eitaa logo
#کوثر(18)
280 دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
2.8هزار ویدیو
72 فایل
کوثری های باحال ارتباط با مدیر. https://eitaa.com/Pelak_1412 اگه میخوای به صورت ناشناس چیزی بگی بزن رو لینک👇 https://harfeto.timefriend.net/16513017513697
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کافه گلاسه 🥂 اموزش یه نوشیدنی خوشمزه و خنک تو دل گرما و تابستون 😍 خانومای این کانال بینظیرن😘 •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• 💐کوثر💐 💐 @kosar_18 💐
عزیزان جدید الورود سلام.🤚 خوش آمدید💖 اگه دوست دارید رمان رو از اولش بخونید📜 👆👆👆 پیام سنجاق شده را لمس بفرمایید🖇
عــــــــکس دوست دخترمو تو يه جمعي نشــــون دوستام دادم…. دوستام يكي يكي عكساشونو باهاش نشـــونم دادن چقد روابط صميمي شده 😂😂😂 چقد روابط تنگاتنگ شده😂😂😂 😹 نخند پند بگیر🤔 💐کوثر💐 💐 @kosar_18 💐
پارت صبح 🌸🌸رمان ضحی 🌸🌸
کتایون دوباره پرسید: خواهر چی؟ _خواهر که... دارم ولی نه از همین پدر و مادر. _یعنی چی؟ _دخترعموم رضوان، خواهر رضاعی(شیری) منه ژانت چشمهاش گرد شد. فوری توضیح دادم: منظورم اینه که.. خب چطور بگم در اسلام یه حکمی هست که اگر بچه ای از شیر مادر بچه ی دیگه ای تغذیه کنه خواهر و برادر میشن و محرم! رضوان با من و رضا که دوقلو هستیم و هم شیر، خواهره. رضاعی! ژانت زیر لب گفت:چه جالب و دیگه چیزی نگفت. اینبار من سوال کردم. از کتایون: تو چی خواهری برادری؟ سرتکون داد: نه... همین. من هم دیگه چیزی نپرسیدم و بلند شدم: فکر کنم این چای دم اومد بریزم بیارم... با سینی چای و پیش دستی پولکی برگشتم و تعارف کردم: بفرمایید چای لاهیجان که این تی بگ ها هاضمه رو قتل عام کردن! با ذوق چای رو بو کشید و پولکی رو توی دهنش گذاشت: چقدر حس خوبی دارن اینا! من عاشق سوغاتی ایرانی ام... _ تاحالا مسافرت نرفتی ایران؟ اصلا شناسنامه ایرانی داری؟ ژانت هم چای و پولکی برداشت و مشغول شد. به نظر خوشش اومده بود کتایون جوابم رو داد: آره بابا شناسنامه که دارم ولی تابحال نه نرفتم! _چرا با اینهمه علاقه؟ ممنوع الورودی؟ _من نه ولی بابام آره احتمالا...دوست نداره که منم برم _چطور مگه پرونده ای داره توی ایران؟ _نمیدونم دقیق من از کاراش خبر ندارم ولی فکر کنم مربوط به کارشه به هر حال اون یه تاجره من زیاد از مراوداتش سر در نمیارم... سوال دیگه ای نپرسیدم و کمی از چای خوردم که دوباره کتایون سوال بعدی رو پرسید: راستی میگم به نظرت تا هفته ی دیگه این کارت باهامون تموم میشه یا نه؟! فنجون رو از لبم فاصله دادم:_کار من نیست کار خودته! چطور مگه عجله داری؟ خندید: نه ولی اگر تموم بشه این وقت سال خونه از کجا میخوای پیدا کنی! لبخندی زدم:_جا پیدا میشه نگران نباش خدا بزرگه... سری تکون داد: امیدوارم. البته بخاطر ژانت میگم من که نه سر پیازم نه ته پیاز! ژانت بلند شد و بی هیچ حرفی رفت سمت سرویس. همین که در رو بست کتایون یکم خودش رو روی مبل جا به جا کرد و بعد با حالت یکم جدی و یکم متاسف و بیشتر مجبور گفت: _میدونی هیچ وقت فکر نمیکردم یه روزی مجبور بشم از آدمی مثل تو عذرخواهی کنم اما هر چی فکر کردم دیدم رفتار اون روزم خیلی هیجانی و تند بود. تحت تاثیر حال بد ژانت کلا کنترلم رو از دست دادم و رفتار خیلی بدی باهات کردم. درسته که من با تفکر تو عمیقا مشکل دارم اما خب نمیشه همه اتفاقات بد رو گردن یک نفر انداخت تو مقصر نیستی شاید نمیدونی از چی داری دفاع میکنی رفتارت که اینو میگه... البته من آدم زودباوری نیستم ولی تو هم به نظر نمیاد آدم بدی باشی... به همین خاطر... باید بگم بابت رفتار اون روز متاسفم... لبخند دردناکی روی لبم نشست: _خواهش میکنم! درباره تفکراتمون بزودی هر دو به نتیجه میرسیم اما میخوام یه چیزی رو از ته قلب باور کنید؛ والله، قسم به تمام مقدساتی که از همه ی دنیا برام عزیز ترن. هدف من از این بحث نه اذیت کردن شما نه حتی مسلمون کردن شما نیست من فقط میخوام وکیل باور مظلومم باشم و رفع اتهام کنم این حق منه که حمله ای که بهم میشه رو جواب بدم... من فقط میخوام ما رو هر اونچه که هستیم و فکر میکنیم همه بشناسن فقط میخوام خودمو معرفی کنم اصلا اصراری ندارم شما چیزی رو بپذیرید فقط میخوام تعریف درستی ازش داشته باشید از ماهیتش... این صبحونه آماده کردنا و چای دم کردنا و قرمه سبزی درست کردنا هم نه رشوه ست نه قراره شما رو نمک گیر کنه اینا فقط محبته... بخاطر اینکه بدونید یک مسلمان همه ی وجودش محبت به آدمهاست نه اون چیزی که به شما معرفی شده... من فقط حقیقت درونی اعتقادی م رو آشکار میکنم من واقعا از اینکه برای دو تا آدم چای دم کنم و خستگی شون رفع بشه لذت میبرم این تربیت دینی منه هیچ ریا و هیچ توقعی پشتش نیست شما مختارید باور کنید یا نه... این بحث خیلی زود تموم میشه و من از اینجا میرم و رابطه ی ما هم به پایان میرسه اما اون چیزی که من بهش اصرار دارم تصویر ذهنی صحیح شما نسبت به یک مسلمانه اون چیزی که واقعا هست نه کمتر و نه بیشتر نه اینکه شما مسلمان بشید به هیچ وجه... ما فقط میخوایم خودمون رو معرفی کنیم که اونطوری که هستیم ما رو بشناسن... این حق ماست... سرش پایین بود و گوش میداد. پرسیدم: حالا میتونی به من بگی مشکل ژانت با ما چیه؟ نفس عمیقی کشید و دستهاش رو توی هم گره کرد: خب... اون بدترین ضربه ممکن رو از مسلمون ها خورده. پدر و مادر ژانت هر دو توی یکی از شرکت های برج تجارت جهانی کار میکردن... آیه را خواندم... آهی کشیدم و کتایون ادامه داد: آره... توی حادثه ۱۱ سپتامبر کشته شدن... هر دو با هم... اونم وقتی ژانت فقط ده سالش بود... 15 ساله که تنها زندگی میکنه از همون سن کم باید خرج خودش رو درمی آورده خیلی سختی کشیده نفس عمیقی کشیدم و دستهام رو پشت سرم قلاب کردم:پس که اینطور... 💐کوثر💐 💐 @kosar_18
