eitaa logo
رسانه محتوایی خادم الشهدا
818 دنبال‌کننده
910 عکس
924 ویدیو
15 فایل
• آرشیو محتوای تولیدی خادم الشهدا • #استان_اصفهان 🔸️🔹️ ¦↫سنگــــر رسانه •• از عَناوینِ جَهان خادِمِتان ما را بَس ...
مشاهده در ایتا
دانلود
امام باقر علیه‌ السلام فرمودند: مَثَلُ الْحَریصِ عَلَی الدُّنْیا مَثَلُ دودَةِ القَزِّ:کُلَّمَا ازْدادَتْ مِنَ القَزِّ عَلی نَفْسِها لَـفّـا کانَ أَبْعَدَ لَها مِنَ الْخُروجِ حَتّی تَموتَ غَمّا حریص به دنیا، همانند کرم ابریشم است که هر چه بیشتر دور خود می‏تند، خارج شدن از پیله بر او سخت‏تر می‏شود، تا آن‏که از غصه می‏میرد. (کافی، ج 2، ص 316) 🆔 @koolebar_esf
-خاطره‌ای از شهید حاج حسین خرازی به نقل از پدر رفتیم بیمارستان، دو روز پیشش ماندیم. دیدم محسن رضایی آمد و فرمانده‌های ارتش و سپاه آمدند یکی یکی. امام جمعه‌ی اصفهان هم هرچند روز یک بار سر می‌زد بهش. بعد هم با هلی کوپتر از یزد آوردندش اصفهان. هرکس می‌فهمید من پدرش هستم، دست می‌انداخت گردنمو ماچ و بوسه و التماس دعا. من هم می‌گفتم «چه می‌دونم والا! تا دوسال پیش که بسیجی بود. انگار حالا‌ها فرمانده لشکر شده.» تو جبهه هم دیگر را می‌دیدیم. وقتی برمی گشتیم شهر، کم تر. همان جا هم دو سه روز یک بار باید می‌رفتم می‌دیدمش. نمی‌دیدمش، روزم شب نمی‌شد. مجروح شده بود. نگران اش بودم. هم نگران هم دلتنگ. نرفتم تا خودش پیغام داد «بگید بیاد ببینمش. دلم تنگ شده.» خودم هم مجروح بودم. با عصا رفتم بیمارستان. روی تخت دراز کشیده بود. آستین خالیش را نگاه می‌کردم. او حرف می‌زد، من توی این فکر بودم «فرمانده لشکر؟ بی دست؟» یک نگه می‌کرد به من، یک نگاه به دستش، می‌خندید. می‌پرسم «درد داری؟» می‌گوید «نه زیاد.» - می‌خوای مسکن بهت بدم؟ - نه. می‌گیم «هرطور راحتی.» لجم گرفته. با خودم می‌گویم «این دیگه کیه؟ دستش قطع شده، صداش در نمی‌آد.» 🆔 @koolebar_esf
یک بار کنار سفره غذا با بچه ها نشسته بودیم که سید با خنده گفت: "من از اون آدمایی هستم که هر کی رو بیشتر دوست داشته باشم، میفرستمش جلوی گلوله تا شهید بشه مثلا همین ابوعلی! چون دوستش دارم میفرستمش جلوی گلوله این را که گفت ، یکی از بچه ها گفت: "ابوعلی خواب دیدم با هم از کربلا برگشتیم، توی فرودگاهیم و تو کت و شلوار پوشیدی که بری مشهد... منم برم قم!" سید یه دفعه زد زیر خنده و گفت: "من خواب دیدم دارم با ابوعلی میرم کربلا ، احتمالا من رو توی کربلا جا گذاشته! بچه ها همه گفتند به به و تعبیر به شهادت کردند... 🕊 بعد سید با افسوس گفت: "خیالتون راحت! من اونقدر آنتی شهادت زدم که حالا حالا ها هستم! :) " بعد با خنده اضافه کرد : "ولی ابوعلی تو حتما پیکرت میره مشهد!" دستی به ریش هاش کشید و گفت: "اصلا نگران مراسما نباش! برای مداحی محمود کریمے رو میاریم ، سخنران آقای پناهیان خوبه؟ بنر ها رو هم میدم داداشم محمد حسین بزنه🖐🏻 تو شهید شو ما حسابی برات سنگ تموم میزاریم! من هم با خنده گفتم: "شهادت همه رو دیدم بعدا میرم!" غذا که تمام شد با شوخی گفتم : "آقایون اگه سیر نشدید به ما چه غذا همین بود!" همه خندیدند و سفره را جمع کردیم ... راوی: 🆔@koolebar_esf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| از شخصـے پرسیدند : تا بهشت چقدر راه است ؟ گفت : یڪ قدم گفتند : چطور ؟! گفت : مثل شهیدان یڪ پایتان را ڪہ روے نفس شیطانـے بگذارید پاے دیگرتان در بهشت است 🔰|سنگر رسانه| 🆔 @koolebar_esf
نجف آباد اصفهان که بودیم یه پیرزن سراغ حاج احمد رو می گرفت. وقتی حاجی برا سر کشی اومد، پیرزن رفت ملاقاتش و بعد از چند دقیقه گفتگو رفت... یک هفته بعد پسر پیرزن اومده بود برای تشکر و می گفت: حاج احمد مشکلم رو حل کرده... بعد فهمیدیم پسر پیرزن به خاطر نداشتن دیه قرار بوده بره زندان... اما حاج احمد بخشی از ارثیه ای که از پدر و مادرش بهش رسیده رو میده تا ديه رو پرداخت کنن. و این جوری پسر پیرزن آزاد شده بود... 🆔 @koolebar_esf
گام‌بَرداشتن‌درجاده‌یِ‌عشــق هَزینه‌میخواهـَد؛هزینه‌هایی‌که انسان‌راعاشـِـق‌وبعدشَهیـــدمی‌کُند...! 🆔 @koolebar_esf
وقتی در مورد درجه ، ترفیع و.. حرف میزدیم به شوخی می گفت: درجه برای آبگرمکنه...😅 به درجه اعتقادی نداشت و دنبالش‌ هم‌ نمی رفت! روی لباسش‌ هم‌ معمولا نمی زد همیشه می گفت: درجه رو‌ باید‌ خدا‌ بده تا شهادت‌ نصیبت‌ بشه...❤️ 🆔 @koolebar_esf
شهید مصطفے صدرزاده: سخنان مقام معظم رهبرے را گوش کنید؛ قلبـــــ شما را بیدار مےڪند و راه درستـــــ را نشانتان مے‌دهد. 🆔 @koolebar_esf
دوستش‌می‌گفت: توی‌مدتۍ‌کہ‌عراق‌بود وقتی‌می‌خواست‌بہ‌ بره روی‌صورتش‌چفیہ‌می‌انداخت و‌می‌گفت: اگر‌بہ‌نا‌محرم‌نگاه‌کنی‌؛‌راه‌شھادت‌بستہ‌میشہ... 🆔 @koolebar_esf
بهش گفتم : محمد، چرا هیچ مشکلۍ توزندگیمون نیست؟! هرچۍ نگاه میکنم میبینم هیچ گیری تو زندگیمون نداریم ... بنظرت چرا؟! گفت خانم برای اینکه من کارهامو به میگم اوناهم خودشون حل میکنن ... بہ‌نقل‌ازهمسر‌شهید شهید 🆔 @koolebar_esf
ما سامرا نرفتہ گداے تو مےشويم اے مهربان امام فداےتو مےشويم هادےِ خلق،ڪورے چشمان گمرهان پروانگان شمع عزاے تو مےشويم 💔🥀 🆔@koolebar_esf
الإمامُ الهاديُّ عليه السلام :  النّاسُ فِي الدّنيا بِالأموالِ ، و في الآخِرَةِ بِالأعمالِ . مردم در دنيا با اموالشان شناخته می شوند و در آخرت با اعمال و رفتارشان مفتخر وشناخته می گردند. 📚بحارالانوار ج۷۵،ص۳۶۸ 🆔@koolebar_esf
ملت ما ملت معجزه ‌گر قرن است و من سفارشم به ملت، تداوم بخشيدن به راه شهيدان است، تا اين انقلاب را به انقلاب (ع) وصل نمايد.. 🆔 @koolebar_esf
روبروی‌گنبدت یك‌گوشہ‌ی‌صحن‌حرم پاتوق‌من‌می‌شود هربارمشھدمی‌رسم💛'!(: 🆔 @koolebar_esf
بعد‌از‌شهادٺ‌آقامحسن، دیدم‌‌عݪےهمش‌میوفته‌میخواستم‌برم دڪتر؛ شب‌‌محسن‌اومدتو‌خوابم‌بهم‌گفت: -خانم،عݪےچیزیش‌نیست، منومیبینہ‌میخوادبغلم‌ڪنه‌نمیتونه💔:)! 🆔 @koolebar_esf
