🦋
یاحسن بن علی(ع)
همین که در ازل افتاد بر ما برق چشمانش
بلی گویان ز خود رفتیم و افتادیم حیرانش
به توحیدی سرم را داده ام کاموزگار آن
کبوتر با اناالحق میپرد از کنج ایوانش
مقامی دارد از بدو تولد که پیمبر خود
به سعیش میدوید و در صفا میرفت قربانش
به قلب بادیه انداخت مهرش را که در هر حج
ز بوسه آبله انداخت پایش را بیابانش
همین که نام او می آید استکبار می لرزد
که صف های جمل را میشکافد بانگ عنوانش
چنان از رزم خود مبهوت کرده دشمانش را
که می دیدند حیرت میچکید از نوک پیکانش
حسن میخواستم گویم حسین آمد به لب هایم
تفاوت نیست در معنی بخوانی این و یا آنش
شود از هرکجای عالم ایشان را صدایش کرد
که شرق و غرب عالم را گرفته طاق ایوانش
نفیری داشت تشیعش که مرد و زن بر آن نالید
جدا میکرد جسمش را برادر از نیستانش
#محمدحسین_امیری
رفقا من برگشتم کرمانشاه
هرکدوم از عزیزان قصد زیارت داره برای استراحت منت بذاره بهم اطلاع بده اسباب پذیرایی فراهمه...
🦋
بعد آن روز بی جواب سلام
میگذشتند از کنار علی
بعد آن روز کهنه میخ دری
طعنه میزد به ذوالفقار علی
#محمدحسین_امیری
🦋
عمری به یاد آن تن بـی سر گریستی
با روضهٔ اسارت و معجر گریستی
بازار شام و زینب کبری... دلت شکست
هر دفعه با نگاه به خواهر گریستی
چشمت به شیرخوار که افتاده است با
یاد رباب بی علیاصغر گریستی
یابن شبیب شاهد اشک تو بوده است
ذبح از قفا و کندی خنجر... گریستی
ای آشنا به راز میان کلامِ حق
با آیه های سورهٔ کوثر گریستی
هربار که ز کوچه باریک رد شدی
آنجا به یاد روضهٔ مادر گریستی
#محمدحسین_امیری
هدایت شده از کوچۂپروانہ(مح.امیرے)
زبان حال #امیرالمومنین (ع)
یادش بخیر همنفس من بهار بود
امید بود، زندگیم برقرار بود
پهلو نمیگرفت اگر کشتی ام ،هنوز
طوفان مشکلات برایم غبار بود
در میزدم که فاطمه در وا کند،فقط
این صبر بی بدیل ترین انتظار بود
بانوی خون جگر شده ام در تمام عمر
از من تمام خواسته اش یک انار بود
خاکستری شدست جهان بی حضور او
زهرا دلیل روشنی روزگار بود
در بین کوچه آینه ام را زمین زدند
کی چشم های فاطمه اینگونه تار بود
حالا برای فاطمه تابوت میشود
چوبی که گاهواره محسن قرار بود...
#محمدحسین_امیری
🦋 @kooparvaneh
🦋
السلامُ علیکِ یا قرینة المرتضی(س)
تابیده است بر همه ممکنات، او
وانک دلیل خلق همه کائنات، او
حجت شدست فاطمه بر حجت خدا
آیینه تمام نما... بینات، او
آقای مومنین جهان است همسرش
بی شک که اوست سیده مومنات، او
اورا خدا برای دل حیدر آفرید
افسوس! قدر یاس نکرده حیات، او
حوریه بود و از غم بسیار روزگار
کرد عاقبت به سایه خود التفات، او
مادر شهید راه علی شد... بخوان! بگو!
مرگا به هر که گفت که کرده وفات، او
#محمدحسین_امیری
🦋 @kooparvaneh
🦋
قرآن سر شب سورهٔ کوثر میخواند
بر فاطمهاش فاتحه، حیدر میخواند
دیشب چه غریبانه علی با حسنین
یک گوشه نشست و روضه در میخواند
#محمدحسین_امیری
🦋 @kooparvaneh
🦋
کهام؟ آوارهمردِ شاعری در کوچه های شهر
بـخوانیدم ، پیادهعابری در کوچه های شهر
چه گـمراهی نابـی دارم از اعـجاز اشعارم
نبی دیگـرم یا ساحری در کـوچههایشهر؟
مرا دیگر کسے باور ندارد غیر گنجشکان
شبیه بقعهٔ بی زائری در کوچه های شهر
به آه آغشته ای ، زنگار چشمے ، آیـنه جانے
نگونبختے،مکدرخاطری در کوچههایشهر
نه شیطان نه فرشته... چیستم در جلد آدم ها؟
بخوان! حیوانِانسان ظاهری در کوچههایشهر
#محمدحسین_امیری
🦋 @kooparvaneh
🦋
اگر تونستید منت بگذارید مابین نماز مغرب و عشاتون برای پدر بزرگم نماز وحشت بخونید
علی فرزند عزیز مراد
🦋
من آسمان سیاهم تو نیز ماه شگفت
چگونه سر زدی از من ای اشتباه شگفت
چگونه وصف کنم چشم های نابت را
چگونه شعر بگویم از آن نگاه شگفت
بگو کجا ببرم بال ناتوانم را
در این هجوم زمستان پناه گاه شگفت
تورا میان دلم کاشتم که وقت نمو
وجود تازه ببخشی به من گیاه شگفت
همان دقیقه که دیدم تورا مرا کافیست
همان دقیقه... از این عمر... این تباه شگفت
غروب میشوی و من در این خیال که باز
کجا ببینمت اینبار ای پگاه شگفت
#محمدحسین_امیری
🦋@kooparvaneh
🦋
به مناسبت ولادت حضرت صدیقه طاهره(س)
به وصفش ناتوان ماند است اعجاز سخن حتی
چه گویم من که خود هم نیست مثل خویشتن حتی
ندارد این همه طبعش لطافت یاسمن حتی
شفاعت میبرد از او شهید بی کفن حتی
رساندی از تصور به تحیر عمق مضمون را
بده رزق دوعالم را بچرخان چرخ گردون را
#محمدحسین_امیری
🦋 @kooparvaneh
🦋
با غرور خسته ام آیا مدارا سخت بود؟
میگذشتی و برای من تمنا سخت بود
برکه بودم... ابری آمد بُرد مهتاب مرا
شب، همآغوشی آن هارا تماشا سخت بود
گفتی: از این عاشقی ها سخت بیزارم، برو!
گفتم عاشق نیستم، هرچند حاشا سخت بود
سخت و بیرحمانه مثل صخره های سنگ دل
حرف های تو برای موج دریا سخت بود
گریه کردم گفتم این شب ها...بدون تو ...چطور؟
خنده کردی گفتی آسان است اما سخت بود
#محمدحسین_امیری
🦋 @kooparvaneh