آیا ایران باز هم معادلات فلسطین را دچار تحول بنیادین میکند؟
در ششمین ماه از نبرد طوفان الاقصی و استمرار نسلکشی در غزه، اسرائیل توانسته برگ برندهای در میدان جنگ رو کند. برگ برندهی اسرائیل نه بمبهای آمریکایی است و نه تانکهای پیشرفتهاش؛ اسرائیل توانسته از #گرسنگی به مثابه سلاحی برای به زانو در آوردن مقاومت بیبدیل مردم غزه بهره بگیرد.
ماجرا از آنجا شروع شروع شد که بخشی از مردم غزه در نواحی شمالی باقی ماندند و اسرائیل کنترل نواحی میانی را در دست خود نگه داشت و بدین ترتیب چند صد هزار انسان محصور در نواحی شمالی دیگر حتی از همان کمکرسانی محدود از طریق مرز رفح هم محروم شدند و حال که زمان در حال سپری است سلاح گرسنگی ذره ذره در حال گرفتن جان مردم شمال غزه است. در معرکه گرسنگی کودکان با شرایط جسمی خاص و افراد مسن قربانیان خط اول قرار گرفتهاند و تصاویر اجساد استخوانیشان در حال انتشار است.
باید به جنگ این گرسنگی رفت و پیش پا افتادهترین کار مساهمه در کمکرسانی به غزه است اما این اصل ماجرا نیست چون کمکهای متداول نه آنطور که باید به غزه میرسند و نه به همه جای غزه میرسند و برای اینکار دولتها باید وسط بیایند علی الخصوص دولت جمهوری اسلامی ایران.
من برای آنچه از جمهوری اسلامی در جهت شکستن این گرسنگی مطالبه میکنم خیال نمیپردازم و بقدری که خدا به من درک از جغرافیا و قواعد سیاسی داده خودم را پیش خداوند مسوول میدانم تا چرت نگویم و پرت نبافم. پس دقت کنید که چه مینویسم:
غزه محاصره است؛ زمینی، دریایی و هوایی. یعنی برای رسیدن به غزه باید از سد اسرائیل گذشت و این یعنی وارد جنگ شدن با اسرائیل اما امروز زمان آن جنگ فراگیر نیست. یعنی هیچ کسی - درست یا غلط - آماده رویارویی با اسرائیل در خاک و هوا و دریای اسرائیل نیست. اما محاصره زمینی غزه چون محاصره دریایی و هوایی آن نیست.
در محاصرهی زمینی غزه اسرائیل در نوار شرقی و شمالی نوار غزه، خودش مرز دارد و اجازه نفوذ به کسی نخواهد داد. در نوار جنوبی هم هرچند اسرائیل مرزی ندارد اما نبض گذرگاه رفح را از طریق توافقات صلحش با مصر بدست گرفته و باز عملا بواسطه به میان آمدن حکومت مصر امکانی برای تغییر معادله محاصره زمینی وجود ندارد.
اما شرایط محاصره هوایی و دریایی غزه اینگونه نیست و اسرائیل برای جلوگیری از امدادرسانی هوایی و دریایی باید در آسمان غزه و سواحل غزه حضور پیدا کند که دیگر جزیی از محدودهی رسمی کشورش نیست و این یعنی مواجهه اسرائیل با نیروهای امدادرسان در جایی خارج از مرزهای خویش که در اینصورت بهانه "حق دفاع سرزمینی" از اسرائیل سلب خواهد شد. غزه البته نه فرودگاهی دارد و نه بندر فعالی پس اگر قرار به شکستن این محاصره باشد باید عملیات رهاسازی هوایی یا انتقال کمکهای دریایی با بهرهگیری از شناورهای کوچکتری تا ساحل غزه صورت پذیرد.
پس چرا تاکنون گروهی یا دولتی این کار را نکرده؟ پاسخ ترس دولتها از واکنش سخت اسرائیل است. کاری که اسرائیل قبلا در ماجرای ناوگان ماوی مرمره ترکیه در سال ۲۰۱۰ انجام داد و ۱۰ نفر را در آبهای آزاد به شهادت رساند و دهها تن دیگر را بازداشت کرد. اگر بپرسید که چرا گروههای مردمی خودشان راسا اقدام به ارسال کشتی نمیکنند پاسخ آن است که چون کشتیها برای عزیمت به سوی غزه از هر بندری نیازمند مجوز و تایید رسمی دولت مبدا هستند؛ درست مانند پرواز هواپیمایی از فرودگاهی به سوی مقصدی که باید تایید دولت مبدا را داشته باشد و باز اینجا اراده دولتها مسالهساز میشود و درست اینجاست که نام ایران مطرح میشود.
ایران قفل کمکرسانی تسلیحاتی به مقاومت فلسطینی را شکسته و این بر کسی پوشیده نیست. هزینهی این اقدام پیشرو نیز سالهاست که پرداخته شده و میشود و اینطور نیست که ایران بخواهد سقفی جدید را در حمایت از فلسطین بشکند؛ سخن از بعدی جدید است. وقتی ایران سلاح به غزه ارسال کرده و با خباثتهای اسرائیلی هم مواجه شده، ارسال کمکهای انسانی که دیگر حتی مطالبه اتحادیه اروپا هم است، هزینههای اضافی برای ایران بدنبال نخواهد داشت. ارادهی عمومی حاکمیت در جمهوری اسلامی ایران در قبال مساله فلسطین از این رو فراهم آورنده ظرفیت بالقوهی چنین اقدامی توسط ایران است. حال آنکه چنین اقدامی برای تمامی کشورهای دیگر منطقه بدلیل رقم زدن سقفی جدید از اقدام و کنشگری در قبال فلسطین امکان بالقوه نیز ندارد.
اینجاست که حاکمیت در ایران باید تصمیم بگیرد که آیا میخواهد باز هم معادلات حاکم بر ماجرای فلسطین را دچار تحول بنیادین کند یا نه؟ اگر پاسخ منفی است که آقایان توضیح بدهند چرا اما اگر پاسخ آریست که میتوان با تشکیل کمیتهای اضطراری به دستور ریاست جمهوری، وارد جزئیات اجرایی و چند و چون این کمکرسانی و تمهیدات متعدد برای کمینهسازی تهدیدات محتمل این اقدام شد.
سرباز روحالله | @roohullahrazavi