15.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
میزگرد شبکه 14 تلویزیون اسرائیل
آویخای بور، عضو کنست/پارلمان اسرائیل:
«ما در یک جنگ بسیار دشوار هستیم، همین دیروز، دو زن مسن (اشاره به عملیات استشهادی در قلقیلیه کرانه باختری اشغالی) با خونسردی به قتل رسیدند.
ما به عنوان یک کشور باید ادراک خود را تغییر دهیم و درک کنیم که فلسطینی ها بویژه تشکیلات خودگردان بر اساس همه معیارهای عقلی و منطقی دشمن و بخشی از محور شیطانی ایران هستند.
علی عبدی/ دیده بان تحرکات کریا
✅ موشه یعلون، وزیر جنگ پیشین اسرائیل: 📍آنچه در غزه انجام میدهیم چیزی جز "پاکسازی نژادی" نام ندارد
💠 موشه یعلون و همچنان اصرار بر جنایت جنگی بودن جنگ غزه
وزیر جنگ سابق اسرائیل، ژنرال موشه یعلون:اسرائیل در حال ارتکاب جنایات جنگی در غزه است و سربازانی که به خارج از کشور سفر میکنند باید نگران باشند.
زیرا وزرای دولت به صحبت در مورد تخلیه غزه و بازگشت و مستقر شدن دوباره در آن( اشغال) صحبت میکنند
❌ جلوی انتشار فیلمهای (جنایات) از داخل غزه توسط سربازان و افسران باید گرفته شود
ترور سید حسن نصرالله به روایت والای اسرائیل
دبیرکل حزبالله تصوری داشت: او فکر میکرد که میتواند هر حرکت اسرائیل را پیشبینی کند و از نابودی بگریزد، با این حال، ارتش تمرین پیچیدهای را انجام داد که تنها غرور او را افزایش داد، تا اینکه مرتکب یک اشتباه مهلک شد: «روی دماغش خوابید». اکنون جایز است که بگوییم چگونه کار کرد - و نقش پنهانی که نصرالله در محور شر داشت آشکار شود.
سرگرد جی، مجرد 29 ساله از تل آویو، احتمالاً یکی از نزدیکترین آشنایان حسن نصرالله ، دبیرکل حزب الله بود . فقط خود نصرالله این را نمی دانست. او نمی دانست که چه تعداد چشم در اسرائیل او را در این مورد دنبال می کنند و چگونه نهادهای امنیتی به او نزدیک می شوند -تا اینکه ضربه مهلکی که شهریور گذشته به زندگی او پایان داد و به نام عملیات اسرائیل برای از بین بردن او نظم جدیدی را در کل منطقه ایجاد کرد.
گ خدمت خود را در واحد اگوز آغاز کرد، مجروح شد و سپس به خدمت در اطلاعات منتقل شد. بعداً به عنوان افسر اطلاعات لشکر شمال در بخش غزه منصوب شد.در بخش غزه منصوب شد. در آگوست 2022، درست قبل از شروع مدرسه، ارتش اصرار داشت که برنامه ها را به تعویق بیندازد. او پذیرفت و به سمت رئیس بخش تحقیقات در عرصه تروریسم بخش تحقیقات جناح منصوب شد. به دلیل موقعیتش، او در نفوذ به حریم خصوصی استاد است: او باید هر لحظه بداند که مقامات ارشد حزب الله کجا هستند. او سبک زندگی آنها را تا صمیمی ترین مسائل ترسیم و ثبت می کند تا در روز فرماندهی به راحتی بتوان آنها را پیدا کرد و از بین برد. در یکی از این «ایکس ها» او مطمئناً به خود اجازه داد تا با رضایت لبخند بزند: حلقه خفه کننده ای که او کمک کرد به دور گردن نصرالله ببندد به خوبی کار کرد - و ارشدترین تروریست در خاورمیانه با بمب های نیروی هوایی آشنایی کامل پیدا کرد .
ارتش میگوید نقطه عطف دبیرکل حزبالله پس از انفجار پیجرها و واکیتاکیها در سراسر لبنان رخ داد که در آن ۴۶ عامل حزبالله کشته شدند ، صدها نفر زخمی شدند، دهها نفر کور شدند، و سازمانهایی را که تا آن زمان احساس میکردند، با شوک و وحشت زدند. برای مقامات ارشد نیروی هوایی اسرائیل و نیروی هوایی این کشور شرایطی فراهم شده است که امکان حمله به آن را فراهم می کند. مار زخمی - و این بار هدف گرفتن سر آن
"این کاملاً طبیعی است، زیرا وقتی می بینید همه نقاط کنار هم قرار می گیرند، متوجه می شوید که ما زیرکانه لایه به لایه در ساختاری پیش میرویم، که بیش از 20 سال ساخته شده است." افسر ارشد ارتش اسرائیل افزود: نصرالله نفهمید که در حال جنگ است که از آن فرار کرده است، رئیس ستاد ارتش چگونه آن را توصیف کرد؟ ارتش اسرائیل یک سنگ و یک سنگ دیگر در کیفش گذاشت و او به وزنی که روی کمرش بود توجهی نکرد.
فرصت های زیادی برای حذف نصرالله وجود داشت، اما سیستم به اندازه کافی برای آن پخته نبود. حزبالله هنوز تواناییهای خود را داشت، از آنها استفاده میکرد و خسارات زیادی به عقب اسرائیل وارد میکرد. کار سرگرد C این بود که به لحظاتی اشاره کند که فرصت برای ضربه زدن به نصرالله ایجاد میشد در نقطهای که بیشترین احتمال موفقیت را داشت.
