eitaa logo
#کوثر(18)
280 دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
2.8هزار ویدیو
72 فایل
کوثری های باحال ارتباط با مدیر. https://eitaa.com/Pelak_1412 اگه میخوای به صورت ناشناس چیزی بگی بزن رو لینک👇 https://harfeto.timefriend.net/16513017513697
مشاهده در ایتا
دانلود
و این چنین پایان یافت ! یه عکس و یه دنیا حرف   @kosar_18
🌷🌼🌷🌼🌷 🌺🧚‍♀️قصابی در حال کوبیدن ساطور بر استخوان گوسفند بود که تراشه ای از استخوان پرید گوشه چشمش. ساطور را گذاشت و ران گوشت را برداشت و به نزد طبیب رفت و ران گوشت را به او داد و خواست که چشمش را مداوا کند. طبیب ران گوشت را دید طمع او را برداشت و فکر کرد حالا که یکی به او محتاج شده باید بیشتر از پهلوی او بخورد بنابراین مرهمی روی زخم گذاشت و استخوان را نکشید. زخم موقتا آرام شد. قصاب به خانه رفت. فردا مجددا درد شروع شد به ناچار ران گوشتی برداشت و نزد طبیب رفت. باز هم طبیب ران گوشت را گرفت و همان کار دیروز را کرد تا چندین روز به همین منوال گذشت تا یک روز که قصاب به مطب مراجعه کرد طبیب نبود اما شاگرد طبیب در دکان بود. قصاب مدتی منتظر شد اما طبیب نیامد. بالاخره موضوع را با شاگرد بیان کرد. شاگرد طبیب بعد از معاینه کوتاهی متوجه استخوان شد و با دو ناخن خود استخوان را از لای زخم کشید و مرهم گذاشت و قصاب رفت. بعد از مدتی طبیب آمد از شاگرد پرسید. کسی مراجعه نکرد. گفت چرا قصاب باشی آمد. طبیب گفت: تو چه کردی؟ شاگرد هم موضوع کشیدن استخوان را گفت. طبیب دو دستی بر سرش زد و گفت: ای نادان آن زخم برای من نان داشت تو چطور استخوان را دیدی نان را ندیدی. گرچه لای زخم بودی استخوان لیک ای جان در کنارش بود نان 🌺بهارستان_جامی @kosar_18
🔘داستان کوتاه شاگرد اول بودم، پدرم یادم داده بود که من همیشه درس بخوانم، وقتی مهمان می آید زود بیایم سلام کنم و بروم! آرام آرام مهمانهای ما خیلی کم شدند چون مادرم غیر مستقیم گفته بود حواس مرا پرت می کنند! عیدها همه اش خانه بودیم و من نمی دانستم سیزده بدر یعنی چه؟ وقتی مدرسه می رفتم، پدرم خودش مرا می رساند آخه مادرم گفت بود نکنه توی سرویس مدرسه حرف بد یاد بگیرم. پدرم مرا خیلی دوست داشت! وحتی می گفت زنگ تفریح به حیاط نروم! چون ممکن است بچه ها دعوایم کنند! و من نه تنها زنگ تفریح مدرسه که تمام زنگهای تفریح عمرم را در اتاقی درس خواندم! مایه افتخار پدر بودم! شاگرد اول! وقتی پدر مرا به مدرسه می رساند شیشه ی اتومبیل را بالا می زد که مبادا حرفی بشنوم ومن تا مسیر مدرسه ریاضی کار می کردم! وقتی سر سفره می آمدم باید به فیزیک فکر می کردم چون پدرم می گفت نباید لحظه ها را از دست بدهم! چقدر دلم می خواست یکبار برف بازی کنم ، اما مادر پنجره را بسته بود ومی گفت پنجره باز شود من مریض می شوم! من حتی باریدن برف را هم ندیده ام! من همیشه کفشهایم نو بود چون باآنها فقط از درب مدرسه تا کلاس می رفتم!!من حتی یک جفت کفش در زندگی ام پاره نکردم و مایه افتخار پدرم بودم! من شاگرد اول تیزهوشان بودم! تمام فرمول های ریاضی و فیزیک را بلد بودم ولی نمی توانستم یک لطیفه تعریف کنم! و حالا یک پزشکم! چه فرقی دارد تو بگو یک مهندس! پزشکی که تا الان نخندیده است، مهندسی که شوخی بلد نیست! من نمی دانم چطور باید نان بخرم !