#کوثر(18)
﴿🔥﴾○﴿فرار از جهنم۵۳﴾○﴿🔥﴾ #Part_53 خیلی مهمان نواز و با محبت با من برخورد می کردند … از دید حسنا، م
﴿🔥﴾○﴿فرار از جهنم۵۴﴾○﴿🔥﴾
#Part_54
تا مسجد پیاده اومدم … پام سمت خونه نمی رفت … بغض بدجور راه گلوم رو سد کرده بود … درون سینه ام آتش روشن کرده بودن …
.
.
توی راه چشمم به حاجی افتاد … اول با خوشحالی اومد سمتم … اما وقتی حال و روزم رو دید؛ خنده اش خشک شد… تا گفت استنلی … خودم رو پرت کردم توی بغلش …
.
.
– بهم گفتی ملاک خدا تقواست … گفتی همه با هم برابرن… گفتی دستم توی دست خداست … گفتی تنها فرقم با بقیه فقط اینه که کسی نمی تونه پشت سرم نماز بخونه… گفتم اشکال نداره … خدا قبولم کنه هیچی مهم نیست … گفتی همه چیز اختیاره … انتخابه … منم مردونه سر حرف و راه موندم … .
.
از بغلش اومدم بیرون … یه قدم رفتم عقب … اما دروغ بود حاجی … بهم گفت حرومزاده ای … تمام حرف هاش درست بود … شاید حقم بود به خاطر گناه هایی که کردم مجازات بشم … اما این حقم نبود … من مادرم رو انتخاب نکرده بودم … این انتخاب خدا بود … خدا، مادرم رو انتخاب کرد … من، خدا رو …
.
.
حاجی صورتش سرخ شده بود … از شدت خشم، شریان پیشونیش بیرون زده بود … اومد چیزی بگه اما حالم خراب بود … به بدترین شکل ممکن … تمام ایمان یک ساله ام به چالش کشیده بود … قبل از اینکه دهن باز کنه رفتم … چند بار صدام کرد و دنبالم اومد … اما نایستادم … فقط می دویدم …
○•○•••○•○•••○•○•••○•○
○•○•••○•○•••○•○•••○•○
#کپی_آزاد
نشرخوبیهاصدقهجاریه🌿(:
🥀
🔥🥀🔥
🥀🔥🥀🔥🥀🔥
🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀
لندن زندگی میکردم ، یک روز سوار تاکسی شدم در بين راه کرایه را پرداختم. راننده بقیه پولم را که برگرداند.
متوجه شدم 20 پنس اضافه تر داده است!
چند دقیقهای با خودم کلنجار رفتم که
بیست پنس اضافه را برگردانم یا نه؟
آخر سر بر خودم پیروز شدم و بیست پنس را پس دادم و گفتم آقا این را زیاد دادی ...
گذشت و به مقصد رسیدیم .
موقع پیاده شدن راننده سرش را بیرون آورد و گفت:
آقا از شما ممنونم.
- پرسیدم بابت چی؟
- گفت می خواستم فردا بیایم مرکز شما
مسلمانان و مسلمان شوم ؛ اما هنوز
کمی مردد بودم . . .
وقتی دیدم سوار ماشینم شدید خواستم شما را امتحان کنم. با خودم شرط کردم اگر بیست پنس را پس دادید بیایم. . .
تمام وجودم دگرگون شد حالی شبیه غش به من دست داد، داشتم اسلام را به بیست پنس می فروختم . . .
#داستان
#داستان_کوتاه
🌹کوثر🌹
https://eitaa.com/joinchat/1574305852C574f8d0f57
تولدتا٣ماهگى
از نوزادان دو و سه ماهه نباید انتظار داشته باشید کتاب را درک کنند و از آن لذت ببرند. اما کتاب و مجلات رنگی و عکسدار برای آنها جالب است.
✔️نوزادها به شنیدن داستان کتاب تمایلی ندارند و هنگامی که چند ماه بزرگ تر شدند کتاب را از دست شما می گیرند و آن را می بندند. این کارها همه باعث پرورش کودک می شوند.
💞 کودکان از نگاه کردن به کتاب و لم دادن در آغوش شما لذت می برند اما به داستان آن تمایلی ندارند.
