📖 «همهی ما این را هم بدانیم که دشمنی این جبههی دشمنی که نام بردم، موسمی و فصلی نیست؛ این دشمنی، یک دشمنی ذاتی است، دشمنی همیشگی است. اینکه بعضی خیال کنند که اگر چنانچه ما یک قدم عقب رفتیم، یک کمی کوتاه آمدیم، آمریکاییها دست از دشمنی برمیدارند، بسیار خطا است. اینکه بعضی فکر کنند که شما کاری نکنید که آمریکا عصبانی بشود -میگویند بعضیها و در روزنامهها مینویسند- درست نقطهی مقابل فرمایش پروردگار عالم است... رشد عناصر مؤمن، این نهالهای برومند، این جوانهای مؤمن، اصلاً برای این است که «لِیَغیظَ بِهِمُ الکُفّار»، تا دشمن عصبانی بشود؛ از همین هم بیشتر عصبانیاند. عصبانیاند از جوانهای عرصهی علم، از جوانهای عرصهی جهاد، از جوانهای عرصهی خدمت،از جوانهای عرصهی نظامی؛ از اینها عصبانیاند.»
امام خامنه ای۱۳۹۸/۱۰/۱۸
═━⊰𖣔🌸𖣔⊱━═
16.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌀#موشن_گرافی
💢موضوع: چرا باید از #پیام_رسانهای_داخلی استفاده کنیم؟
💠مزایا و امنیت پیام رسان های داخلی نسبت به پیام رسان های خارجی
═━⊰𖣔🌸𖣔⊱━═
❓ چرا دهه۶۰ مسوولان کشور را ترور می کردند اما اکنون شخصیت های علمی را؟!
🔹آن روز دنبال خفه کردن انقلاب در نطفه و جلوگیری از تثبيت آن بودند. اما امروز دنبال جلوگيري از تکامل، بلوغ و کارایی آن هستند. تکاملی که هم میتواند تمدن ساز باشد هم الهام بخش ملت های مستقل گردد.
#شهید_فخری_زاده
#زمانه
═━⊰𖣔🌸𖣔⊱━═
🔰 خدای آنسوی اروند، همان خدای این سوی اروند است
🔹روایتی از جلسه شورایعالی هماهنگی اقتصادی در حضور رهبر معظّم انقلاب
👈🏻آنهایی که کارمند نیستند چه؟!
👈🏻 صدای ما را از اتاق جنگ میشنوید
👈🏻کلیگویی ممنوع!
👈🏻پیش بهسوی اقتصاد مقاومتی و جهش تولید
👈🏻خدای قبل از تحریم، خدای بعد از تحریم
از اینجا بخوانید👇🏻👇🏻
https://farsi.khamenei.ir/news-content?id=46899
═━⊰𖣔🌸𖣔⊱━═
شهید فخریزاده چه ویژگیهایی داشت که دشمن از او میترسید؟.pdf
313.2K
👆🏻👆🏻
✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨
🌷🍃شهید فخریزاده چه ویژگیهایی داشت که دشمن از او میترسید؟
═━⊰𖣔🌸𖣔⊱━═
خیلی خیلی زیباست👌👇
✨🌸شخصی به پسرش وصیت کرد که پس از مرگم جوراب کهنه ای به پایم بپوشانید، مےخواهم در قبر در پایم باشد. وقتی که پدرش فوت کرد و جسدش را روی تخته شست و شوی گذاشتند تا غسل بدهند، پسر وصیت پدر خود را به عالِم اظهار کرد، ولی عالِم ممانعت کرد و گفت: طبق اساس دین ما ، هیچ میت را به جز کفن چیزی دیگری پوشانیده نمی شود!
✨🌸ولی پسر بسیار اصرار ورزید تا وصیت پدرش را بجای آورند، سرانجام تمام علمای شهر یکجا شدند و روی این موضوع مشورت کردند، که به مناقشه انجامید.... در این مجلس بحث ادامه داشت که ناگهان شخصی وارد مجلس شد و نامه پدر را به دست پسر داد، پسر نامه را باز کرد، معلوم شد که نامه (وصیت نامه) پدرش است و به صدای بلند خواند:
✨🌸«پسرم! مےبینی با وجود این همه ثروت و دارایی و باغ و ماشین و این همه امکانات و کارخانه حتی اجازه نیست یک جوراب کهنه را با خود ببرم. یک روز مرگ به سراغ تو نیز خواهد آمد، هوشیار باش، به تو هم اجازه یک کفن بیشتر نخواهند داد. پس کوشش کن از دارایی که برایت گذاشته ام استفاده کنی و در راه نیک و خیر به مصرف برسانی و دست افتادگان را بگیری، زیرا یگانه چیزی که با خود به قبر خواهی برد←《همان اعمالت است.》