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مرام رفیق خوشبخت ما دنیا با مرام امثال توزیباست
🔴تحلیل سید حسن نصرالله از آخرین اقدام ترامپ ♦️سید حسن نصرالله، دبیر کل حزب الله لبنان: وضعیت منطقه نشان می دهد که ما در نهایت با آمریکا وارد جنگ خواهیم شد؛ چون دولت ترامپ، وحشی ترین و مستکبرترین و بی ادب ترین دولت در تاریخ آمریکاست. 💐کوثر💐 💐 @kosar_18 💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تزئین برای آشپزخانه ارزان شیک باش 💐کوثر💐 💐 @kosar_18 💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تزئین بشقاب میوه برای پذیرایی و تزیین برای سالاد پذیرایی 💐کوثر💐 💐 @kosar_18 💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 یه ایده ی عالی برای پخت و سرو پیراشکی این ایده واقعا عالیه برای اونایی که میخوان اول چشماشون سیر بشه بع شکمشون 💐کوثر💐 💐 @kosar_18 💐
دنیا پر از شادی و فراوانی و برکت است. اگر نگاهمان را تغییر دهیم همه این موهبت ها را خواهیم دید ... زاویه دید هر انسانی بسیار مهم است ... ما چه چیزی را می‌بینیم ... فراوانی یا کمبود را عشق یا نفرت را انتقاد یا تایید را انعطاف ‌پذیری یا مقاومت را بیایید یک جور دیگر نگاه کنیم در وقت سختی نگوییم هیچ چیز نداریم برای نداشتن یک نعمت ، نعمت ها و برکت های دیگرمان را نببینم بلکه سپاس بگذاریم برای چیزهای خوبی که داریم تا آن چیز که نداریم نیز به ما داده شود ... 🌹کوثر🌹 https://eitaa.com/joinchat/1574305852C574f8d0f57
پارت شب 🌸🌸رمان ضحی 🌸🌸
تمام رفتارهای عجیب و غریب ژانت یکی یکی از جلوی چشمهام عبور میکردن و دیگه کاملا قابل درک بودن... کتایون باز ادامه داد: و اینجا همون خونه ایه که با پدر و مادرش زندگی میکردن و هیچ وقت حاضر نشد اینجا رو با یه خونه کوچیکتر عوض کنه با اینکه اجاره اینجا براش خیلی سنگین بود... برای همین نمیخواست همخونه بپذیره و بدتر از اون یه همخونه ی مسلمون چون مدام اون حادثه رو براش تداعی میکرد... ژانت از سرویس بیرون اومد و مکالمه ی ما همونجا تموم شد... حالم واقعا بد شده بود... از همون اول ژانت به نظرم دوست داشتنی اومد ولی حالا حس خاص تری بهش داشتم. علاقه توام با دلسوزی و احترام. چقدر تنها زندگی کردن و پول درآوردن توی این جنگل بزرگ سخته مخصوصا وقتی یه دختر کم سن و سال باشی! شاید باید بابت رفتارش بهش حق بدم. اونقدر دلم از سختی هایی که کشیده به درد اومده بود که حتی دوست داشتم  خیلی بیشتر از این بد خلقی هاش رو تحمل کنم. همین که ژانت خیلی ساکت نشست سر جاش سوالی به ذهنم رسید و پرسیدم: راستی شما چند وقته که دوستید؟ چطوری با هم آشنا شدید؟ کتایون لبخند محوی زد: از سه سال پیش که به عنوان عکاس شرکتشون اومد و عکس های بیلبورد ما رو کار کرد! شاید کمی دور از باور بود که رئیس یک تشکیلات با یک عکاس تبلیغاتی تا این حد صمیمی رفاقت کنه و عجیبتر اینکه با غرور کتایون اصلا سازگار نبود اما صدای زنگ در واحد مجال هر گونه کنجکاوی دیگه ای رو گرفت... از جام بلند شدم و از روی چوب لباسی جلوی در بارونی و شالم رو برداشتم و تن کردم و کیف پولم رو هم برداشتم اما تا خواستم در رو باز کنم کتایون صدا زد: ضحی؟ اولین بار بود که کسی توی این خونه اسمم رو صدا میزد. دلم برای آهنگ تلفظ اسمم تنگ شده بود! برگشتم طرفش:بله کیف پولش رو گرفت طرفم: ممنون که حساب میکنی! کیف پول رو ازش گرفتم و بالاخره در رو باز کردم جعبه پیتزاها رو گرفتم و پولش رو حساب کردم. البته از کیف خودم. پذیرایی وظیفه ی میزبانه نه مهمان. بالاخره فعلا اینجا خونه ی من هم هست! برگشتم سر جام و پیتزاها رو گذاشتم روی میز. کیف پول کتایون رو هم بهش برگردوندم. اونم همینطوری  گذاشت توی کیفش شام در سکوت خورده شد و من هم نهایت لذت رو از پیتزای سبزیجاتم بردم! غذا که تموم شد جعبه ها رو جمع کردم و خواستم بلند شم که ژانت گفت: چرا همه آشغالا رو میبری خودمون میبریم دیگه... سر تکون دادم: خب من که دارم میرم اینارم میبرم دیگه چه اشکالی داره... جعبه ها رو توی سطل زباله انداختم و برگشتم سر جام... خواستم سوال کنم ادامه بدیم یا نه که ژانت حرفم رو قطع کرد: _من... سرش رو بلند کرد و به من چشم دوخت: _به هر حال من هم یک خداباورم... برای همین هر چی فکر میکنم نمیتونم ازت تشکر نکنم... بابت این توضیحاتی که دادی... توی این سالها همیشه هر وقت با کسی خصوصا با کتایون سر این موضوع حرف میزدیم من اطمینان کامل داشتم ولی هیچ وقت نتونستم دلیل بیارم و اثبات کنم چون متاسفانه احساسات  و ادراکات قلبی قابل انتقال نیستن... خیلی خوشحالم که اینهمه دلیل منطقی برای اثبات وجود خدا هست ولی به هر حال برای من چندان فرقی نمیکنه چون من خدا رو دیدم. حس کردم. با همون نشانه هاش که گفتی پس چطور میتونم انکارش کنم ؟ من سالها تنها زندگی کردم و هیچ حامی و کمکی نداشتم اونم توی محیط خطرناکی مثل نیویورک ولی هیچ وقت آسیبی بهم نرسید و این توی شرایط من شبیه معجزه است چون همیشه ازش خواستم کمکم کنه... و اون هم اینکار رو کرد. بارها و بارها دور شدن خطر رو حس کردم درحالی که خودم هیچ وقت نمیتونستم اون خطرها رو از خودم دفع کنم... من مطمئنم که هست اما هیچ وقت نتونستم توضیحش بدم... تو کاری که من نتونستم انجام بدم رو انجام دادی! ممنونم... حالم منقلب شده بود از اینهمه ایمانی که توی وجود این دختر جمع شده بود. اونقدر عاشق خدا بود که فقط چند تا دلیل در اثبات حضورش به حدی شادش کرده بود که به زعم خودش آدمی رو که شاید خیال میکرد هم مسلک قاتلین پدر و مادرشه ببخشه و ازش تشکر کنه... پس دلیل آرامشش این بود... لبخند گرمی زدم: _چه ایمان محکم و زیبایی داری ژانت بهت غبطه میخورم! تو درست فکر میکنی محاله کسی صادقانه از خدا کمک بخواد و خدا کمکش نکنه برای خدا فرقی نمیکنه چه شرایطی داری چون قدرت مطلقه و نشد براش وجود نداره پس جای تعجب نیست... واقعا کسی که به خدا وصل میشه خوش بحالش شده چون به قدرت برتر وصل شده اینم از جذابیت های خلقته که کوچولوهایی مثل ما هم امکان رفاقت با انتهای قدرت و محبت و آگاهی رو دارن! 💐کوثر💐 💐 @kosar_18 💐