من نمی دانم چطور باید کوهنوردی بروم! با اینکه بزرگ شده ام اما می ترسم باکسی حرف بزنم! چون ممکن است حرف بد یاد بگیرم! من شاگرد اول کلاس بودم! اما الان نمیدانم اگر مثلا مراسم عروسی دعوت شوم چگونه بنشینم، اگر مراسم عزاداری بروم چه بگویم! همسایه مان برای ما آش نذری آورده بود نمی دانستم چه اصطلاحی بکار ببرم. یک روز باید بنشینم برای خودم جوک تعریف کنم ! یک روز باید یک پفک نمکی را تا آخر بخورم! یکروز می خواهم زیر برف بروم! یک روز می خواهم داد بکشم، جیغ بزنم! من شاگرد اول کلاسم اما از قورباغه می ترسم، از گوسفند می ترسم، مایه افتخار پدر حتی از خودش هم می ترسد! راستی پدرها ومادرهای خوب و مهربان به فکر شاگرد اول های کلاس باشید و اگر مادرم را دیدید بگویید پسرش شاگرد اول کلاس درس و شاگرد آخر کلاس زندگی است ─┅─═इई 🍁🍂🍁ईइ═─┅─ @kosar_18
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ایده خوشمزه با زردآلو البته الان فصلش نیست اگه تونستی از شکر قهوه‌ای استفاده کن 🌹کوثر🌹 https://eitaa.com/joinchat/1574305852C574f8d0f57
بی تو هرگز!.mp3
2.04M
💥بی تو هـــرگـــز! • بخاطرش از همه اعتقاداتم گذشتم، آخرشم منو مثلِ یک دستمالِ چرک انداخت بیرون❗ منبع : مجموعه این که گناه نیست! 🌹کوثر🌹 https://eitaa.com/joinchat/1574305852C574f8d0f57
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي ✨تَحَبَّبَ إلَيَّ وَ هُوَ غَنِيٌّ عَنِّي.. 🍁قربون اون خدایی ✨که با من مهربونی میکنه 🍁بهم محبت میکنه ✨با اینکه از من بی نیازه... 🍁شبتون خوش 🌙 ✨چراغ امیدتون روشن 🍁وجودتون سلامت ✨غم از احوالتون دور 🍁لبخند کُنج لباتون ✨و دعای خیر همراه زندگیتون @kosar_18
هدایت شده از کافه آلاچیق دختران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مواد آماده فلافل خونگی🌯 فردا(شنبه) آماده میشه🤗 تازه تازه🥗 بدون افزودنی و مواد نگهدارنده 🤚 سالم سالم💪 تا فریز نشده اقدام کنید مواد کلبه صفا رو استفاده کنی از بقیه مواد بازاری خداحافظی میکنی باورنداری؟ 🤔 امتحان کنید 😋 تلفن جهت سفارش 09130358665 جهت دیدن محصولات بیشتر بزن رو لینک @kolbe_hsafa 🥗🌯کلبه صفا🌯 🥗 https://eitaa.com/joinchat/1024524498Cd0a4b98106
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شروع هـفته تون گلبارون 🎀شنبه تون پر از زیبایی 🌷دلی آرام همراه 🎀بامهربانی،قلبی پر از 🌷لطافت همراه بابخشش 🎀ازخداوند براتون خواستارم 🌷شروع هـفته تون پراز بهترینها ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @kosar_18
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃 ابتدا دو الگو طبق تصویر روی مقوا بکشید با الگوی باله دار دو پارچه جنس کتانی یا نخی و یک پارچه مشمایی برش بزنید و با الگویی که شبیه کفی کفش هست یک‌ پارچه پشم شیشه دار برش بزنید، ابتدا یک پارچه نخی رو بزارید و پارچه پشم شیشه دار رو روش بزارید و دورش رو کامل دور دوزی کنید و بعد طبق عکس پارچه ها رو روی هم‌ بزارید و دوخت بزنید روی باله های نوار بهداشتی هم دکمه های فشاری بزارید که موقع استفاده راحت باشید 😍😊 🍔 🍖 ╭┈────── 🌿 @kosar_18 🍒 ╰───────➤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ✍ کامل با تمام نکات 🍭 🍭 ╭┈────── 🌿 @kosar_18 🍒 ╰───────➤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#کوثر(18)