─━━━━⊱🐣⊰━━━━─
♡•• 🌹کوثر🌹
https://eitaa.com/joinchat/1574305852C574f8d0f57
فرزندان بی نهایت به لحن صدای شما حساس هستند
وقتی بافرزندتان صحبت میکنید لحن صدای شمابسیارمهم است،زیراعلامتی همراه داردکه نشان میدهد احساس طعنه آمیز،عصبانی،ملایم یا دلگرم کننده دارید.
─━━━━⊱🐣⊰━━━━─
♡•• 🌹کوثر🌹
https://eitaa.com/joinchat/1574305852C574f8d0f57
ابراز محبت و توجه صرفا با روش های مادی مثل خرید های مكرر، پول دادن های بی رویه و هدیه های رشوه مانند، زمينه را برای پرتوقع و بی مسئولیت شدن کودک و نوجوان را ایجاد می كند.
─━━━━⊱🐣⊰━━━━─
♡•• 🌹کوثر🌹
https://eitaa.com/joinchat/1574305852C574f8d0f57
هر روز به کودک یک سیب بدهید
زیرا سیب:
کاهنده سرفه است.
بهبود دل درد کمک میکند.
به بهبود آسم کمک میکند..
تنظیم کننده قند خون است.
تقویت سیستم ایمنی
─━━━━⊱🐣⊰━━━━─
♡•• 🌹کوثر🌹
https://eitaa.com/joinchat/1574305852C574f8d0f57
#نکات_خانه_داری 👌
اگه روی وسایل چوبیتون خط وخش افتاده روش گردو بسابید و تاثیرش رو ببینید 😍👏
🎀 🌸 🎀
به دوستاتونم بفرستین💞
╭┈──────
🌿 @kosar_18😉 🍒
╰───────➤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حکم کاشت ناخن... برای آدمی که ناخن میذاره و آرایشگری که این کار رو انجام میده.... 👌👌👌👌👌👌👌📣📣📣📣📣📣📣📣📣
حتما ببینید وبرای همه دوستان صمیمی واقوام خودتان بفرستید التماس دعا
#برمحمد_وآل_محمد_صلوات.
💠کانال تخصصی احکام بانوان 💠
╔══🌿🌼🌿═══
🌹کوثر🌹
https://eitaa.com/joinchat/1574305852C574f8d0f57
🔘 داستان کوتاه
تاجر ثروتمندی با غلام خود از قونیه به سفر شام رفتند، تا بار بخرند و به شهر خود برگردند.
مرد ثروتمند برای غلام خود در راه که به کارونسرایی میرفتند، مبلغ کمی پول میداد تا غذا بخرد و خودش به غذاخوری کارونسرا رفته و بهترین غذاها را سرو میکرد.
غلام جز نان و ماست و یا پنیر، چیزی نمیتوانست در راه بخرد و بخورد.
چون به شهر شام رسیدند، بار حاضر نبود، پس تاجر و غلاماش به کارونسرا رفتند تا استراحت کنند.
غلام فرصتی یافت در کارونسرا کارگری کند و ده سکه طلا مزد گرفت.
بار تاجر از راه رسید و بار را بستند و به قونیه برگشتند.
در مسیر راه، راهزنان بار تاجر را به یغما بردند و هرچه در جیب تاجر بود از او گرفتند اما گمان نمیکردند، غلام سکهای داشته باشد، پس او را تفتیش نکردند و سکه دست غلام ماند.
با التماس زیاد، ترحم کرده اسبها را رها کردند تا تاجر و غلام در بیابان از گرسنگی نمیرند.
یک هفته در راه بودند، به کارونسرا رسیدند غلام برای ارباب خود غذای گرم خرید و خود نان و پنیر خورد.
تاجر پرسید: «تو چرا غذای گرم نمیخوری؟» غلام گفت: «من غلام هستم به خوردن تکه نانی با پنیر عادت دارم و شکم من از من میپذیرد اما تو تاجری و عادت نداری، شکم تو نافرمان است و نمیپذیرد.»
تاجر به یاد بدیهای خود و محبت غلام افتاد و گفت: «غذای گرم را بردار، به من از "عفو و معرفت و قناعت و بخشندگی خودت هدیه کن" که بهترین هدیه تو به من است.»
من کنون فهمیدم که؛ "سخاوت به میزان ثروت و پول بستگی ندارد،" مال بزرگ نمیخواهد بلکه قلب بزرگی میخواهد.