و این روز جمعه 27 شهریور اتفاق افتاد. کمی بعد از ساعت 18 بعد از غروب، وقت نماز « مغرب» فرا رسید. خدمه زمینی اسکادران 69 در پایگاه ختصاریم تسلیح هواپیماهای تندر را به پایان رساندند. نصرالله، به طوری که جناح اطلاعاتی معتقد بود، در پناهگاه زیرزمینی در محله برج البراجنه - حساس ترین سنگر ضاحیه در بیروت - بود. او در آن دقایق نمی دانست که سرنوشتش رقم خورده است. که فرمانده نیروی هوایی، سرلشکر تومر بار، طناب را دور گردنش پیچید و هر ثانیه طناب را محکم میکرد، بر اساس اطلاعاتی که هرگز از جریان نیفتاد.
اما برای درک کل داستان و تصویر کامل باید به گذشته برگردید. در 7 اکتبر 2023، نصرالله از زمان انتخاب یحیی سنوار رهبر حماس برای حمله به اسرائیل غافلگیر شد. دبیرکل حزبالله، به گفته بهترین ذهنها در بخش اطلاعات، مرد بیاحتیاطی نبود. در 8 اکتبر، او تصمیم گرفت که به یک حمله گسترده به عقب اسرائیل نرود - بالاخره مزیت غافلگیری کامل از بین رفته است - اما بله، در همان زمان، حزب الله شروع به تجهیز خود به پهپادها کرده است برای آتی آماده کن در حالی که نصرالله در حال حرکت بود، معادله ای را ایجاد کرد که زندگی در شمال را برای بیش از یک سال دیکته می کرد: تا زمانی که ارتش اسرائیل در نوار غزه مانور می دهد - آنها به پرتاب موشک به شمال ادامه می دهند، او توانایی های حساس سازمان را در جنوب لبنان رو کرد و آن را به عقب راند.
https://news.walla.co.il/item/3716633
علی عبدی/ دیده بان تحرکات کریا
ترور سید حسن نصرالله به روایت والای اسرائیل دبیرکل حزبالله تصوری داشت: او فکر میکرد که میتواند ه
نصرالله را ترور کن
27 ژوئیه گذشته، یک موشک حزب الله به یک زمین فوتبال در مجدل شمس شلیک شد و کل کشور را لرزاند. 12 کودک کشته و 34 نفر مجروح شدند. سرلشکر هرزی هالوی رئیس ستاد ارتش از محل بازدید کرد و فریاد درد را شنید. برای او روشن بود: این نمی تواند ادامه یابد . پس از چهار روز بحث داغ، جمع آوری اطلاعات و بالا بردن آمادگی نیروی هوایی برای حمله و دفاع و تصویب طرح ها توسط نخست وزیر، اولین گام برداشته شد - حذف فؤاد شکر، رئیس ستاد حزب الله ، معروف به سید محسن. حذف فواد شکر در واقع باعث کوری نصرالله شد، به گفته منابع اطلاعاتی، زمانی که دبیرکل حزب الله می خواست تصمیماتی بگیرد و به فرماندهان میدانی برساند او بلافاصله رئیس ستاد سازمان را احضار می کرد. فرماندهان لشکرها و تیپ های حزب الله حذف شدند و وضعیت اسفناک سازمان چندین برابر شد . به گفته بخش تحقیقات آمان، نصرالله برآورد کرده بود که اسرائیل خواهان جنگ همه جانبه نیست. این امر علیرغم عملیاتی بود که توسط بخش عملیات ستاد کل نیروهای مسلح با همکاری نیروی هوایی و اطلاعات و با هدف آسیب رساندن به تشکیلات حساس حزب الله در حال انجام بود.
پس از دو هفته هماهنگی بین آمان و موساد، در 17-18 سپتامبر، نخست وزیر علیرغم مخالفت های موجود در سیستم امنیتی تصمیم گرفت، حمله پیجر را در لبنان در 20 سپتامبر انجام شود. ابراهیم عقیل ، رئیس تیم عملیات حزبالله و فرمانده واقعی نیروی رضوان، که پس از یک سری ترور در راس سازمان، در راس قرار گرفت. اطلاعات حاکی از آن بود که او با فرماندهان ارشد میدانی نیروی رضوان در بیروت، از جمله احمد محمود وهبی، رئیس سیستم آموزشی نیروی رضوان و فرمانده عملیات سابق این نیرو، جلسه ای گسترده تشکیل داد تا برای یک برنامه آماده شود. حمله زمینی به اسرائیل. در اسرائیل با ترور او، دایره مشاوران دبیرکل حزبالله کاهش یافت و «نصرالله پس از اصابت موشک به مجدل شمس، داروی بی حسی دریافت کرد.» او نمیدانست که اسرائیل مدتها پیش معادله را به هم زده و سراغ او می رود. او تا آخرین ثانیه، تا آنجا که به او مربوط میشد، طبق معمول رفتار میکرد - رضایتی که یادآور شیوه «خواباندن» خود اسرائیل توسط سینوار قبل از 7 اکتبر است.
سه روز بعد، در 23 سپتامبر، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، عملیات تیرهای شمالی را تأیید کرد ، که در آن ارتش اسرائیل قابلیت های استراتژیک حزب الله را نابود کرد و در واقع 80 درصد برد شلیک و باقیمانده قابلیت های فرماندهی و کنترل حزب الله را محروم کرد یا همانطور که در نیروی هوایی می گویند "توانایی انتقام گرفتن با رگبارهای بزرگ".