﴿🔥﴾○﴿فرار از جهنم۵۰﴾○﴿🔥﴾ #Part_50 حدود هفت ماه از مسلمان شدنم می گذشت … صبح عین همیشه رفتم سر کار
﴿🔥﴾○﴿فرار از جهنم۵۱﴾○﴿🔥﴾ برای لحظاتی واقعا وسوسه شده بودم … اما یه لحظه به خودم اومدم … حواست کجاست استنلی؟ … این یه انتخابه… یه انتخاب غلط … نزار وسوسه ات کنه … تو مرد سختی ها هستی … نباید شکست بخوری و به خدا خیانت کنی… . . حالا جای ما عوض شده بود … من سعی می کردم کین رو متقاعد کنم که اون کار درست نیست و باید دزدی رو بزاره کنار … و بعد از ساعت ها … . . – باورم نمیشه … تو اینقدر عوض شدی … دیگه بعید می دونم بتونی به یه گربه هم لگد بزنی … تو یه ترسو شدی استنلی … یه ترسو … . . – به من نگو ترسو … اون زمان که تو شب به شب، مادرت برات غذای گرم درست می کرد … من توی آشغال ها سر یه تیکه همبرگر مونده دعوا می کردم … اون زمان که پدرت توی کارخونه تا آخر شب، کارگری می کرد تا یه سقف بالای سرتون باشه، من زیر پل و کنار خیابون می خوابیدم … و هنوز زنده ام … تو درست رو ول کردی و برای هیجان اومدی سراغ این کار … من، برای زنده موندن جنگیدم … . – فکر کردی با یه نقشه و بررسی موقعیت … و پیدا کردن یکی که برات پول شون کنه؛ می تونی از اونجا دزدی کنی … اون مغازه طلا فروشی بالای شهره … قیمت ارزون ترین طلاش بالای ۵۰۰ هزار دلاره … فکر کردی می خوای سوپر مارکت محله مون رو بزنی که پلیس ده دقیقه بعد بیاد جنازه ها رو ببره؟ … – محاله یکی تون زنده برگردید … می دونی چرا؟… چون اونهان که حقوق پلیس ها رو میدن … چک های رنگارنگ اونها به شهردار و فرمانداره که دولت فدرال می چرخه … پس به هر قیمتی، سیستم ازشون دفاع می کنه … فکر کردی مثل قاچاق مواده که رئیس پلیس ولستون، خودش مدیریت قاچاق توی دستش باشه و سهم هر کدوم از اون گنده ها برسه … تازه اونجا هم هر چند وقت یه بار برای میتینگ های تبلیغاتی یه عده رو میدن دم تیغ … . . – احمق نشو کین … دست گذاشتن روی گنده ها یعنی اعلام جنگ به شهردار و فرماندار … فکر کردی بی خیالت میشن… حتی اگر بتونی فرار کنی که محاله … پیدات می کنن و چنان بلایی سرت میارن که دیگه کسی به دست گذاشتن روی اشراف فکر نکنه … . . . اما فایده نداشت … اون هیچ کدوم از حرف های من رو قبول نمی کرد … اون هم انتخاب کرده بود … . وقتی از کافه اومدم بیرون … تازه می فهمیدم که خدا هرگز کسی رو رها نمی کنه … حنیف واسطه من بود … من واسطه کین … مهم انتخاب ما بود … . . آنچه در آینده خواهید دید … و من عاشق شدم … حسنا، دانشجوی پرستاری بود ○•○•••○•○•••○•○•••○•○ ○•○•••○•○•••○•○•••○•○ نشر‌خوبیها‌صدقه‌جاریه🌿(: 🥀 🔥🥀🔥 🥀🔥🥀🔥🥀🔥 🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با قوطی فلزی و چسب حرارتی😍👍👌 🌈🎊🌺 ╭┈────── 🌿 @kosar_18😉 🍒 ╰───────➤
