كودك بعد از چهارده ماهگي ميفهمه
شما چه كاري رو دوست نداريد اون
انجام بده
انجام ميده و به شما نگاه ميكنه تا
عكس العمل شما رو ببينه چون
ميخواد استقلال خودش رو نشون بده.
─━━━━⊱🐣⊰━━━━─
♡•• 🌹کوثر🌹
https://eitaa.com/joinchat/1574305852C574f8d0f57
بهترین زمان برای ازپوشک گرفتن کودک معمولاً از18 تا24ماهگیه.البته پسرا دیرتر ازدخترا کنترلش رویادمیگیرن. برای همین بهتره درمورد پسرا بعد از پایان 2 سالگی از پوشک بگیریدشون!
─━━━━⊱🐣⊰━━━━─
♡•• 🌹کوثر🌹
https://eitaa.com/joinchat/1574305852C574f8d0f57
6.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍁چرا ما دعا میکنیم ؟
در حالی که خداوند از خواسته های ما آگاه است و اگر سکوت هم کنیم او همه را میداند.
پاسخ آقای الهی قمشه ای :
دعا تجمع نیروهای درونی ما است، تا بتوانیم آرمانی را که در ذهن داریم مشخص و روشن دنبال کنیم و در این کار از حق و حقیقت که همان خداست یاری میگیریم...
یک قانون فیزیکی ميگه که:
هر ذره در حال ساطع کردن مدام انرژي به سمت مشخصی است. انرژی بدن من و شما قابل هدایت به یک سمت مشخص است ...
اگر به چیز مشخصی فکر کنیم انرژی ما به سمت اون چیز مشخص میره و خیلی وقت ها میشه که به کسی زنگ میزنیم و میگه:
- "چه خوب شد زنگ زدی!"
- " داشتم بهت زنگ می زدم!"
- "داشتم بهت فکر می کردم!"
- "حلال زاده!"
نکتهٔ جالبش اینه که من به محض اینکه به شخص خاصی هر جای دنیا که فکر کنم انرژی های من بلافاصله به سمت اون حرکت میکنه و بلافاصله به او میرسد بدون سپری شدن زمان.
در فیزیک به این میگن "جهش کوانتومی".
یعنی انرژی ما از زمان عبور ميكند🍃🍃🍃🍃
پس بهترین دعاها را به همدیگر هدیه کنیم.
@kosar_18
﷽#سلام_امام_زمانم ﷽
با هرنفسی
سلام ڪردن عشق اسٺ
آقا بہ تو
احترام ڪردن عشق اسٺ
اسم قشنگٺ
بہ میان چون آید
از روے ادب
قیام ڪردن عشق اسٺ
السلام علیڪ یا بقیة الله
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#سلام به همگی....صبح همتون_مهدوے
☆҉‿➹⁀☆ ҉ 📿
🍁🍂❤️🍂🍁
📿☆҉‿➹⁀☆ ҉🌹کوثر🌹
https://eitaa.com/joinchat/1574305852C574f8d0f57
7.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 #ببینید | افشای نامه #محرمانه شاه ایران به پادشاه عربستان درباره مدرن شدن ایران
⁉️ حکومت از #حجاب چه سودی میبرد؟
💢 عبرت گرفتن از تجربه و شکست کشورهای غربی!
‼️ سود یا ضرر در برهنگی برای حکومت؟!
‼️ ۴۰۰هزار بطری مصرف روزانه آب جو تهران!
⁉️ ایران، در رتبه ۴ کاباره برتر دنیا!
_______________________
🔹برشی از سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی
💠 اندیشکده راهبردی #سعداء
🆔 @soada_ir
🌹کوثر🌹
https://eitaa.com/joinchat/1574305852C574f8d0f57
💕💕 #تربیت_فرزند
هیچ شکی نیست که تمجید و تشویق موجب سرعت گرفتن روند یادگیری و همچنین مشتاقتر شدن کودک میشود.
ولی گاهی تشویق بیش از حد، نتیجهی معکوس دارد. بهعنوان مثال وقتی کودک کار خود را بهدرستی انجام نداده و حتی خودش هم نسبت به کاستیهای کار اطلاع دارد، بهجای تعریف و تمجید بیش از حد، به او بگویید: "میدانم که توانایی تو خیلی بیشتر از این است و دفعهی بعدی مطمئناً نتیجهی بهتری خواهی گرفت. من به بودن تو افتخار میکنم".
🌹کوثر🌹
https://eitaa.com/joinchat/1574305852C574f8d0f57
⭐️
💍⭐️
💞💍⭐️
#خانوما
گفتنی ها را بگویید، امّا به موقع! منتظر نمانید به این امید که شاید روزی خودش متوجه شود
بدونید که معمولاً مرد ها آن گونه که شما به آن ها می نگرید، به خود نمی نگرند
🌹کوثر🌹
https://eitaa.com/joinchat/1574305852C574f8d0f57
⭐️
💍⭐️
💞💍⭐️
🍃🌸🍃
شوخی کردن😄
وقتی شوهرتون باهاتون شوخی میکنه تو ذوقش نزنین.به جاش بگین واااای چقد تو بانمکی منو شاد میکنی خیلی باحالی و بخندین گاهی لازم شما هم گپ بزنید و مزه بپرونید و اوقات با هم بودنو خوش سپری کنید
اون برا شادی شما اینکارو میکنه(هرچند که بیمزه است)
🌹کوثر🌹
https://eitaa.com/joinchat/1574305852C574f8d0f57
⭐️
💍⭐️
💞💍⭐️
🌷🌼🌷🌼🌷
🌺🧚♀️قصابی در حال کوبیدن ساطور بر استخوان گوسفند بود که تراشه ای از استخوان پرید
گوشه چشمش. ساطور را گذاشت و ران گوشت را برداشت و به نزد طبیب رفت و ران گوشت را به او داد و خواست که چشمش را مداوا کند. طبیب ران گوشت را دید طمع او را برداشت و فکر کرد حالا که یکی به او محتاج شده باید بیشتر از پهلوی او بخورد بنابراین مرهمی روی زخم گذاشت و استخوان را نکشید. زخم موقتا آرام شد. قصاب به خانه رفت. فردا مجددا درد شروع شد به ناچار ران گوشتی برداشت و نزد طبیب رفت. باز هم طبیب ران گوشت را گرفت و همان کار دیروز را کرد تا چندین روز به همین منوال گذشت تا یک روز که قصاب به مطب مراجعه کرد طبیب نبود اما شاگرد طبیب در دکان بود. قصاب مدتی منتظر شد اما طبیب نیامد. بالاخره موضوع را با شاگرد بیان کرد. شاگرد طبیب بعد از معاینه کوتاهی متوجه استخوان شد و با دو ناخن خود استخوان را از لای زخم کشید و مرهم گذاشت و قصاب رفت. بعد از مدتی طبیب آمد از شاگرد پرسید. کسی مراجعه نکرد. گفت چرا قصاب باشی آمد.
طبیب گفت: تو چه کردی؟ شاگرد هم موضوع کشیدن استخوان را گفت. طبیب دو دستی بر سرش زد و گفت: ای نادان آن زخم برای من نان داشت تو چطور استخوان را دیدی نان را ندیدی.
گرچه لای زخم بودی استخوان
لیک ای جان در کنارش بود نان
🌺بهارستان_جامی
@kosar_18
🔘داستان کوتاه
شاگرد اول بودم، پدرم یادم داده بود که من همیشه درس بخوانم، وقتی مهمان می آید زود بیایم سلام کنم و بروم! آرام آرام مهمانهای ما خیلی کم شدند چون مادرم غیر مستقیم گفته بود حواس مرا پرت می کنند! عیدها همه اش خانه بودیم و من نمی دانستم سیزده بدر یعنی چه؟
وقتی مدرسه می رفتم، پدرم خودش مرا می رساند آخه مادرم گفت بود نکنه توی سرویس مدرسه حرف بد یاد بگیرم. پدرم مرا خیلی دوست داشت! وحتی می گفت زنگ تفریح به حیاط نروم! چون ممکن است بچه ها دعوایم کنند!
و من نه تنها زنگ تفریح مدرسه که تمام زنگهای تفریح عمرم را در اتاقی درس خواندم! مایه افتخار پدر بودم! شاگرد اول!
وقتی پدر مرا به مدرسه می رساند شیشه ی اتومبیل را بالا می زد که مبادا حرفی بشنوم ومن تا مسیر مدرسه ریاضی کار می کردم!
وقتی سر سفره می آمدم باید به فیزیک فکر می کردم چون پدرم می گفت نباید لحظه ها را از دست بدهم!
چقدر دلم می خواست یکبار برف بازی کنم ، اما مادر پنجره را بسته بود ومی گفت پنجره باز شود من مریض می شوم! من حتی باریدن برف را هم ندیده ام!
من همیشه کفشهایم نو بود چون باآنها فقط از درب مدرسه تا کلاس می رفتم!!من حتی یک جفت کفش در زندگی ام پاره نکردم و مایه افتخار پدرم بودم!
من شاگرد اول تیزهوشان بودم! تمام فرمول های ریاضی و فیزیک را بلد بودم ولی نمی توانستم یک لطیفه تعریف کنم!
و حالا یک پزشکم! چه فرقی دارد تو بگو یک مهندس! پزشکی که تا الان نخندیده است، مهندسی که شوخی بلد نیست! من نمی دانم چطور باید نان بخرم !من نمی دانم چطور باید کوهنوردی بروم!
با اینکه بزرگ شده ام اما می ترسم باکسی حرف بزنم! چون ممکن است حرف بد یاد بگیرم!
من شاگرد اول کلاس بودم! اما الان نمیدانم اگر مثلا مراسم عروسی دعوت شوم چگونه بنشینم، اگر مراسم عزاداری بروم چه بگویم!
همسایه مان برای ما آش نذری آورده بود نمی دانستم چه اصطلاحی بکار ببرم.
یک روز باید بنشینم برای خودم جوک تعریف کنم ! یک روز باید یک پفک نمکی را تا آخر بخورم! یکروز می خواهم زیر برف بروم! یک روز می خواهم داد بکشم، جیغ بزنم! من شاگرد اول کلاسم اما از قورباغه می ترسم، از گوسفند می ترسم، مایه افتخار پدر حتی از خودش هم می ترسد!
راستی پدرها ومادرهای خوب و مهربان به فکر شاگرد اول های کلاس باشید و اگر مادرم را دیدید بگویید پسرش شاگرد اول کلاس درس و شاگرد آخر کلاس زندگی است
─┅─═इई 🍁🍂🍁ईइ═─┅─
@kosar_18