eitaa logo
کوچہ‌ٔپروانہ(م‌ح.امیرے)
201 دنبال‌کننده
5 عکس
13 ویدیو
2 فایل
همسایۂ افسردهٔ دلان چند توان بود؟ ای سوخـتگان کوچۂ پروانہ کدام است؟ شفایـے اصفهانے
مشاهده در ایتا
دانلود
17.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعرخوانی محمدحسین امیری دربیست و سومین ماه‌شعر مؤسسه شهرستان ادب ۱۴۰۲
۵ شهریور ۱۴۰۲
چون قطره آمدیم که دریای مان کند از عمد گم شدیم که پیدای مان کند مانند طفل زخمی افتاده بر زمین گریان شدیم تا که تماشای مان کند بال شکسته است میان بساط ما صف بسته ایم تا که مداوای مان کند سلطان رئوف باشد و بنده گناه کار مارا چه باک هرچه که دعوای مان کند نا لایقیم و او مگر از دست مهر خویش فرزند های لایق زهرای مان کند 🦋 @kooparvaneh
۱۰ شهریور ۱۴۰۲
کی اضطراب میدهدم فرصت سخن گیرم که یار گوش کند عرض حال را 🦋 @kooparvaneh
۱۳ شهریور ۱۴۰۲
نگاه‌ دار دلم را برای آنچه در اوست که ساغرِ غمِ تو، درخورِ شکستن نیست... 🦋 @kooparvaneh
۱۳ شهریور ۱۴۰۲
🥀به یاد جامانده اربعین (س) عشق پدر عزیز پدر دختر پدر در آسمان چشم پدر اختر پدر مستوره عفیفه و دردانه حسین گنج گران بهای پدر گوهر پدر زهرای دوم است و از این رو شناخته اند اورا تمام عالمیان مادر پدر مویش اگرچه سوخته اما هنوز اوست زیباترین بهانه در محشر پدر چون میگرفت دست پدر، دست کوچکش می شد شبیه حلقه انگشتر پدر دستش توان نداشت که سر را بغل کند آرام سر گذاشت به روی سر پدر هر منزلی که می نگری روضه ای از اوست در دختران شده است علی اکبر پدر ◾️ تو خیر زندگی حسینی(ع) بدون شک ای سوره سه ساله و ای کوثر پدر ◾️ 🦋 @kooparvaneh
۱۴ شهریور ۱۴۰۲
ابر،مانده در گلوی آسمانے نیمه جان تا ببارد در مسیر عاشقانے نیمه‌جان هستےام را دست او دادم، همان که مےرود در مسیر باد دارم آشیانے نیمه‌جان مثل شمع روشنے روی مزاری بی نشان در فراموشی برایم ماند جانے نیمه‌جان "دوستت دا" جملہ را نگذاشت او کامل کنم رد شد و مبهوت ماندم با دهانے نیمه‌جان قدر چایی خوردنی ننشست حتی پیش من از حضورش ماند تنها استکانے نیمه جان 🦋 @kooparvaneh
۲۰ شهریور ۱۴۰۲
بایست بنا شود شبستان حسن یک صحن پر از آینه حیران حسن باید چه کنیم چون نخواهد گنجید ابعاد جهان درون ایوان حسن 🦋 @kooparvaneh
۲۲ شهریور ۱۴۰۲
🥀بمناسبت شهادت (ع) عمری به یاد آن تن بـے سر گریستـے با روضۂ اسارت و معجر گریستـے بازار شام و زینب کبری... دلت شکست هر دفعه با نگاه به خواهر گریستـے چشمت به شیرخوار که افتاده است با یاد رباب بی علـے اصغر گریستـے "یابن شبیب" شاهد اشک تو بوده است ذبح از قفا و کندی خنجر گریستی ای آشنا به راز میان کلامِ حق با آیه های سورهٔ کوثر گریستـے هربار که ز کوچۂ باریک رد شدی آنجا به یاد روضۂ مادر گریستـے 🦋 @kooparvaneh
۲۴ شهریور ۱۴۰۲
دوران تلخ سلطه مطرود رفته است چنگیز مرده ،دوره محمود رفته است دیدی غروب میکند آن آفتاب که در سایه ستاره داوود رفته است با قصد شوم هرکه در این خاک پا گذاشت خوشحال اگر رسید غم آلود رفته است آتش زدید عکس کسی را که یک تنه روزی به جنگ لشکر نمرود رفته است خاکستر حسینیه هامان به جای ماند اما ز کنده های شما دود رفته است مریم مدار خوش دل خود را که میروی آنجا که پیش تر ز تو مسعود رفته است 🦋 @kooparvaneh
۲۸ شهریور ۱۴۰۲
میان همهمه‌ی عابران گمش کردم ندیده بودمش ای کاش! گرچه دیدن داشت 🦋 @kooparvaneh
۲۹ شهریور ۱۴۰۲
خیال خام پلنگ من به سوی ماه جهیدن بود و ماه را زِ بلندایش به روی خاک کشیدن بود 🦋 @kooparvaneh
۳ مهر ۱۴۰۲
معشوق دل‌شكن‌تر و من درد‌پيشه‌تر او سنگ‌تر ز سنگ و من از شيشه شيشه‌تر 🦋 @kooparvaneh
۷ مهر ۱۴۰۲