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥⭕️حواشی خبر جنجالی ایران از جام جهانی حذف شد؟ تهدید قطر با پهباد های شاهد؟ نامه محرمانه فیفا و …خیانت بازیکنان… ۳دقیقه وقت بگذارید و با دقت مشاهده کنید براى دانلـود كليپ‌هاى بيشتـر به كانالمـــون يه ســرى بزنين دست پُــر مياين بيرون😉👇🏻 ‏@seyyedoona
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍁در اولین روز ✨از ماه آبان 🍁ناب ترين دعاهايم ✨را برتار خورشيـد 🍁و عرش كبريايی ✨به وديعه ميگذارم 🍁تا همای سعادت بر ✨زندگيتان لانه كند 🍁 صبحتان عالی ✨همراه با لطف خداوند 🍁 @kosar_18
#کوثر(18)
﴿🔥﴾○﴿فرار از جهنم۵۱﴾○﴿🔥﴾ #Part_51 برای لحظاتی واقعا وسوسه شده بودم … اما یه لحظه به خودم اومدم … ح
﴿🔥﴾○﴿فرار از جهنم۵۲﴾○﴿🔥﴾ اواخر سال ۲۰۱۱ بود … من با پشتکار و خستگی ناپذیر، کار می کردم و درس می خوندم … انگیزه، هدف و انرژی من بیشتر شده بود … شادی و آرامش وارد زندگی طوفان زده من شده بود … شادی و آرامشی که کم کم داشت رنگ دیگری هم به خودش می گرفت … . . چند وقتی می شد که به باتون روژ و محله ما اومده بودن … دانشگاه، توی رشته پرستاری شرکت کرده بود … شاید احمقانه به نظر می رسید اما از همون نگاه اول، بدجور درگیرش شدم … زیر نظر گرفته بودمش … واقعا دختر خوب، با اخلاق و مهربانی بود … . . من رسم مسلمان ها رو نمی دونستم … برای همین دست به دامن حاجی شدم … اون هم، همسرش رو جلو فرستاد … و بهتر از همه زمانی بود که هر دوشون به انتخاب من احسنت گفتن … . . حاجی با پدر حسنا صحبت کرد … قرار شد یه شب برم خونه شون … به عنوان مهمان، نه خواستگار … پدرش می خواست با من صحبت کنه و بیشتر با هم آشنا بشیم … و اگر مورد تایید قرار گرفتم؛ با حسنا صحبت می کردن … . . تمام عزمم رو جزم کردم تا نظرش رو جلب کنم … اون روز هیجان زیادی داشتم … قلبم آرامش نداشت … شوق و ترس با هم ترکیب شده بود … دو رکعت نماز خوندم و به خدا توسل کردم … برای خودم یه پیراهن جدید خریدم … عطر زدم … یه سبد میوه گرفتم … و رفتم خونه شون … ○•○•••○•○•••○•○•••○•○ ○•○•••○•○•••○•○•••○•○ نشر‌خوبیها‌صدقه‌جاریه🌿(: 🥀 🔥🥀🔥 🥀🔥🥀🔥🥀🔥 🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀
پلیسی که بر روی یک نوجوان 17 ساله غیرمسلح در آمریکا اسلحه کشید و او را کشت فقط با مجازات اخراج از محل کار روبرو شد حالا رسانه های آمریکایی تیتر زدن به احتمال 80 درصد وی در دستگاه پلیس‌ شهرهای اطراف استخدام می‌شود و انگار که نه انگار او به یک نوجوان که در حال ساندویج خوردن بود شلیک کرده آمریکا چه خبر ه؟ 🇮🇷 🇮🇷 •┈┈••✾❀✾🍃💠🍃✾❀✾••┈┈• 🌹کوثر🌹 https://eitaa.com/joinchat/1574305852C574f8d0f57
🔴 دورنمای حیرت‌انگیز سواحل دریای کاسپین از ارتفاعات تالش واقع در استان گیلان ✅ دیدنی‌های جالب ایران 🪴🌷🪴 🌹کوثر🌹 https://eitaa.com/joinchat/1574305852C574f8d0f57 ─┅─═ঊঈ💓ঊঈ═─┅─ طبیعت زیبا❤️
🙏محترمانه هم می‌شود زناشویی را حل کرد. 🔴 می‌توانیم با همسرمان داشته باشیم ❌بدون اینکه کنیم. 😊 در گفتگو درباره مشکلات ✍ تنها کلید حل اختلافات است. 🌹کوثر🌹 https://eitaa.com/joinchat/1574305852C574f8d0f57 ⭐️ 💍⭐️ 💞💍⭐️