"آنانکه غنی هستند نمیبخشند آنانکه در خود احساس غنیبودن میکنند، می بخشند."👌
"من غنی بودم ولی در خود احساس غنی بودن نمیکردم و تو فقیری ولی احساس غنی بودن میکنی."
─┅─═इई 🍁🍂🍁ईइ═─┅─
@kosar_18
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️مادربزرگ همیشه میگفت:
ننه دعا کن ولی...
اصرار نکن...
خدا اگه واست خواسته باشه
هیچکس جلودارش نیست...
هیچ کس بی درد و غصه
و گرفتـاری نیست..
اما قشنگیـش به این که
تـو اوج غم لبخند بـزنـی
و ببینی خدا خیلی بزرگـه
❤️دلتون بی غصه
@kosar_18
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁سلام
🍂صبحتون بخیر و شادی
🍁امیدوارم دراین روز زیبا
🍂کلبه دلتون گرم باشه
🍁چراغ امیدتون روشن
🍂وجودتون سبزوسلامت
🍁لبتون همیشه خندون
🍂ودعای خیرهمراه زندگیتون
🍁الهی همیشه زندگیتون
🍂پرازعشق ومحبت باشه
@kosar_18
#کوثر(18)
﴿🔥﴾○﴿فرار از جهنم۵۴﴾○﴿🔥﴾ #Part_54 تا مسجد پیاده اومدم … پام سمت خونه نمی رفت … بغض بدجور راه گلوم
﴿🔥﴾○﴿فرار از جهنم۵۵﴾○﴿🔥﴾
#Part_55
یک هفته تمام حالم خراب بود … جواب تماس هیچ کس حتی حاجی رو ندادم … موضوع دیگه آدم ها نبودن … من بودم و خدا …
.
.
اون روز نماز ظهر، دوباره ساعتم زنگ زد … ساعت مچیم رو تنظیم کرده بودم تا زمان نماز ظهر رو از دست ندم … نماز مغرب مسجد بودم اما ظهر، سر کار و مشغول …
هشدارش رو خاموش کردم و به کارم ادامه دادم … نمی دونستم با خودم قهرم یا خدا … همین طور که سرم توی موتور ماشین بود، اشک مثل سیلاب از چشمم پایین می اومد …
.
.
بعد از ظهر شد … به دلم افتاد بهتره برم برای آخرین بار، یه بار دیگه حسنا رو از دور ببینم … تصمیم گرفته بودم همه چیز رو رها کنم و برای همیشه از باتون روژ برم … .
از دور ایستاده بودم و منتظر … خونه اونها رو زیر نظر داشتم که حاجی به خونه شون نزدیک شد … زنگ در رو زد … پدر حسنا اومد دم در … .
.
شروع کردن به حرف زدن … از حالت شون مشخص بود یه حرف عادی نیست … بیشتر شبیه دعوا بود … نگران شدم پدر حسنا توی گوش حاجی هم بزنه … رفتم نزدیک تر تا مراقبش باشم … که صدای حرف هاشون رو شنیدم … حاجی سرش داد زد از خدا شرم نمی کنی؟ … .
○•○•••○•○•••○•○•••○•○
○•○•••○•○•••○•○•••○•○
#کپی_آزاد
نشرخوبیهاصدقهجاریه🌿(:
🥀
🔥🥀🔥
🥀🔥🥀🔥🥀🔥
🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 تفاوت زن و مرد
⭕️ سعید عزیزی
🌹کوثر🌹
https://eitaa.com/joinchat/1574305852C574f8d0f57
#بانو_مطالعه_کن
⚜ مردها , مظلوم ترین جنس آفریدهٔ خدایند
شاید شما توی دلتان ، یا بلند بلند بخندید و بگوئید : جوک میگویی؟ یا مثلا بگوئید : مردها؟مظلوم؟ این هم از آن حرفهاست! اما راستش این است که مردها ، پشت نقاب غرور و منم ، منم شان ، گاه کودکانی معصوم و بی پناهند ، گاه عاشقانی نگون بخت ، و گاه پیرمردی تنها توی پارک ، و من فکر میکنم ، که ته ته خوشبختی هر مردی ، خندهٔ زن و بچه اش است...
مردها را سخت میشود شناخت ، همه شان ته ریش ندارند ، همه شان فیتنس نیستند ، اتفاقا بعضیهایشان کچل و بی قواره اند ،بعضی دندانهای جلوئیشان افتاده و بعضیها ، کوتاه اند با یک گلوله شکم!