قدرت او تبدیل به نقطه ضعف شد
برای تکمیل این ماموریت، نیروی هوایی 24 ساعت بعد، طی سه روز دراماتیک، شروع به از بین بردن مقامات ارشد آرایه موشکی و واحد هوایی سازمان موسوم به واحد 127 کرد. او متوجه خواهد شد که این روشی است که در نهایت یکی از نیروهای ذخیره در بخش اطلاعات توضیح داد: «این در آستانه نبوغ بود. نصرالله با گذشت سالها فکر می کرد که هیچ کس بهتر از او اسراییل را نمی شناسد و ارتش اسرائیل قدرت او را گرفت و آن را به بزرگترین نقطه ضعف خود تبدیل کرد. تا آنجا که به او مربوط می شد، نسبت به هر تغییری بسیار هوشیار و بیدار بود – اما در عمل روی بینی خود می خوابید ( کنایه از اینکه دچار غفلت شد)
یکی از افسران بخش عملیات به شوخی گفت که هر بار سرگرد گ را برای پرس و جو از برخی از مقامات ارشد حزب الله فرا می خواندند. ، بانک اهداف نظارتی او کوچک و کوچکتر شد. آنها فقط یکی یکی حذف شدند. افسر میگوید: «مرحلهای بود که لازم نبود به مردم در ستاد توضیح دهیم که سراغ نصرالله میرویم، کاملاً طبیعی بود». به ویژه زمانی که از درک اینکه برای پایان دادن به معادله ارتباط با نوار غزه و توقف پرتاب ها و حملات به اسرائیل امتناع کرد.
بحث اصلی در آماده سازی برای اقدامات متقابل هدفمند که خاورمیانه را متزلزل خواهد کرد، توسط رئیس آمان، سرلشکر شلومی بایندر ، انجام شد که در ابتدا متعجب شد. افراد زیادی در اطراف او برای تایید این اقدام تماس گرفتند. او در واقع می خواست صداهای دیگری را بشنود - کسانی که فکر می کنند حذف نصرالله اشتباه است - قبل از ارائه توصیه ای به رئیس ستاد ارتش و سپس به نخست وزیر پاسخی که از اطرافیانش دریافت کرد کوتاه بود: «هیچ. چنین صداهایی وجود ندارد.» پس از بازگشت و فشار، شخصی بود که به فکر تماس با رئیس بخش سیاسی-امنیتی ارتش اسرائیل، سرتیپ درور شالوم بود که قبلاً به عنوان رئیس بخش تحقیقات خدمت می کرد. نظر او را بپرسید؛ اما او نیز به دلایل مختلف طرفدار بازدارندگی بود.
علی عبدی/ دیده بان تحرکات کریا
نصرالله را ترور کن 27 ژوئیه گذشته، یک موشک حزب الله به یک زمین فوتبال در مجدل شمس شلیک شد و کل کشور
به راحتی می توان تصور کرد که چرا این ایده چنین حمایت مشتاقانه ای را در راس ارتش برانگیخت. باید فهمید که نصرالله فقط رهبر یکی از سازمان های تروریستی مسلح در جهان نبود. او تا حد زیادی به عنوان «اتصال» کل محور شرارت عمل می کرد و توسط آمان به عنوان «قلب محور» و به عنوان «موتور تروریستی» تعریف می شد. نصرالله که یکی از متشاوران وفادار رژیم آیتاللهها بود، بیش از همه اینها، نقش بسیار مهمی داشت: او «مشکلگشا»ی محور بود. مردی که اختلافات این محور را حل و فصل می کرد.
روزهای طولانی بحث و بررسی گزینه های جایگزین به آرامی از تصمیم در مورد حذف خارج شد. یک مقام مسئول در تصمیم گیری قبل از ترور دبیرکل حزب الله گفت: «برای همه روشن بود که اگر چنین عملیاتی با شکست مواجه شود، نصرالله در مقام خدا از آن خارج خواهد شد.» بهعنوان فردی که بار دیگر از بمبهای اسرائیل فرار کند، به تصویر کشیده میشد.
ژنرال بایندر در تمام بحث های اولیه بر اهمیت اطلاعات دقیق و ارزیابی میزان آسیب های زیست محیطی ناشی از حذف، به منظور حفظ مشروعیت تمامی مراحلی که در پی خواهد آمد، تاکید کرد. در پایان چند روز قبل از ترور، افراد اطلاعاتی دعای خیر کردند.منابعی که بخشی از این روند بودند، می گویند: «قلب نیرنگ علیه نصرالله این بود که ابزار انتقام و واکنش گسترده را در چند مرحله و نه یکباره از او بگیرند تا او آن را احساس نکند."
اما نصرالله در زمان تصمیم گیری کجا بود؟ اطلاعات دریافتی حاکی از آن بود که وی به یکی از مقرهای زیرزمینی سازمان در ضاحیه رسیده است. مقر در محلهای ظاهراً آرام بود، که تصور اینکه چنین مکانیسم شیطانی پیچیدهای در زیر آن پنهان شده است را سخت میکند: حدود 20 ساختمان، مجاور یکدیگر، با بیشههای انبوه درختان در ضلع غربی. بخش اطلاعات و نیروی هوایی میدانستند که اگر عملیات تا آخرین جزئیات برنامهریزی نشده باشد، نصرالله ممکن است متوجه شود که او هدفی برای نابودی است - و دشوار است که بدانیم چه زمانی فرصت دیگری برای حمله به او بوجود می آید؟
یک منبع آگاه توضیح می دهد: "در اسرائیل شروع شد که اتفاقی در زیر زمین در حال وقوع است." برخلاف تصور رایج در اسرائیل، او همیشه در سنگرها نمی ماند و کمی بالاتر از زمین راه می رفت. همان منبع میگوید: «معلوم بود که یک بازه زمانی وجود دارد و زمان کوتاهتر میشود.