[ عکس ] 💯 🔰مجموعه عکس های ایام فاطمیه 💐کوثر💐 💐 @kosar_18 💐
🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹 🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🔰به مناسبت روز میثاق ملت با ولایت 🛑🛑کانال کوثر برای هرچه پر شور کردن این روز تقاضا دارد هر یک از اعضا پروفایل خود را به این تصویر تغییر دهند. 🌀راهپیمایی رسانه ای در ایام کرونا به مناسبت یوم الله نه دی 🌀 〰〰〰〰〰〰〰 ☘🌺☘🌺☘ 💐کوثر💐 💐 @kosar_18 💐
🍃🌹🍃در زندگی پیوسته باید مواظب سه چیز باشیم: 🍃🌹🍃وقتی تنها هستیم،،،مواظب افکار خود 🍃🌹🍃وقتی با خانواده هستیم،،،مراقب اخلاق خود 🍃🌹🍃و وقتی که در جامعه هستیم،،،مواظب زبان خود سلام روزتون زیبا 💐کوثر💐 💐 @kosar_18 💐
تعویض پرچم گنبد و نصب کتیبه‌های عزای حضرت زهرا سلام الله علیها در حرم مطهر امام رضا علیه‌ السلام 💐کوثر💐 💐 @kosar_18 💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 انتشار فیلم تکان دهنده از نماز رزمنده دفاع مقدس در جبهه 💐کوثر💐 💐 @kosar_18 💐
🔴روحانی امروز در صحبت‌هاش ۳ مرتبه به آمریکا گفت «دزد»! 💐کوثر💐 💐 @kosar_18 💐
🔴 تفاوت گزارش های روحانی و رئیسی! آدم 💐کوثر💐 💐 @kosar_18 💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هنرمندا حتما این کلیپرو ببینند ساخت یه کوسن زیبا با لباس غیر قابل استفاده 💐کوثر💐 💐 @kosar_18 💐
🌷✨۹دی حرکت به موقع برای حفظ ارزشهای اسلامی💫. 💖✨همان چیزی که حضرت فاطمه(س) به ما نشان دادند. ◀️نسبت به مسائل اجتماعی حساس باشیم🤲. 💐کوثر💐 💐 @kosar_18 💐
۶ توصیه طلایی حضرت زهرا👌☝️☝️ (سلام الله علیها) برای سعادتمندی در زندگی 💠 از شوهرت درخواستی نکن که توان برآوردن آن را ندارد. 💐کوثر💐 💐 @kosar_18 💐
13.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بیسکویت های‌بای زهرا پز مواد لازم: شکلات چیپسی یک کاسه کوچک آرد 430 گرم پودر قند 150 گرم کره 300 گرم تخم مرغ 1عدد وانیل نصف قاشق چایخوری نشاسته ذرت دو قاشق غذاخوری پودر کاکائو دو قاشق غذاخوری کره را بگذارید در هوای محیط نرم بشود سپس با پودر قند با همزن مخلوط کنید تخم مرغ و وانیل را اضافه و مخلوط کنید ارد را الک کرده و به مواد اضافه کنید مواد را با انگشتان ورز دهید نباید با کف دست ورز دهید مواد را نصف کنید به یکی دو قاشق غذاخوری پودر کاکائو و یکی دو قاشق غذاخوری نشاسته ذرت اضافه کنید هر کدام را داخل نایلون فریزر بگذارید و یکساعت در یخچال استراحت دهید سپس مطابق فیلم بالا های بای را شکل دهید و در فر از قبل گرم شده با دمای170 درجه به مدت 20 دقیقه بپزید(بسته به نوع و حرارت فر) 💐کوثر💐 💐 @kosar_18 💐
پارت صبح 🌸🌸رمان ضحی 🌸🌸