اما همین مردهای معمولی ، وقتی شما دارید خرید میکنید ، یا وقتی آرام برنامهٔ آشپزی نگاه میکنید ، یا موقع سرخ کردن بادمجان ، حتی وقتی که با بیحوصلگی از یقه های همیشه چرکشان گلایه میکنید ، مشغول جنگ هستند ، جنگ با مشغولیات ذهنی خودشان ، با راست و ریس کردن اجاره خانه ، با چک سر برج ، با قسط فلان ، با اینکه چطور کنار اینهمه مشکلات لبخند یادشان نرود ، و تاریخ تولد و عقد و ازدواج و هزار چیز عجیب دیگر ، که برای شما فرشته ها مهم است
، یا چطور یک گوشهٔ آرام پیدا کنند تا دردهایشان را توی سطل تنهائی خودشان عق بزنند ، مردها ،موجودات مظلومی هستند ، حواستان باشد ، که اگر دلشان خوش یک استکان چای است ، همیشه حاضر باشد ، که تعریف کنید ازشان ، حتی اگر شکمشان گنده و کله شان کچل است ، مردها ، به محبت زنده اند ، و نه هیچ چیز دیگر ، باقی قضایا فقط فکرهای زنانه است ، بریزیدشان دور و طور دیگری نگاه کنید ، دنیا واقعا زیباست.
🌹کوثر🌹
https://eitaa.com/joinchat/1574305852C574f8d0f57
⭐️
💍⭐️
💞💍⭐️
#خانوما_با_دقت_بخونید
از گفتن خاطرات روابط عاشقانه شكست خوردهتان براي شريك زندگيتان خودداري كنيد‼️
براي قدرت دادن به او كافي است از هيچ مرد ديگري صحبت نكنيد، نه اينكه از مردهاي ديگر بد بگوييد.
هرگز با حرفهايتان استقلال همسر خود را زير سوال نبريد حتي اگر واقعا استقلالي در كار نباشد. مردها به اينكه قويتر از آنچه هستند به نظر برسند نياز دارند. اين نياز همسرتان را برآورده كنيد.😊
🌹کوثر🌹
https://eitaa.com/joinchat/1574305852C574f8d0f57
⭐️
💍⭐️
💞💍⭐️
#یادداشتثامن /در جنگ شناختی چه انگارههایی ترویج میشود؟
در جنگ شناختی کنونی علیه مردم ایران غالباً انگاره ها و پیش فرض های زیر دائما ترویج میشود:
در همهی انتخابات ها تقلب صورت میگیرد!
مسئولین میخواهند روزی اینترنت را ببندند!
ایران جهنم است و خارج از ایران بهشت!
همهی انتخابات های کشور نمادین است و افراد از قبل انتخاب شده اند!
صدا و سیما همه چیز را سانسور میکند!
هر چیزی که بنگاه های خبر پراکنی داخلی بگویند، دروغ است!
همهی مسئولین جمهوری اسلامی دزدند!
اسلام جلوی تمام لذت ها را گرفته!
فرزندان مسئولین همگی آن ور آب اند!
شبکه ملی اطلاعات نباید راه اندازی شود ، چون ارتباطمان با دنیا قطع میشود!
باید برای حفظ دین، سیاست را از دین جدا نمود!
برای پیشرفت و زندگی نرمال، باید به خارج از کشور مهاجرت کرد!
این نظام دیکتاتوری است!
آزادی بیان در کشور وجود ندارد!
حکومت پهلوی به مراتب از جمهوری اسلامی بهتر بوده!
جوانان ایرانی روز به روز بی دین تر میشوند!
یکی از آفات سلطهی چند سال اخیر دشمن بر فضای مجازی کشور به وسیلهی پیام رسان هایی مثل اینستاگرام و واتس اپ و تلگرام، تغییر نگرش افراد و دست اندازی به شناخت مردم نسبت به محیط اطراف، و ایجاد نگرشهایِ سطحی و کليشه ای در اذهان عمومی و در نتیجه تلاش برای تولید افرادی شکّاک، خود کمبین، ناامید و عمدتاً گارد گرفته است!
بی تردید بزرگ نمایی اقدامات و بی کفایتی ها هم بر تاثیر حملات این جنگ شناختی افزوده است.
این همان تعریف جنگ شناختی مرسوم در دنیا است که ما در آن به طور فاجعه باری آسیب پذیر شدیم و تبعات این آسیب ها نیز کاملا عیان است.