کهنه سربازان آمان که در آن زمان در "گودال" ( مقر عملیات در نیروی هوایی) نشسته بودند شهادت دادند که ناگهان متوجه شدند که چگونه 18 سال کار جمع آوری و تحقیق، از زمان جنگ دوم لبنان، در طی آن هیچ اطلاعاتی در مورد جایی که نصرالله مخفی شده بود وجود نداشت در یک لحظه خنثی کردن هدفمند به پایان رسید. این به لطف اطلاعات همه سازمان ها اتفاق افتاد، به ویژه به لطف رئیس قبلی بخش عملیات، سرتیپ گ، که مسئول ادغام بین بخش ها بود، و به لطف سرگرد گ و سربازان اطرافش.
نیروی هوایی گفتگوی ویژه ای را به رهبری رئیس گروه عملیات هوایی، سرتیپ گیلاد کینان برگزار کرد که به همراه روسای ادارات تحت امر خود سعی کردند نحوه حمله به اهداف در مناطق پرجمعیت را بدون کشتن یک نفر بیابند. آنها به این فکر افتادند که از شهروندانی که موشک حزب الله در اختیار دارند بخواهند خانه های خود را تخلیه کنند. این ایده به سخنگوی ارتش اسرائیل منتقل شد و با موفقیت اجرا شد: مردم لبنان این پیام ها را پذیرفتند. یکی از افسران نیروی هوایی گفت: نصرالله فکر نمی کرد که در این جنگ، ارتش اسرائیل تصمیم گیری در مورد اینکه شهروندانش به کجا بروند را کنترل کند، اما در عین حال می ترسیدیم که لبنان را به میدان اصلی علیه ما تبدیل کند، آن هم در زمانی که ما با تمام قدرت در نوار غزه می جنگیم. ما برای غافلگیری آماده بودیم."
در بحث قاطع و نهایی که با حضور نخست وزیر انجام شد، فرمانده نیروی هوایی این جمله صریح را گفت: اگر آنجا باشد، او را می کشیم. وقتی از بخش اطلاعات اطمینان حاصل شد که نصرالله واقعاً حضور دارد، برای همه روشن بود که اقدام متقابل در حال انجام است. دستور به اسکادران 69 منتقل شد. خدمه زمینی با سرعت 14 فروند هواپیمای تندر اف 15 را با 83 بمب به وزن 80 تن مسلح کردند. نیروی هوایی از ستاد اطلاعاتی با کیفیت نصرالله که قادر است در هر لحظه تصویر هوایی دقیق بسازد و با تکیه بر داده های اضافی، عملیات های بزرگ یا غیرمعمولی را که در سمت اسرائیل رخ می دهد را بتواند رمزگشایی کند بسیار می ترسید. ژنرال بار به فرمانده اسکادران که مسئولیت تشکیلات را بر عهده داشت اطلاع داد که تصمیم سرنوشت ساز در دستان اوست: هنگامی که او به سمت هدف بلند شد، آزاد بود تا هر طور که صلاح می دید حمله کند. 14 هواپیما بلند شدند. و زمان حمله ساعت 18:21 تعیین شد.
علی عبدی/ دیده بان تحرکات کریا
به راحتی می توان تصور کرد که چرا این ایده چنین حمایت مشتاقانه ای را در راس ارتش برانگیخت. باید فهمید
این اعداد هنوز برای مدت طولانی در نیروی هوایی حفظ می شدند: در مجموع 83 بمب که در عرض ده ثانیه روی ساختمان ها و دریچه های فرار ریخته شد. به سختی می شد از قارچ های دود و ابرهای غباری که بر فراز ضاحیه بلند شده بودند دلتنگی کرد و در وسط محوطه دهانه ای بزرگ باز شد. برای کارشناسان روشن بود: هرکسی که در سیستم زیرزمینی در کنار نصرالله بماند، بر اثر خفگی، بر اثر زخمهای تیغه و ترکش جان خود را از دست میدهد - یا در زیر بقایای ساختمانهای فروریخته دفن میشود.
روزها بولدوزرهای سنگین به محل حمله رسیدند که بارها مورد حمله ارتش اسرائیل قرار گرفتند تا از تلاش برای نجات جلوگیری کنند و سرانجام جسد نصرالله پیدا شد. در کنار وی، به گفته نشریات، جسد علی کرکی، فرمانده جبهه جنوب حزب الله نیز پیدا شد که در پی ترورهای متعدد، موقتاً دست راست نصرالله شد.
یکی از مقامات ارشد ارتش اسرائیل که در زمان ترور در گودال بود، توضیح میدهد: «نصرالله به شدت احساس می کرد که تغییر ذهنی برای او از روزی که ارتش اسرائیل از ترس تشدید تنش، در تخلیه چادر اختلاف در کوه داو تردید داشت، برایش دشوار بود. زمان ترور، ما یک تغییر 180 درجه ای ایجاد کردیم که افشا نشد.»
