🦋
شکر خدا به آب و گلم اعتبار داد
عشق تورا میان دل من قرار داد
غم را نمیخرید کسی قبل تو حسین
این ماتم تو بود که غم را عیار داد
مارا خدا کبوتر جلد تو آفرید
اول اسیر کرد سپس اختیار داد
یخ کرده بود او به زمستان شبیه بود
عشق تو بر حیات هوای بهار داد
در تنگنا قسم به علی اکبرش بده
این نکته رابه من پدرم یادگار داد
#محمدحسین_امیری
🦋
گفتند قمر، نه! خوب تر از هر ماه
گفتند که پهلوان... سردادند آه
در لحظه خلقتش خدا میفرمود
لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللَّهِ
#محمدحسین_امیری
🦋
السلام علیک یا صاحب الزمان(عج)
زبانِ غربتیِ من، شدست آشنا به تو
بپرس...از خودم گلایه میکنم چرا به تو
بپرس... باز از من آن سوال های ناب را
چه میکنم؟ فرار... از که؟ از خودم... کجا؟ به تو...
نمیرسد صدای هیچکس به هیچکس ولی
هماره میرسد از این کرانهها صدا به تو
خبر از ابتدای آفرینشم تو بودی و
دوباره میرسد در انتهاش مبتدا به تو
چه طالع موحشی، چه سرنوشت سرکشی
فراقِ از تو شد نصیب قلب مبتلا به تو
در امتداد روزگار میدوم پی ات ولی
نمیرسم...نمیرسم...نمیرسم... چرا به تو!
#محمدحسین_امیری
🦋
به زودی با چندتا از رفیقای خوب و شاعرای درجه یک کشور میخوایم توی کرمانشاه یه محفل شعر راه بندازیم که جو سالم تری نسبت به بقیه محفل های موجود استان داشته باشه و فضا برای حضور همه محیا باشه
رفقایی که دوست دارن شرکت کنند حتما بهم پیام بدن
🦋
ترس از تبر نداریم افراشته سر ما
بیم خزان ندارد باغ صنوبر ما
شعر غریب مارا در آسمان شنیدند
بال کبوتران است اوراق دفتر ما
آزرد بال مارا تیغ قفس غمی نیست
پرواز رایگان نیست در باور پر ما
درد است درد آری درد است مرهم ما
زخم است زخم اری زخم است زیور ما
آیینگی است اینک از حیرت که واشد؟
سوی کدام خورشید چشم منور ما
از پا اگر که افتاد بر روی دست ها رفت
در خون کمال دارد ای خصم پیکر ما
کشتی شکستگان؟ نه ما جاودانگانیم
بحر بقاست آن جا کافتاده لنگر ما
کُشتید و زنده تر شد رود عزیمت عشق
از کربلا گرفتهست سرچشمه باور ما
#محمدحسین_امیری
هدایت شده از کوچۂپروانہ(مح.امیرے)
💠
زمین به قدر خودش آسمان به قدر خودش
جهان وجب به وجب هر کران به قدر خودش
بروج و کوکب و شمس و قمر، عوالم غیر
تمام اهل فلک، کهکشان به قدر خودش
مناره، گنبد، منبر، وضو، رکوع، سجود
صلاة، صوم، اقامه، اذان به قدر خودش
حدیث و حکمت و جَفْر و نجوم و هیئت و رمل
کلام ، فلسفه، منطق، بیان به قدر خودش
حدوث و حرکت و نظم و وجوب و صدیقین
حدود و ظرفِ زمان و مکان به قدر خودش
تراب و آتش و آب و هوا و جملهٔ آن
هر آنچه هست عیان و نهان به قدر خودش
به قدر دانه ارزن نه کمتر از آن هم!
شناخته است علی را جهان به قدر خودش
علیست چشمه هستی... نه! بلکه اقیانوس!
کسی نرفت و ننوشید از آن به قدر خودش
شناخته است علی را به قدر وسعت خود
زمین به قدر خودش آسمان به قدر خودش
#محمدحسین_امیری
🦋 @kooparvaneh