تصمیم گرفته بود توی جبهه دبیرستان راه بیندازد! میگفــت: « امــروز بچـه ها دارن اینجا می جنگن و خون مــیدن، عــده ای بی تفاوت و اشراف زاده هم، توی شهرها عین خیالشون نیست! با خیال راحــت درس میخونن، فردا هم که جنگ تموم بشه، همه مسئولیــت های کلــیدی مملکت رو بدست میگیرن، این رزمنده ها هم میشن محافظ یا زیر دست اون ها! » وسعت دید عجیبی داشــت، برای رزمنده ها می سوخت. یکی از روزها یک گوشه خلــوت نشسته بود، حال غریبـی داشت، تا آمدم حرف بزنم گفت: « چیزی به شروع عملیات نمونده، بعد از عملیات هم دیگه منـو نمی بینی! کار من با دنیا تموم شده، کار دنیا هم با من تموم شده! نه من دیـگه با دنیا کار دارم، نه دنیا با مــن » درست چند روز بعد از عملیات کربلای 5 خبر شهادتش در تمام شهر پیچید.» 🆔 @koolebar_esf
✨͜͡🕊 میگفتــ... وقتے‌ میشے‌ ڪہ رفقاے‌ شهیــدتــ بیشتر از رفقاے‌ عادیتــ باشن:) ❤️ . . 🆔 @koolebar_esf
در آشپز خانه غرق حال و هوای خودم مشغول کار بودم که محمد رضا با صدای بلند گفت: مادر نگاه کردم و دیدم دم در ورودی ایستاده. آمد توی آشپزخانه و شروع کرد به چرخیدن دور من و می‌گفت: حلالم کن مادر حلالم کن. گفتم: آخه چیکار کردی که حلالت کنم؟! گفت: وقتی آمدم صداتون کردم متوجه نشدید، بعد با صدای بلند صداتون کردم. حلالم کنید اگه صدایم را روی شما بلند کردم... 🆔 @koolebar_esf
هرچقدرساده‌زندگــی‌کنید بیشترمی توانیدمبارزه‌کنید آنهایـی‌که‌نتوانستندساده‌زندگی‌کنند نتوانستندمــبارزه‌هم‌کنند ! 🆔 @koolebar_esf
ماه‌ رجب‌ را خیلی‌ دوست‌ داشت‌ میگفت: هرچه‌ در‌ماه‌ رمضان‌ گیرمان‌ می‌آید به‌ برکت‌ ماه‌ رجب‌ است... سالها‌ بود‌ ماه‌ رجب‌ را‌توی‌ منطقه‌ بود همیشه‌ شب‌ اول‌ رجب‌ منتظرش‌ بودم‌ می‌دانستم‌ هرطور‌ شده‌ تلفن‌ پیدا‌ میکند زنگ‌ می‌زند‌ به‌ خانه‌ و می‌گوید: این‌الرجبیون؟آخرش‌ هم‌ توی‌ همین‌ماه‌ شهید‌ شد! 🌷 🆔 @koolebar_esf
هر موقع میخواست از فضای مجازی استفاده کنه، حتماً وضو میگرفت و معتقد بود که این فضا آلوده است و شیطان ما رو وسوسه میکند...! 🆔 @koolebar_esf
: شـٰاید‌شھـٰادت‌آرزوۍهَمہ‌باشد امـٰا‌یقیناً‌جز‌مُخلصین ڪسۍبدان‌نخواهد‌رسید((: 🕊🌿 . . 🆔 @koolebar_esf
یه بطری پیدا کرد و گذاشت زیر تختش. بچه‌ها تعجب کردند که این دیگه برا چیه؟! نیمه شب بطری رو بر می‌داشت و با آب داخلش وضو می‌گرفت. 🌷می‌گفت: ممکنه نصف شب بیدار بشم، شیطان توی وجودم بره و نذاره برم پایین توی سرما وضو بگیرم. می‌خوام بهونه نداشته باشم که نماز شبم رو از دست بدم.... بقیه‌ی بچه‌ها هم یاد گرفته بودن از فردا شب زیر تخت همه یه ظرف آب بود. -خاطره‌ای به یاد شهید معزز مسعود شعربافچی، فرمانده گردان حضرت ابوالفضل(ع) 🆔@koolebar_esf
گفت: میشه ساعت ۴ صبح بیدارم کنی تا داروهام رو بخورم؟ ساعت ۴ صبح بیدارش کردم، تشکر کرد و بلند شد از سنگر رفت بیرون. بیست الی بیست‌و‌پنج دقیقه گذشت، اما نیومد! نگرانش شدم، رفتم دنبالش و دیدم یه قبر کنده و نمازشب می‌خونه و زار زار گریه می‌کنه! بهش گفتم: مرد حسابی تو که منو نصف‌جون کردی، می‌خواستی نمازشب بخونی چرا به دروغ گفتی مریضم و می‌خوام داروهام رو بخورم؟! برگشت و گفت: خدا شاهده من مریضم، چشمای من مریضه، دلم مریضه، من ۱۶ سالمه، چشام مریضه، چون توی این ۱۶ سال (عج) رو ندیده؛ دلم مریضه بعد از ۱۶ سال هنوز نتونستم با خدا خوب ارتباط برقرار کنم؛ گوشام مریضه، هنوز نتونستم یه صدای الهی بشنوم! ﺷﻬﯿﺪ عباس ﺻﺎﺣﺐ‌ﺍﻟﺰﻣﺎﻧﯽ 🆔 @koolebar_esf