ساعات پس از حمله با سکوت بی سیم و هوشیاری برای حمله بعدی همراه بود. ترس واضح بود: اگر نصرالله از این وضعیت خارج شود، خواستار انتقامی سخت و دردناک خواهد شد. با این حال، ساعاتی بعد مشخص شد که دبیرکل حزب الله واقعاً رفته است، وقتی سازمان می خواست انتقام ترور نصرالله را بگیرد، دیگر خیلی دیر شده بود - حملات مکرر ارتش اسرائیل تنها چند درصد از قدرت آتش را در دست داشت.
به افتخار فرمانده سابق نیروی هوایی، امیر اشل،که قبلاً در سال 2012 در مورد تدارکات حمله - تا حد امکان بمب در کمترین زمان ممکن صحبت کرد. در اوج این جنگ، ما به 6000 بمب رسیدیم. یکی از افسران ارشد نیروی هوایی می گوید: در اوج این جنگ روزانه به 6000 بمب رسیدیم و توضیح می دهد: از لیست 14 نفره از مقامات ارشد حزب الله که هدف حذف قرار گرفتند، دو نفر ماندیم: ابوعلی حیدر. و هیثم علی طباطبایی." با این حال، در جامعه اطلاعاتی، کسانی هستند که استدلال می کنند که این تعداد بیشتر است، زیرا برخی از کسانی که حذف شده اند قبلاً زمان کافی برای تعیین جانشین داشتند. و اکنون تنها این سوال پیش می آید که بالاخره کی به نصرالله عزیزشان خواهند پیوست؟
داستان سقوط دمشق در کشاکش رقابت امارات و ترکیه
سقوط دولت بشار اسد در ۱۸ آذر (۸ دسامبر) بسیاری از ناظران را شگفت زده کرد، شورشیان در عرض ۱۱ روز وارد دمشق شدند و برای بسیاری فاش شد که از ماهها پیش طرحها، آمادگیها و رایزنیهای پشت پرده در سطوح داخلی منطقهای و بینالمللی برای رسیدن به این نقطه در جریان بود.
سوای چرایی فروپاشی سریع دولت و ارتش سابق سوریه که برای فهم آن باید منتظر گذشت زمان بود و سوای بررسی طرحهای پشت پرده ترکیه، آمریکا و اسرائیل با مشارکت برخی کشورها (!) از چند ماه پیش، در این گزارش قصد داریم به موضوع تازهای بپردازیم؛
روایتی که تاکنون به ندرت به آن اشاره شده است و آن رقابت بلوک سعودی اماراتی و اردن با ترکیه و قطر در مرحله آغاز شورش و تلاش هر دو بلوک برای به تحت کنترل درآوردن دمشق است.
علی عبدی/ دیده بان تحرکات کریا
داستان سقوط دمشق در کشاکش رقابت امارات و ترکیه سقوط دولت بشار اسد در ۱۸ آذر (۸ دسامبر) بسیاری از نا
«ابوحسن الحموی»، رئیس شاخه نظامی تحریرالشام، در مصاحبهای با گاردین، از تلاش این گروه برای ایجاد اتاق عملیات مشترک با این گروهها برای عملیاتی آتی خبر داده بود.
در نتیجه این هماهنگی، ۲۵ گروه مسلح جنوبی، تحت نظارت تحریرالشام، در انتظار زمان مناسب بودند.در ششم دسامبر یعنی دو روز قبل از اینکه نیروهای جولانی به دمشق برسند، «اتاق عملیات جنوب» به رهبری «احمد العوده»، عملیات «کسر القیود» (شکست محدودیتها) را آغاز کرد.
اما قرار این نبود، قرار بر این بود که اتاق عملیات جنوب هر زمان که جولانی اطلاع داد، عملیات خود را آغاز کنند.پس ماجرا چه بود؟ چرا جنوبیها پیش از موعد حرکت خود را آغاز کردند؟
به گفته منابع مطلع، امارات و عربستان سعودی پس از مشاهده پیشروی سریع نیروهای شمالی با حمایت ترکیه و قطر، به گروههای جنوبی که به دمشق نزدیکتر بودند، دستور دادند که زودتر از برنامه از پیش تعیین شده و توافق شده با تحریرالشام، عملیات خود را آغاز کنند.
ریاض و ابوظبی از اینکه نیروهای مورد حمایت ترکیه، دمشق را به کنترل خود در آورند، بسیار نگران بودند.این کشورها از نیروهای همسو با خود در دمشق نیز خواستند تا «محمد الجلالی» نخستوزیر حکومت بشار اسد را محترمانه بازداشت کرده و او را به هتلی در دمشق منتقل کنند، تا نهادهای دولتی به گروههای جنوبی و نه گروههای تحت حمایت ترکیه تحویل داده شود.
حتی در زمان نزدیک شدن نیروهای هیئه تحریرالشام به پایتخت، سفرای امارات و اردن در سوریه تلاشهای دیوانهواری برای جلوگیری از کنترل تحریرالشام (و در واقع، ترکیه) بر دمشق انجام دادند.
اردن نیز ارتش آزاد سوریه و گروههای متحدش را در جنوب تشویق کرد تا پیش از تحریرالشام، به دمشق برسند.بنابراین، نیروهای جبهه جنوب، زودتر از موعد مقرر، عملیات خود علیه ارتش سوریه را آغاز کردند.
احمد العوده در مصاحبهای با گاردین این موضوع را تایید، اما آن را ناشی از «شور و هیجان» نیروهایش عنوان کرد.ویدئوی منتشر شده در شبکه های اجتماعی نیز لحظه خروج مححمد الجلالی از محل اقامت خود را نشان میدهد، در حالیکه نیروهای وفادار به امارات و عربستان سعودی او را اسکورت میکنند.