امروز فعالان رسانه ای و تریبون داران انقلابی خصوصاً در فضای مجازی بیش از هر چیز بایستی بر واقعیت نمایی و بیان حقایق در خصوص انگاره های فوق برنامه ریزی کنند. تک تک انگاره های مذکور یک شبه پدید نیامده است که یک شبه ناپدید شود بنابراين کار مداوم و ارائه اخبار و تحلیل های صحیح میطلبد.
#روشنگری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁در اولین پنجشنبه
🕯ماه آبان جهت شادی روح
🍁تمام مسافران آسمانی و به
🕯نیت شهدای حادثه
🍁تروریستی حرم مطهر شاهچراغ
🕯فاتحه ای ختم کنیم و برای
🍁 بازماندگانشان از درگاه
🕯خداوند متعال طلب صبر نماییم
روحشان قرین رحمت الهی باد 🌷
@kosar_18
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💖مهربانی را اگر قسمت کنیم
✨من یقین دارم به ما هم میرسد
💖آدمی گر ایستد بر بام عشق
✨دست هایش تا خدا هم میرسد
✨همیشه
💖پراز مهربانی بمان
✨حتے اگرهیچ ڪس
💖قدر مهربانیت را نداند
✨این ذات و سرشت توست
💖ڪه مهربان باشی
✨تو خدایی دارے
💖ڪه به جاے همه
✨برایت جبران میڪند
@kosar_18
#کوثر(18)
﴿🔥﴾○﴿فرار از جهنم۵۵﴾○﴿🔥﴾ #Part_55 یک هفته تمام حالم خراب بود … جواب تماس هیچ کس حتی حاجی رو ندادم
﴿🔥﴾○﴿فرار از جهنم۵۶﴾○﴿🔥﴾
#Part_56
– از خدا شرم نمی کنی؟ … اسم خودت رو می گذاری مسلمان و به بنده خدا اهانت می کنی؟ …
مگه درجه ایمان و تقوای آدم ها روی پیشونی شون نوشته شده یا تو خدایی حکم صادر کردی؟ … اصلا می تونی یه روز جای اون زندگی کنی و بعد ایمانت رو حفظ کنی؟ …
.
.
و پدر حسنا پشت سر هم به من اهانت می کرد … و از عملش دفاع …
.
.
بعد از کلی حرف، حاجی چند لحظه سکوت کرد … برای ختم کلام … من امروز به خاطر اون جوون اینجا نیومدم … به خاطر خود شما اومدم … من برای شما نگرانم … فقط اومدم بگم حواست باشه کسی رو زیر پات له کردی که دستش توی دست خدا بود … خدا نگهش داشته بود … حفظش کرده بود و تا اینجا آورده بود … دلش بلرزه و از مسیر برگرده … اون لحظه ای که دستش رو از دست خدا بیرون بکشه ، شک نکن از ایادی و سپاه شیطان شدی … واسطه ضلالت و گمراهی چنین آدمی شدی … .
پدرش با عصبانیت داد زد … یعنی من باید دخترم رو به هر کسی که ازش خواستگاری کرد بدم؟ … .
.
– چرا این حق شماست … حق داشتی دخترت رو بدی یا ندی … اما حق نداشتی با این جوون، این طور کنی … دل بنده صالح خدا رو بدجور سوزوندی … از انتقام خدا و تاوانش می ترسم که بدجور بسوزی … خدا از حق خودش می گذره، از اشک بنده اش نه … .
.
دیگه اونجا نموندم … گریه ام گرفته بود … به خودم گفتم تو یه احمقی استنلی … خدا دروغ گو نیست … خدا هیچ وقت بهت دروغ نگفت … تو رو برد تا حرفش رو از زبان اونها بشنوی …
.
.
با عجله رفتم خونه … وضو گرفتم و سریع به نماز ایستادم … .
بعد از نماز، سرم رو از سجده بلند نکردم … تا اذان مغرب، توی سجده استغفار می کردم … از خدا خجالت می کشیدم که چطور داشتم مغلوب شیطان می شدم ..
○•○•••○•○•••○•○•••○•○
○•○•••○•○•••○•○•••○•○
#کپی_آزاد
نشرخوبیهاصدقهجاریه🌿(:
🥀
🔥🥀🔥
🥀🔥🥀🔥🥀🔥
🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