سخنرانی #معارف_عاشورا شب اول محرم ۱۴۰۳ #حجت_الاسلام_مظفری #هیئت_عشاق_الرقیه_س_شیراز @koosar_ir

سخنرانی #معارف_عاشورا شب دوم محرم ۱۴۰۳ #حجت_الاسلام_مظفری #هیئت_عشاق_الرقیه_س_شیراز @koosar_ir

#جراح_مسیحی - - می گویند یک نفر جوان از عیسویان در آن جا بود که او هم مردی بود جرّاح، برای اکتساب با جراحی به میان ایشان آمده بود، عمر بن سعد او را وعده جایزه کرد و گفت: آن مرد مجروح را که می‌بینی، چون به حسب ظاهر از ملت اسلام است! هرچه دلت می‌خواهد می‌دهم، این حربه را از من گرفته برو سر او را از بدن جدا کن! به مفاد -إنَّ الله اذا اراد شیئا هنیئا اسبابا- چون خدا هدایت یافتن آن جوان را خواسته بود در بین راه عقل او را بیدار کرد!  که وای برتو اگر این کاری که مسلمانان تو را برای او می‌فرستند، کاری‌ست کردنی! چرا خود ایشان بر آن اقدام نکردند! وگرنه چرا برای حطام دنیا خون ناحقی را می‌ریزی، پس موافق مدلول -تفكر ساعة خير من عبادة سنة- متنبه گردید، با چشم بیدار به نزد آن مظلوم رسید دید که این مرد مجروح مانند سایر مجروحان نیست بلکه از جراحات او کانّه نور بلند به آسمان می‌شود و از خون پاک او بوی مُشک می‌آید، امام هم بر او توجه فرمود، چشم پر ازخون خود را گشود بر او نظاره فرمود با جذبه یک نگاه او را از لجّه ضلالت به بیرون کشید! و فرمود: ای جوان خوابی که امشب دیده‌ای تو می‌گویی یا من از آن خبر دهم؟ و چون جوان تفصیل خواب خود را از آن مظلوم شنید، دانست که او حجت پروردگار است! پس عرض کرد تو موسی هستی یا عیسی؟ فرمود نه اویم و نه آنم بلکه دختر زاده و وصی پیغمبر آخرالزمانم. پس آن جوان سعید چنان که در خواب مسیح با مهر حضرت رسول به او سپرده بود اسلام را قبول کرد دست و پای آن امام مظلوم را بوسیده باهمان حربه که در دست داشت حمله بر منافقان که چند تن از ایشان کشته خودش هم از پای در افتاده و به امام خود سلام وداع گفته به محضر جد او شتافت.. 📚کتاب خطي سرّ الأسرار في مصائب      الأبرار (محمد هاشم مرندي)ص ٤٠٦

سخنرانی #معارف_عاشورا شب سوم محرم ۱۴۰۳ #حجت_الاسلام_مظفری #هیئت_عشاق_الرقیه_س_شیراز @koosar_ir

سخنرانی #معارف_عاشورا شب چهارم محرم ۱۴۰۳ ۱_وَقَلبي لِقَلبِكُم سِلم ۲_وَاَمري لِاَمرِكُم مُتَّبِع ۳_وَ نُصرَتي لَكُم مُعَدَّه #حجت_الاسلام_مظفری #هیئت_عشاق_الرقیه_س_شیراز @koosar_ir

جهت مطالعه @koosar_ir

سخنرانی #معارف_عاشورا شب پنجم محرم ۱۴۰۳ #حجت_الاسلام_مظفری #هیئت_عشاق_الرقیه_س_شیراز @koosar_ir

#الله_اکبر حضرت سجّاد صلوات اللّه علیه فرمود پدر غریبم را روز عاشورا ندیدم، افتان و خیزان از خیمه بیرون آمدم و به تفحص و جستجوی آن‌جناب برآمدم در قتلگاه او را یافتم، دیدم در میان جسد جناب‌قاسم و شهزاده علی‌اکبر -علیهما السلام- ایستاده و گریه می‌کند! گاهی نظر بر قد شهزاده علی میکند و بدن پاره پاره و فرق شکافته او را ملاحظه می‌نماید و گاهی بر نوداماد خود نظر می‌کند و اعضای پاره پاره و سینه خورد شده او را می‌بیند و اشک حسرت از دیده می‌بارد. من هم شروع کردم به گریستن، دیدم پدرم نگاهی به من کرد و فرمود: نور دیده گریه می‌کنی و حال آنکه عن‌قریب[بزودی] شما را از گریه منع خواهند نمود! ولیکن بیایند اشخاصی که بعد از این مجلس‌ها بر پا کنند، وصیت کنند و به دور یکدیگر بنشینند و تعزیه ما را بر پا نمایند و در مصیبت ما بگریند، پس من عرض کردم اجر گریه‌کنندگان بر ما چه خواهد بود؟ دیدم پدرم اشاره کردند به نعش حضرت علی اکبر و قاسم -علیهماالسلام- و سایر شهدا، که اجر ایشان مثل اجر این شهدا خواهد بود. 📚مقتل خطی، کتابخانه ملی۲۱۵۶۰۳۴، ص۲۰۶ @koosar_ir

سخنرانی #معارف_عاشورا شب ششم محرم ۱۴۰۳ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ یا بابَ حِطَّةٍ الَّذی مَنْ دَخَلَهُ كانَ مِنَ الْآمِنین #حجت_الاسلام_مظفری #هیئت_عشاق_الرقیه_س_شیراز @koosar_ir