روزنامه الاخبار لبنان نیز چندی پیش در گزارشی نوشت: «یکی از نزدیکان بشاراسد که تا آخرین ساعات قبل از ترک دمشق نزد او بود، میگوید که این مرد همچنان امیدوار بود که اتفاق بزرگی برای جلوگیری از حمله جناحهای مسلح رخ دهد. او معتقد بود که جامعه عرب و بینالمللی ترجیح میدهند که او در قدرت بماند تا اینکه اسلامگرایان اداره سوریه را در دست بگیرند».
به نوشته الاخبار، ترکها تلاش زیادی برای جلوگیری از هرگونه اصطکاک یا اختلاف در مراحل عملیاتی بین نیروهای وفادار به خود یعنی تحریرالشام و «الجیش الوطنی» انجام دادند؛
چرا که ترکیه میترسید در صورت اختلاف میان این دو اتاق عملیات، نیروهای جبهه جنوبی از فرصت پیش آمده برای «برای خراب کردن پروژه» استفاده کنند. اما اینکه چرا در نهایت دمشق به دست جولانی و نیروهای وفادار به ترکیه افتاد، به نظر میرسد در پشت پرده توافقاتی با رهبری آمریکا انجام شده است یا اینکه تضمینهای لازم از جولانی گرفته شده که این موضوع در حوصله این گزارش نمیگنجد.
در پایان لازم است به دیدگاه کشور دیگری نیز اشاره شود و آن مصر به رهبری «عبدالفتاح السیسی» است؛ ژنرالی که در سال 2013 جایگزین محمد مرسی در مصر شد، از آن زمان تاکنون سالهای متمادی را صرف نابودی اخوانالمسلمین در کشور خود کرده است و این گروه را تهدیدی برای قدرت خود میداند.
دولت قاهره اینکه نیروهای مورد حمایت ترکیه دمشق را به کنترل درآوردهاند، بسیار نگران است؛ عبدالفتاح السیسی نیز تاکنون موضع شفافی در قبال اتفاقات سه هفته اخیر در سوریه نگرفته است؛
تنها ارتباط شورشیان سوری و مصر به تماس تلفنی یک هفته پیش وزرای خارجه دو طرف محدود مانده است؛ رسانههای مصری همچنین سفر هیئتی از این کشور به دمشق را تکذیب کردهاند.
علی عبدی/ دیده بان تحرکات کریا
داستان سقوط دمشق در کشاکش رقابت امارات و ترکیه سقوط دولت بشار اسد در ۱۸ آذر (۸ دسامبر) بسیاری از نا
در این میان ترکیه به عنوان اصلیترین حامی خارجی تحریرالشام و کشوری که خود را پدر معنوی اخوانیها و اسلام سیاسی در جهان اهل سنت میداند، در اردوگاه مقابل قرار خواهد گرفت.پرداختن به نقاط اختلاف یا رقابت امارات و عربستان سعودی با ترکیه در سوریه در همه سطوح آن نیازمند گزارش مفصل دیگری است.
بازگردیم به داستان رقابت برای کنترل دمشق و اینکه عربستان سعودی و امارات و ترکیه، حتی در مرحله آغاز عملیات نظامی برای سرنگونی بشار اسد نیز وارد رقابت و کشکش شدیدی شدند و دو بلوک تلاش کردند تا پیش از دیگری دمشق را به کنترل خود درآورند.در اینجا لازم است که بدانیم، گروههای شورشی در سوریه در قالب سه اتاق عملیات سازماندهی شده بودند؛
۱- اتاق عملیات «ردع العدوان» در ادلب به فرماندهی جولانی
۲- اتاق عملیات «فجر الحریه» در شمال حلب (الجیش الوطنی یا همان ارتش آزاد سابق»
۳- اتاق عملیات «جبهه جنوبی» در جنوب سوریه (درعا).اگرچه اتاق عملیات ردع العدوان و فجر الحریه را ترکیه مدیریت میکرد؛ اما اتاق عملیات جبهه جنوبی که اعضای آن عمدتا مخالفان سکولار بودند یا گرایشات اسلامگرایانه آنها کمرنگ بود در اختیار آمریکا، عربستان سعودی، امارات و اردن قرار داشت.
این تشکیلات نظامی نمود عینی طرح «تیمبر سیکامور» به شمار میرفتند.اتاق عملیات جبهه جنوبیجبهه جنوبی ائتلافی از گروههای مسلح مخالف سوری بود که در ۱۳ فوریه ۲۰۱۴ تشکیل شد.
این ائتلاف شامل ۵۴ تا ۵۸ گروه وابسته به ارتش آزاد سوریه (FSA) بود که عمدتاً در جنوب سوریه، از جمله استانهای درعا، قنیطره و السویداء فعالیت میکردند. هدف این ائتلاف سقوط دولت بشاراسد بود و به دلیل موضع میانهرو خود، با رد افراطگرایی و فرقهگرایی شناخته میشد.
جبهه جنوبی ترکیبی از جناحهای سکولار و جناحهای مذهبی میانهرو از جمله گروههای قابل توجه در این ائتلاف میتوان به شباب السنه ( پس از ۲٠۱۸ نام آن به تيپ هشتم تغییر یافت)، ارتش يرموک، تيپ فرقان، ارتش قبایل آزاد، تیپ شهدای القریتین و ارتش کوماندویی انقلابی اشاره کرد.
