eitaa logo
کوثرالنبی
41 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
3.9هزار ویدیو
246 فایل
خدایانگاهت راازمانگیر
مشاهده در ایتا
دانلود
9.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 دلایل هجمه رسانه‌ای غربی‌ها و ضد انقلاب در خصوص قرارداد 25 ساله راهبردی بین ایران و چین 🎙 کارشناس برنامه: حنیف غفاری ┄┅═✧☘️🌸☘️✧═┅┄
🍂 🔻پنهان زیر باران 5⃣5⃣ ابو احمد میاحی کنارم بود. آهسته به او گفتم: این مرد را می شناسی؟ - این پسر عموی کاظمه. ۔ ابو احمد، من دلم طوریه. از این مرد دلهره دارم. احساس می کنم مورد اطمینان نیست. ابو احمد ساکت ماند و به فکر فرو رفت. بعد از مدتی، ابوکاظم و فنجان خداحافظی کردند و رفتند. علاوه بر من و مهدی، فرهان، برادر مهدی، و أحمد و عبد الله و حسین هم بودند. وقتی آن دو رفتند، به مهدی گفتم: - این فنجان را تا چه حدی می شناسی؟ - والله من هم به او اطمینان ندارم! خدا برای ابوکاظم نسازد. چرا رفت و او را آورد؟ به گمانم با استخبارات ارتباط دارد. به هر حال به خدا توکل کردیم و در حالی که در چند متری مقر لجستیک سپاه سوم عراق بودیم، خوابیدیم. اول صبح بلند شدیم و نمازمان را خواندیم. هوا خیلی گرم بود. خانواده مهدی داشتند برایمان صبحانه تدارک می دیدند که حسن سراسیمه آمد. ساعت حدود هفت صبح بود. پای برهنه بود و برافروخته. تا مهدی را دید، گفت: - همین الان بزنید بیرون. - چی شده؟ - معطل نکنید. - حسین ماشین خود را آورده بود، مهدی گفت: - حداقل بگذار علی و احمد صبحانه بخورند. - کوفت بخورند. همین الان حرکت کنید. - ماجرا چیست؟ ۔ نماز صبح را که خواندم، خوابیدم. یکی آمد به خوابم و گفت فنجان شما را لو داده ... به علی بگو زودتر برود!» دیگر جای درنگ نبود. شب قبل، قرارمان با فنجان این بود که از مسير القرنه به طرف هور برویم. حسین از روی احتیاط، برعکس مسیر و به طرف بصره راند. از جاده شنی که از روبه روی در فرعی مقر لجستیک سپاه سوم عراق می گذشت، عبور کردیم. جاده عمود به طرف هور الحمار منتهی می شد. من و ابواحمد، عقب خودرو نشسته بودیم. ابواحمد کلت برتا همراه داشت. نقشه عراق، فیلم عکسهایی که گرفته بودم و همه یادداشتهای شناسایی همراهم بود. جلو هم حسین و یکی از اهالی روستای شنانه به نام امچسر نشسته بودند. همین طور که داشتیم در جاده شنی می رفتیم، ناگهان چهار پنج نظامی مسلح با لباسهای پلنگی جلویمان سبز شدند. چند نفر از آنان روی زمین خوابیده و سلاحشان را به سمت خودروی حسین نشانه گرفته بودند. ناخودآگاه گفتم: - یا امام زمان، به فریادمان برس. پیگیر باشید
🍂 🔻پنهان زیر باران 6⃣5⃣ با آن عکسها و یادداشتها اگر گیر دشمن می افتادیم، کارمان تمام بود. راستش حسابی ترسیدم و دلم فرو ریخت. فریاد زدم: - حسین، اینها می خواهند ما را بگیرند. حسین گفت: کارت نباشه. ساکت باش. قلبم لحظه به لحظه تندتر می زد و کف دستانم عرق کرده بود، باز فریاد زدم: فریاد زدم: - حسین، چه کار می خواهی بکنی؟ - ساکت باش. کم مانده بود قلبم از حرکت باز ایستد. با خودم گفتم: دیدی رودست خوردی؟ حسین، جاسوس عراقیها بود و تو نمی دانستی! در آن لحظات حساس واقعا نمی دانستم چه باید بکنم. ابو احمد كلتش را درآورد و مسلح کرد. من به وفاداری و ایمان ابو احمد يقين داشتم. مانده بودم که چه کسی آن نظامیهای لعنتی را خبر و سر راه ما سبز کرده؛ فنجان، حسین، یا همه آنان. راستش حسابی درمانده بودم و غیر از خدا پناهی نمی دیدم. تا لحظاتی دیگر در چنگ دشمن اسیر می شدم و آنان که از قبل هویت مرا می دانستند، برای کسب اطلاعات سخت مرا شکنجه می کردند. حسین برای عراقیها چراغ زد و از سرعت ماشین کاست. با خودم گفتم: حدسم درست از آب درآمد. حسین هم جاسوس عراقیها بود. وای بر من! ماشین که از سرعتش كاست، سربازانی که روی زمین خوابیده و طرف ما نشانه رفته بودند، از جایشان بلند شدند. مرغی را در قفس داشتند که راه فراری نداشت. شکم به یقین تبدیل شد که همه سرنشینان ماشین، همدست عراقیها هستند. مانده بودم که چرا حسین نقاب از چهره خودش پس زد. می توانست کار را به فنجان محول کند و راز خودش را هرگز فاش نکند. کسی هم نمی دانست. حتما به خاطر پول خواسته کار را به نام خودش تمام کند. غرق در این افکار بودم که ناگهان حسين بر پدال گاز فشرد. ماشین از جایش کنده شد و با سرعت به راه افتاد. عراقیها نیز هراسان ما را به رگبار بستند. باران تیر به طرف خودروی حسین شلیک می شد. چند ثانیه ورق برگشت و معلوم شد همه آن فکرهایی که می کردم اشتباه بوده است. حسین خیانتی نکرده بود. خائن فنجان بود. پیگیر باشید
🌹🕊ای شهید؛ ای آنکه بر کرانه ازلی و ابدی وجود بر نشسته ای، دستی بر آر و ما قبرستان نشینان عادات سخیف را نیز از این منجلاب بیرون کش. ┄┅═✧☘️🌸☘️✧═┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_351019992.mp3
5.93M
دعای عهد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┄┅═🌸﷽🌸═┅┄ 🕊پیام شهیدان را بشنوید 🌸☘️"ویَستَبشِرونَ بِالَّذینَ لَم یَلحَقوا بِهِم مِن خَلفِهِم اَلّا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لا‌ هُم یَحزَنون * يَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ وَأَنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِينَ‏ " 🌹🍃اینها [شهدا]میگویند ما برای شماهایی که به ما ملحق نشده‌اید و در راه ما هستید و حرکت شما به سمت هدف ما است، به خاطر آن سرنوشتی که منتظر شما است خوشحالیم، خرسندیم؛ آن سرنوشت چیست؟ اَلّا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لا‌ هُم یَحزَنون؛ شما بدانید که در آینده برای شما نه بیم وجود دارد، نه اندوه وجود دارد؛... این حرکتی که شما دارید میکنید، پیش خدا پاداش دارد و خدا این پاداش را ضایع نخواهد کرد؛ اینها دارند به ما میگویند، دارند ما را تقویت میکنند، دارند به ما انگیزه میدهند، دارند ما را در این حرکت تشویق میکنند تا حرکت را محکم‌تر، قوی‌تر، مستدام‌تر، مستمرتر انجام بدهیم. امام خامنه ای ۱۳۹۹/۱۲/۲۵ ✨✨✨✨✨✨✨✨✨ ☘️یا حَیُّ یا قَیّوم ، ۱۰۰ مرتبه☘️ 🔅امروز چهارشنبه 🗓 ۱۱ فروردین ۱۴۰۰ هجری شمسی 🗓 ۱۷ شعبان المعظم۱۴۴۲ قمری 🗓31 مارس 2021 میلادی ┄┅═✧☘️🌸☘️✧═┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 | فقط به خاطر منافع‼️ 🔻 پاسخ وزیر خارجه آمریکا به سوال خبرنگار سی.ان.ان در حاشیه اجلاس ناتو 🔹چرا به ولیعهد سعودی بن سلمان ، قاتل نمی گویید؟ فقط بخاطر منافع ... ┄┅═✧☘️🌸☘️✧═┅┄
🔴 شکست بزرگ‼️ 🔻 «تام فودی» نویسنده و تحلیلگر انگلیسی در راشاتودی نوشت: 🔹 توافق میان تهران و پکن یکی از بزرگ‌ترین شکست‌هایی است که نظم جهانی آمریکا با آن مواجه شده است. ┄┅═✧☘️🌸☘️✧═┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا