ایتا - کوچه‌‌بـاران.

[ و شعر ، سرزمینِ بی‌انتهایِ زیبایی . ! ]

499 مشاهده18:31

رفت ُغزلم چشم به راهش نگران شد ،
دلشوره‌ی ِما بود ، دل آرام ِجهان شد ‌!

503 مشاهده18:32

در اول ِآسایش‌ِمان سقف فرو ریخت ،
هنگام ِثمر دادنمان بود خزان شد . ؛

503 مشاهده18:32

زخمی به گل ِکهنه‌ی ِما کاشت خداوند ، 
اینجا که رسیدیم همان زخم ِدهان شد .

583 مشاهده18:32

آن گاه همان زخم همان کوره‌ی ِکوچك ،
شد قُله‌ی ِیك آه مسیر ِفوران شد ! .

484 مشاهده18:32

با ما که نمك گیر ِغزل بود چنین کرد ،
با خلق ندانیم چه‌ها کرد و چنان شد .

440 مشاهده18:32

ما حسرت ِدلتنگیُ تنهایی ُعشقیم ،
یعقوب پسر دید ، زلیخا که جوان شد .

436 مشاهده18:32

یك حافظ ِکهنه دو سه تا عطر گل ِسر ،
رفت و همه‌ی ِدلخوشیم یك چمدان شد .

430 مشاهده18:32

با هر که نوشتیم چه‌ ها کرد به ما گفت ،
مصداق ِهمان ، وای به حال ِدگران شد .

435 مشاهده18:32

1 مشاهده07:11

مطالب بعدی