علی عبدی/ دیده بان تحرکات کریا
داستان سقوط دمشق در کشاکش رقابت امارات و ترکیه سقوط دولت بشار اسد در ۱۸ آذر (۸ دسامبر) بسیاری از نا
به این نکته خواهیم پرداخت که اختلافات میان ترکیه و قطر با امارات و عربستان سعودی در سوریه قرار نیست در آینده خود را نشان دهد بلکه این رقابت و کشمکش همانگونه که در ۱۲ سال بحران داخلی سوریه وجود داشت؛ در مرحله سقوط دمشق نیز خود را نشان داد و هم اکنون نیز در جریان است و در آینده به احتمال قوی نشانههای واضحی را در این باره مشاهده خواهیم کرد.
اما پس از سقوط سریع و غیرمنتظره بشار اسد، امارات متحده عربی با دیده شک و تردید به گرایشهای سلفی گروههای مسلحی که به رهبری هیئت تحریر الشام بر دمشق مسلط شدهاند، مینگرد.
امارات به ارتباط این گروهها با اخوانالمسلمین توجه دارد و تأکید میکند که توجهی به شعارها ندارد و در انتظار اقدامات عملی از سوی حکومت جدید سوریه است. این موضع مشابه موضع غرب، بهخصوص با توجه به پیشینه ابومحمد الجولانی و سوابق نقض حقوق بشر و ارتکاب جنایات جنگی در شمال سوریه است.
به این نکته خواهیم پرداخت که اختلافات میان ترکیه و قطر با امارات و عربستان سعودی در سوریه قرار نیست در آینده خود را نشان دهد بلکه این رقابت و کشمکش همانگونه که در ۱۲ سال بحران داخلی سوریه وجود داشت؛
در مرحله سقوط دمشق نیز خود را نشان داد و هم اکنون نیز در جریان است و در آینده به احتمال قوی نشانههای واضحی را در این باره مشاهده خواهیم کرد.اما پس از سقوط سریع و غیرمنتظره بشار اسد، امارات متحده عربی با دیده شک و تردید به گرایشهای سلفی گروههای مسلحی که به رهبری هیئت تحریر الشام بر دمشق مسلط شدهاند، مینگرد.
امارات به ارتباط این گروهها با اخوانالمسلمین توجه دارد و تأکید میکند که توجهی به شعارها ندارد و در انتظار اقدامات عملی از سوی حکومت جدید سوریه است. این موضع مشابه موضع غرب، بهخصوص با توجه به پیشینه ابومحمد الجولانی و سوابق نقض حقوق بشر و ارتکاب جنایات جنگی در شمال سوریه است.
در سه هفتهای که از سقوط دمشق میگذرد، دولت امارات از ارائه حمایت بیقید و شرط به حکومت جدید سوریه، خودداری کرده است.«انور قرقاش»، مشاور دیپلماتیک رئیس امارات، در سخنرانی خود در «کنفرانس سیاستهای جهانی» در ابوظبی گفت:
«ما اظهارات معقول و منطقی در مورد وحدت و عدم تحمیل نظامی بر تمامی سوریها را میشنویم، اما از سوی دیگر، معتقدم که ماهیت نیروهای جدید، ارتباط آنها با اخوانالمسلمین و ارتباط آنها با القاعده، همگی نشانههای بسیار نگرانکنندهای هستند».
با این حال، هیئه تحریر الشام به رهبری ابو محمد الجولانی (که اکنون از نام اصلی خود، احمد الشرع، استفاده میکند) اعلام کرده که در سال ۲۰۱۶ ارتباط خود با القاعده را قطع کرده است.«صنم وکیل»، مدیر برنامه خاورمیانه و شمال آفریقا در اندیشکده «چتم هاوس»، به خبرگزاری فرانسه گفت که اظهارات قرقاش «شک و تردید رهبری امارات را نسبت به گروههای اسلامی بهطور کلی نشان میدهد».
او افزود: «رهبران امارات معتقدند که همه گروههای وابسته به اسلام سیاسی، چه اخوانالمسلمین و چه هیئه تحریرالشام، خطری برای مدل حکومتی آنها هستند و بر اساس تجربه القاعده و داعش، معتقدند که تاثیر این گروهها در سراسر منطقه بیثباتکننده است».
دولت امارات متحده عربی هیچگاه عدم اعتماد خود به اخوانالمسلمین را پنهان نکرده و از اصول سیاست خود در عدم تحمل هرگونه مدل اسلامی سیاسی، هیچگاه کوتاه نیامده است. در سال ۲۰۱۴، امارات ۸۳ گروه فعال در سطح جهانی، که برخی از آنها در سوریه میجنگیدند، را در فهرست «سازمانهای تروریستی» قرار داد که اخوانالمسلمین نیز جزئی از آن بود.
امارات همچنین تاکنون دهها نفر از اعضای «انجمن اصلاح» که نماینده اخوانالمسلمین در امارات بود را به جرم تشکیل هستههای اخوانالمسلمین و «تلاش برای براندازی نظام حاکم» به زندان محکوم کرده است.
در این میان عربستان سعودی نیز سیاستی کم و بیش مشابه امارات را در قبال اخوانالمسلمین و گروههای اسلام سیاسی در پیش گرفته است؛ دولت ریاض در هفتم مارس ۲۰۱۴ اخوانالمسلمین را در لیست تروریستی قرار داد.
