌷 پدر نبايد با فرزندانش قطع رابطه ى دائمى كند. «فتولّى عنهم... يابنىّ»
🌷 شناخت، نياز به حركت دارد. «اذهبوا فتحسّسوا»
🌹 رسيدن به لطف الهى، با تنبلى سازگار نيست. «اذهبوا، ولا تايْئسوا»
🌹 اولياى خدا، هم خود مأيوس نمى شوند هم ديگران را از يأس باز مى دارند. «لاتايئسوا»
🌹 يأس، نشانه ى كفر است. «لايايئس... الاّ القوم الكافرون» زيرا مأيوس شده، در درون خود مى گويد: قدرت خدا تمام شده است.
-------
1) من لايحضره الفقيه، باب معرفة الكبائر.
من انقلابی ام (2).mp3
2.54M
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🎧 سرود انقلاب
🌹 دیروز در میدان رزمو
🌹امروز در میدان فرهنگ..
#دهه_فجر #الله_اکبر
#انقلاب_اسلامی
#سلام_ودرود_برشهیدان
6.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وعشقوطناست؛
وملتحُسینِبنعَلیٍست؛
وچهقشنگاستاینحَرم؛
وچهلدوسالگیانقلاباست...•』
به قول شهید حجت الله رحیمی:
هر کس دوست داره
برای امام زمانش
تیکه تیکه بشه
#صلوات بفرسته......💔🕊️
#ثوابیهویی
بنی طبا(kookchaharom)
💢از اعتياد و تارک الصّلاة بودن تا شهادت روايت بسيجي پاسداري که مظلومانه شهيد شد و خانواده اش در تشي
ادامه داستان🌷
خانم او ايران را ترک کرده و به انگليس رفته بود. پدر مهيار با من صحبت کرد و گفت: پسرم به خاطر مهندسي در رشته هوا و فضا، قصد استخدام در يگان بالگرد صدا و سيما را داشت، اما به خاطر موضوع اعتياد، نمي تواند استخدام شود. پدرمهيار با ناراحتي از من خواست کاري براي مهيار انجام دهم.
با مهيار صحبت کردم. گفتم: من مي خوام برم جبهه، مياي با هم بريم؟ او هم که توي حال خودش نبود گفت: باشه.
خانواده مهيار از او قطع اميد کرده بودند، با اين خبرخوشحال شدند. انگار مي خواستند يک جوري از دست او راحت شوند!
فردا صبح، قبل از اذان آمدم منزل آنها ، يک ساعت طول کشيد تا مهيار از دستشويي بيرون بيايد! حسابي خودش را ساخت! پدرش يک شيشه آب سياه به من داد و گفت: اين شيره سوخته ترياک است. هر روز ۳ بار به او بده تا تَرک کند.
بعد مکثي کرد و گفت: البته اين دفعه چهاردهم است که قصد ترک کردن دارد! ايشان قرص هاي واليوم نيز به من داد و گفت: در شرايط خيلي سخت اين قرص ها را به او بده.
وقتي راه افتاديم، با خودم گفتم: عجب اشتباهي کردم، حالا آبروي خودم را هم مي برم.
بعد گفتم: مهيار، تو اگر شده الکي دولّا راست شوي، بايد بغل من بايستي نماز بخواني، وگرنه بر مي گرديم.
شب رسيديم به يکي از مقرها. من مشغول نماز شدم. مهيار هم که حسابي خمار بود، زير چشمي من را نگاه مي کرد.
بعد از نماز برگشت و گفت: ببين، نمازت غلط بود. تو يه بار دولّا شدي، اما ۲ بار سرت رو زمين گذاشتي!
با تعجّب نگاهش کردم. يعني اين پسر رکوع و سجود و اعمال نماز را هم بلد نيست!؟
فردا رفتيم يکي از مقرهاي سپاه مريوان، به دوستم گفتم: اين آقا که همراهم آمده مريضه، اگه حالش بد شد يه دونه از اين قرص ها بهش بده.
آن روز وقتي من نماز مي خواندم، مهيار هم کنار من ايستاد. او هيچ چيزي از نماز بلد نبود. به من گفت: توي نماز چي ميگي؟ بين ۲ نماز چه دعايي مي خوني؟
روز بعد بردمش يه مقرّ ديگه و همينطور تا ۷ روز او را جا به جا کردم تا کسي به مشکل او پي نَبَرد.
روز هفتم حال و روز مهيار بهتر شد. گفت: من ديگه ترک کردم، ديگه خماري ندارم .
پدرش به من گفته بود وقتي مهيار ترک کنه، به خوراک مي افته و بايد حسابي غذا بخوره.
من هم چند کارتن تن ماهي با روغن زيتون براي مهيار گرفتم. او حسابي غذا مي خورد.
✅مهيار را به يکي از مقرهاي کوهستاني بردم. آنجا بالاي ارتفاع بود و چند متر برف نشسته و شرايط بسيار سختي داشت.
آن ايام زمستان سال ۱۳۶۰ بود. مهيار در آن مقرّ کوهستاني در کنار چند بسيجي و مجاهد عراقي در واحد مخابرات مشغول شد.
هوش و استعداد خاصي داشت. رمزهاي بي سيم را سريع حفظ مي کرد. شب اول از سرما ترسيده بود. اما رفته رفته به آنجا عادت کرد .
مدتي بعد به سراغ او رفتم. با بسيجي ها حسابي جور شده بود. با برخي از آنها صحبت مي کرد و مسائل و مشکلات ديني خودش را مي پرسيد.
به نماز خواندن او نگاه کردم.
ادامه دارد
🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸
﷽
✨ *لَا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ الْمُبِينُ* ✨
🌻 السلام علیک یا ابامحمد الحسن بن علی العسکری
🌤 السلام علیک یا اباصالح المهدی و رحمة الله و برکاته
*سلام صبح بخیر*
*التماس دعای فرج*
🎁 *اموات چشم انتظارند* .......
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺براتون
یک روزقشنگ
یک دل آرام
یک شادی بی پایان
یک نورازجنس امید
یک لب خندون
یک زندگےعاشقانه
وهزارآرزوے زیبا
ازخداوند خواهانم
صبح زیبای زمستانیتون بخیر