همچنین یکی از دلایل اصلی قطع روابط دیپلماتیک میان عربستان، امارات و بحرین با قطر در ژوئن ۲٠۱۷، حمایت دوحه از اخوانالمسلمین عنوان شده بود.ضدیت سعودیها و اماراتیها با اسلام سیاسی و اخوانالمسلمین تا جایی است که دو کشور از سال ۲٠۱۸ به این سو، علیرغم هزینهکردهای هنگفت در سالهای پیشین برای سرنگونی بشار اسد، مقدمات برقراری روابط دوباره با وی را آغاز کردند؛
چرا که دولت وقت سوریه نیز با هرگونه اسلام سیاسی سر ستیز داشت.بنابراین اکنون با افتادن دمشق به دست گروه «هیئه تحریرالشام» که نمادی از اسلام سیاسی اهل سنت به شمار میرود، پیشبینی رفتار و سیاست امارات و عربستان سعودی در قبال زمامداران جدید سوریه چندان دشوار نیست.
علی عبدی/ دیده بان تحرکات کریا
به این نکته خواهیم پرداخت که اختلافات میان ترکیه و قطر با امارات و عربستان سعودی در سوریه قرار نیست
در این میان ترکیه به عنوان اصلیترین حامی خارجی تحریرالشام و کشوری که خود را پدر معنوی اخوانیها و اسلام سیاسی در جهان اهل سنت میداند، در اردوگاه مقابل قرار خواهد گرفت.پرداختن به نقاط اختلاف یا رقابت امارات و عربستان سعودی با ترکیه در سوریه در همه سطوح آن نیازمند گزارش مفصل دیگری است.
بازگردیم به داستان رقابت برای کنترل دمشق و اینکه عربستان سعودی و امارات و ترکیه، حتی در مرحله آغاز عملیات نظامی برای سرنگونی بشار اسد نیز وارد رقابت و کشکش شدیدی شدند و دو بلوک تلاش کردند تا پیش از دیگری دمشق را به کنترل خود درآورند.در اینجا لازم است که بدانیم، گروههای شورشی در سوریه در قالب سه اتاق عملیات سازماندهی شده بودند؛
۱- اتاق عملیات «ردع العدوان» در ادلب به فرماندهی جولانی
۲- اتاق عملیات «فجر الحریه» در شمال حلب (الجیش الوطنی یا همان ارتش آزاد سابق»
۳- اتاق عملیات «جبهه جنوبی» در جنوب سوریه (درعا).اگرچه اتاق عملیات ردع العدوان و فجر الحریه را ترکیه مدیریت میکرد؛ اما اتاق عملیات جبهه جنوبی که اعضای آن عمدتا مخالفان سکولار بودند یا گرایشات اسلامگرایانه آنها کمرنگ بود در اختیار آمریکا، عربستان سعودی، امارات و اردن قرار داشت.
این تشکیلات نظامی نمود عینی طرح «تیمبر سیکامور» به شمار میرفتند.اتاق عملیات جبهه جنوبیجبهه جنوبی ائتلافی از گروههای مسلح مخالف سوری بود که در ۱۳ فوریه ۲۰۱۴ تشکیل شد.
این ائتلاف شامل ۵۴ تا ۵۸ گروه وابسته به ارتش آزاد سوریه (FSA) بود که عمدتاً در جنوب سوریه، از جمله استانهای درعا، قنیطره و السویداء فعالیت میکردند. هدف این ائتلاف سقوط دولت بشاراسد بود و به دلیل موضع میانهرو خود، با رد افراطگرایی و فرقهگرایی شناخته میشد.
جبهه جنوبی ترکیبی از جناحهای سکولار و جناحهای مذهبی میانهرو از جمله گروههای قابل توجه در این ائتلاف میتوان به شباب السنه ( پس از ۲٠۱۸ نام آن به تيپ هشتم تغییر یافت)، ارتش يرموک، تيپ فرقان، ارتش قبایل آزاد، تیپ شهدای القریتین و ارتش کوماندویی انقلابی اشاره کرد.
یکی از اعضای اتاق عملیات جبهه جنوبی، تیپ هشتم (لواء الثامن) به فرماندهی «احمد العوده» بود؛ (این نام را به خاطر بسپارید) این گروه پیش از سال ۲٠۱۸ زمانی که ارتش سوریه شهر درعا را به کنترل خود در آورد به نام «شباب السنه» شناخته میشد.
این موضوع چندان شفاف نیست، اما امارات متحده عربی از طریق فردی به نام «خالد المحامید» تاجر و سیاستمدار سوری مقیم ابوظبی، مبالغ قابل توجهی را به تیپ هشتم ارائه میداد.
عربستان سعودی نیز در طول سالهای بحران مقادیر قابل توجهی سلاح برای اتاق عملیات جبهه جنوبی ارسال کرد؛ روزنامه گاردین، در سال ۲۰۱۶ نوشت که در طول جنگ داخلی سوریه، عربستان سعودی تسلیحاتی به ارزش ۱.۲ میلیارد دلار از کشورهای اروپای شرقی خریداری کرد که عمده این تسلیحات به گروههای مسلح سوری منتقل شد؛
به گفته روزنامه تخمین زده می شود که عربستان سعودی تقریباً ۵۰۰ موشک BGM-71 TOW از انبارهای خود به مخالفان سوری رسانده باشد.رقابت برای کنترل دمشقاکنون به بخش پایانی گزارش میرسیم؛ جایی که مخالفان سوری معرکه نهایی را آغاز میکنند.یک سال پیش، هماهنگی میان هیئه تحریرالشام در شمال و گروههای مخالف در جنوب سوریه آغاز شده بود.